با علم جغرافيا بيشتر آشنا شويم(1)
تهيه كنندگان : عبدالامير كربلايي و ف. مدرك
منبع:راسخون
منبع:راسخون
ناحيه چيست؟ تصور شما از يك ناحيه چيست؟
عامل تمايز اين واحدهاي جغرافيايي ، تفاوت مكان ها و پديده هاي موجود در آن هاست. اين تقسيم بندي ها به منظور شناخت بهتر و آسان تر و علمي تر كردن مطالعات و تحقيقات درباره ي مكان ها صورت مي گيرد تا برنامه ريزي صحيح تري براي آن ها انجام شود. ناحيه بخشي از سطح زمين است كه چهره هاي ظاهري مشابه در سراسر آن ويژگي خاصي را به وجود مي آورند، به طوري كه با بخش هاي مجاور متفاوت است . ناحيه يك محدوده ي جغرافيايي است كه در آن ميان خصوصيات طبيعي، انساني ، اجتماعي و فرهنگي تجانس يا هماهنگي و وحدت نسبي وجود دارد.
از اين تعاريف چنين برمي آيد كه :
1 – عامل اصلي در يك ناحيه،وحدت و همگوني نسبي است. 2 – يك ناحيه ي جغرافيايي با ناحيه مجاور آن متفاوت است.
جغرافي دانان بر اساس چه معيارهايي ناحيه بندي مي كنند؟
وقتي كه يك فضاي جغرافيايي را بر اساس ضوابط يا معيارهايي به واحدهاي كوچك تر تقسيم مي كنيم به طوري كه هر واحد با واحد مجاور تفاوت داشته باشد، در واقع ناحيه بندي كرده ايم. جغرافي دانان براي تعيين حدود يك ناحيه، يك يا چند معيار را به كار مي گيرند و سپس با توجه به اين معيارها، حدود يا مرزهاي ناحيه را روي نقشه رسم مي كنند. در واقع؛اين گونه مرزها در سطح زمين وجود ندارند و پيدا كردن آن ها روي نقشه هاي جغرافياي آسان تر از تشخيص آن ها در سطح زمين است. اين معيارها ممكن است عوامل طبيعي باشند مثل توپوگرافي ، آب و هوا، خاك و پوشش گياهي ،ممكن است اين معيارها عوامل انساني باشند مانند مذهب، زبان و نوع فعاليت اقتصادي ناحيه بندي كاري صرفاً جغرافيايي است و بر اساس طرز تفكر يك جغرافي دان و شيوه ي كار او و به طور اختياري صورت مي پذيرد. انتخاب معيار و ملاك براي تعيين حدود يك ناحيه به زمين و فكر جغرافي دان بستگي دارد.
نواحي طبيعي
الف – آب و هوا : دما و بارش مهم ترين عناصر آب و هوايي به شمار مي آيند. دما :دما بر اثر تابش خورشيد بر سطح زمين پديد مي آيند. اولين و مهم ترين تأثيري كه خورشيد به جو «اتمسفر» مي گذارد، گرم كردن هواي اطراف كره ي زمين به مقدار مختلف است.
چون ارتفاع خورشيد در طول روز، سال و مكان هاي مختلف فرق مي كند، مقدار انرژي دريافتي و در نتيجه دماي هوا در مناطق مختلف متفاوت است. در عرض هاي جغرافيايي پايين و نواحي استوايي، نور خورشيد در تمام ايام سال تقريباً به حالت قائم مي تابد اما هر قدر به عرض هاي جغرافيايي بالاتر نزديك تر مي شويم،زاويه ي تابش مايل تر مي شود.
اين امر موجب پديد آمدن سه ناحيه متفاوت از نظر دما مي شود: ناحيه گرم (حارّه)،ناحيه معتدل و ناحيه سرد (قطبي)
بارش :
1 – ناحيه خزر غربي .
2 – ناحيه خزر شرقي
3 – ناحيه كردستان
4- ناحيه آذربايجان و زاگرس
5 – ناحيه خراسان شمالي
6 – ناحيه داخلي
تعيين نواحي آب و هوايي :
پوشش گياهي و زندگي جانوري :
تعيين نواحي گياهي و جانوري:
جانوران نمي توانند غذا بسازند به همين دليل به گياهان وابسته اند بنابراين نقاطي كه انبوه ترين پوشش گياهي را دارند مانند نواحي استوايي – پرجمعيت ترين و پرتنوع ترين نواحي جانوري هستند. علاوه بر عامل آب و هوا نوع خاك و ارتفاع نيز در چگونگي پراكندگي گياهان و جانوران در نواحي خاص مؤثرند.
پ – خاك :گياهان علاوه بر آب و انرژي خورشيد به خاك نيازمندند . خاك محصول نهايي هوازدگي و نتيجه ي تخريب فيزيكي و شيميايي سنگ ها و تجمع باقي مانده هاي در حال فساد جانوران است. در تشكيل خاك عوامل مختلفي چون سنگ اوليه،اقليم ، شيب زمين ،زمان تشكيل و زندگي گياهي و جانوري موجود درخاك دخالت دارند. خاك علاوه بر مواد معدني حاصل از هوازدگي سنگ ها، داراي مواد آلي است. باقي مانده ي گياهان و اجساد جانوران با گذشت زمان مي پوسد و موجب افزايش هوموس خاك مي شود. هوموس يا گياخاك به بخش آلي خاك گفته مي شود.
تعيين نواحي خاك :
خاك هاي نواحي قطبي و نيمه سردسير:
خاك هاي نواحي معتدل :
خاك هاي نواحي مرطوب استوايي :
خاك هاي نواحي بياباني :
موسسه جغرافيا
بخشهاي تحقيقاتي:
الف ـ كميته جغرافياي طبيعي: تحقيقات در عرصه هاي اقليم، ژئومورفولوژي و ساختار طبيعي زمين، تكنيكها و شيوه هاي بهره گيري عقلايي از آنها و محيط زيست.
ب ـ كميته جغرافياي انساني: مسائل مربوط به كوچ نشيني، روستانشيني، جمعيت، توسعه انساني و شهري.
ج ـ كميته برنامه ريزي شهري: مسايل مربوط به شهرسازي و طرحهاي توسعه شهري مانند مسايل ساختاري، مسايل فضايي و ويژگيهاي كالبدي شهري.
د ـ كميته سنجش از دور و GIS: مسايل مربوط به تبديل اطلاعات رقومي به نقشه، استفاده از عكسهاي ماهواره اي ـ هوايي و كاربرد آن در امور توسعه و تهيه نقشه.
امكانات تحقيقاتي:
2ـ كارتوگرافي: برداشت اطلاعات (نقشه برداري)، ترسيم و تهيه نقشه از اطلاعات بدست آمده (براي تهيه نقشه از دستگاه 8-B استفاده مي شود).
4ـ كتابخانه تخصصي: داراي 3500 جلد كتاب فارسي و لاتين، 25 عنوان مجله بين المللي تخصصي و 15 عنوان مجله داخلي.
5ـ آرشيو عكس هاي هوايي با مقياس 1:55000
6ـ نقشه هاي پوشش سراسري ايران در مقياسهاي گوناگون
پایتخت
پایتَخت یا مرکز کشور، شهر اصلی یک کشور یا یک محدوده حکومتی است که غالبا از سایر شهرها بزرگتر بوده و وزارت کشور و سایر نهادهای مهم حکومتی در آن واقع است.
نهادهای اصلی حکومتی همچون وزارتخانهها و ادارات مرکزی معمولاً در پایتخت قرار دارند. پایتخت محل استقرار حکومت است و این مسئله بطور قانونی و معمولاً در قانون اساسی کشورها وضع شده است. در کشورهای پادشاهی، شاهان و دربار ایشان معمولاً در پایتخت سکونت دارند. ریشه واژه پایتخت نیز با همین امر مربوط است یعنی «پای تختگاه شاه»، یعنی در زمانهای قدیم محل سکونت یک شاه اصلیترین شاخص یک شهر برای پایتخت شدن بود.[نیازمند منبع]
در قدیم نامهای دیگری نیز در معنی پایتخت بکار میرفت همچون دارالخلافه و دارالسلطنه و آستانه.
منظور از آستانه، محل ورود به دربار پادشاه بود که محل این ورودی دربار رفته رفته معنای خود شهر سکونت شاه یعنی پایتخت را بخود گرفت.
آستانه در زمان عثمانی لقب و مترادف شهر استانبول بود و همین واژه فارسی هنوز در زبانهای آسیای میانه در معنی پایتخت بکار میرود[نیازمند منبع] چنانچه دولت جدید قزاقستان پایتخت تازهساز خود را به آستانه یعنی پایتخت نام نهاده است.
پایتخت امروزی ایران شهر تهران است.
واحد تقسیمات کشوری ایران | مسئول | نهاد مربوطه | مرکز |
پایتخت | |||
ندارد | |||
ندارد |
رده هاي«جغرافیای تاریخی»
سنگسر «سگسر– رأس الکلب – سگسار»:
مورخان عرب در دوران بعد از اسلام سنگسر را در کتابهای خود رأس الکلب ثبت کردهاند و این جمله ترجمه غلطی از نام سگسر است که در کتابهای آنان راه یافته و به همین صورت نقل شدهاست. ابن اثیر اولین مرتبه سنگسر را سگسر خوانده و آنرا رأس الکلب نوشتهاست. زیرا وی در ضمن تشریح فعالیتهای اسفار بن شیرویه مینویسد: «چون اسفار از ری به سمنان آمد محمد بن جعفر سمنانی او را از فرود آمدن بازداشت و نیز از رفتن به قریه رأس الکب «سنگسر» مانع شد».
احمد کسروی محقق دقیق ایرانی در کتاب شهرها و دیههایی ایران درباره سنگسر چنین نگاشتهاست : «نیز سنگسر نزدیکی سمنان را تازیکان «رأس الکلب» ترجمه کردهاند که از اینجا باید گفت در آغاز اسلام این نام را سگسر یا (سکسر) بر زبان میراندهاند نه (سنگسر) و این آبادی نیز از نشیمنهای (سکان) سکاها بودهاست و چون سنگسریان زبانی ویژه خودشان دارند اگر این زبان با زبان سیستان نزدیک باشد این یقین خواهد بود که اصل نام بدانسان که تازیان ترجمه کردهاند (سکسر) بوده و سنگسر تحریف شده آن نام است».
یاقوت در معجم البلدان راجع به رأس الکلب چنین نوشتهاست: «رأس الکلب نام قلعهای است در قومس و در طرف راست مسافر نیشابور واقع شده. رأس الکلب دهی است به قومس (منتهی الارب) ولی در مورد سکونت قوم سک یا سکاها در نواحی سمنان و سنگسر مغرب به قومس (سمنان و دامغان و شاهرود حالیه) و از نیمروز به سند و زابل میپیوسته و مردم آن سرزمین از ایرانیان (سکه) بودهاند که پس از مرگ اسکندر یونیان و از ایران رانده دولتی بزرگ و پهناور تشکیل دادهاند که ما آن را اشکانیان گوییم و کلمه پهلو و پهلوان که به معنی شجاع است از این قوم دلیر که غالب داستانهای افسانه قدیم شاهنامه ظاهراً از کارنامههای ایشان باشد باقیماندهاست».
با این بیان جایگاه قوم سکه (سکاها) از سمت مغرب از سمنان و سنگسر شروع شده و در خراسان و سیستان نیز جایگاههای مخصوص داشتهاند.
با توجه به مطالب بالا محقق میشود که در نواحی سمنان دو محل بنام رأس الکلب واقع در ۸ فرسنگی مغرب سمنان یعنی در لاسگرد (بلاسنگرد) و دیگری در سنگسر یا سگسر واقع در ۳فرسنگی شمال سمنان وجود داشته.
اولی بهعنوان سر حد و مرز سرزمین سکهها (سکاها) و دومی به نام قلعه و بلندی (رأس) سرزمین آنان نامیده شده و به همین صورت در کتابهای تاریخی و جغرافیایی به فارسی (سکسر) و به عربی (سگسر) رأس الکلب ثبت و ضبط شدهاست ، به نظر میرسد که گروهی از این قوم به این ناحیه مهاجرت نموده باشند زیرا کتزباس مینویسد: «سکاها از طرف گرگان به خراسان آمدهاند». بنابراین موافق عقیدهٔ مورخان یونانی پارتیها هم که دولت بزرگ و مقتدر اشکانی را در ایران تشکیل دادهاند (۲۵۰ قبل از میلاد) سکائی بودهاند، و با در نظر گرفتن متصرفات اولیه اشکانیان که پایتخت آنها شهر صددروازه در آخرین نقطه مرز غربی مستملکات آنان قرار داشته و شهرستان سمنان آخرین شهر سر حدی مغرب متصرفات دولت پارت قبل از پیشروی به سوی مغرب در تواریخ ثبت شدهاست. اطلاق رأس الکلب به سر حد غربی سمنان یعنی لاسگرد یا سرخه طبیعی و درست به نظر میرسد.
و همچنین «مهدیشهر که در گذشته به آن سنگسر میگفتند از تاریخی کهن برخوردار میباشد و سابقه تاریخی آن به پیش از اسلام و هزارهٔ دوم قبل از میلاد میرسد. بطوریکه باستانشناس فرانسوی بنام گیرشمن در کتاب مشهور خود بنام ایران آورده: «آریائیها از هزاره دوم و سوم پیش از میلاد برای یافتن چراگاههای بهتر و بیشتر به ایران روی آوردند و سپس در یک هجوم عمومی آنها به ایران و اشغال این سرزمین از شاخه بزرگ شرقی آریائیها یک شاخه کوچکتر منشعب و تا دامغان پیش آمده و بومیان آنجا را از میان بردند».
گفته میشود گروهی از همین شاخه فرعی تا سنگسر آمده و در آن استقرار یافتند که این در حدود ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بوده و قبل از آمدن آریائیها این منطقه مسکن گروهی از بومیان ایران بودهاست.
در خصوص نام سنگسر گفته میشود در حدود سال ۱۲۹ پیش از میلاد در روزگار پادشاهی فرهاد دوم اشکانی تیرههایی از اریائیها به ایران هجوم آورده و تعدادی از آنها در ناحیه کوهستانی سنگسر تا مناطق سرخه و ده نمک مقام گزیدند و نام سگسار را که به معنی منطقه سکانشین سکاها است به آن دادند که مرکز آن مهدیشهر فعلی بوده که خود نیز سگسار خوانده شده و سگسار اساطیر ایران که در کنار مازندران از آن یاد میشود به همین منطقه اطلاق میشود از جمله اینکه شاهنامه فردوسی در هفت جا از سگسار سخن به میان آمده که قرائن نشان میدهد منظور همین ناحیه بوده و تا اواخر دوره ساسانی به همین نام شناخته شده ، سنگسر در جریان فعالیتهای آل قارن و مبارزات فرقه اسماعیلیه جایگاه مهمی داشتهاست. وجود قلههای مستحکم که همه آنها را بر روی کوههای بلند و غیر قابل تسخیر بنا شدهاند شاهدی بر این مدعاست
جغرافیای تاریخی یونان
یونان جنوبی(پلوپونز)
در بین دامنههای بزرگی که در اطراف فلات مرکزی قرار دارند دامنههای جنوبی، یعنی دامنهٔ مسنی(درّهٔ پامیزوس) و دامنهٔ لاکونی(درّه اوروتاس) بهوسیلهٔ رشته جبال مرتفعی موسوم به تاژت نظیر کوههای آلپ از یکدیگر جدا شدهاند. این دو ناحیهٔ بخصوص مسنی بسیار مستعد و حاصلخیز میباشند ولی رشته کوهی که در مسنی واقع شده آن را به دو قسمت تقسیم کرده و به همین دلیل ایجاد حکومت واحد در آن سرزمین میبوده در صورتی که لاکونی بعلّت نداشتن موانع طبیعی با ایجاد شهرهای در مرکز مانند آمیکله و بعدها اسپارت نائل شد.
دامنهٔ شرقی، یعنی آرگولید، بعکس دامنههای جنوبی به چند منطقه تقسیم شده، دارای بنادر ممتازی بود که تمدّن مادی مشرق در آنها رواج فراوان داشت و همین امر سبب شد که بندر میسن و شهرهای مجاور آن، تیرنت نه تنها در میان شهرهای ناحیهٔ آرگولید بلکه در تمام سرزمین پلوپونز مقام مهمّی را احراز کنند.
دامنهٔ شمالی چندان اهمیّتی نداشت و قطعهٔ باریکی از خشکی بود که در کنارهٔ دریا واقع شده و اغلب در معرض خطر سیلابهایی که از کوههای آرکاری شمالی جاری میشدند قرار میگرفت. این قسمت بعدها به آکائی موسوم شد و آخرین پناهگاه یکدسته از اقوام آکئی که در طلب مسکن مناسبی بودند محسوب گردید.
الید یعنی دامنهٔ غربی که اهمیّت بیشتری داشته، در واقع از درّهٔ دو رودخانهٔ پنه و آلفه تشکیل شده بود و چون از ناحیهٔ مرکزی اژه فاصلهٔ زیادی داشت نقش مهمّی در تاریخ انجام نداد. شهرت و اعتبار الید بیشتر برای معروفیّت المپی جنگل مقدّس مخصوص زئوس المپی بود که هر چهار سال یکبار بازیهای المپی در آن حدود انجام میگرفت. این بازیها بنا به روایت قدیم از ابتکارهای پلوپس پادشاه داستانی میسن و پلوپونز بود که در دورهٔ بعد شکوه و جلوهٔ خاصّی به خود گرفت.
جزیرهٔ سیتر که امروز جزو جزایر ایونی محسوب میشود، در آن موقع وابسته به لاکونی بود و در زمان آکئیها به مناسبت تأسیساتی که فنیقیها در آن داشتند، اهمیّت بسزایی داشت ولی بعدها به تصرّف اسپارت درآمد و شهرت خود را از دست داد. جزیرهٔ زانست نیز که از جزایر ایونی است و در سواحل الید واقع شده جزو لاکونی محسوب میشد.
یونان مرکزی
رشته جبال سیترون میان آتیک و دولت مقتدر تب قرار داشت که از اتّحاد تب و اورکومن کشور تاریخی بئوسی بوجود آمد. بئوسی ناحیهای حاصلخیز بود و ماهیگیری نیز به زندگی اهالی کمک شایانی میکرد. وضع کوههای آن نظیر کوههای آرکاری بود، چنانچه افسانههایی دربارهٔ آنها بوجود آمد و مردم عقیده داشتند که سرزمین اموات در کوههای ناحیهٔ اورکومن قرار دارد. جبال هلیکون نیز در همین قسمت و به عقیدهٔ یونانیان این کوه موطن نهتن از خدایان آنها بوده.
سرزمینی که در مغرب بئوسی واقع شده، در اواخر دورهٔ آکئیها مورد حملات اقوام مهاجم قرار گرفت و از این بابت زیان فراوان دید. این قسمت که فوسید نام داشت از کوهها و گردنههای متعدّد پوشیده میشد، کوه پارناس که مقر آپولون خدای معروف یونان بود در همین ناحیه قرار داشت و شهر دلف که معبدی مخصوص آپولون در آن ساختند، در دامنهٔ همین کوه بنا شد. شهر عمدهٔ این سرزمین، کریسا بود و در قسمتهای غربی فوسید که وضع جغرافیایی و موقع مناسبتری داشت، شهرهای پلورون و کالیدون شهرت یافتند، این دو شهر در کنار رودخانهٔ آکلوس بنا شده و در دورهٔ تاریخی بتصرّف اقوام اتولی درآمدند.
جزایر سفالونی و ایتاک و لوکاد، در مغرب، که از جزایر ایونی بودند جزء قلمروی یونان مرکزی محسوب میشدند و در دورههای قدیم تمدّن درخشانی داشتند.
یونان شمالی
قسمت غربی کوههای پند که اپیر خوانده میشد، به عکس تسالی ناحیهای نامساعد بود ولی با این حال معبد معروف ژوپیتر و جنگل انبوهی که از زمزمهٔ برگ درختان آن پیشگوییها میشد در شهر دودن یکی از شهرهای همین ناحیه قرار داشت. همچنین جزیرهٔ کورسیر ضمیمهٔ ناحیهٔ اپیر و دارای تمدّن تقریباً درخشانی بوده.
دریای اژه
جزیره کرت
قسمت مرکزی
قسمت شمالی
پیوند دیرپا و تاریخی سرزمین «اران» و ایران از دوران ماد تا زمان تجزیه آن در عهد فتحعلیشاه به روایت نقشه
کتاب ایران و قفقاز، اران و شروان شامل 20 مقاله/بخش از نویسندگان صاحب نظر و سرشناس ایران است که با هدف شناساندن هویت حقیقی این منطقه گردآوری شده است.
در این مقاله نشان داده شده است که سرزمین اران و شروان (که نام کنونی آن جمهوری آذربایجان است) از ابتدای تاریخ کهن ایران به استناد نقشه های متعدد تا زمان فتحعلیشاه در قلمرو ایران قرار داشته است. در آن زمان، تزارها آن را تصاحب کردند و در حکومت کمونیستی نام آن نیز به «جمهوری آذربایجان شوروی» تغییر داده شد که بدور از واقعیت بوده و قصد آنان تجاوز به آذربایجان واقعی که در ایران قرار دارد، بوده است.
موقع و وضع جغرافیایی ـ مساحت اران که اکنون «جمهوری آذربایجان» خوانده می شود 86/6 هزار کیلومتر مربع است. این سرزمین در جنوب شرقی کوهستان قفقاز و جمهوری گرجستان، شرق جمهوری ارمنستان و شمال استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل ایران واقع شده است. پیرامون آنرا بجز جهت شرقی که دریای مازندران در بردارد، ارتفاعات و کوهستانهای متعددی محصور کرده است. قسمت اعظم سطح آن جلگه ای و کم ارتفاع و بیشتر از رسوبات رودخانه های «کورا» (کوروش) و «ارس» پوشیده شده است. میزان باران آن از نواحی اطراف کمتر و درجه حرارت آن نسبت به نقاط مجاور بیشتر و بسیار گرمتر می باشد. با این خصوصیات از دوران باستان تاکنون به علت موقع نظامی، سیاسی و اقتصادی (به ویژه آب و هوا، کشاورزی، دامپروری، تجاری و اخیراً نفت) مورد توجه بوده است.
پیدایش و سابقه
ادامه دارد... /س