دو عدد چشم

متن زیر درباره دو چشم است که در شیشه الکلی آزمایشگاه اسیر شده اند.
پنجشنبه، 19 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ناهید اسدی
موارد بیشتر برای شما
دو عدد چشم
مرد عرق هایش را خشک می کند و کلاه را از سر بر می دارد. دو چشم به او زل می زند. مرد روی صندلی می نشیند. غذا می خورد، می خوابد، بلند می شود، صبحانه می خورد، کلاهش را سر می گذارد، از در بیرون می رود، دو چشم نگاه می کنند به مرد، به کلاه، به غذا، به صبحانه، به در، یاد روزی می افتد که صورت داشت ، دست داشت، پا داشت، آزاد بود. آزاد از این شیشه الکلی آزمایشگاه.!
 
نویسنده: فاطمه سادات میرامامی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما