کسانی که اصل انسان محور را می پذیرند به هیچ وجه نیاز ندارند که حتی از دخالت «ماوراء طبیعی» خداوند در فرآیند عالم دفاع کنند. برعکس:
- در نگاه زیست شناسان دخالت مستقیم ماوراء طبیعی خداوند در پدید آمدن و جریان یافتن تکامل حیات، بیش از پیش غیرضروری به نظر می رسد.
- اما در عین حال، زیست شناسان برجسته بینشی دارند که بر اساس آن از منظر علمی فرآیند تکامل به معنای دقیق انکار نمی شود. خواه یک (نقطه آغاز) یا یک معنا و هدف نهایی (نقطه اوج) باشد.
- پرسش وجودی از منشأ و معنا و هدف کل فرآیند برای دانشمندان نیز از آنجا که انسانند، پیش می آید. آنان نمی توانند از پاسخ به این پرسش شانه خالی کنند، حتی اگر به عنوان دانشمند نتوانند به آن پاسخ دهند. به هر حال، این پرسش تلقی روشنفکرانه ای از خداوند دربردارد.
فهم معنوی از خداوند
این فهم، تصوری بسیار سطحی و انسان وار است که خداوند پروردگار و پادشاه «رهبری» یا «هدایت» وقایع بدانیم. حتی رویدادهایی که همچون فرآیندهای نامعین زیر اتمی ظاهرة تصادف بر آنها حاکم است. در این صورت چگونه می توان تمام تلفات و بن بست های تکامل را شرح داد؟ مثلا انواعی که منقرض شدند و حیوانات و آدمیانی که به نحو فلاکت باری هلاک شدند. چگونه می توان رنج های بی شمار و تمام شرور این جهان و تاریخ جهان را شرح داد؟ چنین فهمی از خداوند پاسخی برای این پرسشها ندارد.فهم کتاب مقدس از خداوند به عنوان روح، به نظر می رسد که خصوصا برای یک جهان بینی تکاملی مفید باشد. گواهی کتاب مقدس بسیار راه گشاست: محسوس و در عین حال نامحسوس است. نادیدنی است اما قدرتمند است. همچون هوا برای نفس کشیدن، برای حیات ضرورت دارد. همچون چیزی انباشته از انرژی، همچون باد یا طوفان - این روح است. در تمام زبانها برای روح معادلی وجود دارد و جنسیت های مختلفی که به آن داده شده نشان میدهد که به سادگی نمی توان آن را تعریف کرد: معادل لاتینی روح کلمهی spiritus است که مذکر است (همچنین der Geist در آلمانی)، ruach در زبان عبری مؤنث است و pneuma در زبان یونانی خنثی است. بنابراین روح در هر صورت چیزی کاملا متفاوت با آدمی است. بر اساس آنچه در ابتدای داستان آفرینش در کتاب آفرینش آمده است، raach باد ملایم، نسیم یا طوفان خداوند است که بر فراز آبها در حرکت بود و بر اساس عهد جدید pneuma (روح) در جهت مخالف «تمایلات نفسانی» و به عبارتی در تضاد با واقعیت ناپایدار حادث قرار می گیرد و قدرت پویا و نیرویی است که از جانب خداوند صادر می شود. روح خداوند در نقاط به خصوص و مهم یا در رخنه های فرآیندهای عالم دست به کار نمی شود، بلکه به عنوان پشتیبان کامل و خلاق در نظام قانون و تصادف و به این ترتیب به عنوان فرمانروای جهان دائما در کار است و هم در جهان ساری است، هم برتر از آن است.بنابراین روح همان چیزی نیست که در فلسفه یونان آن را عقل الهی می دانند بلکه نیرو و قدرت نادیدنی خداوند است که هم اثر خلاق و هم ویرانگر برای حیات و برای عقیده دارد و همان طور که در ماجرای آفرینش و در تاریخ بنی اسرائیل فعال است، در تاریخ جوامع مسیحی هم فعال است. روح از آن جهت «مقدس» است که از روح نامقدس یعنی آدمیان و جهانشان تمیز داده شود و می توان آن روح مقدس را، روح خداوند یکتا، روح خود خداوند قلمداد کرد. بنابراین روح القدس، روح خداوند است.
در عهد جدید نیز روح القدس - همان طور که در تاریخ اغلب ادیان آمده است - نه یک سیال سحرآمیز، ذاتی، اسرارآمیز و ماوراء طبیعی با ماهیت پویا (یک شیء روحانی است و نه یک موجود سحرآمیز جاندار موجود روحانی یا شبح) است. همچنین در عهد جدید روح القدس غیر از خود خداوند است. خداوند خود از آنجایی که به آدمیان و جهان نزدیک است به مثابه نیروی درونی است که قادر به تصرف کردن است اما تصرف نمی شود، حیات می بخشد و نیز بر ارواح داوری می کند. فیضی است که می بخشد اما در دسترس کسی قرار نمی گیرد.
تأثیر نامتناهی بر متناهی
برای اینکه واقعیت را در یک فهم تکاملی مدرن بفهمیم که بر اساس آن خداوند همچون روح در جهان باشد و جهان در خدا باشد، یعنی تعالی با سریان خداوند در عالم، باید مبانی زیر را در نظر داشت:روح خداوند در ساختارهای قانونمند جهان عمل می کند اما با آنها یکسان نیست. خداوند روح محض است و در تاریخ جهان در کار است. ولی فعالیت او به نحو محدود و نسبی نیست بلکه همچون نامتناهی در متناهی و همچون مطلق در نسبی است. روح خداوند در عالم از بالا یا از خارج همچون محرک نامتحرک عمل نمی کند، بلکه همچون امری پویا عمل می کند یعنی واقعی ترین واقعیت درونی است که در فرآیند دو وجهی تکامل جهان، تاثیرها و کامل شدنها را ممکن می سازد. او نه بر فراز بلکه درون فرآیندهای پرشور عالم همراه و در میان آدمیان و اشیاء در کار است. او خود مبدأ، مرکز و مقصد فرآیندهای عالم است.
و نیز روح خداوند در نقاط به خصوص و مهم یا در رخنههای فرآیندهای عالم دست به کار نمی شود، بلکه به عنوان پشتیبان کامل و خلاق در نظام قانون و تصادف و به این ترتیب به عنوان فرمانروای جهان دائما در کار است و هم در جهان ساری است، هم برتر از آن است. همه جا حتی در جایی که تصادف حاکم است یا تکامل با شکست مواجه می شود، حاضر است و قوانین طبیعت را که خود منشأ آنان بوده است، کاملا مراعات می کند. به علاوه روح خداوند بنیان معنای فرآیند جهان است که در همه چیز سرایت دارد و تمام چیزهای منفی را نیز در بر می گیرد و البته می توان آن را تنها با ایمان توأم با اعتماد پذیرفت و فهمید. برای پرهیز از هر گونه کژفهمی و سوء تفاهم، این مسئله را واضح تر بیان خواهم کرد.
منبع: علم و دین، هانس کوک، ترجمه رضا یعقوبی، چاپ اول، نشر تمدن علمی، تهران 1395