اتاق کودک و نگهداشتن او در آن

رابطه ي ميان کودکان و اتاق شان،رابطه اي عجيب و در عين حال قابل توجّه است.والديني که فرزنداني نوجوان دارند به خوبي به اين مسئله واقفند،که گاهي اوقات خارج کردن نوجوانان از اتاق شان،يکي از سخت ترين کارها...
شنبه، 11 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اتاق کودک و نگهداشتن او در آن
اتاق کودک و نگهداشتن او در آن
اتاق کودک و نگهداشتن او در آن

نويسنده : فاستر دبليو کلاين و جیم فی
ترجمه : میترا خطیبی



رابطه ي ميان کودکان و اتاق شان،رابطه اي عجيب و در عين حال قابل توجّه است.والديني که فرزنداني نوجوان دارند به خوبي به اين مسئله واقفند،که گاهي اوقات خارج کردن نوجوانان از اتاق شان،يکي از سخت ترين کارها در دنيا است.زيرا براي نوجوانان،اتاق شان قلمرويي شخصي و خصوصي است،و هنگامي که آن جا هستيد،به دور از دغدغه ها و اضطراب هاي زندگي بزرگسالان،در آرامش قرار دارند.امّا زماني که فرزندان ما کوچک هستند،مسئله بسيار فرق مي کند.آنها نمي خواهند در اتاق شان بمانند.
کلارا به طور خلاصه مشکل خود را با بِرد کوچولو،اين طور بيان کرد:«وقتي صداي جيغ هاي گوش خراش بِرد،مرا آزار مي دهد،از تدبير و راه کار عشق و منطق استفاده مي کنم.بنابراين کاري را مي کنم که به نفع هر دوي ماست.من اگر نتوانم رفتار بِرد را تغيير دهم،ولي مي توانم،مکان را تغيير بدهم.پس او را بلند مي کنم،و به زور به اتاق اش مي برم.امّا به محض اين که روي زمين مي گذارمش و از پلّه ها پايين مي آيم،او هم به دنبال ام مي آيد.بِرد اصلاً توي اتاق اش بند نمي شود.»
اکنون سؤال ما اين است که چه طور مي توانيم، زماني که بچّه ها را به اتاق شان مي فرستيم،آنها را واداريم تا در آن جا بمانند؟البتّه کلارا کاري را انجام داد که ما بايد جداً از آن اجتناب ورزيم يعني بردن کودک به اتاق اش با زور و برخورد فيزيکي.فرزندان ما بايد به اختيار خود به اتاق شان بروند، البتّه به استثناي زماني که کوچک اند و هنوز ما آنها را در تخت خواب کوچک يا سبد مي گذاريم.
در حدود دو سالگي،با قاطعيت چنين جمله اي را به کودک خود بگوييد:«مي خواهم همين حالا به اتاق ات برگردي.»-و بعد با انگشت سبابه تان اتاق را نشان دهيد.مطمئن باشيد،معمولاً چنين برخوردي نتيجه بخش است.امّا اگر کودک تاتي تاتي کند،و از اتاق بيرون بيايد،او را گوشمالي کوچکي مي دهيم،و دوباره از کودک مي خواهيم تا به اتاق اش برگردد.گرچه،تنبيهات کوچک و گوشمالي فقط بايد در مورد انجام فرمان هاي اصلي بيا،بشين،برو، بمان،نه)استفاده شود و تنها زماني که سن کودک کم تر از سه سال است.
گاهي اوقات،علّت اين امر که کودکان نمي خواهند در اتاق شان بمانند،به خاطره هاي و تجربه هاي تلخي که از گذشته به ياد دارند،برمي گردد.مانند زماني که به علّت بيماري يا آسيب ديدگي در اتاق خود بستري شده بودند.چنين کودکاني نياز دارند تا بيشتر آنها و موقعيت شان را درک کنيم.اغلب گفتگويي خوب و دوستانه،به آنها اطمينان مي بخشد و کمک مي کند تا به ترس ها و نگراني هاي خود فائق آيند.امّا اين آگاهي و درک ما از مشکل کودک،نمي تواند بهانه اي براي ادامه ي اين وضعيت باشد.اگر آنها به رفتار خود ادامه دادند و اصرار ورزيدند،بايد به آنها کمک کنيم و اجازه دهيم تا اين مشکل را برطرف کنند.
علاوه بر موارد انضباطي که در مورد اتاق کودک پيش مي آيد،والدين با مشکل بزرگ تري نيز مواجه مي شوند.اين مشکل زماني پيش مي آيد که بچه ها شب ها از خواب بيدار مي شوند و از اتاق خود بيرون مي آيند و در خانه سرگردان و آواره راه مي روند.آنها به خاطر نوشيدن يک ليوان آب،يا ترس از هيولا و تاريکي، پدر و مادرشان را نيز از خواب بيدار مي کنند.در چنين موردي شايد يک چراغ خواب،کليد حلّ مشکل باشد.ولي اگر کودک باز هم به مزاحمت والدين خود در شب ادامه دهد(بسياري از کودکان اين کار مي کنند)،بنابراين بايد روش ديگري اتخاذ شود.به طوري که شما بايد يک يا دو شب را به حلّ اين مشکل اختصاص دهيد.در يکي از همان شب ها با همسر خود صحبت کنيد،به نحوي که کودک نيز صداي شما را بشنود:«ما بايد شب ها خوب بخوابيم،ولي با کاري که بِرت مي کند،عملاً اين طور نيست،و ما به راحتي نمي توانيم بخوابيم.حالا موافقي که امشب من و تو به هتل يا يک جاي ديگري برويم؟ما آن جا، هم آرامش داريم و هم راحت مي خوابيم.»سپس والدين بِرت، او را در آغوش مي گيرند و مي بوسند.بعد با پرستار کودکي که قبلاً هماهنگي لازم را انجام داده اند، تماس مي گيرند تا به خانه ي آنها بيايد،و تمام شب پيش بِرت بماند.
دراين نمايش،پرستار هم نقش مهمّي براي بازي کردن دارد.او بايد طبق نقشه با کودک حرف بزند:«به نظر مي آيد که پدر ومادرت،احتياج به خوابي راحت دارند.آنها شايد يک شب و يا شايد هم شب هاي بيشتري به اين خواب و آرامش احتياج داشته باشند.»حال اگر کودک پرستارش را نيز نيمه شب از خواب بيدارکند،او نبايد تحت تأثير قرار بگيرد،بلکه بايد به کودک بگويد:«من نمي دانم با بچّه هايي که نصف شب از خواب بيدار مي شوند،چه کار بايد بکنم،چون تا به حال با اين جور بچه ها سروکار نداشتم.»شايد پرستار مجبور شود،در طول شب دو يا سه بار از خواب بيدار شود،امّا بسيار مهمّ است که بداند نبايد به هيچ وجه تسليم درخواست کودک شود.
بستگي به ميزان حس مسئوليت پذيري کودک،به پرستار اجازه دهيد تا او را صبح فردا به کودکستان يا آمادگي بفرستد،يا اين ذهنيّت و تصوبر را در او تقويت کند،که بايد خودش را آماده ي رفتن به مدرسه کند.کودک نبايد تحت هيچ شرايطي با عصبانيّت،از جانب شما يا پرستار مواجه شود.با ذکر جملاتي نظير آن چه که در زير مي آيد،ما تنها کار را خراب تر مي کنيم.«حالا ببين،وقتي شب بدون ما توي خانه مي ماني،چه احساسي داري؟»با گفتن اين جمله کودک به جاي آن که به مشکلي که مسبب آن خودش بوده،فکر کند و از پيامد آن ناراحت شود،از ما ناراحت و عصباني مي شود.يا بگوييم:«ما ديگر بايد از اين خانه برويم.»يا «تو ما را وادار به رفتن کردي.» يا «حالا مي بيني چه بلايي سر ما آوردي.»تمامي اين جملات و عبارات پيام هاي منفي و نادرستي را به کودک مي دهد.
ما تنها به يک دليل خانه را ترک مي کنيم:زيرا مي خواهيم شب،راحت بخوابيم.بايد به کودک بگوييم:«عزيزم،ما به خواب خوب و کافي احتياج داريم.به همين دليل شايد مجبور باشيم تا بيرون از خانه و در جايي ديگر بخوابيم.ممکن است در شب هاي ديگر هم اين کار را بکنيم،چون براي من و پدرت خواب راحت شبانه،بسيار خوب است.وقت هايي که ما از تو دوريم،شب ها خيلي بهتر و راحت تر مي خوابيم.»معمولاً گفتن چنين جملاتي،اوضاع را به نحو مطلوبي تغيير مي دهد.
اغلب کودکاني که نيمه شب،از خواب بيدار مي شوند،وابستگي زيادي به والدين خود دارند،بعضي مواقع،تنها راه بهبود و حلّ مشکل وابستگي کودکان،اين است که با آنها و در کنارشان در خانه نباشيم.شايد به نظر برسد که اين کار،کاري پيچيده و در عين حال همراه با مخارجي سنگين و گزاف مي باشد.امّا اگر شما،پدر و مادر کودکي هستيد که به واسطه ي رفتارهاي شبانه ي او،ماه ها و حتّي سال هاست که خواب راحت و کافي نداشته ايد،مطمئن باشد تلاش و هزينه ي بسياري که مي کنيد،براي شما مقرون به صرفه است.شما حتّي مي توانيد اين کار را به صورت مجاني و بدون صرف کم ترين هزينه اي انجام دهيد.به اين صورت که مي توانيد با دوستان و آشناياني که مشکلي مشابه شما دارند،خانه هاي خود را براي يک شب با يکديگر جابه جا و عوض کنيد.با اين عمل،ديگر فرزندان تان نيز تمايلي به مزاحمت اين«والدين غريبه»ندارند.آنها نمي دانند و سرگردان اند که کدام دکمه را بايد فشار دهند تا اوضاع دوباره به سر جاي اوّل خود برگردد!
منبع:کتاب تربيت با عشق و منطق




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط