حفظ فرهنگ و ارزش هاى دینى
خانواده، به عنوان نخستین کانونى که در این زمینه مى تواند نقش آفرینى کند و پس از آن، مدرسه، آموزشگاه ها و دانشگاه ها باید به این امر مهم، عنایت ویژه داشته باشند و به فراخور نیاز افراد در دوره هاى گوناگون سنى، آنان را یارى کنند; زیرا فراهم آوردن زمینه هاى سالم تغذیه فکرى براى نسل جدید، عبادت خواهد بود.
تشویق افراد، سازمان ها و صاحبان پایگاه هاى اجتماعى به گام نهادن در این راه نیز یکى دیگر از راه هاى حفظ و گسترش ارزش هاى دینى در سطح جامعه است. تلاش برخى افراد، گروه ها و احزاب براى کم رنگ کردن یا از بین بردن پاى بندى به ارزش ها به ویژه در میان نوجوانان و جوانان، خیانتى نابخشودنى، ستمى ناروا و بهترین راه ایجاد سلطه بیگانگان بر سرزمین اسلامى است; زیرا جامعه تهى از ارزش هاى دینى، بستر مناسبى براى تهاجم و شبیخون فرهنگى دشمن خواهد بود.
در این میان، وظیفه پاسخ گویى به شبهه هاى موجود در این زمینه بر عهده همه اندیشمندان، نویسندگان، رهبران فکرى جامعه و مرزبانان اندیشه علوى است که باید با بهره گیرى از سلاح اندیشه و منطق، این مهم را به انجام رسانند. پژوهشگران گروه تربیت و مشاوره مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه نیز چون خود را در این امر خطیر، مسؤول مى دانند، با شناسایى برخى شبهه ها و پرسش هاى قشر جوان، پاسخ گویى به آنها را در صدر کار خود قرار داده اند که اینک از نظرتان مى گذرد.
بهترین راه کار فرهنگ سازى دینى در جامعه چیست؟
بهترین راه کارهاى فرهنگ سازى دینى بدین شرح است:
1. تعریف عملیاتى از «دین»، «ارزش هاى دینى» و «فرهنگ دینى»: ابتدا باید فرد یا افراد، این توانایى را داشته باشند که ارزش ها و معارف دینى را از متن قرآن و سنّت استخراج کنند و تعریف دقیق و کاربردى از آن ارایه دهند.
2. پیرایش ارزش ها و مفاهیم دینى از پیرایه هاى محیطى و اجتماعى و ایجاد دیدگاه مشترک میان بخش هاى فرهنگى نظام درباره آن: همه مى دانیم که حضرت امام خمینى(ره)در فرآیند نوسازى جامعه، مفاهیمى مانند معنویت گرایى یا آخرت گرایى، جدایى دین از سیاست، تقابل دنیا و آخرت، نگرش سنّتى به توده مردم، نوع نگرش به قضا و قدر و زنان را در عمل و نظر، بازنگرى کرده[1] و بر اساس معیار اسلام و دیانت ناب، این مفاهیم را معنا بخشیده است. اکنون نیز باید ارزش هاى دینى به دور از پیرایه هاى اجتماعى بررسى شود تا بخش هاى فرهنگى نظام درباره آن به اشتراک نظر برسند.
3. برنامه ریزى: باید دانست که فعالیّت فرهنگى از کجا و با چه روشى آغاز شود. هم چنین باید راهى یافت که همواره درستى تصمیم ها را تضمین کند. در برنامه ریزى باید به این نکته توجّه داشت که فرهنگ سازى دینى به برنامه ریزى دراز مدت و استراتژیک نیاز دارد و بر پایه برنامه کوتاه مدت و انفعالى نمى توان فرهنگ جامعه را با دین هم آهنگ کرد.
مهم ترین روش هاى راهبردى در برنامه فرهنگ سازى دینى به شرح زیر است:
الف) نخستین گام در برنامه ریزى، «خودسازى» است. رسالت بزرگ کارگزاران فرهنگى این است که ابتدا خود را به ارزش هاى دینى مانند: ایمان، تقوا، شرح صدر و... آراسته سازند و در عمل به ارزش ها، از دیگران پیشى بگیرند.
ب) گام دوّم، «دیگرسازى» است که در قالب ارشاد و نصیحت، تبلیغ و تعلیم و تربیت اسلامى امکان پذیر است. هدف از ارشاد و نصیحت، افزایش سطح تربیت و ترویج فضایل اخلاقى است. تکریم شخصیت دیگران، وفق و مدارا، برخورد محبت آمیز و استفاده از روش هاى غیرمستقیم هم چون روش الگویى، در کارآیى نصیحت و ارشاد نقش بسیار مؤثرى ایفا خواهد کرد.
پیامبران نیز در دعوت خود از همین شیوه ها بهره برده اند. براى نمونه، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)هنگامى که مأموریت یافت خویشان خود را به دین جدید دعوت کند، مجلسى تشکیل داد. سپس با غذایى که از گوشت گوسفند و شیر فراهم آورده بود، از آنان به خوبى پذیرایى کرد. آن گاه آنان را به پذیرش دین الهى فراخواند.[2] این شیوه برخورد، سیره پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت آن حضرت بود که با استفاده از همین روش، مردم را به سوى دین خدا و هدایت هاى دینى جذب مى کردند.
ج) فرهنگ سازى دینى و احیاى ارزش هاى مذهبى در شرایط کنونى جامعه اسلامى، به فعالیت نظام یافته و هم فکرى و تلاش گروهى نیاز دارد که از نظر ابزار و محدوده کار نیز به مراتب گسترده تر و پیچیده تر از گذشته است. لازمه فرهنگ سازى دینى در حال حاضر این است که همه نهادهاى اجتماعى، کارگزاران فرهنگى، صدا و سیما، مطبوعات و... به صورت هم آهنگ و منسجم در نهادینه کردن ارزش هاى دینى، تلاش ورزند. در این میان، نقش خانواده، آموزش و پرورش، صدا و سیما و مطبوعات به مراتب از دیگر نهادها برجسته تر است.[3]
غیرت دینى با فرهنگ ایرانى چه رابطه اى دارد؟
فرهنگ ایرانى
شاید این پرسش مطرح شود که اگر «فرهنگ ایرانى» همان «فرهنگ اسلام» است، پس هر آن چه میان مردم رواج دارد، مورد تأیید اسلام خواهد بود. در این زمینه به چند نکته اشاره مى شود:
1. نفوذ تدریجى فرهنگ اسلام در ایران: ایرانیان به تدریج اسلام را پذیرفتند و اسلام آرام آرام به ویژه در دورههاى استقلال سیاسى ایران بر کیش زرتشتى چیره شد.[5]
2. گزینش و جرح و تعدیل فرهنگ ایرانى به وسیله اسلام: دین اسلام هنگام نفوذ به ایران، در اخلاق، مذهب، فرهنگ اجتماعى و نظام سیاسى این سرزمین، دگرگونى هاى بنیادى پدید نمى آورد. براى نمونه، مبلغان مسلمان، مردم را به انجام دستورهاى اسلامى مانند نماز و روزه فرامى خواندند، در حالى که این سنّت ها پیش از آن در میان مردم رایج نبود. برخورد اسلام با آداب و رسوم پیشین مردم ایران، گزینشى بود; نه ابطال یا پذیرش کامل.
غیرت دینى
پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، غیرت را جزء ایمان[8] و قرآن کریم، آن را نشانه ایمان دانسته است.(فتح، 29).غیرت گونه هاى متفاوتى دارد که یکى از آن ها غیرت دینى است. غیرت دینى را باید از دیگر گونه هاى غیرت، بهتر و نکوتر دانست; چون به معناى دفاع از حریم اسلام است که از مهم ترین واجبات اسلام به شمار مى رود.
دفاع از حریم اسلام ممکن است به دو صورت زیر تحقق یابد:
1. مبارزه در میدان جنگ(جهاد.)
2. مبارزه در عرصه فرهنگى (که امروزه از آن به «مقابله با تهاجم فرهنگى» تعبیر مى شود.)
مقتضاى غیرت دینى این است که همه ما به اصول و ارزش هاى دینى اسلام پاى بند باشیم و به صورت آگاهانه و منطقى، از فرهنگ خودى که همان فرهنگ اسلام است، پاسدارى کنیم. هم چنین اگر دیدیم بیگانگان به ارزش هاى دینى و فرهنگى ما تعرض مى کنند، با تعصب و جدیت کامل در برابر آنان بایستیم.
بر این اساس، مى توان گفت غیرت دینى با فرهنگ ایرانى مغایر نیست، بلکه غیرت دینى یکى از اصول و ارکان اساسى فرهنگ ایرانى است; چون فرهنگ ایرانى به معناى فرهنگ اسلام و غیرت دینى به معناى دفاع و پاسدارى از دین است که درباره پاسدارى از دین و ارزش هاى دینى نیز آیات و روایات بسیارى وجود دارد.(توبه، 24) براى نمونه، امیرمؤمنان على(علیه السلام) به اهل کوفه که از حریم اسلام دفاع نمى کردند، چنین خطاب فرمود: «یا اشباه الرجال و لا رجال...;[9] اى نامردهایى که شبیه مردان هستید...».
نتیجه:
راه هاى پیش گیرى از انحراف فکرى جوانان چیست؟
لازم است کارگزاران تربیتى، نهادهاى فرهنگى و خانواده ها با برنامه ریزى منظم، افراد آسیب پذیر را شناسایى و براى ایمن سازى آنان اقدام کنند. هم چنین افرادى که مورد تهاجم فرهنگى بیگانه قرار گرفته اند، باید شناسایى شوند تا با استفاده از روش هاى پیش گیرانه، آنان و دیگران از آلودگى بیشتر برحذر باشند. گفتنى است در ارایه راهکارهاى پیش گیرى از فریب خوردن جوانان و نوجوانان و افتادن آنان در دام افراد و جریان هاى منحرف، باید به شرایط سنى، تفاوت هاى فردى، شرایط زمانى و مکانى و پایگاه فرهنگى و اجتماعى جوانان و نوجوانان توجه کرد. اینک شمارى از این روش ها را بر مى شماریم:
1. نهادینه کردن شناخت و باورهاى دینى: بنیادى ترین روش براى پیش گیرى از فریب خوردن جوانان، گسترش زمینه هاى شناخت معارف الهى و درونى سازى باورهاى مذهبى است. از آن جا که «مذهب» و «خداپرستى» در آیینه فطرت انسان، نقش بسته و «کمال جویى» در نهاد انسان نهفته است،(روم،29) کافى است پدران و مادران و کارگزاران فرهنگى با برنامه هاى تبلیغى و هدایتى، فطرت خداجوى جوانان و نوجوانان را شکوفا سازند. افزایش آگاهى ها به همراه دست یابى به معرفت و باورهاى دینى باید به گونه اى باشد که جوانان در برابر تبلیغات دشمنان، ایمن شوند.
2. بسترسازى براى حضور جوانان در مکان هاى مذهبى: فراهم آوردن زمینه حضور جوانان و نوجوانان در مساجد، نماز جمعه و بهره گیرى آنان از برنامه هاى سازنده و روح بخش مذهبى، جوانان را با خدا مأنوس مى سازد[10] و به زیور خوبى ها و زیبایى ها آراسته مى گرداند.[11]
3. تشویق جوانان و نوجوانان به مطالعه کتاب هاى سازنده: ممکن است برخى جوانان به دلیل تبلیغات رسانه هاى گروهى، نسبت به آگاهى از مسایل دینى احساس بى نیازى کنند و انگیزه اى براى مطالعه نداشته باشند. در این صورت، باید بکوشیم این احساس کاذب از میان برود و انگیزه مطالعه در جوانان ایجاد شود.
4. تشکیل جلسه هاى مذهبى و سرگرمى مناسب: با تشکیل جلسه هاى آموزش مسایل دینى، سیاسى و اجتماعى، گردش هاى دسته جمعى و جلسه هاى دعا و نیایش که از هدف هاى رفتارى مشخص و دراز مدت برخوردارند، مى توان علاقه هاى جوانان را به این امور جلب کرد. در این زمینه از هنر و ادبیات نیز در انتقال باورهاى دینى باید بهره برد. نمایش فیلم هاى سودمند با درون مایه مذهبى، گزارش هاى مستند جنگ تحمیلى و بازدید از مناطق جنگى در تقویت دین باورى نسل جوان مؤثر هستند. [12]
5. تشکیل جلسه هاى پرسش و پاسخ و گفتوگو: با بهره گیرى از آموزگاران و مربیان علاقه مند و با تجربه مى توان بحث هاى آزاد عقیدتى و سیاسى درباره مسایل روز و مورد علاقه جوانان برپا کرد.
6. فراهم آوردن محیط گرم و خانوادگى و برخورد دوستانه با جوانان: نوجوانان در سن بلوغ بیش از حد حساس هستند و به همین دلیل، نباید با آنان با سختى و خشونت برخورد کرد. اگر افراد خانواده به ویژه پدر و مادر، به نیازهاى عاطفى و روان شناختى جوانان و نوجوانان در محیط خانواده توجه داشته باشند، آنان دیگر انگیزه اى نخواهند داشت که با افراد ناباب، رفت و آمد و دوستى کنند. پس پدران و مادران باید بکوشند محیطى آرام و سرشار از محبت و احترام براى جوانان شان فراهم آورند.[13]
7. انتخاب دوستان خوب و شایسته: گاه دیده شده است که همه عوامل تربیتى براى یک فرد فراهم بوده، ولى رفت و آمد با دوستان ناباب، او را منحرف کرده و از هدایت و رشد بازداشته است.[14] ممکن است چنین تصور شود که چه بسا جوان، فردى را خوب و شایسته تشخیص دهد، در حالى که وى، فردى مشکل دار و وابسته به جریان هاى ضدمذهبى باشد. پدر و مادر نیز نمى توانند براى فرزند جوان شان، دوستان خوب و شایسته برگزینند. پس مراد از این موضوع چیست؟ در این زمینه باید گفت پدر و مادر مى توانند از همان دوران کودکى فرزندان شان، دوستانى خوب و شایسته براى آنان انتخاب کنند; چون تجربه نشان داده است که معمولاً جوانان و بزرگ سالان دوستى خود را با افرادى ادامه مى دهند که در دوران کودکى با آنان دوست بوده اند.
نتیجه:
نقش خانواده در تربیت، از همان دوران کودکى پدیدار مى شود که به ایجاد فضاى گرم و صمیمى در خانواده بر مى گردد. هم چنین مدرسه با ارایه برنامه هاى سالم و تقویت باورهاى دینى دانش آموزان مى تواند نسلى مذهبى و غیروابسته به جریان هاى ضدمذهبى، به جامعه تحویل دهد. سیاست گذاران فرهنگى نیز مى توانند با ایجاد فضاى مناسب و ساخت مراکز فرهنگى، ورزشى و تفریحى، اوقات فراغت جوانان را پرسازند و از انحراف آنان پیش گیرى کنند.
چگونه در پرتو یک زندگى معتدل مى توان به ایمان حقیقى دست یافت؟
اجتهدوا فى ان یکون زمانکم اربع ساعات ساعة لمناجاة الله و ساعة لامر المعاش و ساعة لمعاشرة الاخوان و الثقات الذین یعرّفونکم عیوبکم و یخلصون لکم فى الباطن و ساعة تخلون فیها للذّاتکم فى غیر محرّم و بهذه الساعة تقدرون على الثلاث ساعات.[15]
بکوشید اوقات خود را به چهار بخش تقسیم کنید. بخشى را به مناجات و ارتباط با خداوند متعال، بخش دیگر را به کار و زندگى، بخش سوم را به ارتباط با دوستان و افراد با اعتمادى که با دلسوزى، عیبت تان را به شما گزارش مى دهند و بخش چهارم را به لذت بردن از امور حلال اختصاص دهید. با توجه به بخش چهارم، خواهید توانست سه بخش دیگر را به درستى به انجام برسانید.
بنابراین، اگر کسى با میانه روى براى این چهار بخش از زندگى خود برنامه ریزى کند، خواهد توانست:
1. اعمال عبادى را به خوبى انجام دهد
2. از آسایش مادى نسبى برخوردار باشد.
3. پیوند اجتماعى خویش را با دیگران سامان دهد.
4. در پرتو برنامه اى متعادل، سلامتى جسمى و روانى خویش را حفظ کند.
سخن امام کاظم(علیه السلام) بیانگر نیازهاى گوناگون جسمى، روانى، اجتماعى و معنوى آدمى است که تنها با داشتن برنامه اى هم آهنگ و جامع براى فراهم آوردن مناسب، به هنگام و همه جانبه آن ها، انسان به تعادل جسمى روانى خواهد رسید. مناجات با خدا و برقرارى ارتباط عبادى با هستى بخش جهان به نیاز اصیل کمال جویى و گرایش به حقیقت مطلق انسان، پاسخ مى دهد. با کار و تلاش براى به دست آوردن روزى، نیازهاى فیزیولوژیک و مادى انسان برآورده مى شود. برقرارى ارتباط با دوستان و نزدیکان، شکوفایى جنبه اجتماعى و نیازهاى روانى انسان را در پى دارد. با استراحت، سرگرمى و لذت جویى حلال آدمى مى تواند سستى و خستگى را از خود دور کند و بیش از پیش براى انجام فعالیت هاى سازنده تر، آماده شود.
اگر هر یک از این بخش هاى چهارگانه با انگیزه نزدیک شدن به الله و به دست آوردن خشنودى الهى انجام شود، آن کار، رنگ الهى به خود مى گیرد و ارزشمند خواهد بود. در روایت آمده است که تلاش در راه به دست آوردن روزى براى زن و فرزندان همانند جهاد در راه خدا، اهمیت دارد رسول الله(صلى الله علیه وآله) فرموده است:
الکاد على عیاله کالمجاهد فى سبیل الله.[16]
بنابراین، با سرلوحه قرار دادن این دستور امام موسى کاظم(علیه السلام) مى توان در سایه یک زندگى متعادل به ایمان واقعى دست یافت.
هر گاه هنگام عمل به دستور الهى با ریشخند دیگران روبه رو شویم، باید چه کنیم؟
ریشخند کردن دینداران و اولیاى الهى و جبهه حق از سوى دشمنان حق، پیشینه اى طولانى دارد. این کردار ناشایست از آغاز زندگى بشر و در زمان پیامبران پیشین و پیامبر خاتم(صلى الله علیه وآله) وجود داشته است و تا هنگامى که حق و باطل وجود دارد، ادامه مى یابد. در قرآن کریم آمده است:
ان الذین اجرموا کانوا من الذین ءامنوا یضحکون و اذا مروّا بهم یتغامزون. واذا انقلبوا الى اهلهم انقلبوا فکهین و اذا رأوهم قالوا انّ هولاء لضالّون.(مطففین، 32 - 29)
همانا بدکاران (در دنیا)پیوسته به مؤمنان مى خندیدند و هنگامى که از کنار آنان مى گذشتند، ایشان را با اشاره هاى خود مسخره مى کردند. هنگامى که بدکاران به سوى اهل خود برمى گشتند، مسرور و خندان بودند (و تمسخرهایى را که نسبت به مؤمنان روا داشته اند، براى یکدیگر تعریف مى کردند; یعنى براى آنان، لطیفه مى ساختند و مى خندیدند) و هنگامى که مؤمنان را مى دیدند، مى گفتند: اینان گمراهانند.
بنابراین، استهزا و تمسخر، حربه اهل باطل در برابر روش حق و مستدل اهل ایمان است. آنان چون دلیلى براى رد کردن راه و روش مؤمنان نمى یابند و از آوردن منطق و استدلال باز مى مانند، دست به کارهاى جاهلانه میزنند. به کارگیرى حربه استهزاء نشان دهنده سستى، حقارت و زبونى گمراهان در برابر مؤمنان است.
با همه اینها، واکنش ما باید چه باشد؟
1. بهشت را به بها مى دهند نه به بهانه.
همانا نیکان از انواع نعمت ها برخوردارند. به تخت هاى زیباى بهشتى تکیه کرده اند و به زیبایى هاى بهشت مى نگرند. در چهره آنان، طراوت و نشاط نعمت را مى بینى . از شراب زلال، دست نخورده و سربسته اى سیراب مى شوند; مهرى که بر آن نهاده شده، از مشک است. خواهندگان این نعمت هاى بهشتى باید بر یکدیگر پیشى بگیرند. این شراب (طهور) با تسنیم درهم آمیخته است; همان چشمه اى که مقربان از آن مى نوشند.[17]
به یقین، این نعمت هاى ارزشمند بهایى دارد و بهاى آن، پایدارى در راه حق و بردبارى در برابر تمسخر گمراهان است.
2. باید دانست روز تمسخر اهل باطل نیز به زودى فرا مى رسد. «روز قیامت، روزى است که مؤمنان به کافران مى خندند. این در حالى است که مؤمنان بر تخت هاى آراسته بهشتى نشسته اند و نگاه مى کنند«. (مطففین 34 و 35) پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى فرماید:
در آن روز، درى از بهشت به روى کافران گشوده مى شود و آنان به گمان این که فرمان آزادى از دوزخ و ورود به بهشت داده شده است، به سوى آن حرکت مى کنند. هنگامى که به آن رسیدند، ناگهان در بسته مى شود و این کار چند بار تکرار مى شود و مؤمنان که از بهشت نظاره گر آنند، مى خندند.[18]
اگر ما زندگى زودگذر دنیا را با زندگى جاوید آخرت بسنجیم، درخواهیم یافت که تحمل تمسخر دنیا بسیار آسان تر از تحمل تمسخر قیامت است.
3. اهل ایمان وظیفه دارند زبان خود را از آلودن به سخنان زشت نگاه دارند و به گمراهان با سخنانى سالم و به دور از لغو و گناه، پاسخ دهند:
و عباد الرحمن الذى یمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما. (فرقان، 63)
و بندگان خداى رحمان کسانى هستند که روى زمین به نرمى گام برمى دارند و چون نادانان، ایشان را طرف خطاب قرار دهند، به ملایمت پاسخ مى دهند.
پس نادانى نادانان را با نادانى نمى توان پاسخ داد.
4. مؤمنان باید باورهاى خود را نیرومند سازند. کسى که به حقانیت آیین حیات بخش اسلام، یقین پیدا کرد، دیگر وعده و وعید دیگران ذره اى در او اثر نمى گذارد. براى نمونه، مشرکان در آغاز رسالت پیامبر، با وعده و وعید بسیار از حضرت ابوطالب(علیه السلام)خواستند که به محمد بگوید اگر از آیینش دست بردارد، هر چه بخواهد به او مى دهیم. آن حضرت به چنان یقینى رسیده بود که در پاسخ فرمود:
یا عم والله لو وضعت الشمس فى یمینى و القمر فى شمالى ما ترکت هذا القول حتى انفذه او اقتل دونه.[19]
عموجان، به خدا سوگند! اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند، از آیین خود دست بر نمى دارم تا این که آن را برپا دارم یا در راه آن کشته شوم.
هنگامى که انسان به حقانیت راه و روش خود که روش پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام)است، یقین پیدا کرد، از ملامت سرزنش کنندگان نمى هراسد و مصداق این آیه شریفه مى شود که:
یجاهدون فى سبیل الله و لا یخافون لومة لائم. (مائده، 54)
در راه خدا جهاد مى کنند و از ملامت سرزنش کنندگان نمى هراسند.
پي نوشت :
[1]. نوسازى جامعه از دیدگاه امام خمینى، محمد حسن حسنى، نشر عروج، 1377، ص 248.
[2]. الارشاد، شیخ مفید، ص 29.
[3]. جامعه فرهنگ، محسن خودرو و همکاران، انتشارات آرون، ص 193.
[4]. درباره مفهوم فرهنگ، تى اس، الیوت، برگردان: حمید شاهرخ، نشر مرکز 1369، ص 35.
[5]. مجموعه آثار (14)، خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضى مطهرى، ص 102.
[6]. فرهنگ فارسى، محمد معین، انتشارات امیرکبیر، 1362، ج 2، صص 2460 2461; فرهنگ زبان فارسى، مهشید مشیرى، سروش، 1371، ص 747.
[7]. فرهنگ معین، ص 2461.
[8]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج 71، ص 342.
[9]. نهج البلاغه، خطبه 27.
[10]. عنکبوت، 45.
[11]. آموزش نماز، ویژه نوجوانان و جوانان، محسن قرائتى.
[12]. مسایل نوجوانان و جوانان، محمدخدایارى فرد، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1372، فصل 4، مذهب و جوانان و نوجوانان.
[13]. خانواده و مسایل نوجوان و جوان، على قائمى، شفق، 1370، صص 207-204.
[14]. میزان الحکمة، محمد محمدى رى شهرى، ج1، صص51 - 43; ج 2، ص 61; با جوانان در ساحل خوشبختى، سیدحمید فتاحى، نشر الهادى، 1377، صص281 ـ 314.
[15]. بحار الانوار، ج 75، ص 321، باب 25، ح 3.
[16]. میزان الحکمة، محمد محمدى رى شهرى، انتشارات دارالحدیث، ج 5، ص 258.
[17]. مطففین، 32 - 31.
[18]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 288، برگرفته از: درالمنثور، ج 6، ص 328.
[19]. بحارالانوار، ج 9، باب 1، ص 143.
/س