اختلاف آراء اخباریون

اخباری گری نهضتی بود بر ضدعقل و جمود و خشکی عجیبی بر این مسلک حکم فرما بود. خوشبختانه افراد رشیدی مانند مرحوم وحید بهبهانی و شاگردان ایشان و بعد مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری با این مسلک مبارزه کردند و این مکتب بر اثر این مقاومتها شکست خورد و الآن جز در گوشه و کنارها پیروانی ندارد.
دوشنبه، 13 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اختلاف آراء اخباریون
اخباری مسلکان از لحاظ فکری و اعتقادی به دو دسته تقسیم می شوند:

١. کسانی که دارای اندیشه حاد و افراطی اند. اینها تمام مبانی اصولیین (جز سنت وارده از طریق صادقین علیهما السلام) را مورد حمله قرار می دهند. این دسته معتقدند که اجتهاد و تقلید به روش فعلی بدعتی است که در تشیع پدید آمده است و هر انسان مکلف باید مستقیما به اخبار مراجعه کند و حکم شرعی خود را از آنجا اتخاذ نماید و اجتهاد و تقلید حرام است.
 
٢. کسانی که دارای چنین اعتقاد افراطی نیستند. اینها ظواهر کتاب و سنت نبوی و علوی علیهم السلام ان را حجت می دانند و نه تنها اجتهاد و تقلید را حرام نمی دانند بلکه آن را واجب و لازم می دانند. منتها آن را محدود می نمایند در محور استنباط از کتاب و سنت. اما در یک نگاه کلی محور مشترک اعتقادی این دو دسته، عدم حجیت عقل و اجماع است.
 

 به فرموده مرحوم شهید مطهری

ملاامین استر آبادی کتابی دارد به نام الفوائد المدنیة که در آن کتاب با سرسختی عجیبی به جنگ مجتهدین آمده و مخصوصا سعی دارد که حجیت عقل را منکر شود. وی مدعی است که عقل فقط در اموری که مبدأ حسی دارند یا قریب به محسوسات می باشند مثل ریاضیات حجت است و در غیر اینها حجت نیست. از قضا این فکر تقریبا مقارن است با پیدایش فلسفه حسی در اروپا. آنها در علوم حجیت عقل را منکر شدند و ملاامین استرآبادی در دین منکر حجیت عقل شد. حالا این فکر را این مرد از کجا آورد. آیا ابتکار خودش بود یا از کسی دیگر گرفته بود معلوم نیست.
 

مرحوم آیت الله مطهری در ادامه می فرماید

یادم هست در تابستان سال ۱۳۲۲ شمسی که در بروجرد به خدمت مرحوم آیت الله بروجردی (اعلى الله مقامه) رسیدم، یک روز سخن از همین فکر اخباریین شد. ایشان در ضمن انتقاد از این فکر فرمودند که پیدایش این فکر در میان اخباریین اثر موج فلسفه حسی بود که در اروپا پیدا شد. شاید بتوان گفت کتاب «الفوائد المدنیه فى الرد على القائل بالاجتهاد و التقلید فی الحکام الالهیه» که میرزا محمدامین استر آبادی تصنیف آن را در ربیع الاول (۱۰۳۱ ق) به پایان رسانیده مهم ترین و جامع ترین کتب اخباریه است. وی در این کتاب با لحنی تند به مجتهدان و اصولیان تاخته و روش آنان را تخطئه کرده و از ایشان دعوت کرده است که به متون اخبار معصومین (علیهم السلام) عمل کنند. وجه تسمیه این کتاب آن است که مؤلف، هنگام تألیف آن مجاور مدینه بوده است. برخی مجتهدان مشهور مانند سید نورالدین بن علی عاملی برادر سید محمد صاحب مدارک و سید دلدارعلی نقوی هندی (م ۱۲۳۵ ق) آن را نقض و رد کردند.اخباری گری ضد مکتب اجتهاد و تقلید است. آن اهلیت و صلاحیت و تخصص فنی را که مجتهدین قائل اند، اخباریین منکرند. تقلید از غیر معصوم را حرام می دانند. به حکم این مکتب چون حجت و سند، منحصر به احادیث است و حق اجتهاد و اعمال نظر هم نیستآخرین کوشش برای حفظ موقعیت اخباریان یا اعاده شرکت به ایشان توسط میرزا محمدبن عبدالنبی نیشابوری معروف به اخباری (۱۱۷۸ - ۱۲۳۳ ق) به عمل آمد.
 

تفاوت دو دیدگاه

در این بخش به برخی از تفاوت های دو دیدگاه اخباری و اصولی اشاره می کنیم
 
1. مجتهدان اجتهاد را عینا یا تخییرة واجب می دانند، لکن اخباریان آن را حرام می شمرند و عمل به روایات معصوم را در هر حکم واجب می دانند .
 
۲. مجتهدان برای استنباط احکام، از کتاب و سنت و اجماع و عقل استفاده می کنند. لیکن اخباریان فقط کتاب و سنت و بعضی فقط سنت یعنی اخبار را حجت می دانند.
 
٣. مجتهدان برای رسیدن به مقام فتوا و اجتهاد، دانستن علومی چند از جمله فقه و اصول را شرط میدانند؛ اما اخباریان جز معرفت به اخبار اهل بیت و دانستن اصطلاحات و اشارات معصومین (علیهم السلام) چیزی را شرط فتوا نمی دانند. منتها مفتی باید یقین کند که خبر معارضی در برابر خبر مورد استناد او نرسیده است .
 
۴. مجتهدان تأخیر بیان را از وقت حاجت، به سبب قبح آن جایز نمی دانند؛ اما بعض اخباریان مثل استرآبادی با استناد به پاره ای اخبار، آن را جایز می شمارند.
 
۵. اخباریان دلایلی عقلی مانند «قبح تکلیف به امر خارج از طاقت» و «قبح عقاب بدون بیان تکلیف» را برای صدور حکم کافی نمی دانند، مگر آن که با دلیلی از اخبار ائمه با تأیید شده باشد؛ برعکس مجتهدان.
 

نظر مرحوم وحید بهبهانی

آیت الله وحید بهبهانی ملقب به «استاد الکل فی الکل» که به سبب مبارزه شدید با اخباریان، نزد مجتهدان به مروج یا «مروج رأس مأة» مشهور است، با تألیف کتاب الاجتهاد و الأصول موفق شد مشرب اصولی را که دو قرن تحت الشعاع مکتب اخباری بود جان تازه بخشد و اخباریه را مغلوب نماید.
 

به فرموده مرحوم شهید مطهری

اخباری گری نهضتی بود بر ضدعقل و جمود و خشکی عجیبی بر این مسلک حکم فرما بود. خوشبختانه افراد رشیدی مانند مرحوم وحید بهبهانی و شاگردان ایشان و بعد مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری با این مسلک مبارزه کردند و این مکتب بر اثر این مقاومتها شکست خورد و الآن جز در گوشه و کنارها پیروانی ندارد. ولی همه افکار اخبارگری که به سرعت و شدت بعد از پیدایش ملاامین در مغزها نفوذ کرد هنوز از مغزها بیرون نرفته. الآن هم می بینید خیلی ها تفسیر قرآن را اگر حدیثی در کار نباشد جایز نمی دانند.
 
جمود اخباری گری در بسیاری از مسائل اخلاقی و اجتماعی و بلکه پاره ای از مسائل فقهی هنوز هم حکومت می کند. یک چیز که باعث رشد و نفوذ طرز فکر اخباری در میان مردم عوام می شود، آن جنبه حق به جانب و عوام پسندی است که دارد. زیرا صورت حرف این است که می گویند ما از خودمان حرفی نداریم. اهل تعبد و تسلیم هستیم. ما جز قال الباقر علیة و قال الصادق طی سخنی نداریم. از خودمان حرفی نمی زنیم. حرف معصوم را می گوییم. جوابی که مجتهدین می دهند این است که این گونه تعبد و تسلیمها تسلیم به قول معصوم نیست. تسلیم به جهالت است. اگر واقعا محرز شود که معصوم سخنی گفته ما هم تسلیم هستیم. ولی شما می خواهید جاهلانه به هرچه می شنوید تسلیم شوید.
 
از مرحوم وحید بهبهانی نقل شده که فرمود: یک وقت هلال ماه شوال به تواتر اثبات شد. این قدر افرادی آمدند و گفتند ما ماه را دیده ایم که برای من یقین حاصل شد. من حکم کردم که امروز عید فطر است. یکی از اخباریین به من اعتراض کرد که تو خودت ندیده ای و اشخاص مسلم العدالة هم شهادت نداده اند. چرا حکم کردی؟ گفتم متواتر است و از تواتر برای من یقین پیدا شد. آن فرد اخباری گفت: در کدام حدیث وارد شده که تواتر حجت است؟ (1)
 
مرحوم آیت الله مطهری از این جریان به عنوان یک جریان مهم و خطرناک یاد می کند که در حدود چهار قرن پیش نمود پیدا کرد.(2)
 
خود اخباریین مدعی هستند که قدمای شیعه تا زمان مرحوم صدوق، همه مسلک اخباری داشته اند. ولی حقیقت این است که اخباری گری به صورت یک مکتب با یک سلسله اصول معین که منکر حجیت عقل بود و همچنین حجیت و سندیت قرآن را به بهانه این که فهم قرآن مخصوص اهل بیت پیامبر است و وظیفه ما رجوع به احادیث اهل بیت است)، انکار نمود و همچنین قائل بود که اجماع، بدعت اهل تسنن است. پس از ادله اربعه یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل، تنها سنت حجت است.(3)
 
اخباری گری ضد مکتب اجتهاد و تقلید است. آن اهلیت و صلاحیت و تخصص فنی را که مجتهدین قائل اند، اخباریین منکرند. تقلید از غیر معصوم را حرام می دانند. به حکم این مکتب چون حجت و سند، منحصر به احادیث است و حق اجتهاد و اعمال نظر هم نیست، مردم موظف اند مستقیما به متون مراجعه کنند و به آنها عمل نمایند و هیچ عالمی را به عنوان مجتهد و مرجع تقلید واسطه قرار ندهند.
 
پی‌نوشت:
۱. اصل اجتهاد در اسلام.
٢. ده گفتار، اجتهاد در اسلام، ص۸۳
٣. همان ص ۸۳.
 
منبع: تفکرعقلی در کتاب و سنت، حمیدرضا رضانیا، چاپ دوم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، قم 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.