نمونه های ناب
بانوان در صدر اسلام با تأثیر پذیری از مکتب پرورشی رسول اکرم(ص) و خاندان عترت و از برکت تعلیمات جاوید قرآن توانستند شخصیت واقعی خود را بروز دهند و عظمت و موقعیت ارزندهای به دست آورند.در طول تاریخ، زنان تحت سیطره و ستم های گوناگون جسمی، عاطفی و روانی قرار گرفتند و در دوران تیره جاهلیت بیشترین فشار را تحمل کردند تا آن که خورشید پرفروغ اسلام طلوع کرد و در پرتو پرتابش آن، زنان زمینه مستعدی برای شکوفایی فکری و فرهنگی و شرکت در فعالیت های سیاسی و رزمی به دست آوردند.
بانوان در صدر اسلام با تأثیر پذیری از مکتب پرورشی رسول اکرم(ص) و خاندان عترت و از برکت تعلیمات جاوید قرآن توانستند شخصیت واقعی خود را بروز دهند و عظمت و موقعیت ارزندهای به دست آورند و میزان معارف و کمالات خود را تا فرازین قله رستگاری توسعه و گسترش دهند تا آن جا که برای دفاع از ارزش های الهی و دفع شرارت مشرکان و منافقان، همپای سلحشوران نبوی و رزمآوران علوی در میادین رزم با دشمنان حضور یافتند و در انجام امدادهای پزشکی، پرستاری مجروحین، تقویت توان روحی مجاهدان، ترغیب فرزندان، برادران و همسران و سایر مسلمانان به جهاد و شهادت در راه خدا و افشای ماهیت معاندان و جباران در سخنان کوبنده خویش نقش مهمی و تعیین کنندهای را ایفا کردند.
زنان پرورش یافته در مکتب قرآن و عترت در مقابل جهل و جور مقاومت نمودند و در حمایت از آیین پاک اسلام تا سر حد ایثار جان و غلطیدن در خون خویش پیش رفتند.
آری این اسوه های فضیلت و نخبه های انسانیت بودند که توانستند از مظاهر فریبنده دنیا چشم بپوشند و حیات توأم با شرافت و آزادگی و سعادت جاویدان را به خود اختصاص دهند و فرازهایی درخشان در تاریخ اسلام ترسیم نمایند.
زن در یک سطح عالی شخصیت درخشان و پرفروغ خود را متبلور نمود و هم چنان که قهرمانی و شخصیت مرد مسلمان در دو مرحله فداکاری و رسالت فکری تبلور و تحقق یافت زن نیز این دو مسئولیت دینی را لباس عمل پوشانید و برای صعود به این مقام والا مسیر فضیلت را پیمود.
تاریخ زن مسلمان از قهرمانی های چشمگیر و دلاوری های سترگ او دربحران ها و کوران ها بدون سستی و کوتاهی سخن بسیار دارد و نمونه های فراوانی را به ما عرضه می کند:
«امسلیم»
از بانوانی است که زودتر از همه به اسلام گروید و مردم را به سوی آیین حق فرا خواند.قبل از اسلام همسر مالک بن نضر بود و انس بن مالک از وی متولد گردید. همان که سال های سال افتخار خدمت به رسول اکرم(ص) را داشته است.
وقتی امسلیم به اسلام روی آورد شوهر خود را دعوت کرد که مسلمان شود ولی او که گرفتار افکار جاهلی بود زیر بار نرفت و از این جهت امسلیم او را ترک کرد.
مالک نیز عصبانی گردید و به شام رفت و در حال کفر از دنیا رفت.
پس از مرگ وی ابوطلحه انصاری به خواستگاری این بانو آمد اما چون مشرک بود امسلیم به وی گفت: من وقتی با تو وصلت می کنم که مسلمان شوی، او قبول کرد.
مهریه ام سلیم همین مسلمان گردیدن او بود.
این زن از راویان نور به شمار می رود که از رسول اکرم(ص) روایت نقل می نمود.
او در غزوات با رسول خدا شرکت می کرد و در جنگ احد خنجری برای پاره کردن شکم مشرکینی که به او نزدیک بشوند برداشته بود و این افتخار را داشت که برادر و پدرش در راه حق کشته شوند و غیر از ام سلیم زن دیگری را نمی شناسیم که حضرت محمد(ص) به دیدنش برود و برایش تحفه بیاورد.
آری این بانو در کرامت های انسانی و فداکاری و حمایت از ارزش های دینی اسوه زنان به شمار می آید.(1)
«امکثیر»
زوجه همام بنالحارث، بانویی است که با صلابت، رخش خود را زین کرده و باره شهامت نشسته، تیغ گذار و کمندافکن و تیرانداز به میمنه و میسره سپاهیان اهریمنان دونمایه تاخته و با دشمن خدا و رسولش به ستیز برخاسته است.این شیر زن حماسه آفرین کوپال به دست در زمان خویش به لحاظ علم و معرفت چراغ روشنگر فرا راه بسی ره جویان حقیقت طلب بوده و صاحب کمالات و فضایل معنوی به علاوه در جنگ قادسیه با عمودی به میدان کارزار شتافته و از میان انبوه کشتگان می گذشته، و هر گاه مجروحی از مسلمانان را در می یافت دُرج دیده باز می گشود و دُر سفته از سر مژگان بر چهره مردانه آن مجروح به خون غلطان نثار می کرد و آن زخم دیده رنجدیده را نخست از میدان کارزار به کناری آورده آن گاه با آب گوارا بدان مضروب نوید حیات می داد، پس به مداوای جراحتش پرداخته و تسلی خاطر آزرده اش می گردید و هر گاه که از کنار پیکر خون آلود نیمه جان زخم خورده سربازی از طایفه ظلمت و شقاوت می گذشت اگر در می یافت که هنوز او را رمقی در کالبد منحوس باقی است آن چنان با گرز آهنین خویش بر سر آن مغضوب می نواخت که واپسین نفس خود را می کشید و راهی دوزخ می گردید.(2)
ام ورقه
از زنانی که در اسلام مقام عظیمی دارد«ام ورقه» دختر عبداللّه بن حارث می باشد. وی تنها زنی از انصار بود که جامع قرآن و معلم این کتاب آسمانی به شمار می رفت.فضل بن دگین از ولید بن عبداللّه بن جمیع از جدهاش از ام ورقه آورده است که رسول خدا(ص) او را ملاقات می کرد و او را شهیده می نامید.
در هنگامی که پیامبرعازم غزوه بدر بود ام ورقه به آن حضرت عرض کرد: آیا شما به من اجازه می دهید از مدینه بیرون آیم.
مجروحین شما را مداوا کنم و مریضان شما را پرستاری نمایم، به امید آن که خداوند شهادت را نصیبم کند. رسول خدا(ص) به وی فرمود: خداوند شهادت را نصیب تو می نماید.(3)
سمیرا
«سمیرا» یکی از بانوان طایفه بنی دینار است که با رسول اکرم(ص) بیعت کرده بود و در جنگ احد دو فرزند برومند خود(نعمان بن عبد عمرو و سلیم بن حارث) را روانه جنگ نمود و خود به سوی میدان نبرد حرکت کرد تا این که اطلاعاتی از جنگ به دست بیاورد.وقتی وارد میدان احد گردید دو جوان عزیز خویش را در حال احتضار مشاهده کرد. دیگران او را تسلیت گفتند اما خودش پرسید کار رسول خدا(ص) به کجا انجامید.
گفتند: به خیر گذشت و بحمداللّه آن حضرت سالمند. گفت مرا به سوی ایشان راهنمایی کنید. چنین کردند. پس عرض نمود: ای فرستاده الهی! تمام مصایب در مقابل سلامتی شما گواراست.
سپس جنازه پسران خود را بار شتر کرد و روانه مدینه گشت، در بین راه زنی از خانواده حضرت با او مصادف گشت و از اوضاع جنگ پرسید.
گفت: شکر خدا که پیامبر در سلامتند. خداوند صلاح دید که عده ای از مؤمنین را به عنوان شهید فرا خواند و دست رد بر سینه دشمنان زد و خوارشان کرد و مؤمنین را یاری نمود.
دوباره پرسید: آن ها کیست که با خود همراه داری؟ گفت دو فرزند عزیزم هستند.(4)
عمه رسول خدا
«عمّه» رسول خدا(ص) دختر عبدالمطلب علاوه بر این که هم چون برادرش حمزه به پیامبر ایمان آورد فرزند خود را در نصرت و یاری دین خدا تشویق نمود.(5)«ام ایمن»
از مسلمانان نخستین بود که در دوران مشقت اسلام را پذیرفت و از مدافعان حق گشت و شوهرش در معرکه حنین به فیض شهادت نایل گشت.پس از آن پیامبر اکرم(ص) او را به همسری زید بن حارثه در آورد که ثمره این پیوند پاک اسامه بود که از فرماندهان و سروران شایسته و لایق صدر اسلام به شمار می رود.
ام ایمن نزد رسول خدا(ص) جایگاه ویژه ای داشت. پیامبر اکرم(ص) پس از شهادت شوهرش فرمود: هر کس خرسند می شود از این که با بانویی از اهل بهشت ازدواج نماید پس با ام ایمن زندگی مشترک تشکیل دهد.
ام ایمن شیرزن فداکاری بود که در میدان های نبرد اسلام با کفر هم حضور یافت و در نبرد احد به کار آب رسانی به رزمندگان و مداوای مجروحان جنگ می پرداخت. همسرش در جنگ حنین شهید شد.(6)
«امیمه»
دختر قیس ابن ابی الصلت الغفاری روایات زیادی از رسول اکرم(ص) نقل کرده و تعدادی از تابعین شاگردان او بودند که به وساطت این بانو از خاتم رسولان حدیث می شنیدند.وی نسبت به رزمندگان کمال شفقت را داشت و در جنگ ها حاضر می شد و برای مداوای مجروحین و انتقال شهدا، سهم مؤثر و به سزایی از خود نشان داد، از سوی دیگر وظایف تبلیغاتی و ترغیب و ایجاد شور و شوق در سلحشوران از راه ایراد خطابه و شعر بود.(7)
«خنساء»
دختر عمر بن شرید، دو برادر خود را در زمان جاهلیت از دست داد و چون خورشید اسلام درخشید تأسف می خورد که چرا باید آنان در دوزخ به سر برند، چون جنگ قادسیه پیش آمد چهار پسر خویش را تشویق کرد تا به میدان نبرد بشتابند و به آنان گوشزد کرد: به سوی دشمنان اسلام یورش برید و آن گاه که جنگ گسترش یافت خویشتن را در گرماگرم پیکار افکنید و در مرحله اول سپاه دشمن را در هم کوبید تا پیروزی به دست آید و یا این که با شهادت خویش رهسپار خانه جاوید گردید، سپس اشعاری حماسی سرود و مشغول جنگ شد:ای فرزندانم، زن سالخورده ای شما را نصیحت می کند، اکنون سفارش می کند اگر دیشب این کار را نکرد.
چهار فرزندش یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و او از این که چنین شرافتی نصیبش شده خدا را شکر گفت.(8)
منبع: مرکز مطالعات شیعه