شفاعت و توسل (1)

الشافع : الطالب لغیره ، وتقول استشفعت بفلان فتشفع لی إلیه فشفعه فی . والإسم : الشفاعه . واسم الطالب : الشفیع کتاب العین ج ۱ ص۲۶۰ شافع یعنی کسی که از غیر خودش طلب شفاعت می کند و می گوید نزد فلان شخص واسطه و شفیع من باش . اسم مصدر ( حاصل و نتیجه مصدر ) آن شفاعت است و کسی را که طلب شفاعت می کند شفیع می نامند .
يکشنبه، 10 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شفاعت و توسل (1)
شفاعت و توسل (1)
شفاعت و توسل (1)






تعریف شفاعت نزد اهل لغت

خلیل بن احمد فراهیدی‌ ( متوفی ۱۵۰ ) در کتاب العین می گوید :
الشافع : الطالب لغیره ، وتقول استشفعت بفلان فتشفع لی إلیه فشفعه فی . والإسم : الشفاعه . واسم الطالب : الشفیع کتاب العین ج ۱ ص۲۶۰
شافع یعنی کسی که از غیر خودش طلب شفاعت می کند و می گوید نزد فلان شخص واسطه و شفیع من باش . اسم مصدر ( حاصل و نتیجه مصدر ) آن شفاعت است و کسی را که طلب شفاعت می کند شفیع می نامند .
راغب اصفهانی در کتاب المفردات می‌گوید :
الشفع : ضم الشئ إلى مثله ویقال للمشفوع شفع . المفردات ص ۲۶۳ .
الشفع به معنای‌ ضمیمه کردن چیزی به مثل خودش است و به مشفوع گفته می شود
زَبیدی نیز در تاج العروس ج ۵ ، ص ۴۰۱ همین مطلب را می‌گوید .

تعریف شفاعت نزد متکلمین‏ شیعه

سید مرتضى می فرماید:
وحقیقه الشفاعه وفائدتها : طلب إسقاط العقاب عن مستحقه ، وإنما تستعمل فی طلب إیصال المنافع مجازا وتوسعا ، ولا خلاف فی أن طلب إسقاط الضرر والعقاب یکون شفاعه على الحقیقه .
رسائل المرتضی ج ۱، ص ۱۵۰ ، باب مسأله الوعد و الوعید و الشفاعه .
سید مرتضى می فرماید: حقیقت شفاعت و فایده آن طلب برداشتن عقاب از کسی است که مستحق عقاب است ، البته کلمه شفاعت مجازا در مورد درخواست رسیدن منافع به شخص نیز به کار می رود ، و در اینکه حقیقت شفاعت در مورد طلب برداشتن ضرر و عقاب و عذاب است هیچ اختلافی نیست . در جای دیگر می فرماید :
وشفاعه النبی ( صلى الله علیه وآله ) إنما هی فی إسقاط عقاب العاصی لا فی زیاده المنافع ، لأن حقیقه الشفاعه تختص بذلک ... .
رسائل المرتضی ج ۳ ، ص ۱۷ ، باب مایجب إعتقاده و أبواب العدل کلها
شفاعت نمودن پیامبر اکرم فقط در برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است و این شفاعت در مورد رسیدن منافع به شخص نمی باشد ، زیرا حقیقت شفاعت اختصاص به برداشتن عقاب و عذاب گناهکار دارد ... .
شیخ طوسی ‌می‌ فرماید :
حقیقه الشفاعه عندنا أن تکون فی إسقاط المضار دون زیاده المنافع ، والمؤمنون عندنا یشفع لهم النبی ( صلى الله علیه وآله وسلم ) فیشفعه الله تعالى ویسقط بها العقاب عن المستحقین من أهل الصلاه لما روی من قوله علیه السلام : ( ادخرت شفاعتی لأهل الکبائر من أمتی ) ... والشفاعه ثبتت عندنا للنبی ( صلى الله علیه وآله وسلم ) وکثیر من أصحابه ولجمیع الأئمه المعصومین وکثیر من المؤمنین الصالحین ... . التبیان ، للشیخ الطوسی : ۲۱۳ - ۲۱۴ .
حقیقت شفاعت در نزد ما در مورد رسیدن منافع به شخص نمی باشد بلکه در مورد برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است . به عقیده ما پیامبر اکرم مؤمنین را شفاعت می‌ فرمایند و خداوند نیز شفاعت ایشان را می پذیرد و خداوند تبارک و تعالی عذاب و عقاب را در نتیجه این شفاعت از مستحقین آن ( البته از کسانی که اهل نماز باشند ) برمی دارد . زیرا شخص شخیص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : من شفاعتم را برای کسانی از امتم که اهل گناه کبیره هستند نگه داشته ام ... شیخ طوسی در ادامه می فرمایند : نزد ما شیعیان اثنا عشری خداوند امتیاز شفاعت ‌خواهی را به پیامبر اکرم و بسیاری از اصحاب ایشان و تمامی فرزندان معصوم ایشان و بسیاری از مؤمنین صالح عطا نموده است .

تعریف شفاعت نزد متکلمین‏ اهل سنت

أبو حفص النسفی ( متوفی ۵۳۸ ه)‍ : در کتاب‍ العقائد النسفیه :
الشفاعه ثابته للرسل والأخیار فی حق الکبائر بالمستفیض من الأخبار .
العقائد النسفیه ، ـ لأبی حفص النسفی ـ ، ص ۱۴۸
امتیاز شفاعت خواهی در مورد کسانی اهل گناه کبیره هستند برای‌ پیامبران و بنده گان خوب خدا به واسطه اخبار و روایات زیادی ثابت شده است .
ناصر الدین أحمد بن محمد بن المنیر الإسکندری المالکی در کتاب الانتصاف می‌ گوید :
وأما من جحد الشفاعه فهو جدیر أن لا ینالها ، وأما من آمن بها وصدقها وهم أهل السنه والجماعه فأولئک یرجون رحمه الله ، ومعتقدهم أنها تنال العصاه من المؤمنین وإنما ادخرت لهم ... .
الانتصاف فیما تضمنه الکشاف من الاعتزال ، للإمام ناصر الدین الإسکندری المالکی المطبوع بهامش الکشاف ج۱ ، ص ۲۱۴ .
کسی که شفاعت را انکار کند شایسته است مشمول شفاعت نشود ولی کسی که ایمان به شفاعت دارد اما اهل سنت و جماعت که ایمان به شفاعت دارند و آن را تصدیق می نمایند پس آنها به رحمت خداوند امید دارند و اعنقادشان این است که شفاعت در مورد مؤمنین گنهکار است ( پیامبر فرمودند) من شفاعتم را برای افرادی از امتم که اهل گناه کبیره هستند نگه داشته ام ...
قَالَ الْقَاضِی عِیَاض : مَذْهَب أَهْل السُّنَّه جَوَاز الشَّفَاعَه عَقْلًا وَوُجُوبهَا سَمْعًا بِصَرِیحِ قَوْله
تَعَالَى : { یَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَع الشَّفَاعَه إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَن وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا } وَقَوْله : { وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنْ اِرْتَضَى } وَأَمْثَالهمَا ، وَبِخَبَرِ الصَّادِق صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ، وَقَدْ جَاءَتْ الْآثَار الَّتِی بَلَغَتْ بِمَجْمُوعِهَا التَّوَاتُر بِصِحَّهِ الشَّفَاعَه فِی الْآخِرَه لِمُذْنِبِی الْمُؤْمِنِینَ . وَأَجْمَعَ السَّلَف وَالْخَلَف وَمَنْ بَعْدهمْ مِنْ أَهْل السُّنَّه عَلَیْهَا
نقلا عن : شرح صحیح مسلم ، للنووی ج۳ ، ص ۳۵ ، باب إِثْبَات الشَّفَاعَه وَإِخْرَاج الْمُوَحِّدِینَ مِنْ النَّار .
قاضی عیاض می گوید: اهل سنت شفاعت را عقلا جایز و شرعا واجب می دانند و دلیل وجوب آن آیه ۱۰۹ سوره طه : (در آن روز ، شفاعت ( به کسى ) سود نبخشد ، مگر کسى را که ( خداى) رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید ) و آیه ۲۸ سوره انبیاء ( و جز براى کسى که (خدا ) رضایت دهد ، شفاعت نمى کنند ) و امثال این آیات و روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و ( آله) و سلم می باشد . و روایات زیادی که مجموع آنها به حد تواتر می رسد در مورد صحت شفاعت در قیامت برای مؤمنین گنهکار وارد شده است . و تمامی علمای اهل سنت از قبل تا به حالا بر صحت شفاعت اجماع دارند ... .
بنابراین شفاعت ، واسطه شدن ، انبیاء ، امامان و صالحان بین خدا و خلق برای بخشیده شدن گناها نی است که از مؤمنان سر زده است . که بحث در مورد شفاعت دو مرحله دارد : ۱- شفاعت در قیامت . ۲- طلب کردن شفاعت از رسول خدا که در آخرت ما را شفاعت کنند .

شفاعت از ضروریات مذاهب اسلامی

شفاعت در قیامت ، با شرائط و خصوصیاتی که در باره آن ذکر شده است ، از ضروریات تمامی مذاهب اسلامی و مورد اجماع تمامی علمای مسلمان است که آیات بسیاری در قرآن کریم آن را تأیید می‌کند ؛ از جمله :
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى . الضحی / ۵ .
و بزودى پروردگارت تو را عطای خواهد داد ، تا خرسند گردى .
وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا . الإسراء / ۷۹
و پاسى از شب را زنده بدار ، تا براى تو [ به منزله ] نافله اى باشد ، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند .
تمامی مفسران شیعه و سنی بر این مطلب اتفاق دارند که مراد از «مقام محمود» همان مقام شفاعت است که خداوند آن را به پیامبرش وعده داده است .
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمودند : اُعطیتُ خمساً... و اعطیت الشفاعه فادّخرتها لامّتى فهى لِمَنْ لا یشرک بالله شیئاً .
خداوند بزرگ به من پنج امتیاز داده است... که یکى از آنها شفاعت است و آن را براى امت خود نگه داشته ام. شفاعت براى کسانى است که شرک نورزند .
مسند احمد، ج۱، ص ۳۰۱ ، باب : مسند عبدالله بن عباس ; سنن نسائى، ج۱، ص ۲۱۱ ، باب : الطواف علی النساء فی غسل واحد ; سنن دارمى، ج۱، ص ۳۲۳ ، باب : الارض کلها طهور ... .
در روایت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: انا اول شافع و اول مشفَّع
من نخستین کسى هستم که شفاعت مى کند و نخستین کسى هستم که شفاعت او پذیرفته مى شود.
سنن ترمذى ج۵ ، ص ۲۴۸ ، باب ما جاء فی فضل النبی ، باب ۲۲ ، حدیث رقم : ۳۶۹۵ ؛ سنن دارمى ج ۱ ، ص ۲۶ ، باب ما أعطی النبی صلی الله علیه و سلم الفضل .
فخر رازی از علما و مفسرین بزرگ اهل سنت در این باره می‌گوید :
أجمعت الأمه على أن لمحمد صلى الله علیه وسلم شفاعه فی الآخره وحمل على ذلک قوله تعالى ( عسى أن یبعثک ربک مقاما محمودا ) وقوله تعالى ( ولسوف یعطیک ربک فترضى ) . تفسیر الرازی ، ج ۳ ، ص ۵۵ .
تمامی امت اسلامی بر این مطلب اجماع دارند که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در قیامت حق شفاعت دارد و این دو آیه « امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند » و « و بزودى پروردگارت تو را عطای خواهد داد ، تا خرسند گردى » را به همین معنا حمل کرده‌اند .
مرحوم شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه در این باره می‌فرماید :
اتفقت الإمامیه على أن رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) یشفع یوم القیامه لجماعه من مرتکبی الکبائر من أمته ، وأن أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) یشفع فی أصحاب الذنوب من شیعته ، وأن أئمه آل محمد ( علیهم السلام ) کذلک ، وینجی الله بشفاعتهم کثیرا من الخاطئین .
أوائل المقالات فی المذاهب والمختارات ، ص ۲۹ تحقیق مهدی محقق .
امامیه بر این مطلب اتفاق دارند که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در روز قیامت گروهی از کسانی را که گناهان کبیره انجام داده‌اند ، شفاعت می‌کند . و نیز بر این مطلب اتفاق دارند که امیر المؤمنین و بقیه ائمه گناهکاران را شفاعت می‌کنند و با شفاعت آن‌ها خداوند بسیاری از گناهکاران را نجات می‌دهد .
علامه مجلسی رحمت الله علیه نیز در این باره می‌فرماید :
أما الشفاعه فاعلم أنه لا خلاف فیها بین المسلمین بأنها من ضروریات الدین وذلک بأن الرسول یشفع لأمته یوم القیامه ، بل للأمم الأخرى ... . بحار الأنوار ، ج ۸ ، ص ۲۹ - ۶۳ .
تمامی مسلمین بر این مطلب اتفاق دارند که شفاعت از ضروریات دین است . و شفاعت ، یعنی این که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نه تنها امت خود را ؛ بلکه امت‌های دیگر را نیز شفاعت خواهد کرد .
و نووی از علمای بزرگ اهل سنت و از شارحین صحیح مسلم به نقل از قاضی عیاض بن موسی می‌نویسد
قال القاضی عیاض رحمه الله مذهب أهل السنه جواز الشفاعه عقلا ووجوبها سمعا بصریح قوله تعالى (یَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَهُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا ) وقوله (وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى) وأمثالهما وبخبر الصادق صلى الله علیه وسلم وقد جاءت الآثار التی بلغت بمجموعها التواتر بصحه الشفاعه فی الآخره لمذنبی المؤمنین وأجمع السلف والخلف ومن بعدهم من أهل السنه علیها . شرح مسلم - النووی - ج ۳ - ص ۳۵ .
قاضی عیاض می‌گوید : " مذهب اهل سنت بر این است که شفاعت عقلا جایز و شرعا واجب است ؛ به دلیل این که خداوند به صراحت در آیه قرآن فرموده است : " در آن روز ، شفاعت [ به کسى ] سود نبخشد ، مگر کسى را که [ خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید " و نیز گفته خداوند که فرموده : " و جز براى کسى که [ خدا ] رضایت دهد ، شفاعت نمى کنند " و امثال این آیات . و همچنین به خاطر روایات پیامبر راستگو صلی الله علیه وآله وسلم مبنی بر صحت شفاعت در آخرت برای گناهکارانی از مؤمنین که مجموع این روایات به حد تواتر می‌رسد . تمامی علمای اهل سنت ؛ از گذشته تا کنون بر صحت شفاعت اجماع دارند .
و تاج الإسلام أبو بکر الکلاباذی ( متوفی ۳۸۰ ه‍ در این باره می‌گوید :
إن العلماء قد أجمعوا على أن الإقرار بجمله ما ذکر الله سبحانه وجاءت به الروایات عن النبی ( صلى الله علیه وآله ) فی الشفاعه واجب ، لقوله تعالى : (وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى) ولقوله : (عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا ) وقوله : (وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى) . وقال النبی ( صلى الله علیه وآله ) : " شفاعتی لأهل الکبائر من أمتی " .
علما بر این مطلب اجماع دارند که اقرار به تمامی آن‌چه که خدا و رسول او (صلی الله علیه وآله وسلم ) در باره شفاعت گفته‌اند ، واجب است . به دلیل فرموده خداوند : " و بزودى پروردگارت تو را عطای خواهد داد ، تا خرسند گردى » و فرموده خداوند : " امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند " و نیز فرموده خداوند : " و جز براى کسى که [ خدا ] رضایت دهد ، شفاعت نمى کنند " و همچنین سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) که فرمود : " من گناهکارانی از امتم را شفاعت می‌کنم " .
لتعرف لمذهب أهل التصوف ، ص ۵۴ _ ۵۵ ، تحقیق د . عبد الحلیم محمود ، شیخ الأزهر الأسبق .
و حتی ابن تیمیه نیز شفاعت در قیامت را قبول دارد و در این باره می‌‌گوید :
للنبی (صلى الله علیه وآله ) فی یوم القیامه ثلاث شفاعات... وأما الشفاعه الثالثه فیشفع فی من استحق النار وهذه الشفاعه له (صلى الله علیه وآله) ولسائر النبیین والصدیقین وغیرهم فی من استحق النار أن لا یدخلها ویشفع فی من دخلها .
برای پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) در روز قیامت سه شفاعت است ... شفاعت سوم برای کسانی است که مستحق آتش هستند . شفاعت آن حضرت ، سایر انبیاء ، صدیقین و دیگران به این است که کسی که سزاوار آتش است ، وارد آن نشود ، و نیز در مورد کسی که داخل آتش شده شفاعت می‌کند .
مجموعه الرسائل الکبری ، ج۱ ،‌ ص۴۰۳_ ۴۰۴ .
و محمد بن عبد الوهاب نیز در این باره می‌گوید :
وثبتت الشفاعه لنبینا محمد (صلى الله علیه وآله) یوم القیامه ولسائر الأنبیاء والملائکه والأولیاء والأطفال حسبما ورد ، ونسألها من المالک لها والآذن فیها بأن نقول : اللهم شفع نبینا محمدا فینا یوم القیامه أو اللهم شفع فینا عبادک الصالحین ، أو ملائکتک ، أو نحو ذلک مما یطلب من الله لا منهم ... إن الشفاعه حق فی الآخره ، ووجب على کل مسلم الإیمان بشفاعته ... . الهدیه السنیه ، الرساله الثانیه ، ص۴۲ .
شفاعت برای پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در روز قیامت و نیز برای سایر انبیاء ، ملائکه ، اولیاء و اطفال بنابر آن چه که وارد شده است ، قطعی است . و ما درخواست می‌کنیم از مالک و اجازه دهنده شفاعت به این صورت که می‌گوییم :
و ما از خدواندی که صاحب شفاعت می باشد و اجازه شفاعت به دست اوست در خواست می کنیم:
" بار خدایا ! پیامبر ما را در روز قیامت شفیع ما قرار بده " . یا این‌که می‌گوییم : " بار خدایا ! صالحان و ملائکه خود را شفیع ما قرار بده " و مانند این سخنان که از خداوند طلب می‌کنیم نه از غیر خدا . شفاعت در آخرت حق و واجب است بر هر مسلمانی که به آن ایمان داشته باشد ... .
این نمونه‌های کوچکی بود از نظرات علمای شیعه و سنی در این باره که به جهت اختصار به همین تعداد بسنده می‌شود .

شبهه وهابی‌ها در باره شفاعت

اما آن‌چه که از بین تمامی فرقه‌های اسلامی ، تنها وهابی‌ها آن را قبول ندارند و به شدت با آن به مخالفت برخواسته و قائل به آن را کافر و مشرک می‌دانند ، طلب شفاعت در دنیا است ؛ یعنی اینکه فردی در همین دنیا از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (چه در حال حیات ایشان و چه بعد از شهادت ایشان) درخواست کند روز قیامت در درگاه ربوبی نزد پروردگار عالم او را شفاعت کند و برایش ازخداوند تبارک و تعالی طلب بخشش کند ، اینچنین درخواستی نزد ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب و پیروانشان شرک و کفر محسوب می شود زیرا وقتی فردی بین خود و خدایش واسطه قرار می دهد (و خودش مستقیما از خداوند طلب نمی کند) و از کسی غیر از خدا طلب شفاعت می کند در حقیقت این فرد را معبود خود قرار داده و او را شریک خداوند خوانده است . اما اگر کسی اینگونه دعا کند :‌ پروردگارا پیامبرت را در روز قیامت شفیع من گردان (و بواسطه او گناهان مرا ببخش) از نظر وهابیها بلا مانع است .
محمد بن عبدالوهاب می گوید : من جعل بینه وبین اللَّه وسائط یدعوهم ویسألهم الشفاعه کفر إجماعاً.
محمد بن عبد الوهاب - مجموعه المؤلفات ج ۱ ، ص ۳۸۵ ، ج ۶ ، ص ۹ ، ۶۸ ، ۲۱۳
کسی که بین خود و خدایش واسطه قرار دهد و آن واسطه ها را بخواند و از آنها طلب شفاعت کند به اجماع مسلمین چنین فردی کافر است .
در جای دیگر می گوید :
قال النبی (صلی الله علیه و سلم) : اُعطی الشفاعه وأنا أطلبه ممّا أعطاه اللَّه . فالجواب : إنّ اللَّه أعطاه الشفاعه ونهاک عن هذا ، فقال : ( فلا تدعوا مع اللَّه أحداً) الجن / ۱۸ . فاذا کنت تدعو اللَّه أن یشفع نبیّه فیک فأطعه فی قوله : ( فلا تدعوا مع اللَّه أحداً ). مجموعه المؤلفات ج ۱ ، ص ۱۶۶ .
پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است : خداوند به من مقام شفاعت را عطا فرموده و من طلب می کنم شفاعتی را که خداوند به من عطا کرده است . محمد بن عبدالوهاب می گوید : جواب این حدیث این است که خداوند به پیامبرش مقام شفاعت را عطا فرموده ولکن تو را ( بندگان) از درخواست چنین مطلبی ( درخواست شفاعت از پیامبر ) نهی کرده است ، خداوند در قرآن می فرماید :
فلا تدعوا مع اللَّه أحداً . الجن / ۱۸ .
و مساجد ویژه خداست ، پس هیچ کس را با خدا مخوانید .
پس اگر از خداوند درخواست کنی که پیامبرش را در روز قیامت شفیع تو گرداند ( و بواسطه او گناهان ترا ببخشد) به دستور خداوند در این آیه عمل کرده ای .
در جای دیگر می گوید :
المیت لا یملک لنفسه نفعاً ولا ضراً فضلاً لمن سأله أن یشفع له إلى اللَّه... . مجموعه المؤلفات ج۱ ، ص ۲۹۶ ، ج ۴ ص ۴۲ .
فردی که مرده است (کنایه از انبیا و صالحین) نمی تواند هیچ نفعی را برای خودش جلب کند و یا ضرری را از خودش دفع کند چه برسد به اینکه بخواهد برای کسی طلب شفاعت کند
محمد بن عبد الوهاب می گوید :
قال تعالى : ( وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ
اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا یَعْلَمُ فِی السَّمَوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ‏ ) یونس: ۱۸/۱۰
فأخبر انّ من جعل بینه وبین اللَّه وسائط یسألهم الشفاعه فقد عبدهم وأشرک بهم ، وذلک أنّ الشفاعه کلّها للَّه ، کما قال تعالى : ( قل للَّه الشفاعه جمیعاً) الزمر : ۴۴ .
تحفه اثنا عشریه ــ عبدالعزیز دهلوی ــ ، ص ۷۵۱
خداوند در قرآن می فرماید : و به جاى خدا ، چیزهایى را مى پرستند که نه به آنان زیان مى رساند و نه به آنان سود مى دهد . و مى گویند : «اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند .» بگو : «آیا خدا را به چیزى که در آسمانها و در زمین نمى داند ، آگاه مى گردانید ؟» او پاک و برتر است از آنچه ] با وى ] شریک مى سازند .
خداوند در این آیه خبر می دهد هرکس بین خود و خدایش واسطه قرار دهد در حقیقت آن واسطه را پرستیده و او را به عنوان شریک خدا قرار داده است ، و این مطلب به خاطر این است که شفاعت تماما متعلق به خداست همانطوری که خداوند در قرآن می فرماید : ای رسول ما بگو : «شفاعت ، یکسره از آن خداست » .
« أعوذ بالله من الإفتراء و الکذب »
پاسخ :

شفاعت در قرآن :

موارد بسیار زیادی در روایات نقل شده است که اصحاب رسول خدا از رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ چه در زمان حیاتشان و چه بعد از شهادت ایشان ـ طلب شفاعت نموده اند و حتی در قرآن نیز به بعضی از این موارد (طلب شفاعت در زمان حیات ایشان) اشاره شده است که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم :
خداوند در قرآن می فرماید :‌ ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما ) . النساء / ۶۴ .
و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند ، پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر ] نیز ] براى آنان طلب آمرزش مى کرد ، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان مى یافتند .
و در باره منافقین می‌گوید :
وإذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رؤوسهم ورأیتهم یصدون وهم مستکبرون . المنافقون / ۵ .
و چون بدیشان گفته شود : «بیایید تا پیامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد» ، سرهاى خود را بر مى گردانند ، و آنان را مى بینى که تکبرکنان روى برمى تابند .
زمانی که اعراض و رو گردانی از طلب استغفار از پیامبر را (که در حقیقت طلب شفاعت از ایشان است ) خداوند علامت نفاق می داند پس قطعا طلب نمودن این مطلب و ممارست بر آن علامت ایمان خواهد بود .
همانطوری که ملاحظه می فرمائید خداوند در این دو آیه طلب استغفار از پیامبر را ( که در حقیقت همان طلب شفاعت از ایشان است ) نه تنها جایز بلکه نشانه ایمان می داند .
ادامه دارد ....
منبع: پایگاه اطلاع رسانی سبطین




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط