اما این تسلیم مقامی نیست که به آسانی بدست آید و به اصطلاح هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد.
معنای تسلیم
اما در عین حال مقام تسلیم، پذیرش اسلام با تمام معناست؛ چنانچه امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِی الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ...»[1]«و آن حضرت فرمود: اسلام را آنچنان معنى کنم که احدى پیش از من به این صورت معنا نکرده باشد: اسلام همان تسلیم بودن...»
شان تسلیم اهل بیت شدن
یکی از شئون تسلیم خدا بودن، تسلیم اهل بیت بودن است؛ اگر انسان بخواهد راه بندگی را طی کند، باید بنده ی خدا باشد، اما راه بندگی برای غیر از چهارده معصوم، تسلیم بودن در مقابل ولی خداست.
برکت های چهار گانه
حال اگر انسان در مقابل ولی خدا، تسلیم بشود، اهل بیت علیهم السلام، چهار برکت و رحمت را باذن الله به انسان می دهند؛ چنانچه در زیارت جامعه کبیره آمده که: «وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا (صَلَوَاتِنَا) عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِکُمْ طیِباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَاوَ تَزْکِیَة لَنَا وَ کَفَّارَة لِذُنُوبِنَا» یعنی: «خداوند[دو نعمت] صلوات ما بر شما و ولایت شما را که به ما اختصاص داده است، سبب پاکی طینت و طهارت ارواح ما و پاکسازی اخلاق و کفّارهی گناهان ما قرار داده است».
چهار عمل اهل بیت علیهم السلام:
برخی از برگان معتقدند که این جملات از زیارت جامعهی کبیره نشان می دهد که ما در چهار ناحیه از نواحی وجود خود دارای چهار نوع تاریکی و ظلمت هستیم. « ...ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ...؛[2] «...ظلمت هایی که بعضی فوق بعضی دیگر است...». تنها وسیلهی برطرف سازندهی این ظلمات و تاریکیها، صلوات و ولایت خاندان رسول (علیهم السلام) است.
اولین عمل: پاکسازی طینت
یک ظلمت در سرشت و طینت خود داریم؛ زیرا از آب مختلط از تلخ و شیرین آفریده شدهایم. به بیان روایت: «فَاَمْتَزَجَ الْماءانِ عَذْبٌ فُراتٌ وَ مالِحٌ اُجاجٌ»؛[3] «دو آب با هم ممزوج شدند:آب گوارا و شیرین و آب تلخ و شور و ناگوار».حال اگر خواهان آنیم که طینت خود را از آب تلخ، جدا کنیم و در حقیقت پاک کنیم، باید به اقیانوس بی کران ولایت اهل بیت علیهم السلام وصل شویم.
مثال ساده:
درختی را که میوهی خوب نمی دهد به درختی که میوهی خوب می دهد پیوند می زنند و قهراً میوهاش خوب می شود؛ امّا به شرط این که خوب پیوند بخورد. ما درخت بد میوهای هستیم که اگر به حال خود بمانیم،آب تلخ ما بر آب گوارای ما، غلبه پیدا می کند و میوهی ما را فاسد می کند.
عمل دوم: پاکسازی افکار
فایدهی دیگر «طَهارَة لِاَنْفُسِنا» است؛ ما افکار زشت بسیاری داریم. ممکن است کسی اعمال بدی نداشته باشد، ولی در عین حال، افکار زشت از ذهنش خطور کند و به خود مشغولش سازد و همین خطور در حدّ خود ظلمتی را در روح آدمی بوجود می آورد.مثال ساده:
آدمی که فکر گناه می کند، اگرچه مرتکب گناه نشود، مانند کسی است که در یک اتاق مزّین و نقّاشی شده آتش بیفروزد؛ اگر چه آن اتاق آتش نگیرد و نسوزد، ولی همان دود که از آتش برمی خیزد، آن اتاق را تیره و نقش و نگار آن را فاسد می سازد. چنانچه از حضرت مسیح(ع) نقل شده که به قوم خود فرموده است: «اِنَّ مُوسی نَبِیَّ اللهِ اَمَرَکُمْ اَنْ لا تَزَنُوا وَ اَنَا آمُرُکُم اَنْ لا تُحَدِّثوُا اَنْفُسَکُمْ بِالزِّناً فَضْلاً مِنْ اَنْ تَزَنُوا فَاِنَّ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالزِّنا کانَ کَمَنْ اَوْ قَدَ فِی بَیْتٍ مُزَوَّقٍ فَاَفْسَدَ التَّزاویقَ الدُّخانُ وَ اِنْ لَمْ یَحْتَرِقِ الْبَیْتُ»؛[4]
«حضرت موسی(علیه السلام)، پیامبر خدا، به شما امر کرده است که زنا نکنید و من به شما امر می کنم که فکر زنا در دل نیاورید؛ زیرا کسی که فکر زنا می کند، مانند کسی است که در یک اتاق منقّش آتش برافروزد و دود آن نقّاشیها را فاسد کند، اگر چه اتاق آتش نگیرد».
حال، از آثار صلوات، اگر با شرایطش باشد، این خواهد بود که این ظلمت ایجاد شده از افکار زشت، از فضای دل برطرف می کند.
سومین عمل: زائل کردن اخلاق بد
فایدهی عمل این است که اخلاق بد ما را برطرف می کند و جان ما را از رذایل اخلاقی پاکسازی می کند. چنانچه فرمود: «وَ تَزْکِیَة لَنا»انسان علاوه بر افکار بد، اخلاق بد هم دارد؛ همه ی رذائل اخلاقی مانند: کبر و بخل و حسد و کینه توزی و بدبینی و ...؛ اینها هم ظلمتی دیگری از ظلمت های موجود در روح است؛ با صلوات بر رسول و اهل بیت (علیهم السلام) این ظلمت را تدریجاً از صفحهی دل برطرف میسازد.
چهارمین عمل: تکفیر گناهان
در چهارمین عمل اهل بیت علیهم السلام، تکفیر گناهان است. چنانچه در این فراز آمده: «کَفّارَة لِذُنوُبِنا»؛در مرحلهی عمل چه ظلمتها بر اثر اعمال زشت و گناهان در درون جان خویش جمع کرده ایم و چه بد خواهد بود که ما با کوله بار سنگینی از گناهان وارد قبر و برزخ بشویم؛ امّا اینجا باز لطف خدا شامل حال ما شده و صلوات بر اهل بیت (علیهم السلام) را سبب تکفیر گناهان قرار داده است.
ظاهر و باطن صلوات:
فهمیدیم که با صلوات چهار اتفاق بسیار حیاتی می تواند برای ما بیافتد؛ اما این صلوات ظاهری دارد و باطنی.
ظاهر صلوات:
«إذا ذُکِرَ النَّبِیُّ فَاَکْثِرُوا الصَّلوة عَلَیْهِ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ صَلاة وَاحِدَة صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ ألْفَ صَلاة فِی ألْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلائِکَة...»؛[5]«وقتی اسم پیامبر برده می شود، زیاد بر او صلوات بفرستید؛ زیرا کسی که یک بار صلوات بر پیامبر بفرستد، خداوند با هزار صف از فرشتگان، هزار صلوات بر این شخص می فرستد...».
و در روایت دیگر، این جمله را هم امام (علیه السلام) اضافه فرمودهاند: «...هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّورِ... ؛[6] «...او کسی است که با فرشتگانش بر شما صلوات می فرستد تا شما را از ظلمتها بیرون آورده به نور برساند...».
اما راه تسلیم شدن در مقابل ولی خدا، در یک کلمه فرستادن صلوات، است که ناگفته پیداست که این صلوات یک ظاهر دارد و یک باطن.
باطن صلوات
اما باطن صلوات آن است که در آیه مبارکه فرمود: «... یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»[7] یعنی: «...ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.»پس آنچه در مورد اعمال چهار گانه اهل بیت علیهم السلام در ازای صلوات ما، انجام می دهند، در صورتی اتفاق می افتد، که معنای ظاهری و باطنی هردو محقق شود.
نتیجه
پس ظاهر صلوات، فرستادن صلوات لفظی است و باطنش، تسلیم شدن در مقابل اهل بیت علیهم السلام است.