انسان و رفتارهای او آمیزه و ترکیبی از ویژگیهای ارثی، فیزیولوژیکی، اجتماعی و روان شناختی است و این ویژگیها تاثیرات متقابلی روی هم دارد. عادتهای انسان به عنوان یک سری رفتارهای تکرار شونده هم ناشی از همین عوامل است. آن چه بیشتر خانواده ها را از دست فرزندان خود عاصی می کند، رفتارهای خارج از عرفی است که کودکان به انجام آن خو کرده اند. نتایج تحقیقات متعدد نشان می دهد که سهم عوامل اجتماعی و روان شناختی در شکل گیری و تداوم عادت های نامناسب بسیار بیشتر از عوامل ارثی و فیزیولوژیکی است. بیشتر شکایات والدین از عادت های نادرست کودکان مربوط به بدغذایی، بازی با یکی از اندام های بدن، جیغ زدن، وابستگی افراطی و بیمارگونه به والدین، دروغ گویی، دزدی، کشیدن موی سر دیگری، کتک کاری و مکیدن انگشت است که شیوع زیادی در بین کودکان دارد.
باید توجه داشت که یکی از علل بروز این عادت ها، اضطراب و فشارهای درونی کودک است. عادت یک شبه به وجود نمی آید و یک شبه هم از بین نمی رود. بنابراین از کودکی که دارای تفکر و احساس ناسالم است، نباید انتظار رفتار مطلوب داشته باشیم. زیرا مخزن رفتاری کودک در نتیجه پاسخ به تفکرات و احساساتش شکل گرفته است و اگر والدین در ارائه پاسخهای صحیح و به موقع کوتاهی کرده باشند، نباید نقش خود را در بروز عادت نادرست کودکشان نادیده بگیرند.
والدین باید دقت کنند که چه زمانی کودک به رفتار نادرست تکرار شونده مبادرت می کند، پیک رفتاری او را شناسایی کنند.
از طرفی کودک در تعامل با محیط و اطرافیان تحت تاثیر رفتارها و واکنشهای دیگران قرار می گیرد و در واقع رفتارهای خوب و بد را آموزش می بیند. بسیاری از کودکان دست به الگوبرداری از رفتارهای دیگران می زنند. اگر این الگوبرداری و عمل به آن از نظر روانی به تخلیه کودک منجر شود و اضطراب کودک را کاهش دهد، آن رفتار را الگو قرار میدهد و تداوم می بخشد.
این مشاور با تاکید بر این که گاهی کپی برداری کودکان از رفتارهای دیگران به منظور جلب توجه انجام می شود، ادامه می دهد: اگر والدین نتوانند به طور طبیعی به کودک خود توجه و محبت کافی کنند، کودک برای کسب نوازش، توجه یا محبت والدین سعی می کند راههای دیگری را امتحان کند که یکی از این راهها رفتارهای تکرار شونده نامتناسب است. نباید فراموش کرد که بعضی از رفتارها ریشه فیزیولوژیکی دارد مثل خودزنی، بعضی تیک های عصبی، بدغذایی که ممکن است ناشی از ضعف اعصاب یا کم کاری یا پرکاری غدد باشد. بنابراین تک بعدی نگاه کردن به منشاء شکل گیری رفتارها در کودکان چاره ساز نیست و ما ناچاریم مجموعه ای از عوامل را در نظر بگیریم. در واقع تقابل تمامی عوامل وراثت، روان شناختی، اجتماعی و... به بروز یک رفتار منجر می شود. از سوی دیگر عادت های رفتاری در هر سنی ممکن است بروز پیدا کند و یا یک عادت رفتاری در یک سن یا طی مراحل رشد تغییر شکل دهد. در بسیاری از موارد عادت های رفتاری رفع نمی شود بلکه شکل عوض می کنند و والدین تصور می کنند عادت کودک برطرف شده است. عادت های جدید در سن بلوغ تقریبا به شکل ثابتی در می آید. عادت های بین کودکان ضمن مشابهت در دختران و پسران تفاوت هایی هم دارد. به عنوان مثال در دختران عادت هایی مثل بازی با اعضای بدن، پنهان کاری و در پسران ناسزاگویی، پرخاشگری و دزدی شیوع بیشتری دارد.
راهکارهای عملی مقابله
تاکید نکردن مستقیم برای ترک رفتار اصلی است که بسیاری از والدین از آن بی اطلاع هستند. در واقع آنها با تاکید و اشاره مستقیم به رفتار آن را ثابت می کنند. والدین باید دقت کنند که چه زمانی کودک به رفتار نادرست تکرار شونده مبادرت می کند، پیک رفتاری او را شناسایی کنند. از طرف دیگر تنبیه و تشویق اصولی و بجا، درخواست کردن به جای امر کردن، قاطعیت و خودباوری والدین، الگوی مناسبی در اختیار کودک گذاشتن و مشارکت و همراهی کودک در انجام کارهای مورد علاقه اش راهکارهایی است که یک مشاور می تواند به والدین پیشنهاد کند تا در ترک عادت های نادرست به کودک خود کمک کنند. در واقع ما همیشه تاکید می کنیم که برای ایجاد یک عادت رفتاری چه مثبت و چه منفی کافی است در مقابل آن واکنش نشان دهیم. رفتار خشن، داد و بیداد و هیجانی شدن والدین به محض دیدن رفتاری از کودک باعث اصرار کودک و جلب توجه او به کارش می شود و همین واکنش نادرست باعث می شود آن کار را ادامه دهد.در مواردی که زمینه هایی از وسواس و اضطراب در کودک به طور ارثی وجود دارد، به دلیل واکنش والدین، عادتها به صورت رفتارهای وسواس گونه نمایان می شود. هرگز نباید با القای حس گناهکاری به کودک شرایط را خراب تر کرد. بلکه باید با مشاوره و کمک گرفتن از متخصص به کودک در رفع آن تلاش کرد. والدین باید بدانند اگر هیچ اقدامی نکنند و در جست وجوی علت بر نیایند، اصلاح رفتار نادرست سخت تر خواهد شد. باید توجه داشت که همخوانی و تطابق نظرات والدین درباره عادت بد کودک در رفع آن نقش مهمی دارد. تصور کنید کودکی که عادت به مکیدن انگشت دارد با ۲ مدل واکنش در منزل رو به رو شود. از یک سو مادری که می گوید او هم در طول دوران کودکی همین عادت را داشته است بنابراین مشکلی وجود ندارد و پدری که می خواهد به هر روش ممکن این عادت را از سر کودک بیندازد. کودک در چنین شرایطی نمیداند باید چه کند و با دو واکنش متفاوت رو به رو می شود و ممکن است این رفتار را تا سنین مدرسه ادامه دهد. یک سری رفتارهای کودک تا سنین مدرسه بروز پیدا نمی کند و این حالت به ویژه در بچه هایی که مهد کودک نرفته اند یا پیش دبستانی را نگذرانده اند، بیشتر مشاهده می شود.
به همین علت است که توصیه می شود کودکان قبل از مدرسه وارد محیطهای اجتماعی شوند و سعی کنند خود را با دیگران تطبیق دهند. بچه هایی که عادت های بدی دارند و به یکباره وارد محیط بزرگتر می شوند، ممکن است دچار اضطراب شوند و عاداتشان به رفتارهای وسواس گونه تبدیل شود.
منبع: روانشناسی کودک، بتول جعفری گلستان، چاپ دوم، نوید حکمت، قم 1396