بدخلقی در خانواده

در اینجا به بدخلقی و آثار آن در زندگی خانوادگی اشاره شده است.
شنبه، 6 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بدخلقی در خانواده
همان گونه که موفقیت و خوشبختی خانواده مرهون عواملی است که با دستیابی به آن، نور صفا و صمیمیت محیط زندگی را روشن می کند، اختلافات و تیره روزی خانواده نیز معلول آفات گوناگونی است که دامنگیر آن می شود.

بد خلقی، بدبینی و بدگمانی، بی اعتنایی به همسر و بدزبانی نسبت به او از جمله آفتهای خانواده است که طی دو درس مورد بحث قرار خواهیم داد.


بد خلقی

بدخلقی صفت ناپسندی است که زندگی انسان را تیره و تار می کند. ورود بدخلقی در محیط زندگی خانوادگی موجب عوارض منفی بی شماری می گردد که در قالب تندخویی، گرفتگی چهره، بی حوصلگی، اخم و بهانه گیری نمایان می شود.

بداخلاقی یکی از آفات ویرانگر زندگی خانوادگی است؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ مِنْ شَقاوَتِهِ سُوءُ الْخُلْقِ»[1]
یکی از شاخه های سعادت آدمی در زندگی، خوش اخلاقی است و از جمله عوامل شقاوت او بدخلقی است.


آثار بدخلقی

بدخلقی، محیط خانه را به جهنّم سوزانی تبدیل می کند که ثمره ای جز از دست دادن خوشبختی و سعادت افراد خانواده ندارد. اینک برخی از آثار منفی بدخلقی را ذکر می کنیم:

1- ضایع شدن شخصیت انسانی
اولین اثر منفی بدخلقی بطور مستقیم متوجه شخص بدخلق می گردد؛ بدین معنی که بداخلاقی چنان چهره زشت و نامطلوبی از انسان ارائه می دهد که با مشاهده آن، خوبیها، صفات ارزشمند و سایر ارزشهای اجتماعی او از یاد رفته، شخصیتش او ضایع می شود و وی در نظر دیگران خوار و ذلیل می گردد. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«رُبَّ عَزیزٍ اذَلَّهُ خُلْقُهُ وَ رُبَّ ذَلیلٍ اعَزَّهُ خُلْقُهُ»[2]
چه بسا عزیزی که اخلاق بد، مایه ذلّت و خواری او شده و چه بسا خوار و ذلیلی که اخلاق خوب، او را به عزّت و بزرگی رسانده است.

علاوه بر آن، بدخلقی مایه بی ارزشی و ضایع شدن آثار اعمال نیک انسان می شود.

امام صادق علیه السلام فرمود:
«انَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَیفْسِدُ الْعَمَلَ کما یفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ»[3]
بدخویی، کردار را تباه می سازد، چنان که سرکه عسل را.

اگر در زندگی خانوادگی، هر یک از زن و شوهر، بدخلق و بدرفتار باشند، ویژگیهای مثبت و خوبیهای آنان کمرنگ شده، به یکدیگر احترام نمی گذارند و در نتیجه، شخصیت و عزّت خود را از دست خواهند داد. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«مَنْ کثُرَ خُرْقُهُ اسْتُرْذِلَ»[4]
هرکس بدخلقی اش زیاد باشد، خوار و پست شمرده شود.

2- ایجاد ترس و اضطراب
بدخلقی در خانه و یا در محیط کار و زندگی، زمینه تفاهم و همدلی و صمیمیت را از بین برده، موجب دوری از مردم می شود و در نتیجه آشفتگی روحی و احساس تنهایی و دلهره را به همراه دارد. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«مَنْ خَشُنَتْ عَریکتُهُ اقْفَرَتْ حاشِیتُهُ»[5]
هر کس درشت خوی باشد، دور و برش خالی گردد (و کسی در کنار او نمی ماند).

محیط خانه و زندگی باید محل آرامش و آسایش زن و مرد و فرزندان آنان باشد.

بداخلاقی، آرامش و صفای محیط خانواده را از بین برده، ترس و دلهره را جایگزین آن می کند؛ بعلاوه آنگاه که شوهر با بدخلقی عرصه زندگی را برای همسرش تنگ کند و به جای ملاطفت و نیکی، خشونت کرده، اضطراب و ترس را بر وی چیره سازد و تعادل روحی او را از بین ببرد، زن نیز احساس وحشت می کند و خود را در برابر دیو بدخلقی گرفتار می یابد. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«لا وَحْشَةَ اوْحَشُ مِنْ سُوءِ الْخُلْقِ»[6]
هیچ وحشتی، ترسناک تر از بدخلقی نیست.

3- زوال محبّت
اثر دیگر بدخلقی، کاهش مهر و محبّت و از بین رفتن مهربانی و دوستی است. رفتار انسان بدخلق، برای هیچ کس خوشایند نیست. همه از خوی ناپسند، در رنج و عذاب بوده، از آن نفرت دارند.

بدخلقی محبتهای گذشته را به نفرت و انزجار مبدّل می کند و موجب ناخشنودی آنان می گردد. حضرت علی علیه السلام فرمود:
«مَنْ ساءَ خُلْقُهُ مَلَّهُ اهْلُهُ»[7]
هرکس بداخلاق باشد، خانواده اش از او ناخشنود می شوند.

خوشرویی کمترین بهایی است که زن در مقابل تلاش شبانه روزی خود، از شوهر انتظار دارد و در حقیقت جبران کننده بسیاری از کمبودهای مادی زندگی بوده، تحمّل ناهمواریهای آن را برای او میسّر می سازد. زنی که همواره با تندخویی شوهرش رو به رو می شود، زندگی در نظرش تیره و تار شده، از معاشرت با همسر بی حوصله و بدخلقِ خود خسته و درمانده خواهد شد.

گاهی تندخویی و بداخلاقی افراد چنان خسته کننده و نفرت انگیز است که عدّه ای به انتظار مرگ آنان نشسته و بدین وسیله شاد می شوند. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«مَنْ ساءَتْ سَجِیتُهُ سَرَّتْ مَنِیتُهُ»[8] هر کس بداخلاق باشد، مرگش مایه شادی گردد.


پی نوشت ها:
[1] - مستدرک الوسائل، ج 8، ص 447
[2] - بحارالانوار، ج 71، ص 396
[3] - اصول کافى، ترجمه سید هاشم رسولى، ج 4، ص 11
[4] - شرح غررالحکم، ج 5، ص 183
[5] - شرح غررالحکم، ج 5، ص 325
[6] - همان، ج 6، ص 400
[7] - همان، ج 5، ص 328
[8] - شرح غررالحکم، ج 5، ص 272

منبع: حوزه نت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما