در عرصه معادلات بینالملل نیز برتری از آن کشوری است که بتواند زبان خود را به عنوان زبان برتر عرضه نماید.
مقام معظم رهبری در یکی از دیدارهای دانشجویی می فرمایند: «خودشان را زبان علم و زبان بینالمللی کردهاند و هر چه شما میخواهید یاد بگیرید و هر چه میخواهید بخوانید، مجبورید زبان آنها را یاد بگیرید. شما کاری کنید که مجبور بشود زبان ملی شما را یاد بگیرد؛ همچنانی که این دختر عزیزمان گفتند که ما مجبوریم زبان بینالمللی را یاد بگیریم؛ راست هم می گوید.» (2)
پایههای فرهنگی تمدن ایران پس از اسلام از هزار و چهار صد سال پیش تا کنون بر مبنای همین زبان فارسی کنونی قرار گرفته است. تدوین علوم مختلف عقلی و نقلی و همچنین علوم تجربی نیز بر پایه همین زبان است.
فرزندان فردای ایران عزیز هنگامی که با این زبان بیگانه شوند، در واقع با هزار و چهار صد سال تمدن و پشتوانه فرهنگی خویش بیگانه شدهاند و این دقیقا همان چیزی است که مطلوب دشمن است.
یکی از مهمترین پایگاههای نفوذی دشمن و در واقع به عبارت بهتر، ستون پنجم دشمن در جهان امروز، بر پایهی نفوذ به وسیله زبان شکل گرفته است.
ستون پنجمی که به واسطه تهی کردن ذهن یک جوان از پشتوانههای حماسی و اسطورهای و فرهنگیاش، که بر پایه زبان استوارهستند، به راحتی بر وی مسلط شده و جادههای ورود خود را بدین سان هموار مینماید.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و ناامید شدن بیگانگان برای نابودی کشور از راه جنگ و گزینه نظامی، دشمن از همان ابتدا راه تخریب و تضعیف هویت و زبان فارسی را در پیش گرفت.
رسانههای مانند تلویزیون صدای امریکا و تلوزیون بی بی سی، نهادهایی با عنوان وزارت خارجه امریکا به زبان فارسی با میلیونها دلار بودجهای که از سوی وزارتهای خارجه انگلیس و امریکا اختصاص یافته، در تمام ساعات شبانه روز مشغول تخریب زبان و هویت فارسی هستند. این کار با دو شیوه انجام میشود:یکی از مهمترین پایگاههای نفوذی دشمن و در واقع به عبارت بهتر، ستون پنجم دشمن در جهان امروز، بر پایهی نفوذ به وسیله زبان شکل گرفته است.نخست پخش سریالهای بدون محتوا با آمیزهای از لغات فارسی و غربی، پخش ترانه و موسیقی، استفاده از مجریها و کارشناسانی که سخنشان نمایش کاملی از زبان بیگانه است و دوم سیاسی کردن مسئله زبانهای قومیتی جهت تضعیف زبان ملی.
در همین رابطه شفیعی کدکنی نقش دشمن در سیاسی نمودن زبان های قومی و تضعیف هویت ملی را چنین بیان می کند:
«آنجا [آکسفورد] یک فرد انگلیسی که اسمش همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده زبان فارسی یاد گرفته و به فارسی شعر گفته و شعر در سبک هندی … شما تا بخواهید یک مصرع دیگری را بفهمید … شماهایی که زبان مادریتان هست، شما که بعضیهایتان فوق لیسانس و دکتر ادبیات فارسی هستید محال است شعر بیدل را بفهمید. بیدل یک منظومۀ بسیار بسیار منسجم و پیچیدهای است که کُدهای هنریش را هر ذهنی نمیتواند اینکود کند به اصطلاح زبانشناسها. و این آدم آمده و به سبک بیدل شعر گفته و چقدر جالب و عالی … آدم باورش نمیشود که اینقدر اینها … بعد آن وقتی که مسلّط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. شما بیایید اُردو را که یک زبان محلّی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند. میدانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، میتواند با شکسپیر کُشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. بعد از مدتی بچّۀ هندی میگوید: گور بابای این زبان اردو. من که میتوانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی … را بخوانم اصلاً زبانم را انگلیسی میکنم، چنانکه کردند. ببینید آنهایی که روی زبانهای محلّی ما فشار میآورند که من آقا به لهجۀ کدکنی بهتر است شعر بگویم، او میداند چکار میکند، او میداند که در لهجۀ کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد.» (3)
رهبری بزرگوار در آخرین دیدار خود با شاعران به نقش غنی زبان فارسی و پشتوانههای فرهنگی آن همچون سعدی و فردوسی و حافظ و... اشاره نموده و از کارکرد غلط صدا و سیما و... در این زمینه گلایه داشتند. با توجه به تحلیل عملکرد دشمن در زمینه نابودی هویت و زبان ایرانی، مهمترین سوال این یادداشت چرایی و علت همگامی برخی اشخاص و نهادها با گامهای دشمن در این زمینه است.
«مهدکودکها و مراکز آموزشی بهطور رسمی دارند بیماری را به بچهها تزریق میکنند. تکلغتهای انگلیسی و فرانسوی که به کودکان میآموزند و هیچ فایدهای برای آنها در این سن ندارد، موجب یک اختلالی در ذهن کودک و موجب عدم اطمینان نزد کودک میشود. لغتی که بعداً به فارسی به او گفته میشود، او آن را دیگر قبول نمیکند و یک شک و تردیدی در نهاد کودک کاشته میشود و این بسیار خطرناک است.» (4)
به عنوان مثال هنگامی که کودک با واژهای مانند «مرسی» اُنس میگیرد، سایر واژگانی که در فارسی به این معنا وجود دارند برای وی بیگانه میشوند؛ کلماتی همچون: تشکر، ممنون، سپاس و شکر. اینها همه شکل فارسی عبارت تشکر کردن هستند. واضح است فردی که «مرسی» را به عنوان معنای این عبارت به کار می برد، با کلمه سپاس بیگانه است و بدیهی است که چنین فردی نمیتواند از پشتوانههای فرهنگی خویش بهره برده و به ناچار متوسل به چهار چوب ارائه شده توسط فرهنگ بیگانه میشود.
هنگامی که صدا و سیما در سریال های تلویزیونی از لهجههای بومی زبان میهنمان به عنوان تمسخر و طنز استفاده میکند، ناخواسته در جهت برنامه دشمن گام برداشته و هنگامی که صحبت کردن به زبان پایتختی آمیخته به واژگان نامانوس غربی می شود، فرایند تخریب زبان تکمیل میشود.
واژگانی هم چون «پرستیژ»، «استیل»، «برند»، «مرسی» و کثیری دیگر از این واژگان که تلفظ آنها با لهجه کشور مقصد به نوعی افتخار برای گوینده آن تبدیل شده است.
مشابه بسیاری از این لغات را در زبان فارسی داریم، اما استفاده نمیشود. این عدم استفاده مغرضانه است و گاه نیز از روی جهالت و عدم آگاهی در هر دو مورد متولیان امر مقصر و باید جبران مافات نمایند.
بدیهی است هنگامی که رسانه ملی یک کشور به شیوهای خاص اقدام کند، حداقل کودکان که گیرندگان اصلی فرهنگ از طریق رسانه هستند، تحت تاثیر مخرب این کار قرار بگیرند.
رهبری بزرگوار در آخرین دیدار خود با شاعران به نقش غنی زبان فارسی و پشتوانههای فرهنگی آن همچون سعدی و فردوسی و حافظ و... اشاره نموده و از کارکرد غلط صدا و سیما و... در این زمینه گلایه داشتند.هنگامی که رهبری از محتوایِ فاقدِ ارزشِ ترانههای پخششده گلایهمند است، خطر این نوع محصول برای مخاطبی که غالبا از قشر جوان است به روشنی بر همگان آشکار میگردد.
فاعتبروا یا اولی الابصار
نویسنده: غلامرضا جهانگیری
پینوشت:
1. سوره روم آیه 22
2. بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان 18/8/1385
3. هشدار شفیعی کدکنی در باره حفظ زبان فارسی در مصاحبه با انجمن زبان فارسی 19/3/97
4. گفتوگو با دکتر کریم مجتهدی 27/6/95 سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری