1- طبیعت فاسده
انگیزه اول این گناه طبیعت فاسد گنهکار است، شخصی که مشکلات روحی دارد، در پی یافتن دوست و رفیق از نوع خود می گردد تا بدین وسیله عذاب روانی خود را تسکین دهد. لذا از باب «الغریق یتشبّث بکلّ حشیش» به هر برگی و شاخه ای چنگ می زند و از کاهی کوهی می سازد.قال علی علیه السلام:
«سُوءُ الظَّنِ بِمَنْ لایخُونُ مِنَ اللُّؤُمِ»[1]
بدگمانی در مورد کسی که خیانتکار نیست از سرشت بد سرچشمه می گیرد.
و نیز همان حضرت فرموده است:
«الرَّجُلَ السُّوءِ لایظُنُّ بِاحَدٍ خَیراً لِانَّهُ لایراهُ الَّا بِوَصْفِ نَفْسِهِ»[2]
انسان بد طینت به کسی حسن ظن ندارد چون همه را به صفت خود می بیند.
2- جبن، بخل، حرص
در روایات از سه گناه دیگر به عنوان عامل سوءظن یاد شده است. ترس و اضطراب از دیگران و یا از وجدان خود به واسطه انجام برخی قبایح، بخل و حسادت به جهت ترقی و تکامل کسی، حرص نسبت به جمع دنیا از مقام و جاه گرفته تا پول و ثروت، هر سه مجموعاً گناهی بنام «سوء الظن» خلق می کنند.قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«انَّ الْجُبْنَ وَالبُخْلَ والْحِرْصَ غَریزَةٌ واحِدَةٌ یجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ»[3]
همانا ترس، بخل و حرص غریزه ای واحد هستند و سوءظن آنها را جمع می کند.
3- فراموشی گناهان
از عوامل مهم بدگمانی فراموشی گناهان خود است، آن کس که عیوب خویشتن را از خاطر خود برده است، همواره پی دیگران رفته و اعمال آنها را با چاقوی جراحی خویش شکافته و با ذهن منفی باف خود، احتمالات خطا را یکی پس از دیگری طرح می کند و با ذره بین حقد و حسد، آنها را بزرگ و بزرگتر جلوه می دهد.چه زشت است آدمی بار خطاهای خود را به فراموشی بسپرد و در دیده ها و شنیده های دیگران کنکاش کند، در حالیکه گناهان خود قطعی و خطای دیگران احتمالی است.
حضرت مسیح علیه السلام در ضمن مواعظش می فرماید:
«یا عَبیدَ السُّوءِ تَلُومُونَ النّاسَ عَلَی الظَّنِّ وَلا تَلُومُونَ انْفُسَکمْ عَلَی الْیقینِ»[4]
ای بندگان بد، مردم را به صِرف احتمال ملامت می کنید و خود را با یقین به معصیت، سرزنش نمی نمائید؟
پی نوشت ها:
[1] غرر الحکم.
[2] غرر الحکم.
[3] بحار الانوار- جلد 73- صفحه 304.
[4] تحف العقول- صفحه 601.
منبع: حوزه نت