شهرت طلبی، آسیب بزرگ شبکه های مجازی

شهرت طلبی یکی از آسیب های و چالش های اساسی فضای مجازی و شبکه های مجازی می باشد که علاوه بر داشتن ریشه های متعدد، آسیب های زیادی را نیز به همراه دارد که واکاوی ریشه ها، آسیب ها و راهکارهای مقابله با این پدیده، وجهه همت این پژوهش می باشد.
پنجشنبه، 27 شهريور 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمدصادق ذوقی
موارد بیشتر برای شما
شهرت طلبی، آسیب بزرگ شبکه های مجازی

 درآمد

یکی از مظاهر اصلی مدرنیته، تحول های شگرف در وسایل ارتباط جمعی بود؛ این که روابط و مراودات افراد به برکت وسایل ارتباط جمعی، دستخوش تغییرات فراوانی شد و طرق ارتباط بین فردی، از وسایل و ابزارهای بسیار ساده و بسیط، به دستگاه های پیشرفته ای تبدیل شد که به بهترین نحو، موجبات تسهیل این روابط را فراهم آورد. تسهیل هر چه بیشتر روابط بوده است و از بین بردن فاصله ها، ایده اصلی تولید و تحقق این وسایل ارتباط جمعی بوده است ولی با گذر زمان و تحول فرهنگ ها و ارزش های اجتماعی، ظرفیت های متعددی برای این وسایل و دستگاه ها ایجاد شد که ثمره ی آن، تغییر بیش از پیش ارزش ها و هنجارهای اجتماعی بود.

اگر تا پیش از این زمان، وسایل ارتباط جمعی برای تسهیل ارتباطات استفاده می شد، از این پس، برای تجمل، خود نمایی، شهرت طلبی و.. استفاده شد که ثمره ی آن، زوال ارزش ها و هنجارهای اجتماعی بود. یکی از چالش های اساسی که این وسایل ارتباط جمعی ایجاد کرد، شهرت و شهرت طلبی بود؛ با این توضیح که افراد با شناسایی ظرفیتی که این وسایل در اختیار ایشان قرار می داد، به این نکته پی برند که می توانند از این ظرفیت استفاده کرده و درصدد باشند که خود را به دیگران بشناسانند و معرفی کنند که ثمره این امر، شهرت افراد بود.

ریشه های این شهرت طلبی را هم می توان در عقده های روانشناختی و معرفت شناختی پی جویی کرد و همچنین تلاش برای کسب ثروت مشاهده کرد و اگر شهرت طلبی را یکی از چالش های اساسی جامعه شناختی تلقی کنیم، بی راه نرفته ایم؛افرادی که بدون داشتن هیچ هنر، توانمندی، مهارت یا هر بهانه ی معقولانه ی دیگری، با نشان دادن رفتارهای خلاف ارزش ها و هنجارهای جامعه، درصدد کسب شهرت بیش از پیش  می باشند و تلاش می کنند که با تغییر ارزش ها و هنجارهای جامعه، این عملکرد خود را معقولانه جلوه دهند.
  

مبانی و علل

در باب مبانی و علل این رفتارها، نمی توان به صورت کلی نظر داد و ریشه های متعددی در این زمینه وجود دارد؛ برخی به جهت عقده های حقارت که در دوره های اولیه ی زندگی اجتماعی در ایشان نهادینه شده است، به این رفتارها روی می آورند و دستیابی به شهرت، به معنای زدودن گرد حقارتی می باشد که برای خود ترسیم می کرده اند؛ درحالی که بزرگ و کوچک بودن انسان ها، به شهرت یا مولفه های مادی حیات اجتماعی نمی باشد و بر فرض هم که این افراد حقیقتا انسان های بزرگی نبوده باشند، مرتفع نمودن این نقصان با شهرت طلبی های غیر ارزشی و غیر اخلاقی محقق نمی شود.

تفنن، عامل دیگر شهرت طلبی های مجازی می باشد؛ این که عده ای از جوانان بدون داشتن هر دغدغه ای درصدد نمایش زندگی شخصی خود، خانواده و دوستان خود می باشند تا از این طریق بتوانند توجه دیگر افراد را به خود جلب کنند و بین مخاطبان خود جایگاه اجتماعی و ارزشی کسب کنند.

از دیگر علت های شهرت طلبی که یکی از عوامل اساسی این موضوع نیز می باشد، کسب درآمد می باشد؛ با توجه به ظرفیت هایی که در شبکه های مجازی وجود دارد، هر چه یکی از صفحات فضای مجازی شناخته شده تر باشد و افراد بیشتر عضو و دنبال کننده داشته باشد، امکان جذب تبلیغات و درآمدهای تبلیغاتی بیشتر خواهد بود که نتیجه آن، تولید ثروت بیشتر و درآمد بیش از پیش است و این عامل، یکی از علت های اصلی تلاش افراد برای کسب شهرت بیشتر در فضای مجازی می باشد.
 

آسیب ها و راهکارها

اگر بگوییم که تربیت کودک، نوجوان و جوان بسیار مشکل است و بگوییم که از مو باریکتر، از آتش سوزنده تر و از شمشیر برنده تر می باشد اشتباه نکرده ایم[1] و تربیت و مدیریت جامعه، بسی سخت تر و پیچیده تر از تربیت فرد می باشد و لذا مدیریت فرهنگی جامعه گاهی اوقات با چالش ها و آسیب های اساسی مواجه می شود که یکی از مهمترین آسیب هایی که شهرت طلبی ها برای فضای عمومی جامعه دارد این است که ارزش ها و هنجارهای جامعه را تغییر می دهد؛ مهمترین ارزش جامعه که کتمان اسرار و همچنین تواضع و فروتنی باشد را به شهرت و ثروت تغییر می دهد و دیگر افراد را نیز به این تلاش ترغیب می کند. علاوه بر این، هنجارهای اجتماعی نیز دستخوش تغییر می شود چرا که در بسیاری از این موارد، کسب شهرت باید همراه با کارها و عملکردهای غیر متعارف باشد که نتیجه آن، عبور از خطوط قرمز می باشد و بدین ترتیب، هنجارهای اجتماعی نیز تغییر می کند.

به جهت مقابله با این پدیده ی شوم، می توان یک نکته کلی ذکر کرد و آن این است که در اندیشه اسلامی، معیار سلامت روان، مترادف با مفهوم رشد می باشد و رشد به معنای قائل به خود بودن، هدایت، نجات و صلاح و کمال می باشد[2] و باید در تلاش بود که مولفه های رشد معنوی و اخلاقی را در جامعه نهادینه کرد که تحقق این هدف را می توان در دو سطح مطرح نمود: سطح اول، عملکرد عمومی افراد جامعه و شهروندان می باشد که باید تلاش نمایند که با عملکرد خود در فضای مجازی، زمینه های شهرت بیش از پیش و دستیابی به اهداف غیر اخلاقی که این عده برای خود در نظر دارند را تسهیل ننمایند.

اما سطح دوم، ورود نهادهای فرهنگی و انتظامی می باشند؛ چرا که هر چند عده ای به عواقب و نتایج عملکرد خود در فضای مجازی آگاهی هستند و در تلاش می باشند که موجبات رشد و ترقی افراد نااهل را فراهم نیاورند، ولی از طرف دیگر، عده ای دیگر نیز وجود دارند که به این ارزش ها و هنجارها پای بند نیستند که این افراد با عملکرد ناصواب و نسنجیده خود، موجبات شهرت طلبی این افراد را فراهم می آورند و به این پدیده شوم دامن می زنند که برای مقابله با نتیجه ی عملکرد غیر صحیح این افراد، باید نهادهای فرهنگی و انتظامی، با عملکرد به موقع، دقیق و سنجیده ی خود، فضای ارزشی و هنجاری حاکم بر فضای مجازی را مدیریت کنند و مانع از به حاشیه کشیدن رسانه ها و فضای مجازی باشند؛ بنابراین با توجه به این که تربیت در یک تقسیم بر دو نوع است، گاهی تربیت با گفتن است و برخی موارد با عمل[3] باید مردم و نهادهای عمومی و انتظامی جامعه، این دو رویکرد را در راهکارهایی تربیتی خود اتخاذ کنند.

 استمرار و بقای هر جامعه ای مستلزم آن است که مجموعه ی باور ها، ارزش ها، رفتارها، نگرش ها، دانش ها و مهارت های آن به نسل های جدید منتقل شود[4] ولی نکته مهمی که وجود دارد این است که نباید گذاشت که این باورها و ارزش ها، دستخوش تغییرات سوء گردد. در پایان باید این نکته را متذکر شد که برخی اختلالات روانشناختی ناشی از مسئولیت گریزی و نادیده انگاری واقعیت می باشد[5] و بر عهده ی متولیان امور آموزشی ضروری است که مسئولیت پذیری و واقع نگری را در افراد نهادینه کنند تا این چالش و چالش های مشابه آن مرتفع شود. 
 یکی از مهمترین آسیب هایی که شهرت طلبی ها برای فضای عمومی جامعه دارد این است که ارزش ها و هنجارهای جامعه را تغییر می دهد؛ مهمترین ارزش جامعه که کتمان اسرار و همچنین تواضع و فروتنی باشد را به شهرت و ثروت تغییر می دهد و دیگر افراد را نیز به این تلاش ترغیب می کند. 
پی نوشت ها: 
[1] ‏حسین‌ مظاهری‌، تربیت‌ فرزند از نظر اسلام‌، سازمان تبلیغات اسلامی (تهران: سازمان تبلیغات اسلامی،شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، ۱۳۹۲)، ص323.
[2] ‏همان، ص125و126.
[3] ‏مظاهری‌، تربیت‌ فرزند از نظر اسلام‌، ص323.
[4] ‏علی‌ علاقه‌بند، جامعه شناسی آموزش و پرورش، ویراست 7 (تهران: نشر روان، ۱۳۹۲)، ص1.
[5] ‏ویلیام‌ گلسر، تئوری انتخاب : درآمدی بر روانشناسی امید، ترجمه‌ی علی‌ صاحبی‌ (تهران: سایه سخن، ۱۳۹۰)، ص9.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط