فلسفه وجود غرایز
زندگی در هر مجموعه نظام مند، تابعی از هدف ها و ابزارهای لازم، برای رسیدن به آن اهداف است.پس از بیان این واقعیت، روشن می شود که زندگی در دنیا و برآوردن نیازهای مختلف جسمی و روحی انسان و چگونگی روابط با دوستان و مقابله با دشمنان و.. . نیازمند نیروها و ابزارهای ویژه ای است. نیروی شهوت، غضب، خیال، عقل و.. . هر کدام در گردش مجموعه زندگی شخص و روابط با دیگران، نقش خاصی را ایفا می کنند. با نگاهی همه جانبه به ابعاد وجودی انسان، هدف از آفرینش او و چگونگی زندگی انسان در این دنیا و رابطه آن با جهان آخرت، روشن می شود که وجود همه نیروها و غرایز، ضروری بوده و نمایانگر هندسه دقیق و حکیمانه نظام هستی است.
توضیح اینکه غرایز انسان به دو دسته تقسیم می شود: غرایز متعالی و غرایز حیوانی.
1- غرایز متعالی (امور فطری انسان) عبارت است از: خداجویی، کمال خواهی، فضیلت طلبی، عشق و پرستش، علم دوستی، حقیقت جویی و.. . این دسته از گرایش های ذاتی، جهت دهنده انسان به سمت غایت نهایی آفرینش و شکوفاگر «من حقیقی و عالی» آدمی و «معنا دهنده» و «تعالی بخش» حیات انسان اند. بدون این غرایز، انسان حیوانی بیش نیست و زندگی تهی از معنا خواهد شد[1].
2- غرایز حیوانی (گرایش های مادی و حیوانی)، نقش مهمی در حفظ و تداوم حیات بشر و نسل آدمی دارند. به عبارت دیگر اگر غریزه نیرومندی چون حب ذات، شهوات و خواسته هایی چون غریزه جنسی و نیز قوه خشم و غضب نبود؛ از سوی انسان هیچ تلاشی برای حفظ حیات خود و نسل بشر و دفع خطرات و آسیب ها صورت نمی گرفت و نتیجه آن، چیزی جز انقراض نسل نخواهد بود. بنابراین اگر نیک بنگریم، وجود این غرایز یکی از مهم ترین مجاری فیض الهی در حفظ حیات انسان و تداوم نسل او تا زمانی است که خداوند، خواهان برقراری و تداوم نظام این جهان است.
این غرایز نقش ممتازی در زیباسازی زندگی و دلپذیری آن دارند. بدون وجود غرایز، شور و شوق، عشق و زیبایی و... معنا نخواهد داشت. لذت بردن از دیدن منظره ای زیبا، بوییدن گل های معطر، خلق آثار هنری، روابط صمیمانه خانوادگی، مهر بی بدیل همسران، عشق مادر به فرزند و.. . غرایزی است که خداوند در نهاد بشر به ودیعت نهاده تا انسان بار مسئولیت خویش را با شور و عشق و توأم با لذت و دلدادگی، به مقصد رساند. در واقع بدون این غرایز، زندگی سرد و بی روح و تحمل ناپذیر خواهد شد.
همچنین وجود غرایز نیرومندی چون شهوت و غضب، از مهم ترین ابزارهای امتحان و آزمایش انسان و در نتیجه نردبان کمال و ترقی او است. امتحان الهی، برخلاف آزمایش های بشری، برای کشف و آگاهی از چیزی نیست؛ بلکه نقش تربیتی و پرورش دهنده دارد. استاد مطهری می نویسد:
«باید توجه داشت که آزمایش خدا، برای نمایان ساختن استعدادها و قابلیت ها است. نمایان ساختن یک استعداد همان رشد دادن و تکامل دادن آن است. این آزمایش برای پرده برداشتن از رازهای موجود نیست؛ بلکه برای فعلیت دادن به استعدادهای نهفته چون راز است. در اینجا پرده برداشتن، به ایجاد کردن است.
آزمایش الهی، صفات انسانی را از نهانگاه قوه و استعداد، به صفحه فعلیت و کمال بیرون می آورد. آزمایش خدا تعیین وزن نیست، افزایش دادن وزن است».[2]
از طرف دیگر انسان در میان همه مخلوقات الهی، از ویژگی ممتازی برخوردار است و آن قابلیت کمال اختیاری است. لازمه تکامل اختیاری، وجود دو راهه ها و امکان گزینش راه های متفاوت است.
به عبارت دیگر تکامل اختیاری، زمانی تحقّق می یابد که انسان در برابر دو گونه دعوت و گرایش متضاد قرار گیرد (گرایش های متعالی و گرایش های پست) و بتواند با میل و اراده خویش، هر یک را برگزیند. بنابراین کمال انسان، اختیاری است و خوبی و بدی اختیاری، تنها با وجود غرایزی همچون شهوت و غضب- که دارای دو چهره خوبی و بدی است- انجام می پذیرد. ظرفیت وجودی ما، ساخته و پرداخته نمی شود؛ مگر آنکه در کنار عقل و قلب، دارای نیروی شهوت و غضب نیز باشیم تا با جهادی سهمگین در برابر تمایلات نفسانی، شایستگی راه یابی به بهشت برین را پیدا کنیم.
بهشت ما با گذر از این دنیا و دست و پنجه نرم کردن با شهوات و هواهای نفسانی ساخته می شود. از این رو به عنوان یک اصل کلیدی گفته می شود: «دنیا محل حدوث و اثبات قابلیت ها است و آخرت جایگاه ظهور و ثبات آنها». به عبارت دیگر، دنیا بستر «شدن» ها و آخرت استقرار در «شده» ها است. چنین نیست که «درجات بهشتی» یا «درکات جهنمی»، از قبل ساخته شده باشد؛ بلکه باید آن را بسازیم و ساخته شدن آن، وابسته به وجود نیروهای شهوت و غضب در کنار عقل و قلب و وجود قوه اختیار و گزینش و جهاد و خودسازی است.
پس در جهادی دائمی، با تمایلاتی که اگر مهار نشود، آدمی را به انحطاط و پستی می کشاند، می توان نفس خود را تعالی بخشید و به مقام قرب الهی و بهشت رضوان بار یافت. بنابراین وجود این غرایز ضروری و لازمه کمال اختیاری انسان است.
نگرش اسلام به غرایز
اسلام، برخلاف مسیحیت به غرایز- به ویژه شهوت جنسی- هرگز دید منفی و پلید انگارانه ندارد. اسلام همه این امور را براساس نظام حکیمانه خلقت، پرفایده و سودمند می انگارد. آنچه از نظر اسلام مردود است، هدف نهایی قرار گرفتن و لجام گسیختگی شهوات، اسارت انسان در برابر آنها و غفلت از بُعد برین وجود آدمی است. اما استفاده بهنجار و صحیح از غرایز و سمت و سو دادن آن در مسیر رشد و تعالی مورد تأکید اسلام است.
کنترل پذیری شهوات
شهوات و غرایز انسان، از جمله غریزه جنسی، به خوبی کنترل پذیر است.مقصود از کنترل در اینجا نه سرکوب آن، بلکه استفاده صحیح و بهنجار و جلوگیری از لجام گسیختگی آن است. برخی از امور مؤثر در کنترل شهوات عبارت است:
1- وجود گرایش های متعالی؛ این گونه گرایش ها (مانند فطرت) از درون با نابهنجاری و زیاده خواهی غریزه جنسی، به مبارزه برخاسته و در صورتی که به خوبی تقویت شوند، از عهده کنترل و جهت دهی به غریزه جنسی برخواهند آمد.
2- عقل و خرد؛ دانش و خرد راهنمای باطنی و پیامبر درونی انسان است و در جهت دهی صحیح به غرایز، رفتارها و ایجاد تعادل در به کارگیری قوای نفس، نقش مؤثّری دارد.
3- هدایت های پیامبران؛ تعالیم انبیای الهی، بهترین و مطمئن ترین روش استفاده از غرایز و بایدها و نبایدهای مربوط به آن است و ایجاد کننده انگیزه قوی و نیرومند نسبت به کار بست آن تعالیم و رویارویی با هواهای نفسانی در انسان است.
از طرف دیگر سایر تعالیم پیامبران (مانند عبادات و...) نقش مؤثری در تقویت بعد معنوی و اراده انسان دارد و بدین سان مبارزه با سرکشی های نفس امّاره را آسان تر می سازد.
4- قدرت اراده؛ اختیار انسان از بزرگ ترین موهبت های الهی است. و نقش بسیار نیرومندی در رهبری کنش های آدمی دارد. اراده به خوبی قابل تقویت و نیرومند سازی است و با تقویت آن دشوارترین کارها سهل و آسان می شود.
از طرفی یک جوان در عین نیرومندی در غرایز، از اراده و توان مقاومت بسیار بالایی برخوردار است و طهارت نفس و گرایش های عمیق معنوی در او، بسیار بالا است. بنابراین جوانان از زمینه ها و توانی بسیار بالا جهت کنترل غرایز بهره مند می باشند.
خداوند در قرآن مجید از جوانانی چون حضرت یوسف علیه السلام و اصحاب کهف، مثال می آورد که با اراده سترگ خویش، در برابر طوفان سهمگین غرایز و حوادث ایستادگی و بزرگ ترین افتخارات را در تاریخ بشر برای خود ثبت کردند. در تاریخ انقلاب اسلامی نیز، اراده جوانان با ایمانی چون حسین فهمیده ها، زیباترین جلوه تأثیر شگرف اراده و ایمان جوانان را به نمایش گذاشته است.
5- امداد الهی؛ خداوند همواره دستگیر و مددکار کسانی است که با جدیت، خواستار پاک زیستن و دوری از گناه هستند: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»[3]؛ «و کسانی که در راه ما کوشیده اند، به یقین راه های خود را بر آنان می نمایانیم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است».
قرآن مجید، یکی از علل نجات یوسف از گناه را امداد و عنایت الهی دانسته است. البته این گونه عنایت ها اختصاص به یوسف علیه السلام ندارد؛ بلکه هر کس به هر اندازه که در دوری از گناه جدیت داشته و از خداوند در این زمینه استعانت جوید، مورد عنایت او قرار خواهد گرفت. فلسفه اعانت الهی درباره یوسف نیز به عبودیت مخلصانه او بود[4].
امکان بازگشت
درست است که بسیاری از انسان ها در مواردی، به گناه گراییده و در برابر غرایز و هواهای نفسانی سرتسلیم فرود می آورند؛ اما در عین حال خداوند باب توبه را به روی بندگان گشوده و راهی قرار داده است که آدمیان، بتوانند زندگی پاک و پیراسته از آلودگی ها را آغاز کنند و آلودگی های پیشین را با اشک ندامت و آب مغفرت الهی بشویند و در جهت کمال و سعادت جاودانی گام بردارند.اینکه گمان می رود بیشتر مردم در برابر شهوت و غضب آسیب پذیراند؛ تا حدودی نگاه افراطی و یک سویه است! بیشتر آنان در جامعه دینی، همواره می کوشند نیازهای جنسی خود را از راه های مشروع تأمین کنند و اگر خدای نخواسته به پاره ای از آلودگی ها مبتلا شوند، با توبه و بازگشت آن را جبران می کنند و به این وسیله به خدای سبحان تقرب می جویند و از رحمت او بهره می گیرند.
نتیجه آنکه از طرفی وجود غرایز ضروری است و از طرف دیگر، همه راه های لازم برای نجات از آلودگی ها فراروی انسان قرار دارد.
پی نوشت ها:
[1] . جهت آگاهى بیشتر نگا: مرتضى، مطهرى، فطرت،( قم: صدرا).
[2] . مرتضى، مطهرى، عدل الهى،(قم: صدرا، چاپ نهم، 1374)، ص 182.
[3] . عنکبوت(29)، آیه 69.
[4] . نگا: یوسف(12)، آیه 24.
منبع: حوزه نت