حاکم عادل

ورود پیشوای عادل به بهشت بدون حساب

عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد، زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش می‌رسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر می‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نکوهش می‌کنند و عدالت را می‌ستایند.
سه‌شنبه، 6 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن جوادی
موارد بیشتر برای شما
ورود پیشوای عادل به بهشت بدون حساب
چکیده: عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد، زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش می‌رسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر می‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نکوهش می‌کنند و عدالت را می‌ستایند.
 
ورود پیشوای عادل به بهشت بدون حساب
پیشوای جامعه بخاطر مسئولیت های کلیدی و اساسی که در اختیار دارد، در صورتی که عدالت را برقرار کند جایگاه ویژهای نزد خداوند متعال دارد که خداوند او را بدون حساب وارد بهشت خواهد کرد و پیشوایی که ظلم و جور کند به قدری در درگاه الهی منفور است که خداوند بدون حساب او را وارد دوزخ می کند.
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: "ثَلَاثَةٌ یُدْخِلُهُمُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ وَ ثَلَاثَةٌ یُدْخِلُهُمُ اللَّهُ النَّارَ بِغَیْرِ حِسَابٍ فَأَمَّا الَّذِینَ یُدْخِلُهُمُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ فَإِمَامٌ عَادِلٌ وَ تَاجِرٌ صَدُوقٌ وَ شَیْخٌ أَفْنَى عُمُرَهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الثَّلَاثَةُ الَّذِینَ یُدْخِلُهُمُ اللَّهُ النَّارَ بِغَیْرِ حِسَابٍ فَإِمَامٌ جَائِرٌ وَ تَاجِرٌ کَذُوبٌ وَ شَیْخٌ زَانٍ‏"، "سه (طائفه) را خدا بدون حساب وارد بهشت می کند و سه طائفه را خدا بدون حساب وارد دوزخ می کند، اما کسانی را که خدا بدون حساب آنها را وارد بهشت می کند پیشواى عادل است و تاجر راستگو و شخص سالمندى که عمر خود را در فرمانبردارى خداوند عزّوجل سپرى کرده باشد و آن سه (طائفه) که آنها را خدا بدون حساب وارد دوزخ می کند پیشواى ستمکار است و تاجر دروغگو و پیرمرد زناکار". (۱)
"العَدالة" و "المُعادَلة" لفظی است که در حکم و معنی مساوات است و به اعتبار نزدیک بودن عدل به مساوات در آن مورد هم به کار می‌رود، اما "عَدْل" در چیزهایی که با بصیرت و آگاهی درک می‌شود، به کار می‌رود مثل احکام... و عِدْل و "عدیل" در چیزهایی است که با حواس درک می‌شوند مثل اوزان، اعداد و پیمانه‌ها‌. (۲)
"عدل" به معنای رعایت حقوق دیگران در برابر ظلم و تجاوز به کار می‌رود از این‌رو عدل را به معنی "اعطاء کل ذی حقٍ حَقَّه" گرفته‌اند، و برخی در معنای عدل توسعه‌ داده‌اند و آن را به معنای «هر چیزی را در جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن » به کار برده‌اند. (۳)

قرآن کریم در چند مورد دستور به عدل داده است، از جمله در سوره مائده، آیه ۸ دستور می دهد که: "اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ"، "عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک تر است".

قرآن کریم در چند مورد دستور به عدل داده است، از جمله در سوره مائده، آیه ۸ دستور می دهد که: "اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ"، "عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک تر است". (۴)
عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد، زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش می‌رسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر می‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نکوهش می‌کنند و عدالت را می‌ستایند.
عدالت عبارت است از ملکه و نیرویی که سبب می‌شود انسان واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند. اسلام برای ترویج این صفت، امتیازات و شخصیت‌هایی به افراد داده است، مثل رهبریت، مرجعیت قضاوت، شهادت، امامت جماعت و.... (۵)
عدالت یا متعلق به اخلاق و افعال یا به تقسیم اموال یا به معاملات و دادوستد یا به احکام و سیاست‌ها مربوط شود، عادل در هر یک از این موارد برای برقراری تساوی و تعادل افراط و تفریط را به اعتدال و میانه باز می‌گرداند، عادل حقیقی باید به قوانین الهی، عالم باشد تا بتواند در امور، حفظ مساوات کند. (۶)
پایداری اجتماع، اصلاح مردم، پایداری و قدرت دولت، آبادی و برکت از جمله آثار اجتماعی عدالت هستند.
شخص عادل، هم درصدد احقاق حقوق خود و دیگران برمی آید، (حق‌طلبی) و هم حقوق دیگران را به آنان باز می‌گرداند. (حق‌دهی) امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) ضمن نامه‌ای به سران سپاه خود، از حق رهبر و رهروان، سخن به میان می‌آورند و گوشه‌ای از آن را شرح می‌دهند:
"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ حَقّاً عَلَى الْوَالِی أَلَّا یُغَیِّرَهُ عَلَى رَعِیَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ..." (۷)، "اما بعد (از حمد و ثناى الهى) حقى که بر والى و زمامدار ثابت است این است که فضل و برترى هایى که به او رسیده و قدرتى که به او داده شده، سبب تغییر حال او درباره رعیّت نگردد، بلکه باید نعمت هایى که خدا به او ارزانى داشته سبب نزدیکى بیشتر به بندگان خدا و مهربانى به برادرانش گردد. آگاه باشید حق شما بر من این است که جز اسرار جنگى چیزى را بر شما پنهان ندارم و هیچ کارى را بدون مشورت با شما ـ جز در مقام قضاوت و بیان حکم الهى ـ انجام ندهم. من موظّفم هیچ حقى را از شما به تأخیر نیندازم و پیش از رسیدن به مقطع نهایى آن را قطع نکنم و (نیز از حقوق شما بر من این است که) همه شما در حق، نزد من یکسان باشید (و تفاوتى میان شریف و وضیع قائل نشوم). هنگامى که من این وظایف را انجام دادم، نعمت خدا (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ) بر شما مسلّم (و کامل) خواهد شد و من بر شما (نخستین) حقى که دارم اطاعت است و اینکه از دعوت من (براى جهاد و غیر آن) سرپیچى نکنید و در آنچه من دستور مى دهم و به صلاح و مصلحت همگى است سستى و تفریط روا مدارید و باید در میان امواج مشکل ها براى حق و به سوى حق فرو روید. اگر این وظایف را نسبت به من انجام ندهید آن کس که راه کج مى رود از همه نزد من خوارتر است. سپس او را به سختى کیفر مى دهم و راه فرارى نزد من نخواهد داشت، بنابراین باید حقوق خود را از امراى خود بگیرید و حقوق آنها را که با آن خداوند کار شما را اصلاح مى کند به آنها بپردازید. (۸)
 و نیز در جای دیگر می‌فرمایند: "...اِنَّ الله فَرَضَ عَلی ائمَّهِ الْعَدْلِ اَنْ یُقَدِّرُوا اَنفُسَهُم بِضَعْفَهِ النَّاسِ، کَیْلاً یَتَبَیَّغَ بِالفَقِیرِ فَقْرُهُ"، (۹) "...خداوند بر پیشوایان حق و عدالت واجب کرده که ‌بر خود سخت بگیرند و همچون افراد ضعیف مردم زندگى کنند تا فقر، آنها را به طغیان و سرکشى (در برابر فرمان خدا) وادار نکند". (۱۰)
آیت الله مکارم شیرازی در توضیح این فرمایش حضرت می نویسند: "براساس این منطق افراد عادى، در بهرهگیرى از مواهب حیات به صورت معتدل و دور از اسراف و تبذیر آزادند؛ ولى پیشوایان و امراى اسلام باید به زندگانى ساده، همچون زندگانى ضعفاى اجتماع روى آورند تا مایه آرامش و تسکین براى قشرهاى محروم گردد و در فشار غم و اندوه به سر نبرند و سر به طغیان بر نیاورند". (۱۱)
ایشان به آیه 77 سوره قصص اشاره کرده می نویسند: "به یقین اگر قارون و قارونها این دستورات چهارگانه را به کار مى‌بستند و بهره خویش را از دنیا فراموش نمى‌کردند و مواهب مادى را وسیله نیل به سعادت آخرت قرار مى‌دادند و به جاى فساد در روى زمین به کمک مستضعفان بر مى‌خاستند، هرگز مشمول غضب الهى نمى‌شدند". (۱۲)
بنابراین کسی که زمام حکومت به دست اوست باید مسئولیت خود را بهترین وجه ممکن انجام دهد. مشکلاتی که در جامعه وجود دارد باید حاکم جامعه آنها را بررسی کند که مشکل از کجاست و وظیفه او در این شرایط چیست، چگونه باید مشکلات را برطرف کند و با برقراری عدالت در جامعه، گرفتاری های مردم بویژه مشکلات اقتصادی آنها را رفع کند.
نویسنده: حسن جوادی

پی نوشت ها:

(۱) شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۸۰.
(۲) الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۲۵.
(۳) فوادیان ‌دامغانی، رمضان، سیمای عدالت در قرآن و حدیث، ص۲۷.
(۴) ترجمه آیه از حجت الاسلام انصاریان.
(۵) سلطانی، غلام‌رضا، تکامل در پرتو اخلاق، ص۲۱۲-۲۱۱.
(۶) جمعی از پژوهشگران، دایرة‌المعارف تشیع، ص۱۷۱.
(۷) نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه ۵۰، ص۲۸۸.
(۸) ترجمه از آیت الله مکارم شیرازی.
(۹) نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.
(۱۰) ترجمه از آیت الله مکارم شیرازی.
(۱۱) مکارم شیرازی، پیام امام امیر المومنین(ع)، ج۸، ص۱۲۸.
(۱۲) همان، ص۱۳۰.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط