نقش امانت در مدیریت

امانت با خلافت انسان ربطی وثیق دارد و البته تحلیل و تبیین آن به مجالی دیگر نیاز دارد؛بنابراین اهمیت بسیار دارند و برای حفظ امانت حداکثر کوشش تلاش باید کرد
سه‌شنبه، 30 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش امانت در مدیریت
نکته‌ای که توجه به آن شایسته است آنکه با تحلیل مفهوم امانت، به دو رکن و عنصر می توان دست یافت: نخست، وظایف امین و شرایط امانتداری؛ دوم، مسؤولیت و بازخواست الهی است، و این دو عنصر در نگرش مدیران باید هر دو با هم، مورد عنایت قرار گیرد. از سوی دیگر امانت با خلافت انسان  ربطی وثیق دارد و البته تحلیل و تبیین آن به مجالی دیگر نیاز دارد. حضرت علی علیه السلام در نامه چهل و یک خطاب به یکی از عاملانش مطالبی را می فرمایند که توجه شدید ایشان به این اصل را روشن می کند: اما بعد فانی کنت اشرکتک فی امانتی۔ من تو را در امانت شریک خود داشتم و از هر کس به خویش نزدیکتر پنداشتم و هیچیک از خاندانم برای یاری و مددکاری ام چون تو مورد اعتماد نبود و امانتدار من نمی نمود. مولای متقیان علی ”ع“ در قسمت دیگری از نامه معروف پنجاه و سه خطاب به مالک اشتر می فرمایند: فان تعاهدک فی السر لامورهم حدوه لهم على استعمال الأمانه. مراقبت نهایی تو در کارهاشان افراد زیر مجموعه وادار کننده ی آنهاست به رعایت امانت. این فرمان را حضرت از این جهت می دهند که مبادا اصل امانت داری مورد غفلت قرار گرفته و خدشه ای در آن وارد شود. مدیریت و مسئولیت امانت الهی است که نباید به سادگی واگذار کرد یا پذیرفت.
 
یکی از یاران پیامبر " صلی الله علیه وآله وسلم  " به محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم  آمد و عرض کرد: آیا مرا عهده دار یکی از پستهای مهم نمی کنی؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم  به او جواب منفی داد، و آن جواب را چنین تبیین فرمود: تو شخص ضعیفی هستی و این پستها امانت است و امانت الهی سنگین است و کوتاهی در امانت در روز قیامت مایه ی رسوایی و پشیمانی می گردد، مگر کسی که آن را به حق بگیرد و وظیفه ی خود را درباره ی آن ادا کند. مسئولیت ها و پستهای کشور اسلامی، مطابق سخن فوق، امانت هستند که در دست افراد قرار می گیرند، بنابراین اهمیت بسیار دارند و باید برای حفظ امانت حداکثر کوشش را نمود، به همین دلیل آنها که به عللی در مدیریت ضعیف هستند نباید عهده دار پست های حساس شوند و مسئولین رده های بالا حتما باید در انتخاب مدیر، به شایستگی افراد برای مدیریت، توجه کافی کنند، مدیری انتخاب کنند که بتواند حق آن را ادا کند و وظیفه ی خود را بخوبی انجام دهد و گرنه آنها نیز به سهم خود به امانت خیانت نموده اند. خیانتی که موجب پشیمانی و رسوایی آخرت خواهد شد.
 
انیشتین می نویسد: فرمان اخلاقی گرانبهاترین امانتی است که به بشر سپرده شده است. و بر این می افزاید که در محرومیت و به سختی زیستن و قربانی دادن از لوازم حتمی بزرگداشت فرمان اخلاقی نیست. اطاعت از فرمان اخلاقی به سادگی عبارت از گذشت شخصی از لذت های زندگی نیست، بلکه بیشتر در این است که چنین اطاعتی را در جهت بهتر شدن زندگانی دیگران از خود نمایان کند. با توجه به اینکه هر سازمانی اعم از آموزشی، فرهنگی، علمی، خدماتی و غیره به خاطر رفع نیازهای جامعه ایجاد شده است، وظیفه اصلی مدیر بعنوان امانتدار در هر سازمانی این است که تمام تلاش و مساعی خود را در راستای آن بخش از نیازهای مردم و جامعه که در حیطه ی مدیریت اوست، بکار بندد.
 
از دیدگاه اسلام، مدیریت تکلیف است نه حق. مدیران پرورش یافته در مکتب آسمانی اسلام، خدمت در منصب مدیریت را تکلیف شرعی خود می دانند و معتقدند که مدیریت، وظیفه است نه سودجویی. اندیشمندان بزرگ اسلامی و حقوقدانان مسلمان، هر کدام پیرامون حق و تکلیف از جنبه های مختلف بحثهای مبسوط و مفیدی نموده اند. جهت روشن شدن مطلب، ابتدا به شرایط حق و تکلیف اشاره می نماییم تا مشخص شود که چرا مدیریت، تکلیف است.
 
با توجه به شرایط مذکور ، به خوبی روشن می گردد که مدیریت ، تکلیف است نه حق و آنان که در مناصب اجتماعی ، پست و مقام را وسیله سودجوییهای خویش قرار میدهند و در واقع مدیریت را حق خویش می دانند از این حقیقت آشکار غافلند. همچنین اینکه در روایات از مدیریت به عنوان امانت یاد شده است و خداوند نیز در قرآن فرمان داده که « امانتها را به صاحبانش برگردانید ».نیز به خوبی بیانگر این است که مدیریت ، تکلیف است زیرا اگر حق بود ، برگرداندن آن به صاحبانش معنایی نداشت .
 
امام علی (علیه السلام) وقتی مسئولیت اداره سرزمین پهناور مصر را به مالک اشتر نخعی می سپارد او را متوجه تکلیف بودن مدیریتش می نماید و به او توصیه می کند : « مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار داده و با همه ، دوست و مهربان باش . مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی ، زیرا مردم دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش می باشند. از بیان امام به خوبی بر می آید که مدیر هرگز حق ندارد که با زیردستانش هر گونه که می خواهد و دوست دارد ، رفتار نماید و مکلف است با آنان رفتاری انسانی ، دوستانه و صمیمی داشته باشد . .حق و تکلیف دو مقوله اند که در یک سو حرکت می کنند ز حق به معنی استفاده، بهره و سود و تکلیف، به معنی وظیفه است .در نظام اسلامی، واگذاری، قبول و احراز مناصب اجتماعی و مدیریتی تکلیف است; نه حق یا وسیله سودجویی حکمی که حضرت امام خمینی در مورد ارتداد سلمان رشدی به دلیل انتشار کتاب موهن علیه پیامبر اسلام داده اند بعنوان یک تکلیف و وظیفه الهی بوده است . فرمانی که به حضرت لوط وارد شد مبنی بر اینکه آنچه به شما تکلیف میشود عمل کن مثال دیگری از تکلیف مدیریتی میباشد .
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط