بسیار ساده اندیشانه است که این چنین تصور شود که عاشورا تنها یک واقعه تاریخی برای سال 61 هجری است و پرونده آن در همان سال بسته شده، بلکه اگر به ماهیت و چیستی حیات دنیوی نگریسته شود، می توان این چنین بیان داشت که در آن سال امام حسین(ع) و یاران با وفایشان واحد های درسی از جنس زندگی به سبک اهل بیت(ع) را به دنیا عرضه کردند، درسهای ماندگار و طلایی که شاخص های زندگی سعادت بخش و عزت آفرین را برای حیات بشری به ارمغان آورد.
طلایی ترین واحد های درسی از مکتب عاشورا
1-تعریف صحیح عبودیت و بندگی حق تعالی
واقعه تلخ و دردناک سال 61 هجری میدان مبارزه و مصاف دو جبهه متفاوت بود، هر چند در هر دو طرف این نبرد نماز اقامه می شد، ولی سبک و سیاق نماز سکولار و بدون بینش و بصیرت جبهه یزیدیان موجب شده بود که نه تنها در نمازشان چیزی به اسم حقیقت عبویت و بندگی وجود نداشته باشد، بلکه سرسپردگی به دنیا کاملاً نمایان شود کمااینکه به تمنای گندم ری و جاه و مکنت دنیوی به مصاف با ولی خدا آمده بودند، دین دارانی که دین در زندگی آنها چیزی بیش از یک لقلقة زبانی و پوشالی نبود، کما اینکه در بیانات زیبای امام حسین(ع) نیز این چنین نمایان است: «اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛[1]به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مى شوند.»
2-زندگی با عزت بهتر است از سرسپردگی با ذلت
امام حسین(ع) در سال 61 هجری درس زندگی عزتمندانه و دوری از هر گونه ذلت و سرسپردگی به جهان استکباری را به نمایش گذاشت، کما اینکه در روایتی که از امام حسین(علیه السلام) نقل شده است به خوبی این مطلب را می توان دریافت: «مَوْتٌ فِی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیَاةٍ فِی ذُل؛[2]مرگ در عزّت، بهتر از زندگى در ذلّت است.»
افرادی که در مکتب عاشورا درس می خوانند به خوبی باید به این ویژگی مکتب عاشورا توجه و اهتمام جدی داشته باشند، بخصوص افرادی که مسئولیت های کلان اجرایی و قانون گذاری کشور را به عهده دارند. این دسته افراد نباید عزت و سربلندی و پیشرفت کشور را در تسلیم و سرسپردگی کشورهای استکباری مشاهده کنند، چرا که این چنین عزتی در اندیشه امام حسین(ع) چیزی جز ذلت و خواری نیست.
یکی از زیباترین درس های مکتب امام حسین(علیه السلام) درس صبر و استقامت است، صبر زیبایی که خدای متعال پیش تر در قرآن کریم این چنین از آن یاد کرده است: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً؛ پس صبر کن، صبرى نیکو.»
افرادی که در مکتب عاشورا درس می خوانند به خوبی باید به این ویژگی مکتب عاشورا توجه و اهتمام جدی داشته باشند، بخصوص افرادی که مسئولیت های کلان اجرایی و قانون گذاری کشور را به عهده دارند. این دسته افراد نباید عزت و سربلندی و پیشرفت کشور را در تسلیم و سرسپردگی کشورهای استکباری مشاهده کنند، چرا که این چنین عزتی در اندیشه امام حسین(ع) چیزی جز ذلت و خواری نیست.
یکی از زیباترین درس های مکتب امام حسین(علیه السلام) درس صبر و استقامت است، صبر زیبایی که خدای متعال پیش تر در قرآن کریم این چنین از آن یاد کرده است: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً؛ پس صبر کن، صبرى نیکو.»
3-سکوت، بی تفاوتی و خنثی بودن ممنوع!
در سال های اخیر برخی جریان های فکری در قالب و پوشش های مذهبی تمام تلاش و همت خود را به کار بسته اند تا اسلام واقعی را وارونه به نمایش درآورند، اسلامی که پیروان آن دوستی و سرسپردگی در مقابل ابرقدرت های استکباری جهان را می پسندند، اسلامی که ماهیت واقعی آن بی تفاوتی و خنثی بودن در برابر ظلم ظالمان است، اسلامی که هیچ گونه سنخیتی با سیاست و جهان پیرامون ندارد، حسینه های این جریان ها عاشورای بدون سیاست و مسئولیت های اجتماعی را ترویج می کنند، این در حالی است که امام حسین(ع) برای حفظ دین و احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده بود: «إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی (صلی الله علیه وآله وسلم) أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ أَنْهی عَنِ المُنْکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أَبی عَلِی بْنِ أَبیطالب؛[3]من از روی خودخواهی و خوشگذرانی و یا برای فساد و ستمگری قیام نکردم، بلکه قیام من برای اصلاح در امّت جدّم می باشد، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب (علیه السلام) عمل کنم.» به راستی که امام خمینی(ره) را باید به عنوان پیرو واقعی مکتب عاشورا معرفی کرد؛ چرا که ایشان با بصیرت و زمان سنجی دقیق راهی را انتخاب کرد که امام حسین(ع) معرفی کرده بود، هدفی را برگزیده بود که امام حسین(ع) بیان کرده بود.
4-درس شجاعت، دلاوری و غیرتمندی
یکی از مهمترین درس های مکتب عاشورا شجاعت و غیرتمندی است، همان طور که انبیای الهی در انجام رسالت دینی از هیچ کسی غیر خدای متعال نمی ترسیدند، امام حسین(ع) نیز برای احیای سنت نبوی[4] هیچ گونه دلهره ای به خود راه نداد. غیرتمندی و شجاعت عنصر بسیار ارزشمندی ست که تمام آحاد جامعه می بایست در زندگی خود آن را تقویت نمایند، البته این شاخص اخلاقی بیشتر باید در سیاسیون و دولت مردان نمود و بروز داشته باشد، افرادی که شریان های حیاتی نظام اسلامی را بر عهده دارند و تصمیمات کلان مدیریتی و بین المللی را اتخاذ می کنند، اگر احیاناً از روحیه غیرتمندی و شجاعت برخوردار نباشند در برابر کوچک ترین تهدید ابرقدرت های جهانی قالب توهی کرده و هستی نظام را نقش بر باد می دهند.
5-درس صبر و استقامت در راه آرمان های الهی
یکی از زیباترین درس های مکتب امام حسین(علیه السلام) درس صبر و استقامت است، صبر زیبایی که خدای متعال پیش تر در قرآن کریم این چنین از آن یاد کرده است: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً؛[5] پس صبر کن، صبرى نیکو.» مفسران قرآن در تبیین و تفسیر صبر این چنین توضیح داده اند: صبر جمیل به معنى شکیبایى زیبا و قابل توجه است، و آن صبر و استقامتى است که تداوم داشته باشد، یأس و نومیدى به آن راه نیابد، و توأم با بیتابى و جزع و شکوه و آه و ناله نگردد، و در غیر این صورت جمیل نیست.[6] هیچ مصیبتی به سختی و عظمت واقعه کربلا نیست، چرا که امام حسین(ع) برای دفاع از دین حتی فرزند شیر خواره اش را فدا کرد، نزدیک ترین عزیزانش در مقابل چشمانش به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و در نهایت خانواده مطهرش به اسیری گرفته شدند، ولی با این حال حضرت ذره ای از آرمان الهی خود عقب نشینی نکرد.
پی نوشت ها:
[1]. تحف العقول، ص 245.
[2]. بحار الأنوار، ج44، ص192.
[3]. بحار الأنوار، ج44، ص329.
[4]. سوره مبارکه احزاب، آیه 39. «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفى بِاللَّهِ حَسیباً؛ همان کسانى که پیامهاى خدا را ابلاغ مىکنند و از او مىترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند. و خدا براى حسابرسى کفایت مىکند.»
[5]. سوره مبارکه معارج، آیه5.
[6]. ر.ک: مجمع البیان، ج 10، ص 353 ؛ قرطبى، ج 10 ص 6761.
پی نوشت ها:
[1]. تحف العقول، ص 245.
[2]. بحار الأنوار، ج44، ص192.
[3]. بحار الأنوار، ج44، ص329.
[4]. سوره مبارکه احزاب، آیه 39. «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفى بِاللَّهِ حَسیباً؛ همان کسانى که پیامهاى خدا را ابلاغ مىکنند و از او مىترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند. و خدا براى حسابرسى کفایت مىکند.»
[5]. سوره مبارکه معارج، آیه5.
[6]. ر.ک: مجمع البیان، ج 10، ص 353 ؛ قرطبى، ج 10 ص 6761.