عوامل آسيب جوانان

منشأ ايجاد آسيب در جوانان، نشناختن سه موضوع مهم است: 1- ويژگي هاي دوران جواني؛ 2- مشکلات جوانان؛ 3- نيازهاي به حق آنان و برآورده کردن آن ها. به طور کلي زمينه هاي آسيب پذيري جوانان را در هفت محور مي توان خلاصه کرد:
يکشنبه، 10 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوامل آسيب جوانان
عوامل آسيب جوانان
عوامل آسيب جوانان






منشأ ايجاد آسيب در جوانان، نشناختن سه موضوع مهم است:
1- ويژگي هاي دوران جواني؛ 2- مشکلات جوانان؛ 3- نيازهاي به حق آنان و برآورده کردن آن ها.
به طور کلي زمينه هاي آسيب پذيري جوانان را در هفت محور مي توان خلاصه کرد:
1- علل خانوداگي: نام گذاري نامناسب، بي مهري، اعمال نسنجيده ي والدين، تربيت بدون ايمان و جدايي والدين، هر يک به نحوي در طغيان جوانان و آسيب پذيري آنان نقش دارند.
2- علل و عوامل فرهنگي: با اين که رسانه هايي چون راديو، تلويزيون، مطبوعات، ماهواره، سينما و ... انسان را از طريق چشم و گوش با دنياي بيرون آشنا مي کنند، اما به علل مختلف، آن چه نسل جوان امروز ما از اين طريق دريافت مي کند نتيجه اي معکوس داشته و با آن چه که بايد باشد بسيار فاصه دارد.
هم چنين کمبود اطلاعات و يا گريز از مطالعه و خلأ ذهني اکثر آنان، از جمله مسائلي است که جوانان ما به خصوص پسران با آن درگير هستند و به تبع آن، از واقعيات زندگي دور افتاده اند. معلومات اندک و سطحي آنان باعث شده آن چه از مفاهيم تمدن جديد در مخيله خود تصور مي کنند، به خطوط بي سر و تهي از پرده هاي متحرک سينما و داستان هاي مبتذل عشقي و رمان هاي خيالي و افسانه اي منحصر شود. ضمن اين که مسئله ي تعصب که جلوي فراگيري اطلاعات را مي گيرد و اسلام شديدا با آن مبارزه کرده است، خود يکي از اين قبيل عوامل به شمار مي رود.
3- عوامل اقتصادي: بيکاري و فقدان شغل مناسب با تحصيل، فقر و بيچارگي ناشي از تضاد طبقاتي که موجب تقسيم جامعه به دو دسته ي فقير و ثروت مند شده، از مهم ترين عوامل آسيب پذيري جوانان است.
4- علل اجتماعي: جامعه ي مدرن و پيشرفت هاي مهم صنعتي که باعث مشخص شدن عقب افتادگي و سرخوردگي جوانان در کشورهاي ضعيف خواهد شد و نيز کمبود مکان ها و وسايل تفريحي سالم و از همه مهم تر، فراواني مواد مخدر و اعتياد، از جمله علل اجتماعي آسيب جوانان است.
5- عوامل مذهبي: در اين زمينه، محو يا پيري ارزش ها و نيز ضعف ايمان، قابل توجه خواهد بود. وقتي اجتماعي از ارزش هاي خود فاصله بگيرد و زندگي اش چيزي جز تکرار مکررات نباشد چگونه مي تواند جوانان خود را از آسيب مصون دارد؟ ترديد در عقايد مذهبي و تزلزل در اوامر دين، خود حديثي جداگانه دارد.
6- عوامل رواني: تمايلات جنسي و کشمکش هاي دروني و عوامل مهيج بيروني که وسوسه هاي شيطاني را به همراه دارد، زمينه ساز آسيب پذيري جوانان است.
7- عوامل طبيعي: اين عوامل عبارت اند از: بي خانماني ناشي از حوادث طبيعي، اعم از: زلزله ، جنگ، سيل و ... .(1)

خانواده و پيش گيري از آسيب هاي اجتماعي

از آن جايي که خانواده يکي از مهم ترين عوامل مؤثر در رشد همه جانبه ي کودک و نوجوان است مي تواند در جهت پيش گيري از آسيب هاي اجتماعي گام هاي مهمي بردارد؛ از جمله:
1- والدين، تربيت ديني کودکان و نوجوانان را از همان ابتداي تولد آغاز کنند.
2- از طريق مشاهده ي پي گيري پيشرفت تحصيلي و ارزيابي فعاليت هاي دانش آموز و تشکيل جلسات مشورتي با معلمان و ...، نقاط قوت فرزندان خود را از حيث تحصيلي و اخلاقي، شناسايي و در جهت پرورش و تقويت صحيح آن ها اقدام کنند.
آسيب هاي اجتماعي را مي توان به بخش هاي زير تقسيم کرد:
1- مهاجرت بي رويه ي روستاييان به شهرها: مهاجران و روستاييان که بدون برنامه ريزي قبلي به شهرها هجوم مي آورند با بيکاري نامحدودي مواجه شده، ناچار به شغل هاي کاذب روي مي آورند و در چرخه ي اقتصاد، اختلال ايجاد مي کنند که آسيب آن به جامعه مي شود.
2- حاشيه نشيني: حاشيه نشيني، اصطلاحي است که به محله هاي مسکوني غير متعارف و متداول شهري اطلاق مي شود. حاشيه نشيني در شهرهايي که پذيراي جمعيت اضافي در بافت اصلي نيستند، رشد مي کند. حاشيه نشيني با جرم، رابطه ي مستقيم دارد. در چنين مناطقي به دليل از بين رفتن ارزش هاي انساني، کج روي هاي اجتماعي سريعا رشد مي کند و اعمالي چون دزدي، اعتياد، قاچاق و نظاير آن بسيار گسترش يابد.(2)
3- اعتياد به مواد مخدر: اعتياد به مواد مخدر، به مثابه ي نابساماني اجتماعي، پديده اي است که به آن «بلاي هستي سوز» نام نهاده اند، زيرا ويران گري هاي حاصل از آن زمينه ساز سقوط بسياري از ارزش ها و هنجارهاي فرهنگي و اخلاقي مي گردد و سلامت جامعه را به خطر مي اندازد و هر سال اين بلاي خانمان برانداز، قربانيان بي شماري را به آغوش سرد خاک مي نشاند.
4- طلاق يا از هم گسيختگي خانواده: خانواده، نهادي است که به اعضاي خود، احساس امنيت و آرامش مي بخشد و طي هزاران سال پايدارترين و مؤثرترين وسيله ي حفظ ويژگي هاي فرهنگي و عامل انتقال آن ها به نسل هاي بعدي بوده است. «متفکران و جامعه شناسان، طلاق را يکي از آسيب هاي اجتماعي به شمار آورده، بالا رفتن ميزان آن را نشانه ي بارز اختلال در اصول اخلاقي و به هم خوردن آرامش خانوادگي و در مجموع، دگرگوني در هنجارهاي اجتماعي محسوب مي دارند.»(3)
5- حسادت افراد جامعه به هم: حسد، آرزوي زوال نعمت براي ديگران است. گاه فرد با توجه به عدم امکان دست يابي به موقعيت و منزلت ديگران، رشک و حسد مي برد و چون نمي تواند مانند صاحبان اموال مالک آن ها گردد، دست به کارهاي ضد اجتماعي مانند رشوه گيري، رياکاري، يا دزدي مي زند. اين اعمال خواه کم يا زياد، آسيبي بزرگ براي اجتماع است.
6- خودنمايي بعضي از جوانان در اجتماع: برخي از جوانان براي نشان دادن صفت «کله شقي» و جرأت حادثه جويي که براي آن ها بسيار ارزشمند است، قوانين اجتماعي را زير پا مي گذارند. مثال ساده ي آن همين موتور سوارهايي هستند که با سرعت غير قابل کنترل خود هر ساله حوادث ناگوار بسياري را به بار مي آورند.
7-آلودگي محيط زيست: آلودگي محيط زيست چه به دست افراد جامعه يا توسط کارخانه ها، مشکلات بزرگي را براي افراد جامعه و خصوصا براي کودکان و بيماران تنفسي به بار مي آورند. هر کس به نوبه ي خود با رعايت کردن اصول بهداشت و نظافت در محيط هاي عمومي مي تواند کمک شاياني به اجتماع بکند.
8- خالي ماندن ساعات فراغت: اگر جوانان در اوقات فراغت خود تفريح يا سرگرمي نداشته باشند روح و روان آن ها ضربه مي بيند و آسيب آن متوجه جامعه نيز مي گردد. در اين جا وظيفه ي بزرگان هر خانواده است که با راهنمايي هاي خود، جوانانشان را به تفريحات سالم رهنمود کنند، که خوش بختانه در کشور عزيز ما کانون هاي علمي بسيار خوبي هست که دانش آموزان در اوقات فراغت خود از آن ها بهره مند مي شوند.
9- بيماري و سوء تغذيه: از آن جا که سلامت يک جامعه بستگي به سلامت افراد آن جامعه دارد اين امر از پيشرفت کار افراد مي کاهد و «هم ناسازگاري بيشتر آن ها را با اطرافيان فراهم مي آورد و هم ممکن است به ديگران سرايت کرده، موجب گسترش هر چه بيشتر بيماري گردد.»(4)

چشم چراني

از بزرگ ترين آسيب ها و آفت ها و اولين قدم انحراف، «چشم چراني» است که ممکن است جوانان را تهديد کند. اين انحراف بزرگ اخلاقي ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسي را تشديد مي کند.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: «چشم چراني ، تخم شهوت را در دل مي کارد و چنين کاري براي نگاه کننده کافي است که منشأ فتنه گردد.»(5)
نگاه به ناموس ديگران، خواست شيطان است. پيامبر(ص) فرمود: «نگاه به نامحرم، تيري زهرآلود از تيرهاي شيطان است.»(6)

سفارش قرآن به چشم پوشي از نامحرم

قرآن، مؤمنان را به چشم پوشي از نامحرم دعوت مي کند و مي فرمايد: «به مؤمنان بگو: چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، اين براي آن ها پاکيزه تر است و خدا به آن چه مي کنند، آگاه است».(7) و نيز فرمود: «به زنان با ايمان بگو: چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند.»(8)

ارزش چشمان پاک

هر يک از اعضاي بدن مؤمن براي عبادت پروردگار متعال وظيفه ي خاصي برعهده دارد که اگر بدان وظيفه عمل کرد، ارزشمند است. حضرت علي (ع) درباره ي حفاظت و مواظبت از چشم ها فرمود: «چيزي در بدن کم سپاس تر از چشم نيست، خواسته اش را ندهيد که شما را از ياد خدا باز مي دارد».(9) رسول خدا(ص) نيز فرمودند: «همه ي چشم ها روز قيامت گريانند جز سه چشم: چشمي که از ترس خدا بگريد، چشمي که از نامحرم فرو نهاده شود و چشمي که در راه خدا و (پاسداري از کيان اسلام) شب زنده دار باشد.»(10)

نتايج پاک چشمي

چشمي که به نگاه حرام آلوده نگردد، برکات زير را براي صاحبش به ارمغان مي آورد:
1- ديدن شگفتي ها: رسول خدا (ص) فرمود: «چشم هايتان را از نامحرم بپوشانيد تا عجايب و شگفتي ها را ببينيد.»(11)
2-راحتي قلب: امام علي (ع) فرمود: «آن که چشم خود را از نامحرم فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است.»(12)
3- نيک خويي: هم چنين آن حضرت فرمودند: «کسي که نگاه هايش کنترل گردد، صفاتش نيکو مي شود.»(13)
4- پاداش الهي: امام صادق(ع) فرمود: هر کسي زني را ببيند و (بلافاصله)(14) ديده اش را به آسمان بدوزد يا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر خدا حوريان بهشتي را به عقد او درآورد.»
5- چشيدن شيريني ايمان: پيامبر (ص) فرمود: نگاه به نامحرم، تيري از تيرهاي شيطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ايماني به او عطا کند که شيريني اش را در زن خويش احساس کند.» (15)

پي نوشتها:

1- همان، ص 28-27.
2- هدايت الله ستوده، آسيب شناسي اجتماعي، ص 78.
3- همان، ص 205.
4- همان، ص 88.
5- روضه المتقين، ج 9، ص 434.
6- بحار الانوار، ج 104، ص 38.
7- نور (24) آيه ي 30.
8- همان، آيه ي 31.
9- بحار الانوار، ج 101، ص 35.
10- همان.
11- همان، ص 41.
12- شرح غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 449.
13- ميزان الحکمه، ج 10، ص 7.
14- بحار الانوار، ج 101، ص 37.
15- همان، ص 38.

منبع: مجله ي معارف اسلامي شماره 71




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط