درس هايي از نبردهاي هوايي و موشكي در جنگ ايران و عراق (5)

كردزمن:در ماههاي آخر جنگ عراق از تسليحات شيميايي بسياري استفاده كرد طي ماههاي آخر قبل از آتش بس ، عراق در حملات خود به مواضع ايران در مهران ، جزيره مجنون و تالاب هاي هويزه و دهلران از تسليحات شيميايي بسيار استفاده كرد . چنين به نظر مي رسد كه تا زمان پايان جنگ ، استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي در حدود 45000 نفر تلفات بر جاي گذاشت .
چهارشنبه، 6 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درس هايي از نبردهاي هوايي و موشكي در جنگ ايران و عراق (5)
درس هايي از نبردهاي هوايي و موشكي در جنگ ايران و عراق (5)
درس هايي از نبردهاي هوايي و موشكي در جنگ ايران و عراق (5)

نویسنده : آنتوني كردزمن
ترجمه: جواد قلوبي




كردزمن:در ماههاي آخر جنگ عراق از تسليحات شيميايي بسياري استفاده كرد
طي ماههاي آخر قبل از آتش بس ، عراق در حملات خود به مواضع ايران در مهران ، جزيره مجنون و تالاب هاي هويزه و دهلران از تسليحات شيميايي بسيار استفاده كرد . چنين به نظر مي رسد كه تا زمان پايان جنگ ، استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي در حدود 45000 نفر تلفات بر جاي گذاشت .

سلاح هاي شيميايي / بيولوژيكي و تسليحات پدافندي

هر دو كشور ايران و عراق در طول جنگ از گازهاي سمّي به دفعات استفاده كردند . اگرچه اين حملات شيميايي نقش تعيين كننده اي در سرنوشت جنگ نداشت ، اما بدون ترديد عراق از سلاح هاي شيميايي بيشتر بهره گرفت . از اينرو پس از استفادي گستردي عراق از اين گازها ، روند جنگ از نظر تلفات وارده بر نيروهاي نظامي ايران و تضعيف روحيي مردم تحت تأثير بسيار قرار گرفت . جزئيات استفاده از سلاح هاي شيميايي در فصول پيشين به بحث گذاشته شد . اما بايد اين نكتي مهم را به خاطر داشت كه بكارگيري سلاحهاي شيميايي در جنگ ايران و عراق اين درس را به ساير كشورها مي دهد كه گسترش تسليحات كشتار جمعي خطرات بسياري را به همراه خواهد داشت .

استفاده عراق از تسليحات شيميايي و بيولوژيكي

هر دو كشور ايران و عراق پروتكل 1925 ژنو با مضمون منع استفاده از گازهاي سمّي و كنوانسيون 1972 پيرامون جنگ بيولوژيكي در چارچوب ممنوعيت توليد ، تكثير و استقرار سلاحهاي بيولوژيكي را امضا كرده اند . با اين وجود عراق از سال 1960 تلاش براي دستيابي به سلاح هاي بيولوژيكي را آغاز و متعاقب استفاده مصر از تسليحات شيميايي در يمن ، مواد شيميايي مورد نياز را از دو كشور مصر و شوروي سابق خريداري نمود .
هر چند تعيين زمان دقيق دستيابي عراق به تسليحات شيميايي امري محال است ، اما به نظر مي رسد كه عراق اولين آزمايشات خود را در دهي 1960 آغاز و پس از جنگ اكتبر در سال 1973تصميم گرفت كه تأسيسات توليد سلاحهاي شيميايي را در خاك خود احداث كند . شواهد نشان مي دهند كه در همين زمان مقامات اين كشور تعداد محدودي سلاح شيميايي از شوروي سابق خريداري كردند و پيش از امضاي قرارداد كمپ ديويد ، در دستيابي به فن آوري توليد و ذخيري اين تسليحات از كارشناسان مصري نيز كمك گرفتند . مداركي در دست است كه ثابت مي كند بين سالهاي 1973 تا 1975 نظاميان عراق از بمب ها و گلوله هاي حاوي گاز سمي بر ضد كردهاي اين كشور استفاده نمودند .
از قرار معلوم در واكنش به گزارشات واصله از تجهيز نيروهاي اسرائيل و مصر به سلاح شيميايي در جنگ اكتبر و بروز تهديداتي از جانب ايران و شورشيان كرد ، عراق ساخت تاسيسات شيميايي را در اواسط دهه 1970 آغاز كرد . به نظر مي رسد كه مدتها پيش از شروع جنگ ، عراق براي تغذيه خمپاره اندازها و آتشبارهاي خود از گلوله هاي حاوي گاز خردل استفاده مي نمود و گلوله هايي از اين نوع براي خمپاره اندازهاي 120 ميليمتري و آتشبار 130 ميليمتري در اختيار داشت .
يكي از اولين گام هاي عراق در دستيابي به ظرفيت توليد داخلي در مقياس وسيع ، درخواست كمك از شركت Pfaudler واقع در منطقه روچستر نيويورك جهت احداث مجتمع بزرگ تركيب "مواد ضد آفات نباتي " بود . شركت مزبور يكي از توليد كننده هاي اصلي مواد ضدزنگ - قابل استفاده در شناورهاي فولادي - مي باشد كه اين مواد براي توليد مقدار قابل توجهي ماده شيميايي سمي مناسب است . عراق در سال 1975 با شركت Pfaudler ارتباط برقرار كرد و براي توليد اندك مواد شيميايي خواستار خريد تجهيزات موردنياز از شركت فوق گرديد .
اما زماني كه نمايندگان شركت وارد بغداد شدند ، دريافتند كه عراق در تدارك احداث فوري تاسيسات لازم جهت توليد انبوه مواد شيميايي است . مقامات عراقي نگراني هاي امنيتي كارشناسان شركت Pfaudler را ناديده گرفته و خواستار طرح هايي شدند كه براساس آنها بتوانند به سرعت نقشه هاي خود را عملي نمايند . همچنين آشكار گرديد كه عراق به دنبال آنست كه براي اهداف كشاورزي سموم آفات كش فسفاته آلي را با مواد نامعلومي "تركيب " نمايد كه عموماً به عنوان "مواد تشكيل دهنده " گاز اعصاب شناخته مي شوند .
اهداف توليد عراق سالانه 600 تن متريك آميتون ، 300 تن متريك دميتون ، 150 تن متريك پاراوكسون و 150 تن متريك پاراتون را شامل مي گرديد . كليه اين عوامل بسيار سمي بودند . آميتون و پاراوكسون از سمي ترين عوامل شيميايي بوده كه به دنبال آن پاراتيون و در نهايت ماده دميتون قرار مي گيرند . حتي در سال 1974 ، استفاده از اين مواد حتي براي اهداف كشاورزي نيز نسبتاً روشي منسوخ شده بود زيرا اين مواد به لحاظ آلايندگي كاملاً غيرقابل استفاده بودند .
طي سالهاي 76-1975 ، شركت Pfaudler كوشش كرد تا مقامات عراقي را ترغيب نمايد اهداف خود را در چارچوب يك طرح آزمايشي دنبال كنند . عراق سرانجام در اواسط سال 1976 اين روش را كنار گذاشت و مصرانه خواستار احداث يك كارخانه بزرگ گرديد . مذاكره كنندگان عراقي تصميم گرفتند تا به جاي ملاقات با مسئولان وزارت كشاورزي با مقامات وزارت صنايع وارد مذاكره شوند . بن بست هاي حاصله به تدريج عراق را وادار كرد تا مذاكرات را متوقف نمايد .
پس از آن ، عراق با شركت صنايع شيميايي سلطنتي (ICI) انگلستان ارتباط برقرار كرد و تقريباً همان پيشنهادات را به اين واحد صنعتي ارائه كرد . برخلاف شركت Pfaudler ، شركت فوق با فهرست اقلامي كه دولت بريتانيا صادرات آنها را تحت كنترل خود دارد آشنايي كامل داشت زيرا با اين مواد مي توانستند تسليحات حامل گازهاي سمي توليد نمايند و در اين اثنا‌ متوجه شدند كه عراق درصدد تهيه مواد تشكيل دهنده گاز اعصاب است . شركت ICI به مذاكره با مقامات عراقي تن در نداد .
اما اين عدم تمايل شركت هاي اروپايي ، عراق را دلسرد نكرد بطوريكه مقامات اين كشور براي تحقق خواسته هاي خود مترصد آن شدند كه شركتهاي ديگري در آلمان غربي ، سوئيس ، فرانسه ، هلند ، بلژيك و ايتاليا بيابند و از قرار معلوم در نهايت بيشتر اقلام موردنياز خود را بدست آوردند . در حاليكه منبع دقيق تامين تجهيزات نامشخص است ، اما ظاهراً عراق براي احداث كارخانه توليدكننده "سموم آفات كش " از پشتيباني - واحدي از شركت كارل كولب (Karl Kolb) - سود جسته است . واحد مزبور از شركت هاي اصلي تامين كننده تجهيزات آزمايشگاهي آلمان غربي است . كارخانه Kolb برخي از تجهيزات موردنياز به استثناي پمپ هاي مخصوص براي تهيه عامل سارين را در اختيار داشت .
عراق همچنان اصرار داشت تا پشتيباني هاي فني خود را از شركت Fritz Werner آلمان غربي دريافت كند . اين كشور پمپ ها و مواد شيميايي مقاوم را از شركت تجاري مهندسي واتر (Water) در هامبورگ خريداري نمود كه تجهيزات و چندين تن ماده شيميايي از جمله تري كلريد - ماده سازنده گاز اعصاب - را به ارزش 11 ميليون دلار از اين شركت تهيه كرد . عراق همچنين تجهيزاتي نظير حوضچه ها و سانتريفوژهاي مورد نياز راكتور را از شركت Quast و خطوط لوله را از شركت Hastalloy خريداري نمود .
مشخص نيست كه اين اقدامات در ابتداي جنگ تا چه مرحله اي پيش رفته بودند ، هرچند كه طي سالهاي 81-1980حداقل يك كارخانه اصلي توليد سموم آفات توسط "سازمان دولتي توليد سموم آفات كش " راه اندازي شد . بخشي از توليد گاز خردل احتمالآً در شهر سامرا توليد مي گرديد و دو كارخانه كوچك آزمايشي توليد گاز اعصاب نيز در شهر سامرا در حال تكميل شدن بودند كه ظرفيت توليد آنها سالانه در حدود 50-30 تن اعلام شده بود . با اين حال ، دو كارخانه فوق تنها مي توانستند عوامل اعصاب را توليد كنند . بالاخره ، عراق ساير تجهيزات موردنياز براي توليد پلاستيك را تامين كرد كه قادر بود مقادير عظيمي از سيانيد هيدروژن را به عنوان يك محصول فرعي توليد كند . ظاهراً اين تجهيزات براي توليد گاز سيانيد تغيير كاربري داده بودند .
بطور خلاصه ، به نظر نمي رسد كه عراق در ابتداي جنگ زرادخانه بزرگي از چنين تسليحاتي داشته باشد يا در زمان حملات تهاجمي ، استفاده از تسليحات شيميايي براي مقامات اين كشور در اولويت بالايي قرار داشته باشد . عراق در جريان نبرد خود با ايران در حوالي بصره و مندلي در سال 1982 به اندازه كافي گاز CS و خردل در اختيار داشت اما بديهي است كه مواد لازم و توانايي افزايش ظرفيت توليد براي استفاده از تسليحات حامل گاز در ابعاد گسترده را نداشت .
پس از آنكه عراق مجبور به اتخاذ تدابير دفاعي گرديد و متحمل شكست هاي بسيار گشت ، ظاهراً از گازهاي سمي به عنوان راه حل احتمالي براي رفع مشكلات نظامي خود بهره گرفت . در سال 1982 ، عراق براي دستيابي به فن آوري و كسب مواد موردنياز در خارج از مرزهاي خود بسيار تلاش كرد . براي مثال ، سازمان دولتي توليد سموم آفات كش به واحدي از شركت نفتي فيليپس در منطقه تسندرلو بلژيك مراجعه كرد تا بتواند 500 تن متريك مواد شيميايي تحت عنوان تيوديگليكول تهيه نمايد . تيوديگليكول براي توليد عامل اعصاب مناسب نيست اما پس از تركيب ساده آن با اسيد هيدروكلريك مي توان گاز خردل توليد كرد . براي توليد يك تن گاز خردل در حدود يك تن از اين ماده شيميايي نياز است .
گاز خردل امتيازات نظامي مهمي را نصيب عراق كرد . هرچند كه مرگ آوري گاز خردل در صورت تماس مستقيم 10 تا 100 برابر كمتر از عامل اعصاب است اما توليد و كنترل و بهره گيري از آن در محيط واقعي ساده تر است . زمانيكه گاز خردل عليه نيروهاي پياده نظام يا افراد بدون محافظ در تاسيسات ديگر بكار گرفته شود ، به مراتب موثرتر خواهد بود . اين گاز پايدارتر بوده و افرادي كه آن را استشمام كنند به خدمات پزشكي بسياري نياز پيدا مي كنند . ميزان مرگ آوري گازهاي فوق تنها موضوع مورد بحث نيست . تماس جزئي با گاز خردل مي تواند ظرف 4 تا 6 هفته فرد را كور كرده يا بر روي پوست فرد تاول ايجاد كند . از اينرو ، گاز خردل برتري چشمگيري به عراق عليه نيروهاي پياده نظام ايران مي داد كه بيشتر اوقات خود را در موقعيت هاي ثابت بدون حفاظ سپري مي كردند و از طرفي تجهيزات پزشكي نسبتاً محدودي در خطوط پشت جبهه داشتند .
شركت فيليپس اظهار مي دارد كه به سفارش مزبور وقعي ننهاد زيرا شركت تجاري KBS Holland B.V. هلندي جايگزين آن شد . پس از آنكه شركت مزبور اولين سفارش را در جولاي 1983 تحويل داد ، شركت فيليپس دريافت كه مشتري اصلي در عراق حضور دارد اما باز هم توجه زيادي به اين مسئله نكرد زيرا به آنها اعلام شده بود كه مشتري اصلي يك سازمان بزرگ "كشاورزي " است . در اوايل سال 1984 زمانيكه سازمان دولتي توليد سموم آفات كش محموله دوم به ميزان 500 تن را سفارش داد ، ظن و ترديد شركت فيليپس بيشتر گرديد و سفارش را فسخ كرد . پس از آن ، شركت فيليپس مراتب را به دولت بلژيك اعلان كرد كه اين امر نيز با لغو گواهينامه توليد مواد شيميايي شركت توسط دولت متبوع همراه بود . تا آن زمان ، عراق براي تقريباً 500 تن گاز به اندازه كافي مواد اوليه در اختيار داشت و بدين ترتيب ساخت پالايشگاه هاي مخصوص و ساير تاسيسات موردنياز براي جدا كردن تيوديگليكول از مواد شيميايي موجود را در دستور كار خود قرار داد . ظواهر امر چنين نشان مي دهد كه تا پيش از آتش بس ، مجتمع صنعتي عراق در فلوجه امكانات لازم براي تهيه تيوديگليكول و ماده سازنده گاز اعصاب را داشت .
ضمناً عراق توانست به تجهيزات و مواد لازم براي تهيه گاز اعصاب دست پيدا كند . اداره گمرك آمريكا به طور كاملاً اتفاقي در فوريه 1984سفارش ديگر عراق به ميزان 74 بشكه پتاسيم فلوريد را متوقف كرد كه يكي از مواد سازنده گاز اعصاب سارين بودند . اين محموله از طرف شركت تجاري الحداد سفارش داده شده بود كه مالك آن شخصي با نام صاحب الحداد يكي از اتباع عراق بود . پس محموله فوق غيرقانوني نبود زيرا تا آن لحظه درون بسته ها مورد بررسي قرار نگرفته بود . ضمن اينكه هيچ شيوه مشخصي براي تعيين حجم ديگر محمولات ارسالي از ايالات متحده آمريكا يا كشورهاي ديگر وجود نداشت . معهذا ، دست كم يك شركت هلندي - Melchemie Holland B.V. - محكوم به نقض قانون صادرات فسفر اكسي كلريد ، يكي از مواد سازنده گاز اعصاب گرديد . نمايندگان عراقي همچنين ميزان قابل توجهي از تجهيزات خود را از شركتي در آلمان غربي با عنوان Drereich خريداري كرده بودند كه ظاهراً مدعي بودند از اقلام فوق براي تهيه كود آلي فسفاته استفاده خواهند كرد اما از آنها مي توان در تهيه گاز اعصاب نيز بهره برد .
اين تلاشها در مدت زمان كوتاهي بالاخره نتيجه دادند . مركز تحقيقات اصلي عراق براي توليد تسليحات شيميايي در منطقه سلمان پاك تكميل گرديد . تاسيسات موردنياز براي توليد گاز خردل و تابن و عامل اعصاب سارين در مجتمع شيميايي شهر سامرا راه اندازي گرديد كه يكي از كارخانجات توليد حشره كش بوده و مواد اوليه خود را از كشورهاي غربي تهيه مي كرد . تاسيسات سامرا تحت مراقبت امنيتي شديد بوده و در منطقه اي به وسعت 26 كيلومتر مربع در حدود 100 كيلومتري بغداد قرار داشت . اين محل توسط سربازان و موشك هاي SA-2 دفاع مي گرديد . عراق كارخانه بزرگ ديگري در نزديكي كربلا و حداقل يك مجتمع ديگر براي توليد گازهاي سمي در فلوجه - 65 كيلومتري غرب بغداد - احداث كرد.
تا سال 1983 ، توليد گاز خردل براي تحويل مقادير اندكي از اين ماده به واحد توپخانه ، جنگنده ها و بالگردهاي Mi-8 كافي بود . دقيقاً مشخص نيست عراق چه زماني بمب هاي حاوي عامل شيميايي را توسعه داد اما ظاهراً براي اين منظور از بمب هاي 250 كيلوگرمي خريداري شده از اسپانيا و براي پرتاب آنها از هواپيماي تهاجمي Fitter بهره مي گرفتند . اين گاز خردل استثنائاً بدون مواد ناخالص بوده كه نشان مي دهد عراق به جاي توليد انبوه گاز خردل ، اين گاز را همچنان تحت شرايط آزمايشگاهي توليد مي كند . از شواهد چنين بر مي آيد كه گاز خردل در كارخانه سلاح هاي شيميايي عراق در شهر سامرا در دست توليد بود .
عراق توليد مقادير قابل توجهي از گاز اعصاب غيرپايدار تابن يا GA را در سال 1984 آغاز كرده است و گاز سارين يا GB را در سال 1986 وارد چرخه توليد انبوه كرد . تاسيسات اصلي توليد مواد سمي در شهر سامرا واقع شده بود هرچند كه مجتمعي نيز در فلوجه قرار داشت كه گاز واقعي و مواد سازنده آنها را توليد مي كرد . به نظر مي رسد كه عراق موادي نظير سيانيد هيدروژن ، كلريد سيانوژن و لويسيت را آزمايش كرده است .
تا اواخر سال 1985 ، عراق توانست ماهانه حدود 10 تن از انواع گازها را توليد كند . از قرار معلوم ، تا اواخر سال 1986 اين ظرفيت تا بيش از 50 تن در هر ماه قابل افزايش بود . در اوايل سال 1988 ، عراق مي توانست بيش از 70 تن گاز خردل و 6 تن گاز تابن و سارين در ماه توليد نمايد .
تا اواسط سال 1989 ، عراق لااقل 5 تاسيسات بزرگ براي تحقيق و توليد عامل شيميايي احداث كرده بود . ظاهراً ، اين كشور براي توليد سلا حهاي بيولوژيكي و يافتن راهي براي پرتاب سلاح هاي گازي و بيولوژيكي بوسيله موشك هاي سطح به سطح شبانه روز تلاش مي كرد . برخي منابع گمان مي كردند كه كارخانه سلمان پاك علاوه بر توسعه سلاح هاي شيمايي ، مركز توسعه و توليد سلاح هاي بيولوژيكي عراق نيز مي باشد . براي تعيين اينكه عراق در حال توسعه چه سلاح بيولوژيكي است و اينكه آيا اين سلاح ها واقعاً در حال توليد مي باشند هيچ راه قابل اطميناني وجود ندارد . سلاح هاي بيولوژيكي واقعي شامل ماده سمي بوتولين ، آنتراكس ، تولارميا و اكوئين انسفاليتيس بود . از قرائن چنين به نظر مي آيد كه عراق در حال توليد گاز اعصاب پايدار VX نيز بوده است .
استفاده از تسليحات شيميايي و بيولوژيكي در جنگ ايران - عراق
اگرچه ايران ادعا مي كرد كه عراق طي چند هفته اول جنگ در منطقه سوسنگرد از سلاح هاي شيميايي بهره گرفته است ، اما هيچ مدركي دال بر استفاده گسترده از مواد شيميايي مرگبار و يا عوامل بيولوژيكي در مراحل ابتدايي جنگ خليج وجود ندارد . در اين ادعاي ايران شك و ترديد وجود دارد و ممكن است صرفاً ناشي از تبليغات ايران باشد يا اينكه درصدد بود تا از بكارگيري عوامل شيميايي و بيولوژيكي توسط نيروهاي عراق ممانعت بعمل آورد .
عراق اولين بار زمانيكه در جريان حملات ايران حالت تدافعي به خود گرفت ، اقدام به استفاده گسترده از تسليحات شيميايي عليه نيروهاي ايراني نمود . با آغاز سال 1982 ، عراق از گازهاي اشك آور و عوامل غير كشنده بهره گرفت و در صداي راديو Masses بغداد در خطاب به ايرانيان اعلام كرد كه "براي هر نوع حشره اي ، يك سم آفت كش " وجود دارد . عراق در جولاي (عمليات والفجر 2) و اكتبر (حمله پنجوين) 1983 تعداد كثيري از سلاح هاي شيميايي خود را عليه نيروهاي ايراني بكار گرفت . عراق براي اولين بار در دسامبر 1982از گاز خردل براي مقابله با نيروي پياده نظام و حملات شبانه آنها استفاده نمود .
عراق در ماه سپتامبر 1983يكبار ديگر به ايران هشدار داد كه عليه نيروهاي اين كشور به استفاده گسترده از گازهاي سمي مبادرت خواهد كرد . فرماندهي عالي عراق بيانيه اي با اين مضمون منتشر ساخت كه : "ما به تسليحات مدرني مجهز شده ايم كه براي اولين بار در اين جنگ از آنها سود خواهيم جست ... كه بنا به دلايل انساني هيچگاه در جنگ هاي پيشين مورد استفاده قرار نگرفتند .... چنانچه از فرامين رژيم آيت ا... خميني تبعيت كنيد ... مرگ شما حتمي است زيرا اين بار از سلاحي بهره مي گيريم كه هر جنبده اي در خط مقدم را نابود خواهد كرد . "
متعاقب اين هشدار ، عراق دست به حملات ديگري زد . نيروهاي اين كشور در ماه جولاي (عمليات والفجر 2) و اكتبر (حملات پنجوين) 1983 از سلاح هاي شيميايي مرگ آوري در مقياس وسيع استفاده كردند . به نظر مي رسد كه جنگ شيميايي در روز 9 اوت در حوالي پيرانشهر به اوج خود رسيد و پس از آن در اطراف پنجوين در اواخر ماه اكتبر و اوايل نوامبر 1983 مورد استفاده گسترده قرار گرفت . در جريان اين حمله ، دو سرباز ايراني بوسيله عامل خردل مجروح شدند كه پس از انتقال به شهر وين براي درمان ، جان خود را از دست دادند . دو تن از سربازان آسيب ديده گروه دوم براي درمان پزشكي به استكهلم انتقال يافتند كه در آنجا فوت كردند .
از ديگر اتهامات ايران عليه عراق ، استفاده اين كشور از تسليحات شيميايي در حمله مارس 1984 بود كه در جريان آن جزيره مجنون به اشغال نيروهاي ايراني در آمد . در اين اتهامات چنين مطرح شده كه عراق در حدود 1700 تن از سربازان ايراني را به قتل رسانده است كه در جريان آن علاوه بر گاز خردل ، از عامل اعصاب GD و GB نيز بهره گرفته بود . بسياري از ادعاهاي بعدي ايران در مورد استفاده عراق از گازهاي تركيبي مرگ آور مستقيماً به نبرد بر روي جزاير مختلف ارتباط پيدا مي كند .
ظاهراً استفاده گسترده عراق از عوامل شيميايي بين ماه مارس 1984 تا حمله ايران به فاو در اوايل سال 1986 بي پايه و اساس است اما زمانيكه نيروهاي نظامي اين كشور تحت فشار نظامي شديد ايران قرار مي گرفتند ، به طور پراكنده از تسليحات شيميايي سود مي جستند .
ايران تلاش كرد تا با بسيج افكار عمومي اين وضعيت را تحت كنترل خود در آورد . پس از آنكه اعتراضات ايران در برانگيختن واكنش جهاني ناكام ماند ، مجروحان جنگ شيميايي را به لندن اعزام كرد . سپس ، هيئتي از سازمان ملل متحد به ايران رفتند و توانستند در آنجا چندين بمب پيدا كنند كه حروف اسپانيايي بر روي آنها حك شده و براي انتشار عوامل شيميايي بكار گرفته شده بودند . هيئت مزبور متوجه شد كه از اين تسليحات بعدها در راستاي انتشار گاز خردل بهره گرفته شده است . بر مبناي تحقيقات انجام گرفته پس از حملات 1984 ، احتمال بهره گيري عراق از گاز اعصاب موسوم به تابن تاييد شد . اين نتايج در تحقيقات دوم سازمان ملل متحد در سال 1986 دوباره مورد تاييد قرار گرفت و بعدها معلوم گرديد كه عراق عامل گاز كلرين و يك مجتمع توليد سلاح هاي شيميايي در اختيار داشت .
تلاشهاي ايران در تبليغات عليه استفاده عراق از گازهاي شيميايي ، موفقيت نسبي براي اين كشور در پي داشت . عراق بين سالهاي 1984 و حملات جديد ايران به فاو در سال 1986 ، به ميزان اندك از عوامل شيميايي استفاده كرد . با اينحال ، توضيحات ديگري نيز وجود دارد . در حاليكه اين وقفه در استفاده عراق از مواد شيميايي ممكن است به دليل بروز واكنش نامناسب در ميان كشورهاي غربي و جهان سوم بوده باشد اما مي توان فقدان سازماندهي و توزيع كننده هاي لازم براي استفاد مطمئن از اين گازها را دليل ديگر اين اقدام دانست . مداركي در دست است كه نشان مي دهند وزش بادهاي مخالف سبب مرگ نيروهاي عراقي حاضر در حاج عمران در اوت 1983 ، در جزيره مجنون در مارس 1984 و نيز حوالي درياچه ماهي (Fish Lake) در سال 1987 گرديد . به نظر مي رسد پس از آنكه ايالات متحده آمريكا استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي را در مارس 1984 رسماً محكوم كرد ، ايران نيز در اتخاذ تدابير خود محتاط تر شد .
اعمال تغييرات در آموزش يگان تسليحات شيميايي عراق نيز نشان مي دهد كه اين كشور در تلاش بود تا در استفاده از گاز خردل بيشتر به صورت گزينشي عمل كرده و به نيروهاي ايراني مستقر در پشت خطوط مقدم با دقت بيشتري حمله نمايد . به علاوه ، عراق آشكارا نيروهاي خود را ملزم كرد تا از گازهاي اعصاب غيركشنده عليه سربازان مهاجم ايراني يا در حملات خود به مواضع ايرانيان بهره گيرند .
در هر صورت ، عراق جنگ شيميايي را در دفاع از منطقه فاو در سال 1986 به طور گسترده دوباره از سر گرفت و در دفاع از بصره در سال 1987 به نحو موثري از اين گازها استفاده نمود . عراق همچنين دريافت كه گاز خردل و اعصاب براي مقابله با نيروهاي ايراني حاضر در مناطق شمالي در جريان حملات آنها به عراق در 1987 و ماههاي ابتدايي سال 1988 ، كارآيي لازم را داشتند . تسليحات شيميايي راه حل بالقوه اي براي مشكلات موجود در مناطق كوهستاني و زمينهاي ناهموار به نظر مي رسيد و در بسياري از موارد ، به عراق اين امكان را مي داد تا امنيت مناطق كوهستاني را با تعداد اندكي از سربازان خود حفظ كند . عراق به طور اخص آمادگي لازم جهت استفاده از گازهاي شيميايي عليه شهروندان كرد خود را نيز داشت كه به طرفيت ايران با آنها مبارزه مي كردند ، گروهي كه دولت آنها را افرادي خائن به مملكت مي دانست .
عراق در جريان باز پس گيري فاو در اوايل سال 1988 و حملات تهاجمي نيروهاي عراق در راستاي تقويت مواضع خود در بيرون از شهر بصره ، از تسليحات شيميايي در مقياس وسيع سود جست . ايران ادعا كرد تا آوريل سال 1988 كه دور جديدي از حملات آغاز گرديد ، تعداد كل تلفات ناشي از سلاح هاي شيميايي در مقايسه با ابتداي جنگ تا حدود 25600 مجروح و 260 كشته افزايش يافته است . اين ادعاها احتمالاً قانوني خواهد بود . هرچند ايران در حال حاضر تجهيزات پدافندي بسياري در اختيار دارد اما براي استفاده موثر از آنها فاقد سازماندهي مناسب بوده يا نيروهاي نظامي اين كشور آموزش هاي لازم را نديده بودند . براي نمونه ، بسياري از نيروهاي ايراني كشته شدند زيرا كه صورت خود را آنقدر نتراشيده بودند تا آن حد كه اين مسئله مانع قرار دادن كامل ماسك ضدگاز بر روي صورت آنها شده بود .
طي ماههاي آخر قبل از آتش بس ، عراق در حملات خود به مواضع ايران در مهران ، جزيره مجنون و تالاب هاي هويزه و دهلران از تسليحات شيميايي بسيار استفاده كرد . چنين به نظر مي رسد كه تا زمان پايان جنگ ، استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي در حدود 45000 نفر تلفات بر جاي گذاشت ، هرچند كه براي محاسبه وخامت صدمات وارده يا تعداد كشته شدگان راهي وجود ندارد .
نكته بحث انگيز آنكه ، كردهاي مخالف دولت عراق مقامات كشور خود را متهم كردند كه در اوايل سال 1987 عليه روستاها و مناطق كردنشين غيرمحارب از گازهاي شيميايي استفاده نموده است . براساس چنين گزارشاتي ، بين 15 آوريل 1987 و 26 فوريه 1988 تعداد پانزده مورد حمله ثبت شده است . سه مورد از اين حملات بيش از 100 يا بيشتر تلفات بر جاي گذاشت : حمله به اربيل ، كاني برد ، زينو ، بالوكوآ ، شيخ وسن ، كوههاي دراشير و منطقه ساوسي واكن در 16 آوريل سال 1987 ، منطقه دهوك / آماديه در 6 مه 1987 و سليمانيه / سرگالو ، يخسمار ، هاله دان ، منطقه گويزيلا در 25 فوريه 1987 .
هرچند كه اين اتهامات را نمي توان تاييد كرد ، اما اسف بارترين نمونه استفاده از گازهاي شيميايي عليه شهروندان غيرنظامي زماني اتفاق افتاد كه ايران و عراق در جريان حمله ايران به شهر كردنشين حلبچه در 26 فوريه 1988 از سلاح هاي شيميايي بهره بردند . در اين نبرد ، بالغ بر 5000 شهروند كرد كشته شدند .
به نظر مي رسد كه عراق پيش از بمباران شهر بوسيله گاز خردل كه ابر سفيدرنگ سوزنده اي را ايجاد مي كند ، نيروهاي خود را از آن منطقه عقب كشيد . برخي از قربانيان اين گازهاي شيميايي ظاهراً‌ به سمت عراق حركت كرده بودند نه مرزهاي ايران كه اين مسئله نيروهاي ايراني را در اين سردرگمي فرو برد كه آنها سربازان عراقي هستند .
عليرغم واكنش خصمانه خارجي عليه حلبچه ، به نظر مي رسد عراق حملات تهاجمي بزرگ و جديدي را عليه شهروندان كردنشين خود در 25 اوت 1988 آغاز كرد و از قرار معلوم براي آنكه مناطق متخاصم را خالي از سكنه كند ، به استفاده از گازهاي شيميايي دست يازيد . با وجوديكه نمي توان دقيقاً ميزان استفاده عراق از گازهاي شيميايي را تعيين نمود ، اما 65000 شهروند كرد به تركيه عزيمت كردند و البته بسياري از پناهندگان گزارشات متقاعدكننده اي مبني بر استفاده عراق از گازهاي شيميايي ارائه نمودند . حملات شيميايي اين كشور پس از موج جديد اعتراضات جهاني متوقف شدند كه خواهان قطع روابط با عراق و اعمال فشار سياسي بيشتر از جانب ايالات متحده آمريكا بر اين كشور بودند .
اگر روند جنگ ايران - عراق دوباره به شرايط قبل بازگردد مشابه با سطح نبردي كه قبل ازآتش بس وجود داشت ، در آن صورت احتمال دارد كه استفاده بيشتري از گازهاي شيميايي و احتمالاً‌ عوامل بيولوژيكي در دستور كار طرفين جنگ قرار گيرد . اما بايد خاطر نشان كرد كه هيچيك از دو كشور هنوز نتوانستند ثابت كنند كه براي انتشار گاز و مواد شيميايي بوسيله موشك توانايي لازم را دارند .
در مورد تأثير كلي سلاحهاي شيميايي در جريان جنگ ، واضح است كه عراق در اين زمينه پيروزي هاي بيشتري را بدست آورده و بيشترين استفادي عراق از اين تسليحات از سال 1987 به بعد بود . تلفات شيميايي 45000 نفر تخمين زده شده كه در مقابل تلفات بيش از يك ميليوني نظامي و غير نظامي در طول جنگ ، بسيار اندك به شمار مي رود اما چنين به نظر مي رسد كه اين تسليحات نقش تعيين كننده اي بر روحيه افراد نظامي و غيرنظامي ايران در ضدحملات عراق و "جنگ شهرها " در سال 1988 داشته است . در حال حاضر قدرت محض كشتار اين نوع تسليحات موضوع موردبحث نيست . كساني كه خود را بي دفاع احساس كنند ، ممكن بود پس از بروز لطمات محدود از ميدان نبرد بگريزند . اذهان عمومي نيز به دليل ترس از حملات شيميايي ، از حمايت هاي خود براي ادامي جنگ دست بر مي داشتند . تمامي اين نكات ، درس هايي هستند كه بسياري از كشورهاي در حال توسعه پيش از اين در مورد استفاده از سلاح هاي شيميايي و بيولوژيكي به خاطر سپرده اند و در آينده نيز احتمال بكارگيري جنگ افزارهاي شيميايي و احتمالاً تسليحات بيولوژيكي در درگيري ها ، محتمل خواهد بود .

عوامل شيميايي اصلي كه احتمالاً در جنگ ايران - عراق مورد استقاده قرار گرفتند

عوامل كنترل كننده (control agents) : عواملي هستند كه در صورت تماس با چشم و دستگاه تنفسي به طور موقتي آنها را تحريك كرده يا از كار مي اندازند . استفاده از آنها در فضاي بسته مي تواند سبب بروز بيماري جدي يا مرگ گردد .
اشك : سبب سرازير شدن اشك و سوزش دستگاه تنفسي فوقاني و پوست مي گردد . مي تواند سبب تهوع و استفراغ شود .
كلروراستوفنون (CN)
او-كلروبنزيل-مالونونيتريل (CS)
*استفراغ : سبب سوزش ، سرفه ، سردرد شديد ، گرفتگي قفسه سينه ، تهوع ، استفراغ مي گردد .
*ادامسيت (DM)
*عوامل ناتوان كننده (incapacitating) : عواملي هستندكه سبب بروز بيماري كوتاه مدت شده و اثرات رواني شديدي دارند (روان پريشي يا توهمات) . اين عوامل مي توانند از طريق دستگاه تنفسي يا در صورت تماس با سطح پوست جذب بدن گردند .
*BZ
*عوامل تاول زا (Blister) : عواملي هستند كه پوست و بافت را از بين مي برند ، در صورت تماس با چشم سبب كوري انسان شده و مي توانند لطمات جبران ناپذيري به دستگاه تنفسي وارد آورند . از طريق سيستم تنفسي يا تماس با سطح پوست مي توانند جذب بدن گردند . برخي از آنها با تاخير و برخي ديگر بايد بلافاصله مداوا گردند :
*خردل سولفور (H يا HD)
*خردل نيتروژن (HN)
*لويسيت (L)
*اكسيم فسژن (CX)
*عوامل خفه كننده (Choking) : عواملي هستند كه سبب خونريزي رگهاي خوني در ششها مي شوند بطوريكه اين خونريزي وارد بافت هاي بدن شده تا جائيكه قرباني در خون خود يا خفه شده يا غرق مي گردد . اين عوامل از طريق دستگاه تنفسي جذب مي شوند . برخي از آنها با تاخير و برخي ديگر بايد بلافاصله مداوا گردند :
*فسژن (CG)
*عوامل خون (Blood) : سبب اختلال در مصرف اكسيژن سلول هاي بدن مي شود . عامل CK همچنين سبب سوزش ششها و چشمها شده و بايد بلافاصله مداوا گردند :
*سيانيد هيدروژن (AC)
*كلريد سيانوژن (CK)
*عوامل اعصاب (Nerve) : عواملي هستند كه با چسبيدن به آنريمهاي مهم براي عملكرد سيستم عصبي به سرعت اين سيستم را از كار مي اندازند ، سبب تشنج و يا فلج شدن و در اغلب موارد به مرگ منتج مي شوند . اين عوامل از طريق دستگاه تنفسي يا تماس با سطح پوست جذب بدن فرد مي گردند :
*تابن (GA)
*سارين (GB) - تقريباً‌ در آب قابل حل بوده و در هوا پخش مي گردد
*سومان (GD)
*GF
*VK - عاملي پايدار كه به سنگيني نفت مي باشد
ادامه دارد......
منبع: http://www.farsnews.net




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.