جستجو دین در علم

سازه انگاران برای پیشرفت در روند مطالعه ماهیت اجتماعی سیاست بین الملل باید بر دوگانگی های نظری حاکم بر حوزه اجتماعی از جمله، منافع اهنجارها، عقلانیت اغیر عقلانیت و قدرت اخلاقیات غلبه کنند.
جمعه، 14 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جستجو دین در علم
دانش اخیر درباره دین و روابط بین الملل مانند خود رشته روابط بین الملل به لحاظ روش شناختی و معرفت شناختی متنوع است. نگرش سکولاریستی به مطالعه دین ادامه دارد. در این نگرش مسیر واحدی برای رستگاری وجود ندارد، همچنین برای روشنگری نیز مسیر معرفت شناختی واحدی وجود ندارد. با وجود این، اخیرا سازه انگاری، نکات آموزنده ای را درباره خطرات تلاش برای مطالعه بعد اجتماعی امور جهانی فراهم کرده است. در این راستا، سه نکته از اهمیت خاصی برخوردارند: عدم شالوده سازی، آگاهی نسبت به دوگانگی ها و پرهیز از متغیر محوری.
 
گونه‌های اجتماعی، پایه و اساس واحدی ندارند. بلکه، آنها ساخت‌های اجتماعی هستند که معانی شان به لحاظ تاریخی و فرهنگی در ارتباط با انواع گفتمان های دیگر شکل می گیرد. هیچ پایه و اساسی برای دین یا جنسیت وجود ندارد. شاید منتقدان نیز مانند شالوده گرایان در جستجوی شالوده و اساس باشند و بخواهند آن را تعیین کنند. اما دانشمندان اجتماعی باید به این موضوع آگاه باشند که مذهب دارای شالوده واحدی نیست و آنهایی که چنین شالوده ای را جستجو می کنند، خواه منتقدانی که می پرسند آیا جهان بدون دین، جهانی بهتر خواهد بود یا بنیادگرایانی که معتقدند دین مفهومی ابدی است، در واقع، تفاسیر خود از شرق گرایی را تکرار می کنند. گفتمان مذهبی، مانند همه فرهنگ ها، از هم گسیخته است؛ در نتیجه، دانشمندان باید این خطوط گسل مذهبی و فرهنگی را که همواره در حال تغییر و بی ثباتی هستند، دنبال کنند.نخست؛ باعث می شود دانشمندان نتوانند رفتار بازیگران و چگونگی معنی بخشیدن آنها به جهان پیرامون خود را درک کنند. تبیین های خوب نه تنها به منافع بلکه به دلایل نیز اشاره می کنند. اگر چنین به نظر برسد که گفتمان مذهبی، گوهر وجودی یا معنی ثابتی دارد، از نظر سکولارها این پیامد سیاست است و در این راستا، وظیفه دانشمندان این است که بفهمند چگونه چنین تصوری در جهان به دست آمده است. برای نمونه، هورد بررسی می کند که چگونه بازیگران اجتماعی تلاش می کنند تا مفهوم حوزه سکولار را در رابطه با حوزه مذهبی تعریف کنند، اقدامی که به دلایل سیاسی متعددی انجام می گیرد.
 
سازه انگاران برای پیشرفت در روند مطالعه ماهیت اجتماعی سیاست بین الملل باید بر دوگانگی های نظری حاکم بر حوزه اجتماعی از جمله، منافع اهنجارها، عقلانیت اغیر عقلانیت و قدرت اخلاقیات غلبه کنند. این دوگانگی ها نتیجه وضعیت حاکم واقع گرایی (یا حداقل نسخه والتز از واقع گرایی) و فردگرایی بودند. وضعیتی که باعث شد فهم این موضوع که روابط بین الملل مانند روابط اجتماعی دیگر ماهیتی اجتماعی دارد برای دانشمندان سخت و پیچیده شود. استدلال سازه انگاران در پاسخ به این مساله این است که منافع به لحاظ اجتماعی شکل گرفته و توسط هنجارها ایجاد شده اند؛ تمایز مهمی بین عقلانیت ابزاری و عقلانیت ذهنی وجود دارد؛ دانشمندان متاثر از انتخاب عقلانی نمی توانند بپذیرند که عقلانیت هیچ ادعایی درباره اولویت های بازیگران مطرح نمی کند؛ و این که قدرت به اشکال مادی آن محدود نمی شود، بلکه برخی از پایدارترین اشکال قدرت را می توان در گفتمان، ایده ها و دیگر عناصر نظم دهنده حاکم بر رفتار جستجو کرد که به درک و فهم امور شکل می دهند.
 
دانشمندان روابط بین الملل باید علیه دوگانگی ها از جمله منافع ارزش ها، عقلانی اغیرعقلانی و قدرت اخلاقیات مبارزه کنند، زیرا آنها اهمیت مذهب را به لحاظ على و همچنین پدیده ای شناختی، ناچیز تلقی می کنند. امروزه به جای سوال در مورد اینکه چگونه مذهب بر منافع تاثیر می گذارد، چنین تصور می کنیم که منافع مادی هستند و کسانی که برخلاف منافع مادی شان عمل می کنند، غیرعقلانی تلقی می شوند. مسیحیان بنیادگرا در کنساس و وهابیون در عربستان سعودی شباهت زیادی با یکدیگر دارند زیرا آنها مایلند منافع مادی را فدای مذهب کنند و نمی توانند اولویت های واقعی شان را درک کنند. در این دو گانگی، ملت به جزئی از منافع ملی" تبدیل می شود که دین را کنار می گذارد، در حالی که انگیزه‌های مذهبی به جزئی از جامعه بی نظم و بد-تعریف شده نسبت داده می شوند؛ میهن پرستان بر اساس عقلانیت، خود را برای ملت قربانی می کنند اما بمب گذاران انتحاری به طور غیرعقلانی بر اساس رویاهای بهشتی برانگیخته می شوند. چنین دوگانگی هایی می تواند به بن بست های هستی شناختی منجر شوند و در نتیجه مانع آن شود که تحلیلگران، بازیگران را به لحاظ تفاسیرشان از رفتارها و جهان برساخته خودشان درک کنند.
 
همین تمایل برای نشان دادن اهمیت دین می تواند دانشمندان روابط بین الملل را تشویق کند تا دین را به عنوان یک "متغیر" تلقی کنند. ما نمیتوانیم و نباید از تفکر در چارچوب متغیرها خودداری کنیم. با وجود این، جهان متغیر-محور باعث می شود چهار ویژگی تحلیل خوب حذف شوند.
 
نخست؛ باعث می شود دانشمندان نتوانند رفتار بازیگران و چگونگی معنی بخشیدن آنها به جهان پیرامون خود را درک کنند. تبیین های خوب نه تنها به منافع بلکه به دلایل نیز اشاره می کنند. آن دلایلی که بازیگران برای رفتارهای خود ارائه می دهند، دانش مهمی را درباره چگونگی معنا بخشی آنها به جهان فراهم می کند. به دنبال گفته ماکس وبر مبنی بر این که "ما موجودات فرهنگی هستیم که می توانیم با ظرفیت و اراده خود رویکردی سنجیده نسبت به جهان داشته باشیم و به آن اهمیت دهیم "، سازه انگاران و برخی نظریه پردازان با پیروی از سنت تفسیری تلاش می کنند تا معنی و مفهومی را که بازیگران به رفتار هایشان می بخشند و اهدافی را که دنبال می کنند، درک کنند. این معنی و مفهوم که بازیگران به فعالیت‌هایشان می بخشند نه از عقاید خصوصی بلکه از اجتماع یا فرهنگ سرچشمه می گیرد. برای مثال، ابهام و آشفتگی مذهبی در ایالات متحده تا اندازه زیادی به تعیین معنی و مفهوم حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر کمک کرد. برخی شخصیت های مذهبی، این حملات را ندای بیدار باش یا کیفر الهی برای کشوری غیرمذهبی خواندند. همچنین سازماندهی فضای پس از ۱۱ سپتامبر به عنوان "خیر علیه شر" از گفتمان مسیحیت سرچشمه گرفته بود. بسیاری از مفاهیم دیگر نیز که به پدیده ها معنی می بخشند و واکنش ها را بر می انگیزند، پایه های مذهبی دارند. گناه، رستگاری، قربانی کردن، کفاره و بخشش. این مفاهیم دارای بار ارزشی مسیحی هستند و می توانند به مشروعیت سیاست خارجی کمک کنند یا حتی انگیزه آن باشند. به طور کلی، اگر دانشمندان روابط بین الملل به اطراف خود نگاه کنند، احتمالا دین را خواهند یافت.
 
منبع: دین و نظریه روابط بین الملل، جک اسنایدر، ترجمه سیدعبدالعلی قوام، رحمت حاجی مینه، چاپ اول، نشر علم تهران ۱۳۹۳


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط