نقاط آسیب پذیر پژوهش تبارشناختی

از آنجا که موضوع‌های ویژه‌ای در دنیای تعلیم و تربیت هستند که با روش تبارشناسی هماهنگ‌ترند و با توجه به اهمیت هماهنگی موضوع و روش، این بخش به دو نمونه از این موضوع‌ها اشاره می کند.
شنبه، 4 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقاط آسیب پذیر پژوهش تبارشناختی
از آنجا که پژوهش تبارشناسی در عرصه فلسفه تعلیم و تربیت، روشی جوان به شمار می رود، صحت و اعتبار یافته های آن، نیازمند دقت مضاعف پژوهشگران است. به نظر می رسد، این دقت در موارد زیر از اهمیت بیشتری برخوردار است:
 
الف -دقت در کفایت شواهد با توجه به غنای آرشیو: از آنجا که روندهای کلی وابسته با قدرت - که موضوع محوری پژوهش تبارشناختی است، در طول زمان و بسیار کند و نامحسوس صورت می پذیرند، تنوع و تعدد اسناد و شواهد در این پژوهش از اهمیت زیادی برخوردار است. آسیب دیدن این تعدد و تنوع ممکن است به عدم کفایت شواهد و عدم شکل گیری فرض مخالف منجر شود.
 
ب - توجه به چندگانگی منابع: از آنجا که یکی از نقاط هدف مطالعات تبارشناختی، فاصله گرفتن از دیدگاه رایج و طرح فرضهای مخالف است، تکثر و چندگانگی منابع و استفاده از همه ظرفیت های رسمی و غیر رسمی اهمیت زیادی خواهد یافت. اکتفا به منابع رسمی و اسناد تایید شده و ملاحظه نکردن منابع غیر رسمی می تواند تبارشناس را با بن بست تبیینی مواجه سازد. زیرا معمولا اسناد رسمی مانند صورت جلسات - پس از تصویب نیز از حک و اصلاح برای توجیه موارد، جان سالم به در نمی برند و بنابراین به تنهایی نمی توانند واقعیت را آنگونه که بوده به نمایش نهند.
 
ج- توجه به ارتباط وثیق و واقع گرایانه شواهد و ادعاها: این مورد نیز که برآمده از نقد نوشتار حاضر به تبارشناسی است، آن را از حالت اعلامیه سیاسی خارج می سازد و در زمره پژوهش تجربی و واقع گرایانه قرار میدهد.
 
از آنجا که موضوع‌های ویژه ای در دنیای تعلیم و تربیت هستند که با روش تبارشناسی هماهنگ ترند و با توجه به اهمیت هماهنگی موضوع و روش، این بخش به دو نمونه از این موضوع ها اشاره می کند.
 
- پرسش از شکل عقلانیت حاکم بر نظر و عمل تربیتی: در این بینش، پژوهشگر عرصه تعلیم و تربیت به چالش با گونه های حاکم عقلانیت تربیتی دعوت می شود. در این حالت، پژوهشگر تلاش می کند تا عقلانیت حاکم را بشناسد و سپس با خارج ساختن آن از اطلاق تام، آن را به صورت یکی از شکل‌های ممکن عقلانیت مورد تحلیل و نقد قرار دهد. این دیدگاه سبب می شود تا اعتبار مطلق دیدگاه حاکم با چالش اساسی مواجه شود و در عین حال مسیر برای رویش عقلانیت های جدید هموار گردد. بنابراین پرسش از اعتبار این عقلانیت حاکم می تواند به زیر سوال بردن حدود فرهنگی و در نهایت بسط آنها منجر شود.
 
- پی جویی شیوه‌های موضوع شدگی دانش آموزان در خلال فعالیتهای تربیتی: هدف دوم تبارشناسی، پژوهشگر را بر آن می دارد تا در میان فعالیتهای تربیتی، در پی شیوه‌هایی باشد که دانش آموزان را در مقام مطالعه مطرح می سازد. در این میان، شیوه تمایزنگر بیش از سایر روشها در دنیای تعلیم و تربیت مطرح خواهد شد. در این شیوه با دسته بندی دانش آموزان در گروههای مختلف، تلاش می شود تا تمایزهایی میان آنها فرض شود و معمولا نوعی رابطه قطبی میان این گروهها برقرار گردد. این روابط قطبی، خود به روابط قدرتی سلسله مراتبی تبدیل خواهد شد و یک گروه را در مقام ارباب و دیگری را در جایگاه برده خواهد نشاند. تقسیم بندی دانش آموزان در مقوله‌هایی نظیر مستعدا کم استعداد، استثنایی معمولی، خوب / سرکش، از این منظر مورد توجه ویژه تبارشناسی قرار می گیرند و می توانند مورد نقد و تحلیلواقع شوند.
 

پیشنهادهایی جهت انجام تبارشناسی در آموزش و پرورش ایران

پیوستگی نظام های آموزش و پرورش با بسترهای فرهنگی سیاسی تاریخی هر ملت، اقتضائات ویژه ای را بدانها می بخشد که در پژوهش در آنها باید مد نظر قرار گیرد. نگارنده در پی جویی موضوع هایی در آموزش و پرورش کشورمان برای پژوهش تبارشناسی، به دو ملاحظه مهم دست یافت که به نظر می رسد پژوهشگران در تبارشناسی مسائل آموزش و پرورش ایران باید مد نظر قرار دهند.
 
۱. توجه به مصاحبه های شفاهی برای رفع نقص آرشیو: با نظر به تاثیرگذاری بیشتر فرهنگ شفاهی در کشور نسبت به اسناد مکتوب و به دلیل فاصله قابل توجه اسناد مکتوب از وضعیت واقعی، توجه به مصاحبه های شفاهی با افراد موثر در تبارشناسیهای داخلی اهمیت ویژه ای می یابد. شفاف نبودن اسناد و مدارک و نیز متصل نبودن آنها به فعالیت‌های تربیتی در نظام تربیتی ما، از جمله مشکلاتی است که پژوهش تبارشناسی را نیز با چالش مواجه می سازد. از این رو برای رفع این چالش و جهت مواجهه نزدیکتر با واقعیت های تربیتی، استفاده از مصاحبه های شفاهی و عمیق با افراد موثر در امور توصیه می شود. اعتبار این مصاحبه های شفاهی می تواند با افزایش تعداد آنها حاصل شود.
 
۲. تلاش برای تشخیص جریان های موثر در امور تعلیم و تربیت: نهادینه نشدن نهادهای مردم نهاد و شفاف نبودن نقاط کانونی معطوف به قدرت موثر در امور آموزش و پرورش این نقاط کانونی یا در امر تربیت سهیم اند مانند والدین، معلمان، مدیران، مربیان پرورشی و ... یا در امر تربیت موثرند مانند دانشگاه ها، حوزه های علمیه، فرهنگسراها، نهادهای مردمی و.. تبارشناس باید در اثنای پژوهش خویش بر اساس اسناد و شواهد بدست آمده، خود دست به کار جریان سازی های ذهنی و پی جویی رفتارهای این جریان ها در فعالیتهای نظری و عملی تربیت شود. این امر می تواند وی را از فضای مغشوش قدرت، رها سازد و حدس های وی را سامان بخشد.
 
منبع: تبارشناسی و تعلیم و تربیت، نرگس سجادیه، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران، 1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط