برو تا سال بعد...!
برو و لباس سفید برف را از شاخه های درخت جمع کن.
بهار منتظر بود تا به او بگویی: بیا.
بیا و لباس سبز برگ را بر شاخه ی خشک درخت ها پهن کن!
هر نهال که کاشته می شود، زمستان را به امید بهار تحمّل می کند و هر درخت باور دارد نوبتش که برسد سبز می شود.
من به باور درخت فکر می کنم و به باور خودم!
وقتی برفِ غم روی درخت دلم می نشیند، آیا دوباره روییدن برگ های سبز را باور دارم؟
به باور درخت فکر می کنم و به باور خودم.
نویسنده: اکرم کشایی
تصویرساز: محمدصادق کرایی