مرحوم علامه طباطبائی (ره) در جلد دوم از ترجمه تفسیر ارزشمند المیزان بعد از اینکه نگاهی اجمالی به جایگاه زن در اعصار قبل از اسلام و در میان تمدنهای بشری می اندازد و تحلیلی از طرز برخورد جوامع مختلف نسبت به زن را مورد تبیین قرار می دهد از زاویه اسلام و قرآن کریم نیز به جایگاه ویژه زن پرداخته و معتقد است که قرآن هر انسانى را موجودى گرفته شده و تالیف یافته از دو نفر انسان نر و ماده مىداند، که هر دو بطور متساوى ماده وجود و تکون او هستند، و انسان پدید آمده (چه مرد باشد و چه زن) مجموع مادهاى است که از آن دو فرد گرفته شده است. قرآن کریم در معرفى زن مانند آن شاعر نفرمود:" و انما امهات الناس اوعیة" [مادران تنها و تنها صدف و ظرف پیدایش انسانها هستند!]، و مانند آن دیگرى نفرمود که فرزندان پسران ما، فرزندان خودمان هستند و اما فرزندان دختران ما، فرزند مردمى بیگانه اند!. بلکه هر فرد از انسان (چه دختر و چه پسر) را مخلوقى تالیف یافته از زن و مرد معرفى کرد، در نتیجه تمامى افراد بشر امثال یکدیگرند، و بیانى تمامتر و رساتر از این بیان نیست، و بعد از بیان این عدم تفاوت، تنها ملاک برترى را تقوا قرار داد. و نیز در جاى دیگر فرمود:" أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى، بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ" [1] یعنی من عمل هیچ عامل را ضایع و بى نتیجه نمىکنم چه مرد و چه زن، بعضى از شما از بعضى دیگر هستید. در این آیه تصریح فرموده که کوشش و عمل هیچکس نزد خدا ضایع نمىشود، و این معنا را تعلیل کرده به اینکه چون بعضى از بعض دیگر هستید، و صریحا نتیجه آیه قبلى که مىفرمود:" إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى ..." را بیان مىکند، و آن این است که مرد و زن هر دو از یک نوع هستند، و هیچ فرقى در اصل خلقت و بنیاد وجود ندارند. آن گاه همین معنا را هم توضیح مىدهد به اینکه عمل هیچ یک از این دو صنف نزد خدا ضایع و باطل نمىشود، و عمل کسى به دیگرى عاید نمى گردد، مگر اینکه خود شخص عمل خود را باطل کند.( طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج2، صص 406-407 با اندکی تلخیص و تصرف).
دو خصلت ویژه در آفرینش زن
در قرآن اول اینکه زن را در مثل به منزله کشتزارى براى تکون و پیدایش نوع بشر قرار داده، تا نوع بشر در داخل این صدف تکون یافته و نمو کند، تا به حد ولادت برسد، پس بقاى نوع بشر بستگى به وجود زن دارد، و به همین جهت که او کشتزار است مانند کشتزارهاى دیگر احکامى مخصوص به خود دارد و با همان احکام از مرد ممتاز مىشود. و دوم اینکه از آنجا که باید این موجود، جنس مخالف خود یعنى مرد را مجذوب خود کند، و مرد براى این که نسل بشر باقى بماند به طرف او و ازدواج با او و تحمل مشقتهاى خانه و خانواده جذب شود، خداوند در آفرینش، خلقت زن را لطیف قرار داد، و براى اینکه زن مشقت بچه دارى و رنج اداره منزل را تحمل کند، شعور و احساس او را لطیف و رقیق کرد، و همین دو خصوصیت، که یکى در جسم او است و دیگرى در روح او است در میزان وظائفش تاثیر بسزائی دارد.(همان، ص 409با اندکی تصرف).
قرآن کریم به استقلال اقتصادى بانوان احترام گذارده و تفاوتى بین زن و مرد نگذاشته است
زن همان اندازه که در اجتماع وظایف سنگینى دارد حقوق قابل توجهى نیز داراست، اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانى و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است مىبیند لذا هر دو را در یک صف قرار داده و با خطابهاى" یا ایها الناس" و" یا ایها الذین آمنوا" مخاطب ساخته برنامه هاى تربیتى و اخلاقى و علمى را براى آنها لازم کرده است و با آیاتى وعده برخوردار شدن از سعادت کامل به هر دو جنس را داده است، و با آیاتى مانند" مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ" [2] مىگوید: که هر کدام از زن و مرد مىتوانند به دنبال انجام برنامه هاى اسلام و وظایف الهى به تکامل معنوى و مادى برسند و به حیاتى" طیب" و پاکیزه که سراسر سعادت و نور است گام نهند. اسلام زن را مانند مرد به تمام معنى مستقل و آزاد مىداند و قرآن با آیاتى نظیر" کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ" [3] و یا" مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها" [4]. این آزادى را براى عموم افراد اعم از زن و مرد بیان مى دارد. از طرفى چون استقلال لازمه اراده و اختیار است لذا اسلام این استقلال را در کلیه حقوق اقتصادى مى آورد. و انواع و اقسام ارتباطات مالى را براى زن بلامانع دانسته و او را مالک درآمد و سرمایه هاى خویش مى شمارد در سوره نساء آیه 32 مىخوانیم:" لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ" با توجه به لغت (اکتساب) که بر خلاف (کسب) براى بدست آوردن مالى است که نتیجه اش متعلق به شخص به دست آورنده است و همچنین با در نظر گرفتن قانون کلى: " الناس مسلطون على اموالهم" (همه مردم بر اموال خویش مسلطاند) به دست مى آید که چگونه اسلام به استقلال اقتصادی زن احترام گذارده و تفاوتى بین زن و مرد نگذاشته است.( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج2، صص 162- 163 با تلخیص و اندکی تصرف).
در میان همه ملّتهاى پیش از اسلام زنان مظلوم واقع گردیده و مورد اهانت قرار گرفته و به بردگى کشیده شده اند
در اینجا، در مقام بحث پیرامون دفاع از حقوق زن و آزادسازى زن، به مطالبى که علّامه رشید رضا در کتاب «الوحى المحمّدى» آورده است، بسنده میکنیم. وى آن را یکى از مقاصد اساسى قرآن کریم به شمار مىآورد. و مىگوید: «در میان همه ملّتهاى پیش از اسلام زنان مظلوم واقع گردیده و مورد اهانت قرار گرفته و به بردگى کشیده شده اند، و همه قوانین و شرایع حتّى شریعت و قوانین اهل کتاب بر آن ستمها و بیدادگرىها مهر تأیید زده اند. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم مى فرمود: «این کریمانند که اکرام و احترام زنان را مراعات مى کنند، و آن آدمهاى خوار و لئیماند، که به ایشان توهین روا مى دارند»آنگاه اسلام آمد، و خداوند به وسیله بعثت حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلم دینش را کامل گردانید و از طریق کتابى که فروفرستاده بود و سنّتى که تفسیر و تبیین قرآنش گردانیده بود، در قول و عمل همه حقوقى را که به مردان داده بود براى زنان هم مقرّر نمود؛ مگر در مواردى که طبیعت زنان و مسئولیتهاى زنانه ایشان مقتضى احکام خاصّى بوده است که در راستاى حفظ کرامت و از فرط عنایت و محبت به ایشان مقرر شده اند، تا آنجا که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم مى فرمود: «این کریمانند که اکرام و احترام زنان را مراعات مىکنند، و آن آدمهاى خوار و لئیماند، که به ایشان توهین روا مىدارند».(قرضاوی، یوسف، قرآن منشور زندگی، 1382ش، ص 174).
گوهر وجود زن از دیدگاه قرآن
اگر در همه قرآن مجید براى نشان دادن اصل آفرینش زن و هویت شخصى او جز آیهى چهارم نساء نبود براى شناخت حقیقت خلقت او بس بود: یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً: اى مردم نسبت به پروردگارتان که همه شما را از یک حقیقت واحده آفرید و براى آن حقیقت واحده جفتى از جنس خودش به وجود آورد تقوا پیشه کنید پروردگارى که از آن جفت و زوج مردان و زنان بسیارى را منتشر کرد. آیه شریفه دلالت دارد که همه مردان و زنانى که در عرصه گیتى زندگى مىکنند از یک پدر و مادر آفریده شده اند، و تفاوت میان آنان از نظر رنگ و زبان و شکل تفاوتى بر اساس حکمت و مصلحت است. آیه مىگوید نیمى از وجود انسانها از یک مرد و نیم دیگرشان از یک زن است، در حقیقت آن مرد و زن اولیه هر دو داراى خلقت حکیمانه و از نظر حیات و زندگى و تولید مثل مکمل یکدیگر بودند، و حقیقت هویتى آنان از نظر انسان بودن و آدمیت یکى بود و آن دو در این مسئله امتیازى به هم نداشتند. جفت که معناى کلمه زوج است از نظر لغت جایگزینى چون زن، و همسر، و همراه نداشت، آرى زن از نظر آفرینش زوج و جفت مرد بود، و این زوجیت زمینه ارتباط و انس آن دو با یکدیگر و سبب افزایش نسل در عرصهگاه گیتى وتداوم حیات انسان در خیمه زندگى بود. مفسرین بزرگ و دانشمند شیعه که حقایق اصیل را از قرآن و پیامبر و مکتب سعادتبخش اهل بیت گرفته اند مانند فقیه بزرگ و اصولى و رجالىگرانقدر شیخ طوسى در تفسیر تبیان، و امین الاسلام طبرسى در تفسیر مورد توجه فریقین و بزرگ مرد علم حدیث سید هاشم بحرانى در تفسیر برهان و حکیم و فیلسوف و عارف کم نظیر علامه طباطبائى در تفسیر قیم المیزان در توضیح جمله و خلق منها زوجها مى گویند: خداوند از همان جنسى که آدم را آفرید براى او از همان جنس جفتى خلق کرد.( انصاریان، حسین، تفسیر حکیم، ایران، قم، انتشارات دارالعرفان، چاپ اول، 1393ش، ج6، صص 232-233).
پی نوشتها:
[1]. آل عمران: 195.
[2]. النحل: 97.
[3]. المدثر: 38.
[4]. فصلت: 46.
منابع:
1- طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ یازدهم، 1378ش.
2- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
3- قرضاوی، یوسف، قرآن منشور زندگی، ایران، تهران، انتشارات احسان، 1382ش.
4- انصاریان، حسین، تفسیر حکیم، ایران، قم، انتشارات دارالعرفان، چاپ اول، 1393ش.