ندای عاشقی

یحیی علوی‌فرد ندبه مثل سؤال بزرگی‌ست ندبه یعنی: «چرا و چگونه ذهن دنیا تعلق ندارد سوی انسان پاک و نمونه» ندبه یعنی گلایه، شکایت از فضای گل‌آلود دنیا دل به سرچشمه نور بستن در میان دم و دود دنیا
سه‌شنبه، 7 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ندای عاشقی
ندای عاشقی
ندای عاشقی






ندبه

یحیی علوی‌فرد
ندبه مثل سؤال بزرگی‌ست
ندبه یعنی: «چرا و چگونه
ذهن دنیا تعلق ندارد
سوی انسان پاک و نمونه»

ندبه یعنی گلایه، شکایت
از فضای گل‌آلود دنیا
دل به سرچشمه نور بستن
در میان دم و دود دنیا

ندبه مثل سؤال بزرگی‌ست
مثل «آیا»ست در طول تاریخ
اعتراضی وسیع و زمینی‌ست
ضد اهریمن و غول تاریخ

ندبه یعنی که باید رقم زد
روزها را به یک شکل دیگر
یعنی امروز چیزی نمانده
تا رسیدن به یک شهر برتر

ندبه هرچند زاری و گریه‌ست
نوعی آغاز لبخند و شادی‌ست
نوعی آمادگی ظهور است
جای بی‌حالی و تنبلی نیست
*****

دعا

نوشین نوری
برای من دعا کن
من این‌جا بی‌قرارم
به جز تو آشنایی
در این دنیا ندارم

دعا کن تا بیایی
دلم تنگ است این بار
فقط یک ذره، یک روز
برایم وقت بگذار

مرا از چنگ این خاک
بیا یک شب رها کن
برای گریه ابر
تو هم باران دعا کن!
*****

بهانه

مجید ملامحمدی
اگر درخت بودم
پر از ترانه بودم
نه مثل سنگ، بی‌حس
که شاعرانه بودم

به روی دست‌هایم
پرنده میهمان بود
نگاه من همیشه
به دشتِ آسمان بود

نسیم، مویِ من را
به شوق شانه می‌کرد
دلم به روز باران
تو را بهانه می‌کرد

اگرچه نیستم من
درخت، تویِ دنیا
ترانه‌های زیبا
به من بده خدایا

خدا اگر تو باشی
همیشه در کنارم
من آن درخت سبزم
پُر از گل و بهارم
*****

بهار انسان

یحیی علوی‌فرد
تو چون بهاری
بهار گل‌ها
بهار سبزه
بهار بُستان
بهار برکه
بهار چشمه
بهار دریا
بهار باران
بهار اَلواح
بهار تورات
بهار انجیل
بهار قرآن
*****

غصه پروانه

نوشین نوری
زیر لب با خود گفت:
«جای من این‌جا نیست
چون‌که این‌جا در باغ
یک گل زیبا نیست

شاخه گل‌ها این‌جا
سنگ و آهن هستند
مردم این‌جا گاهی
دشمن من هستند

بال من زیبا بود
پیش از این در صحرا
لکه‌هایی دارم
روی بالم حالا

خسته‌ام، غمگینم
می‌روم از این شهر
بعد از این هم هستم
با شما دیگر قهر

می‌روم جایی که
آسمانش آبی است
من خودم می‌دانم
جای من این‌جا نیست!»
*****

گل از گلت شکفته

یحیی علوی‌فرد
دوباره عصر جمعه‌ست
زمین گرفته ماتم
زمان دلش گرفته
هوای غربت و غم

ولی تو شادمانی
گل از گلت شکفته
برای عصر جمعه
دلت ترانه گفته

خزان عصر جمعه
برای تو بهار است
شبیه صبح شنبه
شروع کار و بار است

دوباره شادمانی
که مهلتی گرفتی
تو واقعاً عجیبی
تو واقعاً شگفتی

ولی بدان که یک روز
تو می‌رسی به پایان
و صبح جمعه‌ای شاد
غروب توست، شیطان!
*****

مادر امامِ گل‌ها

مجید ملامحمدی
تو نرگسی، تو مژده بهاری
دلم جوانه می‌زند برایت
نشانیِ تو در صدای باران
شکوفه می‌چکد زِ دست‌هایت

تو معنیِ بهشت و بویِ قرآن
تو مهربان‌تر از زلال آبی
به من نگاه کن ـ اگرچه کوتاه ـ
برای من تو مثل آفتابی

تو نرگسی، خدا تو را به ما داد
و باغ را به خاطر تو آراست
کجا گلی شبیه تو شکفته؟
گلی که مادرِ امام گل‌هاست
*****

به رنگ شال تو

مریم هاشم‌پور
تو که بیایی آسمان
دگر سیاه و تار نیست
ستاره خنده می‌کند
پرنده غصه‌دار نیست

تو معنی شکفتنی
برای دفتر بهار
که توی آن خدا نوشت
سرود سبز انتظار

دل شکسته زمین
به یاد توست... ماه من!
چه می‌شود که بشکفد
شکوفه نگاه من

بیا که آسمان پر از
صدای بال تو شود
تمام لحظه‌های من
به رنگ شال تو شود
*****

این جمعه

مجید ملامحمدی
این جمعه هم مثل همیشه
من منتظر بودم بیایی
خواندم دعای عهد را باز
گفتم امام ما کجایی

در انتظار دیدن تو
من جمعه‌ها را دوست دارم
تا جمعه‌ای دیگر بیاید
من روزها را می‌شمارم

من خوب می‌دانم که گاهی
در جمکران هستی تو آقا
در روز جمعه یا سه‌شنبه
حتماً تو مهمانی در آن‌جا

من با خودم می‌گویم ای کاش
یک بار می‌کردی صدایم
من می‌شدم گنجشک تشنه
تو می‌شدی چشمه برایم

هِی می‌چکد بارانِ نم‌نم
از چشم‌های سرد و خسته
این جمعه هم رفت و نیامد
خورشید دل‌های شکسته!
منبع:www.intizarmag.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.