KILLZONE2 پيروزي در منطقه مرگ

امروزه بسياري از دنباله هاي ساخته شده از روي عناوين خوش ساخت به اثري غير قابل قبول تبديل شده اند که برخي از آنها حتي لياقت يدک کشيدن نام آن عنوان را هم ندارند! طرفداران نيز همواره ريسک خريد اين بازيها را به خاطر نام شان مي پذيرند؛ غافل از اين که سازندگان بازي با گرايش صرف و آشکار به سمت پول و درآمد بيشتر
دوشنبه، 11 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
KILLZONE2 پيروزي در منطقه مرگ
 KILLZONE2 پيروزي در منطقه مرگ
KILLZONE2 پيروزي در منطقه مرگ

نويسنده: آرش حسن زادگان





امروزه بسياري از دنباله هاي ساخته شده از روي عناوين خوش ساخت به اثري غير قابل قبول تبديل شده اند که برخي از آنها حتي لياقت يدک کشيدن نام آن عنوان را هم ندارند!
طرفداران نيز همواره ريسک خريد اين بازيها را به خاطر نام شان مي پذيرند؛ غافل از اين که سازندگان بازي با گرايش صرف و آشکار به سمت پول و درآمد بيشتر تنها چند المان ظاهري و بصري و چند اسلحه جديد به بازي اضافه و آن را به اسم دنباله منتشر کرده اند تا با خيالي آسوده شاهد سرازير شدن پول ها به جيب شان باشند.
خوشبختانه به دليل اين که بازي Killzone در جايگاه اوليه اش يک عنوان جريان ساز کاملاً موفق نبود. Guerrilla Games از اين روش دوري جست و مي توان گفت اين استوديو با ساخت KZ2) Killzome2) به قول خود براي ساخت يک عنوان شوتر اول شخص (FPS) اختصاصي کم نظير براي سوني عمل کرده است. KZ2 از ميان خاکسترهاي پيش نمايش E3 2005 برخاسته تا به همه ثابت کند در برخي موارد (به جز تعداد چند ضلعي ها و کيفيت بافت ها) از آن دموي Per Render نيز بهتر است.
شايد KZ2 اثري انقلابي در ژانر اول شخص نباشد و در بخش گيم پلي چيزي فراتر از آن چه تاکنون ديده ايم ارايه نکرده باشد؛ اما انيميشن هاي زنده و پوياي شخصيت ها، فضاي پرجزئيات با قابليت تخريب مثال زدني، فيزيک واقعي، هوش مصنوعي سطح بالا، بخش چندنفره عظيم، صحنه هاي فوق العاده سينمايي و صداگذاري عالي از اين بازي شاهکاري ساخته که بي شک آن را در رده بهترين هاي اول شخص قرار مي دهد.
در واقع Guerrilla به اکثر وعده هايي که چهار سال داده بود به بهترين شکل عمل کرده است. KZ2 با ديدي منحصر به فرد طراحي شده چون از همان لحظات آغازين شما را ميان آتش نبردي خصمانه بين نيروهاي ISA و ارتش هلگاست ها مي اندازد و تا زمان پخش تيتراژ پاياني بي وقفه درگير اين جنگ پرکشاکش و مرگبار نگه مي دارد. اين بار سياره هلگان ميزبان اين نبرد نفس گير است. نمايشي ده پرده اي با لوکيشن هاي گوناگون به شکلي حماسي در پيش چشمان شما به تصوير کشيده مي شود. در اين بازي کنترل گروهبان توماس شوچنکو (Thomas Sevchenko) يکي از افراد گروه چهار نفره آلفا از نيروهاي ISA به شما سپرده مي شود. اين گروه وظيفه دارند فرمانده مستبد هلگاست ها اسکولارويزاري (Scolar Visari) را از بين ببرند. هلگاست ها به دستور او يک بمب هسته اي آزمايش را به سرقت برده اند و به کمک آن قصد دارند جريان جنگ را به نفع خود تغيير دهند. شما نيز قبل از مبادله کدهاي پرتاب موشک بايد جلوي اين کار را بگيريد. ساير نيروهاي ISA هم که از حملات هلگاست ها خسته شده اند تصميم دارند با حمله به سياره هلگان (پايگاه اصلي هلگاست ها) جنگ را به آن جا بکشانند. آنها بر اين تصورند که هلگاست ها به خاطر دو حمله نافرجام شان که در دو بازي قبلي شاهد آن بوديم تضعيف شده اند و يک حمله غافلگيرانه عظيم مي تواند کار آنها را يکسره کند. اما قضيه به همين سادگي ها نيست و هلگاست ها آماده اند تا در کشتارگاه واقعي شان از نيروهاي ISA پذيرايي کنند. داستان بازي بسيار ساده و سطحي کار شده؛ اما تمام نکات مورد نياز براي کشاندن شما به سمت اردوگاه دشمن را در خود جاي داده است. داستان نه چندان جذاب و تکراري جنگ، خشم و انتقام که با خوشمزگي ها و حماقت هاي آزاردهنده افراد گروه تان ترکيب شده است. اين گروه علاوه بر توماس، سرگروهبان ريکوولاسکز (Rico Velaquez) يکي از سربازان کهنه کار بازي اول، دانته گارزا (Dante Garza) جوان و شوخ طبع و تخريبي تندمزاج و عصبي شاون ناتکوي
(Shawn Natko) را در خود جاي داده است. ديدن اين شخصيت ها با ظاهري جدي که چرندياتي مثل "ريکواين جا چند آدم خوب مرده داريم" را در فضاي جدي و گيراي بازي به زبان مي آورند؛ مثل اين است که يک نمايش مدرسه اي را در تالار وحدت ببينيد!
البته اين عظمت KZ2 در ساير بخش ها است که باعث شده مواردي اين چنيني به نکايت آزاردهنده تبديل شوند. به عبارت ديگر KZ2 تنها در زمان استراحت شما و صحنه هاي عاري از مبارزه ضعف هاي خود را نشان مي دهد. KZ2 پر از صحنه هاي آشنا در ساير بازيهاي کامپيوتري و اتفاقات کليشه اي و قابل پيش بيني است که اکثر آنها بي نهايت به کار رفته اند. صحنه هايي نااميد کننده که تبديل به استاندارد بازي هاي اول شخص اين دوره شده اند.
بخش تک نفره با جنگي سراسر آشوب و يک اکشن پر تنش و دايمي، همواره هيجان هاي دروني بازيباز را برمي انگيزد. شما تقريباً به طور مداوم در حال نبرد با هلگاست ها هستيد و جنگ هر لحظه نفس گيرتر مي شود تا جايي که دوست داريد کمي استراحت کنيد و بگذاريد آدرنالين خون تان کاهش يابد.
دريک کلام هرگونه حس آرامش در اين بازي ناديده گرفته شده؛ اما خيلي سخت است که يک بازي اکشن را به خاطر داشتن صحنه هايي پر از اکشن مورد انتقاد قرار داد! کنترل، هدايت و نشانه گيري و شليک کردن در KZ2 در ابتدا کمي مشکل به نظر مي رسد (البته با ورود به بخش Gontrods و تغيير در برخي تنظيمات مشکل تا حد زيادي برطرف مي شود).
دليل اين امر هم چيزي نيست جز طراحي يک سيستم واقع گرايانه براي بازي به طور مثال اگر به صورت ثابت بايستيد و با سلاح اصلي نيروهاي ISA به نقطه اي شليک کنيد مي بينيد که گلوله هايتان به خاطر لگد اسلحه به يک نقطه اصابت نمي کنند؛ اما در اکثر بازي هاي اول شخص اين نکته رعايت نشده است. سازندگان بدين وسيله کار شما را براي رودررويي و کشتن دشمنان سخت تر و وقت گيرتر کرده اند. شليک به سر (Head Shot) از فاصله زياد هم به سادگي ساير عناوين امکان پذير نيست؛ از اين رو کشتن يک هلگاست به اين روش کاري افتخارآميز محسوب مي شود!
سلاح هاي بازي واقع گرايانه و بسيار کارآمد طراحي شده اند و استفاده متداوم از آنها کاري لذت بخش به نظر مي رسد؛ اما سيستم عجيب و باز هم سختگيرانه اين بازي (در اکثر بازي هاي اول شخص مي توانيد دو سلاح حمل و هر دوي آنها را تعويض کنيد؛ اما در KZ2 تنها اجازه تعويض يکي از سلاح ها را به صورت مداوم داريد و سلاح ديگرتان به جز چند قسمت غير قابل تعويض خواهد بود) شما را مجبور مي کند که در اکثر مواقع به ذخيره مهمات تان فکر کنيد؛ چرا که ريسک تمام شدن آنها به مفهوم پذيرفتن خطر دويدن در ميدان باز نبرد براي برداشتن سلاحي ديگر است.
يکي ديگر از تفاوت هاي KZ2 نسبت به گيم پاي استاندارد ساير بازي هاي اول شخص، سيستم سنگرگيري (Cover System) است که با وجود تعداد بي شمار دشمنان و هوش مصنوعي عالي آنها در برخي مراحل روشي کاملاً حياتي به شمار مي رود و نبود آن سختي نبردها را دوچندان مي کند.
اهداف و مأموريت ها تقريباً تکراري هستند؛ کارهايي نظير تخريب سه برج، حفاظت از پل و... با اين حال Guerrilla تمام تلاش خود را کرده تا با قراردادن بخش هايي نظير سوارشدن و هدايت يک ربات مکانيکي و تنوع ظاهري لوکيشن ها، بازي را تازه و سرگرم کننده نگه دارد. مراحل تا رسيدن به قسمت يورش نيروهاي ISA به مقر فرماندهي ويزاري روندي مناسب و دلچسب دارند و سير صعودي درجه سختي به شکلي متناسب در آنها رعايت شده؛ اما با ورود به مرحله مذکور اين روند به شکل عجيبي به هم مي خورد. گويا طراحان قصد داشته اند همه بلاها را در آخرين قسمت بازي به يک باره بر سر بازيباز نازل کنند. در اين مرحله دشمن تمام امکاناتش را براي دفاع گرد هم جمع کرده و شما با عقب نشيني و انتظار براي اتمام نيروهاي دشمن به جايي نخواهيد رسيد؛ بلکه بايد مستقيماً به قلب نيروهاي ظاهراً بي پايان هلگاست ها بزنيد. شايد در مبارزه با غول هاي بازي نکته چندان جديدي به چشم نخورد و از بين بردن آنها کمي دشوارتر از دشمنان معمولي به نظر برسد؛ اما اين بخش از مبارزه ها نيز جذابيت و هيجان خاص خود را دارند.
Shock Trooper هاي مجهز به زره تيتانيومي را مي توان با شليک به سر و صورت و برگرداندن آنها و هدف قرار دادن مخازن قابل انفجارشان از بين برد. اين واکنش ها و صحنه هاي از پيش تعيين شده يادآور المان ها و عناصر نامطبوع و تصنعي اين ژانر هستند که مي بايست به جهت به دست آوردن يک تجربه واقعاً جذاب تر در ساختار آنها تغييرهاي اساسي ايجاد شود. بيشتر هلگاست ها شبيه به يکديگرند و تنوع چنداني در نوع دشمناني که تا انتهاي بازي با آنها روبرو مي شويد، وجود ندارد. اما هيچکدام از آنها با يک ذهنيت گروهي رفتار نمي کنند و هر کدام حرکت ها و واکنش هاي جداگانه اي از خود نشان مي دهند که بازتاب خشم، استرس و ترس آنها در صحنه جنگ است. احتمالاً به محض پا گذاشتن به ميدان جنگ متوجه مي شويد دشمنان نه تنها بسيار پر تعدادند بلکه باهوش تر از دشمنان ساير بازي ها عمل مي کنند.
در بيشتر بازي هاي اول شخص دشمنان نسبت به آسيب پذير خود ناآگاه هستند و بي محابا در فضاي گسترده و باز صحنه درگيري ها مي دوند و تفنگ هايشان را تکان مي دهند و با زبان بي زباني به شما مي گويند: "مغزمو داغون کن، واقعاً لازمش ندارم!" اما هلگاست ها استاد پناه گرفتن و تاکتيک هاي گروهي هستند و همگي تلاش مي کنند شما را به فضاي باز بکشانند و با گلوله سوراخ سوراخ تان کنند. تاکتيک مورد علاقه هلگاست ها تحت فشار گذاشتن شما زير آتش بي هدف و پرتاب نارنجک براي بيرون کشيدن تان از پوشش است. آنها تمام اين کارها را به نوبت انجام مي دهند تا شما را مجبور به شليک کنند. بعد منتظر مي مانند تا سلاح تان را دوباره پر کنيد و به سمت هدف برويد. در اين فرصت همرزمان شان در اطراف پخش شده اند تا شما را در مسير حرکت گير بياندازند. هلگاست ها خوب مي دانند در هر زماني چه بايد بکنند. اگر شروع به شليک کنيد آنها پشت سنگرها پناه مي گيرند و اگر شکست بخورند در حالي که موفقيت شما را براي بازگشتي خونخواهانه به خاطر سپرده اند؛ عقب نشيني مي کنند. اگر کشته شويد و زاويه و روش ديگري را براي حمله انتخاب کنيد مي بينيد که دشمنان تان به جاي اين که در حال فرار بي هدف به اين طرف و آن طرف بدوند نسبت به حرکات شما واکنش هاي مختلف و جديدي نشان مي دهند و در جاي جاي صحنه درگيري با هماهنگي غير قابل انتظاري جا به جا مي شوند. بدون شک اگر فقط با يک هلگاست روبرو شويد مي توانيد او را زير باران آتش بگيريد؛ اما چنين لحظاتي بسيار نادر هستند و در اکثر صحنه ها چند هلگاست که در مواضع مختلف سنگر گرفته اند به کمين شما نشسته اند.
تنها راه مقابله با هلگاست هاي زره پوش، مسلح و بسيار باهوش صرف وقت و حوصله، موضع گيري مناسب و شليک هاي دقيق، کوتاه و تحت کنترل است. احتمالاً بعد از انجام اين بازي توقع داريد دشمنان در ساير بازي ها نيز به همين روش ها عمل کنند؛ نه اين که همانند عروسک هاي خيمه شب بازي بي اختيار تکان بخورند و رفتاري از پيش تعيين از خود نشان دهند. خوشبختانه هميشه يکي از هم تيمي هايتان شما را همراهي مي کند. بيشتر وقت ها آنها هوشمندانه عمل کرده و تصميمات تاکتيکي مي گيرند و هنگامي که مشغول از پاي درآوردن هلگاست ها هستيد از پشت شما را پوشش مي دهند. با اين همه گاهي واکنش هاي نادرستي از خود نشان مي دهند؛ مثلاً ناگهان به ميانه يک درگيري مي دوند يا به سمت آشيانه يک مسلسل يورش مي برند؛ آن هم فقط به جهت اين که نشانگر مأموريت پشت خطوط دشمن قرار دارد. اين نکته بيانگر اين است که هوش مصنوعي در اين مورد پيشرفت چنداني نسبت به گذشته نداشته است. در مجموع گيم پلي KZ2 را مي توان يکي نبرد هيجان انگيز و سرگرم کننده دانست که واکنش ها و تاکتيک هاي تان را به چالش مي طلبد؛ هر چند اين بازي نيز به ندرت پا را از فرمول "همه آدم بدها بکش" فرا مي گذارد.
همان طور که مي دانيد امروزه هيچ بازي اول شخصي نمي تواند تنها با داشتن حالت تک نفره براي مدت زيادي دوام بياورد. راز طول عمر KZ2 نيز در بخش چندنفره آن نهفته است. اين مد به شکل خارق العاده اي خلاقانه و درگير کننده کار شده و خبري از سيستم سنگرگيري در آن نيست؛ به اين ترتيب گيم پلي به صورت طبيعي به سمت "بدو و بکش" متمايل مي شود تا فرم آرام و تاکتيکي تر بخش تک نفره بخش آنلاين به دو قسمت Warzone با صف آرايي کامل 32 بازيباز و MiniFrag که براي رقابت هاي کوچک تر با حداکثر هشت نفر مناسب است، تقسيم مي شود. نقشه هاي مناسب نيز براساس تعداد بازيبازها به صورت خودکار انتخاب مي شوند و عوامل گوناگون ديگر را مي توان همانند بازي Call of Duty 4 با استفاده از مدال ها و نشان هاي مختلف ويرايش کرد. زيبايي بخش Warzone در اهداف پوياي آن نهفته است. شما هيچ گاه نمي دانيد در قدم بعدي چه بايد بکنيد.
يک Capture The Flag موفقيت آميز ممکن است به يک مأموريت جستجو و تخريب تبديل شود و آن هم در ادامه به يک مأموريت Match Team Death (شمارش اجساد) منتهي خواهد شد. هفت دسته (کلاس) از جمله مهندس، ديده بان، تخريبچي، پزشک و... براي انتخاب در اختيارتان قرار مي گيرد. بازيبازها با يک اسلحه نيمه خودکار و يک نارنجک کار را شروع مي کنند؛ اما با ادامه دادن بازي رسته ها و توانايي هاي جديدي به دست مي آورند. اين مد مکان خوبي براي بالا بردن اعتماد به نفس، آشنا شدن با پيچيدگي هاي محيط و تقويت مهارت ها (براي حرفه اي ترها) به شمار مي رود. بخش Skirmish هم براي آنهايي که تنها هستند و قصد دارند توانايي هايشان را افزايش دهند اين امکان را فراهم کرده که در هر يک از نقشه ها مقابل پانزده تن از رقباي مجازي باهوش مصنوعي سطح بالا قرار بگيرند.
به جرأت مي توان گفت KZ2 از لحاظ تکنيکي پيشرفته ترين بازي اي است که تا به امروز روي کنسول هاي خانگي عرضه شده است. اما آن چه در گرافيک اين بازي خودنمايي مي کند تنها تکنيک ها و روش هاي استفاده شده مانند نورپردازي خارق العاده و بي نظير (نقطه عطف گرافيک بازي) نيست؛ بلکه نکات کوچک و ظريف زيادي مانند غباري که در ميان نبرد در هوا موج مي زند، پرچم ها و تکه هاي پارچه که بي توجه به کشتار پيرامون شان توسط جريان باد تکان مي خورند و مي لرزند و... از KZ2 يک شاهکار هنري فوق العاده ساخته اند. هر يک از ده مرحله چشم انداز و رنگ بندي متفاوتي دارند و شما به هر طرف که بچرخيد صحنه هايي به حد کمال هماهنگ خواهيد ديد که از لحظات هنري بسيار استادانه کار شده اندو به عنوان مثال در مرحله Bridge Salamun خورشيد در حال غروب کردن است و همه چيز در هاله اي از رنگ سبز قرار دارد. انفجار نارنجک ها محيط را در يک روشني زرد و عميق فرو مي برد و درخشش رعد در ميان ابرها نور سپيدي را براي چند لحظه روي سنگرها مي اندازد و سايه هايي در اطراف ايجاد مي کند که ديدن شان حس خاصي را در بازيباز به وجود مي آورد. موتور فيزيک KZ2 نيز به پرداخت صحنه ها کمک شاياني مي کند. دشمنان بر حسب فاصله از محل انفجار و شدت و محل اصابت گلوله روي زمين مي افتند، وسايل و اشياي قابل اشتعال آتش مي گيرند، بناهاي سنگي توسط نارنجک يا گلوله تخريب مي شوند و دشمنان بيچاره اي که زير آنها قرار دارند صدمه مي بينند، دود و غبار ديد شما را کاهش مي دهد و... مشخصاً بهره بردن از توان PS3 وقت و کار زيادي مي طلبد و Guerrilla هم تا حد پتانسيل خود روي اين مسأله کار کرده است.
چيزي که عظمت گرافيک KZ2 را کامل مي کند تجربه صورت درخشان و قابل تحسين بازي است. بازي از سيستم صداي Surround 7.1 پشتيباني مي کند. بنابراين کساني که سيستم صداي سينماي خانگي خوبي دارند لذت وافري از اين بازي خواهند برد. جلوه هاي صوتي و صداهاي محيطي عالي هستند و بخش زيادي از تجربه ناب بازي و تأثيرگذاري استثنايي اش معطوف به آنهاست. موزيک بازي هم با ضرب آهنگ هاي تند و ريتمي حماسي کمک شاياني به غرق شدن در فضاي نبرد با هلگاست ها کرده است.
Killzon2 گيم پلي بازي هاي اول شخص را ارتقا نداده است؛ اما با نکات قابل تحسيني نظير بخش تک نفره سخت و سرگرم کننده بخش چندنفره دايم التغيير و جذاب، هوش مصنوعي مثال زدني، صداگذاري متناسب و تأثيرگذار ويک جهش گرافيکي براي کنسول هاي خانگي، انگيزه هاي لازم براي بازي کردن را در بازيباز ايجاد مي کند. تمام تيرهاي Guerrilla Games به هدف نخورده است؛ اما همان تعداد که به هدف اصابت کرده اند، توانسته اند آن را نابود کنند!
منبع: نشريه بازي رايانه،شماره 29




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط