رجال عصر پهلوی (6) پرویز نیکخواه
پرويز نيكخواه درنگارش مقاله «ايران و استعمار سرخ و سياه» كه حاوي توهين به امام خميني بود و همچنين در سانسور مطبوعات عصر پهلوي دوم نقش داشت. او مقالات متعددي در دفاع از «انقلاب سفيد» شاه نوشت و از تئوريسينهاي حزب رستاخيز بود.
پرويز نيكخواه از رجال سياسي عصر پهلوي دوم، در 1318 در تهران متولد شد. او تحصيلات متوسطه رادر رشته رياضي در دبيرستان اديب به پايان برد و در 1337 براي ادامه تحصيل راهي انگلستان شد. نيكخواه در دانشگاه منچستر در رشته فيزيك مشغول تحصيل شد و در همين دوره به حزب توده پيوست. اما به دليل اختلافاتي كه با رهبران آن در اروپا پيدا كرد از حزب جدا شد و به كنفدراسيون دانشجويان ايراني مقيم انگليس پيوست. او در 1339 نقش زيادي در كنفدراسيون بر عهده گرفت در تظاهرات دانشجوئي در انگلستان فعالانه شركت كرد و به تدريج با اكثر محافل چپ دانشجوئي ارتباط برقرار نمود و حتي در گردهمائيها، سخنرانيهائي نيز عليه حكومت شاه ايرادكرد. نيكخواه در دي ماه 1341 در رأس هيأتي از جوانان حزب توده در كنگره كنفدراسيون دانشجويان ايراني مقيم اروپادر لوزان سوئيس شركت كرد. او در 1342 مسئول پخش نشريات حزب توده در انگلستان بود.
پرويز نيكخواه در مرداد 1342 ظاهراً براي ديدن بستگان خود به ايران آمد و بلافاصله تحت نظر ساواك قرار گرفت. وي روز 27 مرداد 1342 به موجب نامهاي كه از سوي رئيس ساواك در اختيار وزارت فرهنگ قرار گرفت، ممنوعالخروج شد. در مهر 1343 به عنوان استاديار دانشكده صنعتي (پليتكنيك) بدون استعلام سابقه از ساواك و به دستور دكتر مجتهدي سرپرست دانشكده استخدام شد و به رياست آزمايشگاه دانشكده منصوب شد. اين امر اعتراض ساواك را به همراه داشت. از اين رو رئيس ساواك به كارگزينيهاي كليه وزارتخانهها و سازمانهاي دولتي و حساس ملي اعلام كرد قبل از اشتغال و گماردن افراد به مصادر دولتي، صلاحيت آنان را بايد از ساواك استعلام نمايند.
نيكخواه سپس به سازمان اطلاعات و امنيت كشور احضار و طي يك بازجوئي مبسوط، سوابق وي در ساواك ضبط شد. اين بازجوئي منجر به آن شد كه وزارت نفت نيز با درخواست نيكخواه براي استخدام مخالفت كند. نيكخواه در تهران فعاليتهاي سياسي خود را با تعدادي از دوستانش با گرايش به ايدئولوژي «ماركسيسم لنينيسم» از سر گرفت و به كمونيسم مائو ـ چين ـ متمايل گرديد. او در مدت زمان حضور در ايران تمامي رفت و آمدها، تماسها، ديدارها و سفرهايش تحت نظر ساواك بود. با اين حال تا قبل از حادثه 21 فروردين 1344 كه طي آن محمدرضا شاه پهلوي در محوطه كاخ مرمر هدف تيراندازي قرار گرفت، بازداشت نشده بود. پس از آن رويداد، دولت حزب توده را مسبب حادثه دانست و به بازداشت گسترده اعضاي حزب و قلع و قمع ساير گروههاي چپ، همت گماشت. نيكخواه نيز در ارديبهشت 1344 دستگير و از منزل پدرش بسياري از مدارك و منابع كمونيستي و دستگاههاي تكثير كشف شد.
روز هشتم ارديبهشت 1344 دولت در اطلاعيهاي اعلام كرد كه حادثه 21 فروردين و سوء قصد به شاه توسط چند دانشجوي افراطي هوادار چين كمونيست فارغالتحصيل دانشگاه منچستر طرحريزي شده بود. به موجب اين اطلاعيه نام متهمين عبارت بودند از: مهندس پرويز نيكخواه، مهندس احمد منصوري تهراني، احمد كامراني، محسن رسولي، فيروز شيروانلو و چند نفر ديگر.
نيكخواه در دادگاه تجديد نظر نظامي كه روز 24 آذر 1344 تشكيل شد، به 10 سال زندان محكوم شد. او راهي زندان بروجرد شد اما در 1346 مراتب آمادگي و تمايل خود را به همكاري با ساواك اعلام كرد. وي با نوشتن چند نامه و انجام چند مصاحبه مورد عفو قرار گرفت و سپس در 19 خرداد 1349 در مصاحبه مطبوعاتي و راديو تلويزيوني كه با حضور خبرنگاران داخلي و خارجي ترتيب يافت اسرار فعاليتهاي كمونيستي و سازمان دانشجوئي خارج از كشور را فاش كرد او در 22 مرداد همان سال جزئيات حادثه كاخ مرمر را نيز در مصاحبه مطبوعاتي ديگري تشريح كرد.
نيكخواه كه اطلاعاتش راجع به سازمانهاي دانشجوئي مخالف خارج از كشور توانسته بود ساواك را در مبارزه با آنها ياري رساند، پس از اين تحولات مورد توجه حكومت شاه قرار گرفت او مقالات متعددي عليه گروههاي چپ و در دفاع از انقلاب سفيد شاه در مطبوعات نوشت. اين رفتار در ترغيب بسياري از عناصر چپ و سوق دادن آنها به همكاري با ساواك و رژيم پهلوي نقش بسزائي داشت. نيكخواه به تدريج به راديو و تلويزيون، وزارت اطلاعات و جهانگردي، مطبوعات، مديريت خبرگزاري دولتي، و حزب رستاخيز راه يافت. وي جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي را در مقالات و اظهارات خود تحسين كرد.
او در دهه 1350 همراه با هم مسلكان قديمي خود از جمله محمود جعفريان و منوچهر آزمون در زمره پيشقراولان تحليل علمي ايدئولوژيك پديده انقلاب سفيد و فلسفه آن قرار گرفته و از تئوريسينهاي حزب رستاخيز شدند. نيكخواه در مجموعه تصميمسازيهاي اين حزب و برنامهريزيهاي مديريتي اجرائي و تشكيلاتي آن نقش قابل توجهي به عهده گرفت. روند حضور وي تا روي كار آمدن دولت شريف امامي بسيار فعال بود. او به ويژه در سانسور مطبوعات دوره پهلوي نقش عمدهاي داشت. گفته شده كه وي در تهيه متن مقاله معروف «ايران و استعمار سرخ و سياه» به قلم مستعار احمد رشيدي مطلق، همراه با محمود جعفريان و شجاعالدين شفا دست داشت. آنها متنهاي جداگانهاي را تهيه كردند كه شاه در نهايت متن كامل شده آن را جهت درج در روزنامه تأييد كرد.
پرويز نيكخواه در جريان انقلاب با استعفا و خروج رضا قطبي مدير راديو تلويزيون، پشتوانه خود را از دست داد. او پس از پيروزي انقلاب اسلامي از سوي دادگاه انقلاب محاكمه و همراه جمعي از عاملان اختناق و سانسور رژيم شاه به اعدام محكوم شد و حكم صادره روز دوشنبه 21 اسفند 1357 به اجرا گذارده شد.
منابع مورد استفاده در مقاله :
ـ پرويز نيكخواه به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تاريخي.
ـ حزب رستاخيز اشتباه بزرگ، مظفر شاهدي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي.
ـ روزنامه اطلاعات، اسفند 1357.
منبع : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
/خ
پرويز نيكخواه از رجال سياسي عصر پهلوي دوم، در 1318 در تهران متولد شد. او تحصيلات متوسطه رادر رشته رياضي در دبيرستان اديب به پايان برد و در 1337 براي ادامه تحصيل راهي انگلستان شد. نيكخواه در دانشگاه منچستر در رشته فيزيك مشغول تحصيل شد و در همين دوره به حزب توده پيوست. اما به دليل اختلافاتي كه با رهبران آن در اروپا پيدا كرد از حزب جدا شد و به كنفدراسيون دانشجويان ايراني مقيم انگليس پيوست. او در 1339 نقش زيادي در كنفدراسيون بر عهده گرفت در تظاهرات دانشجوئي در انگلستان فعالانه شركت كرد و به تدريج با اكثر محافل چپ دانشجوئي ارتباط برقرار نمود و حتي در گردهمائيها، سخنرانيهائي نيز عليه حكومت شاه ايرادكرد. نيكخواه در دي ماه 1341 در رأس هيأتي از جوانان حزب توده در كنگره كنفدراسيون دانشجويان ايراني مقيم اروپادر لوزان سوئيس شركت كرد. او در 1342 مسئول پخش نشريات حزب توده در انگلستان بود.
پرويز نيكخواه در مرداد 1342 ظاهراً براي ديدن بستگان خود به ايران آمد و بلافاصله تحت نظر ساواك قرار گرفت. وي روز 27 مرداد 1342 به موجب نامهاي كه از سوي رئيس ساواك در اختيار وزارت فرهنگ قرار گرفت، ممنوعالخروج شد. در مهر 1343 به عنوان استاديار دانشكده صنعتي (پليتكنيك) بدون استعلام سابقه از ساواك و به دستور دكتر مجتهدي سرپرست دانشكده استخدام شد و به رياست آزمايشگاه دانشكده منصوب شد. اين امر اعتراض ساواك را به همراه داشت. از اين رو رئيس ساواك به كارگزينيهاي كليه وزارتخانهها و سازمانهاي دولتي و حساس ملي اعلام كرد قبل از اشتغال و گماردن افراد به مصادر دولتي، صلاحيت آنان را بايد از ساواك استعلام نمايند.
نيكخواه سپس به سازمان اطلاعات و امنيت كشور احضار و طي يك بازجوئي مبسوط، سوابق وي در ساواك ضبط شد. اين بازجوئي منجر به آن شد كه وزارت نفت نيز با درخواست نيكخواه براي استخدام مخالفت كند. نيكخواه در تهران فعاليتهاي سياسي خود را با تعدادي از دوستانش با گرايش به ايدئولوژي «ماركسيسم لنينيسم» از سر گرفت و به كمونيسم مائو ـ چين ـ متمايل گرديد. او در مدت زمان حضور در ايران تمامي رفت و آمدها، تماسها، ديدارها و سفرهايش تحت نظر ساواك بود. با اين حال تا قبل از حادثه 21 فروردين 1344 كه طي آن محمدرضا شاه پهلوي در محوطه كاخ مرمر هدف تيراندازي قرار گرفت، بازداشت نشده بود. پس از آن رويداد، دولت حزب توده را مسبب حادثه دانست و به بازداشت گسترده اعضاي حزب و قلع و قمع ساير گروههاي چپ، همت گماشت. نيكخواه نيز در ارديبهشت 1344 دستگير و از منزل پدرش بسياري از مدارك و منابع كمونيستي و دستگاههاي تكثير كشف شد.
روز هشتم ارديبهشت 1344 دولت در اطلاعيهاي اعلام كرد كه حادثه 21 فروردين و سوء قصد به شاه توسط چند دانشجوي افراطي هوادار چين كمونيست فارغالتحصيل دانشگاه منچستر طرحريزي شده بود. به موجب اين اطلاعيه نام متهمين عبارت بودند از: مهندس پرويز نيكخواه، مهندس احمد منصوري تهراني، احمد كامراني، محسن رسولي، فيروز شيروانلو و چند نفر ديگر.
نيكخواه در دادگاه تجديد نظر نظامي كه روز 24 آذر 1344 تشكيل شد، به 10 سال زندان محكوم شد. او راهي زندان بروجرد شد اما در 1346 مراتب آمادگي و تمايل خود را به همكاري با ساواك اعلام كرد. وي با نوشتن چند نامه و انجام چند مصاحبه مورد عفو قرار گرفت و سپس در 19 خرداد 1349 در مصاحبه مطبوعاتي و راديو تلويزيوني كه با حضور خبرنگاران داخلي و خارجي ترتيب يافت اسرار فعاليتهاي كمونيستي و سازمان دانشجوئي خارج از كشور را فاش كرد او در 22 مرداد همان سال جزئيات حادثه كاخ مرمر را نيز در مصاحبه مطبوعاتي ديگري تشريح كرد.
نيكخواه كه اطلاعاتش راجع به سازمانهاي دانشجوئي مخالف خارج از كشور توانسته بود ساواك را در مبارزه با آنها ياري رساند، پس از اين تحولات مورد توجه حكومت شاه قرار گرفت او مقالات متعددي عليه گروههاي چپ و در دفاع از انقلاب سفيد شاه در مطبوعات نوشت. اين رفتار در ترغيب بسياري از عناصر چپ و سوق دادن آنها به همكاري با ساواك و رژيم پهلوي نقش بسزائي داشت. نيكخواه به تدريج به راديو و تلويزيون، وزارت اطلاعات و جهانگردي، مطبوعات، مديريت خبرگزاري دولتي، و حزب رستاخيز راه يافت. وي جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي را در مقالات و اظهارات خود تحسين كرد.
او در دهه 1350 همراه با هم مسلكان قديمي خود از جمله محمود جعفريان و منوچهر آزمون در زمره پيشقراولان تحليل علمي ايدئولوژيك پديده انقلاب سفيد و فلسفه آن قرار گرفته و از تئوريسينهاي حزب رستاخيز شدند. نيكخواه در مجموعه تصميمسازيهاي اين حزب و برنامهريزيهاي مديريتي اجرائي و تشكيلاتي آن نقش قابل توجهي به عهده گرفت. روند حضور وي تا روي كار آمدن دولت شريف امامي بسيار فعال بود. او به ويژه در سانسور مطبوعات دوره پهلوي نقش عمدهاي داشت. گفته شده كه وي در تهيه متن مقاله معروف «ايران و استعمار سرخ و سياه» به قلم مستعار احمد رشيدي مطلق، همراه با محمود جعفريان و شجاعالدين شفا دست داشت. آنها متنهاي جداگانهاي را تهيه كردند كه شاه در نهايت متن كامل شده آن را جهت درج در روزنامه تأييد كرد.
پرويز نيكخواه در جريان انقلاب با استعفا و خروج رضا قطبي مدير راديو تلويزيون، پشتوانه خود را از دست داد. او پس از پيروزي انقلاب اسلامي از سوي دادگاه انقلاب محاكمه و همراه جمعي از عاملان اختناق و سانسور رژيم شاه به اعدام محكوم شد و حكم صادره روز دوشنبه 21 اسفند 1357 به اجرا گذارده شد.
منابع مورد استفاده در مقاله :
ـ پرويز نيكخواه به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تاريخي.
ـ حزب رستاخيز اشتباه بزرگ، مظفر شاهدي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي.
ـ روزنامه اطلاعات، اسفند 1357.
منبع : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
/خ