سیره رسول مهربانی در برخورد با کودکان (بخش دوم)

شناخت سیره رسول گرامی اسلام، به عنوان بهترین الگوی بشریت، در برخورد با کودکان به والدین کمک می کند تا در مسیر تربیت دینی فرزندان خود گام بردارند.در بخش اول این مقاله به سیره رسول گرامی اسلام در برخورد با کودکان، احترام و محبت به کودکان،پرداختیم. در این بخش به اهمیت مساله «بازی کردن با کودکان» از منظر ایشان می پردازیم. با ما همراه باشید.
شنبه، 24 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حدیثه اسفندیار
موارد بیشتر برای شما
سیره رسول مهربانی در برخورد با کودکان (بخش دوم)

اهمیت بازی کردن با کودکان در سیره پیامبر

پیامبر گرامی اسلام با تأکید بسیار بر مساله بازی کردن با کودکان، خود در بازی فرزندانشان، شرکت و با نظارت بر بازی آن­ها، آنان را بر این امر تشویق می ­کردند.
آن حضرت با کودکان خود، امام حسن و حسین بازی می‌کرد. نقل کرده‌اند که پیغمبر هر روز صبح، دست علاقه و محبت بر سر فرزندان خود و اولادشان می‌کشید و با آن­ها بازی می‌کرد. [1]

ابوهریره می‌گوید: «دیدم رسول اکرم، دست امام حسن و امام حسین را گرفته بود و پاهای آنان، روی پای آن حضرت قرار داشت. به آنان فرمود: «نور دیدگان فاطمه بالا روید. آن‌گاه آنان را می‌بوسید و می‌فرمود: «خدایا! حسن و حسین را دوست دارم». [2]

ابن‌عمید می‌گوید: «پیامبر، امام حسن و حسین را به هوا پرت می‌کرد و می‌فرمود: «کوچولو، کوچولو، بالا برو. بچه‌ها نیز از قامت آن حضرت بالا می‌رفتند و پا بر سینه آن حضرت می‌نهادند». [3]

یعلی بن مره ‌گوید: «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به غذایی دعوت کرده بودند. ما هم با آن حضرت بودیم. ناگهان امام حسن (علیه‌السّلام) را دیدیم که در کوچه، مشغول بازی بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را دید. در حضور مردم دوید، دست خود را گشود، تا وی را بگیرد؛ ولی کودک به این طرف و آن طرف می‌دوید و می‌گریخت و رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌خندانید تا اینکه کودک را گرفت. یک دست خود را بر چانه او و دست دیگر را بالای سر وی نهاد. سپس صورت خود را نزدیک صورت آن کودک آورد و او را بوسید و فرمود: «حسن از من است و من از اویم. خدا دوست بدارد هر کس را که او را دوست دارد.» [4]

یکی از نزدیکان پیامبر نقل می ­کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گاهی زبان خود را برای حسین (علیه السلام) که کودک بود، از دهان بیرون می آورد. کودک با مشاهده این کار پدربزرگ خود، غرق در خنده و شادی می­شد. مردی که این کار پیامبر را می­دید، با تعجب گفت: به خدا سوگند! پسرم مرد گشته و ازدواج کرده است، ولی تا حالا من او را نبوسیده ام. پیامبر که از سنگدلی مرد شگفت زده شده بود، فرمود: «هر کس لطف و مهربانی نشان ندهد، به او نیز مهر و محبت نمی شود». [5]

بنابراین یکی از راه های ابراز محبت والدین به فرزند، تهیه کردن وسایل بازی و سرگرمیِ مناسب سن اوست. همچنین هرگاه کودک از والدین بخواهد که با او بازی کنند، پدر و مادر باید به این درخواست او پاسخ مثبت دهند، ولی شیوه اداره بازی را بر عهده کودک بگذارند و خواسته های خود را بر او تحمیل نکنند. بازی افزون بر اینکه نشاط و شادابی را به کودک هدیه می کند، به رشد استعدادهای نهفته او نیز می انجامد.
 

تقدم بازی کردن بر نماز

سیرۀ رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) در محبت به کودکان به حدی بود که علاوه بر هم‌بازی شدن با آنان و نادیده گرفتن موقعیت، با فروتنی به بازی با آنها می‌پرداخت و این در حالی بود که زمان نماز فرا رسیده بود و مردم در انتظار اقامۀ نماز به امامت ایشان بودند. در یکی از روزها که رسول‌خدابه منظور خواندن نماز جماعت عازم مسجد بودند، در راه به گروهی از کودکان برخوردند که در حال بازی کردن بودند. بچه‌ها با دیدن پیامبردست از بازی کشیدند و به سوی ایشان رفتند و به پیامبرگفتند؛ «کن جملی»! شتر من باش. رسول‌خدا درخواست کودکان را اجابت کردند و مشغول بازی با آنها شدند و این درحالی بود که مردم در مسجد در انتظار ایشان بودند.

بلال که در مسجد همراه مردم، منتظر ورود رسول‌خدا(ص) بود، با مشاهدۀ تاخیر پیامبر(ص) به سمت خانه ایشان حرکت کرد. او در راه به رسول‌خدا(ص) رسید و با دیدن صحنۀ بازی کردن ایشان با کودکان خواست تا بچه‌ها را از اطراف ایشان دور کند؛ اما رسول‌خدا(ص) مانع شدند و فرمودند: «برای من دیر شدن زمان اقامۀ نماز از ناراحتی کودکان بهتر است.» سپس از بلال خواستند تا به خانۀ ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه نماید تا به این ترتیب بچه‌ها حضرت را رها کنند. بلال رفت و از منزل پیامبر(ص) تعدادی گردو پیدا کرد و به محضر ایشان بازگشت. رسول‌خدا(ص) گردوها را از بلال گرفتند و به بچه‌ها فرمودند: آیا شتران خود را به این گردوها می‌فروشید؟ کودکان نیز با دیدن گردوها، آن­ها را از دست پیامبر گرفتند و ایشان را رها کردند. [6]

 

رعایت حال کودکان حتی در نماز

پیامبر گرامی اسلام، نماز ظهر را با مردم به جماعت برگزار و دو رکعت آخر آن را به سرعت تمام کرد. پس از نماز، مردم گفتند: «یا رسول اللّه ! آیا در نماز حادثه ای رخ داد؟» حضرت فرمود:  «چرا می پرسید؟» گفتند: «دو رکعت آخر نماز را با سرعت خواندید.» فرمود: «مگر صدای گریه و فریاد کودک را نشنیدید؟»

از امام حسن صلی الله علیه و آله یا جابربن عبداللّه نقل شده است که نماز را در محضر رسول اللّه صلی الله علیه و آله خواندم. همین که آن حضرت سلام داد، به ما فرمود: «صبر کنید، کوزه ای با مقداری حلواست.» آن گاه برای تقسیم آن از جا بلند شد و به هر کس مقداری حلوا می داد تا اینکه به من رسید. من کودک بودم. آن حضرت انگشتی حلوا به من خوراند، سپس فرمود: «باز هم بدهم؟» گفتم: آری! آن حضرت انگشتی دیگر به خاطر خردسال بودنم به من خوراند. چنین رفتارهای ناب مذهبی سبب می شود بذرهای ایمان از همان طفولیت در دل فرزندان کاشته شود و خاطراتی شیرین و زیبا از این دوران به یاد داشته باشند.

برهمین اساس باید گفت؛ گاهی خردسالان هنگام نماز خواندن والدینشان، از طولانی شدن نماز آنها، به سبب گرسنگی یا تنهایی، بی تابی می کنند. در این شرایط، پدر و مادر با به کارگیری سیره پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت معصوم (علیهم السلام) باید بکوشند تا هیچ گاه از یاد خدا غافل نمانند و در ادای فریضه سستی نورزند. در کنار آن، برای اینکه به خواسته ها و نیازهای کودک نیز اهمیت دهند بهتر است تا حد امکان، نمازشان را کوتاه تر بخوانند.

منابع
1. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۵۴.
2. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، انتشارات داراحیاء، بی‌تا، ج۴۳، ص۲۸۵.
3. حسینی مرعشی تستری، نورالله، احقاق الحق، هند، ۱۰۱۹ق، ج۱۱، ص۲۹۳.
4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، انتشارات داراحیاء، بی‌تا، ج۴۳، ص۳۰۶.
5. همان، 405
6. عوفی، سدید الدین محمد ؛ جوامع الحکایات و لوامع الروایات، تهران، نشر ابن سینا، 1340ه.ش، چاپ اول؛ باب دوم از قسم دوم، ص30.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط