جایگاه و اهمیت جذب جوانان و برنامه ریزی برای آنان
قبل از بیان هر نکته و مطلبی سزاوار است، جایگاه و اهمیت کار فرهنگی با جوانان تبیین شود، توجه به جوانان و قدم برداشتن در مسیر جذب و هدایت آنها، به تعبیر قرآن کریم همانند زنده کردن و حیات انسانی و معرفت بخشیدن به همه انسان های روی زمین است: «وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعا؛[1] و هر کس انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است.» یکی از مصادیق روشن جهاد در راه خدا تلاش برای جذب فرهنگی جوانان به مساجد و محافل دینی و مذهبی است، آن هم در روزگاری که جنگ تمام عیار رسانه ای بر علیه آموزه های دینی و فرهنگی به راه افتاده و بسیاری از شبکه های ماهواره ای و مجازی با تولید محتواهای فاسد به دنبال به انحراف کشاندن نسل جوان و مؤمن انقلابی هستند.
در دورانی که معاندان با القاء شبهات دینی به دنبال دور کردن جوانان از مفاهیم و آموزه های دینی می باشند باید راهکارهای اصولی مدیریتی و تربیتی را طراحی کرد که قبل از آلودگی جوانان و پیوستن به محافل غیر دینی، جذب فضاهای ارزشی و انقلابی و مساجد شوند. در منابع روایی نقل شده است: روزی امام صادق(علیه السلام) به «ابو جعفر احوال» که از شاگردان و مبلغان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) فرمودند: مردم بصره را در قبول اهل بیت(علیهم السلام) و همچنین پذیرش آیین تشیع چگونه یافتی؟ او عرض کرد: تعداد اندکی از آنان، مذهب و تعالیم شما را پذیرفتند. حضرت فرمودند: فَقَالَ عَلَیْکَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى کُلِّ خَیْر؛[2]توجه[تبلیغی] خود را به نسل جوان معطوف دارد زیرا جوانان به هر خیر و صلاحی زودتر گرایش پیدا می کنند.»
شگردهای طلایی جذب جوانان به مساجد و محافل مذهبی
1-نوآوری، جذاب سازی و خلق ایده
یکی از مهمترین و کاربردی ترین کارهایی که در جذب جوانان به پایگاه های فرهنگی و محافل دینی لازم است رعایت شود، زیبا سازی و جذاب سازی برنامه های دینی و تربیتی و همچنین فضا سازی مناسب است، انسان به طور فطری به فضاسازی های زیبا و نو علاقه دارد و از محیط هایی فاقد زیبایی و جذابیت گریزان است، گاهی اوقات طراحی های ساده دکوراسیون پایگاه ها خود ایجاد رغبت و وارد شدن در محیط های فرهنگی می کند، یادمان نرود که اگر ما از این تکنیک استفاده بهینه و مناسب نداشته باشیم اوامر ضد فرهنگی که شیاطین خط دهی می کنند و به خوبی به کارایی و کاربرد زیباسازی واقف هستند با رنگ و لعاب های جذاب جوانان ما را به طرف انحرافات اخلاقی سوق می دهند، کما اینکه شیطان نیز برای اغوای انسان ها از این ریکرد غافل نبوده است: «وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرینَ؛[3] شیطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى که بینا بودند».
2-برنامه های متنوع فکری، فرهنگی، ورزشی، علمی
همان طور که می دانیم بسیاری از خانواده ها خود دغدغه فرهنگی و مذهبی دارند، از این رو دوست دارند که فرزندانشان در محیط های سالم و علمی و فرهنگی رشد نمایند، محیط هایی که در آنها به پرورش مسایل تربیتی، اخلاقی، فرهنگی، و مهارت ورزی فرزندانشان کمک شایانی می نماید، از این رو مسئولین پایگاها به خوبی می توانند با طراحی و مدیریت برنامه های متنوع نیاز مخاطب را شناسایی کرده و بر اساس سلیقه ایی که جوانان می پسندند، کلاس های فرهنگی و دینی و علمی را تشکیل دهند، کلاس های متنوع قرآنی، ورزشی، مهارتی و تفریحی و حتی اردویی می توانند بهترین زمینه برای ایجاد رغبت در خانواده ها و انگیزه در نوجوانان را فراهم کنند،با ذکر این نکته مهم که باید مسئولین امر در مدیریت فرهنگی خود خلاقیت و چذابیت را چاشنی کار کرده و مهارت لازم نگه داری و تربیت متربیان انقلابی را داشته باشند.
3-استفاده از اساتید قوی، کارآزموده و با اخلاق
همیشه این چنین نیست که با فضا سازی و تنوع کلاس ها بتوان جوانان را به محفل مذهبی جذب کرد، چرا که کم نیستند فضاهای زیبایی که برنامه های متنوع هم دارند، ولی به واسطه فقدام مدیریت و رهبری قوی، و به خاطر فقدان استاد قابل اعتماد و کارآزموده و اخلاقی نم توانند زمینه جذب را فراهم کنند، به همین دلیل مدیران فرهنگی و مسئولان پایگاه باید علاوه بر برنامه های سخت افزاری به دنبال برنامه سازی نرم افزاری نیز باشند. درصد قابل توجهی از این موضوع با وجود اساتید جهادی، انقلابی، متخصص و متعهد قابل دست یابی است، اساتیدی که در کنار بعد علمی و مهارت های لازم، دارای ظرفیت خود سازی و اخلاق نیز باشند. در ادامه به برخی از شاخص های اخلاقی این چنین اساتیدی اشاره می کنیم:سیره اهل بیت(علیهم السلام) پر از است رفتارهای زیبا و اثربخشی که در روح و جان مخاطب اثر کرده و آنها را جذب رفتار و اخلاق الهی حضرات معصوین(علیهم السلام) کرده است.
1-خودسازی و تهذیب نفس
یک استاد نمونه و یک سرگروه و مربی مؤمن و انقلابی قبل از تربیت دینی و اخلاقی دیگران باید به فکر اصلاح روح و روان خود باشد، معارف دینی و قرآنی همه انسان ها را مکلف کرده است که پیش از تربیت دینی و اخلاقی دیگران به فکر اصلاح خود باشند،[4] و تنها دیگران را به نیکی دعوت نکنند. فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام)، مربیان و اساتیدی که گام در میدان تعلیم و تربیت دیگران گذاشته اند، را مکلف کرده است که به فکر اصلاح خود باشند. «مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إماما، فَلیَبدَأ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ، وَ لیَکُن تَأدیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبلَ تَأدیبِهِ بِلِسانِهِ؛ و مُعَلِّمُ نَفسِهِ و مُؤَدِّبُها أحَقُّ بِالإِجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ و مُؤَدِّبِهِم؛[5]امام على (علیه السلام): آن که خود را پیشواى مردم سازد، پیش از تعلیم دیگرى باید به ادب کردن خویش پردازد، و پیش از آن که به گفتار تعلیم فرماید، باید به کردار ادب نماید، و آن که خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایسته تر به تعظیم است از آن که مردمان را تعلیم دهد و ادبشان آموزد.»
2-ملایمت وخوشرویی
یکی از مهمترین و با ارزش ترین شاخص های نفوذ و اثر گذاری در روح و جان متربیان و نوجوانان شاخص و فضیلت اخلاقی مهربانی و خوشرویی است، خوشرویی همچون آهن ربایی فوق پیشرفته انسان ها را جذب خود می کند، خدای متعال نیز در قرآن کریم پیش تر به پیامبر خود جایگاه و اهمیت اخلاق مداری و خوش رویی و نرمش را این چنین متذکر شده است: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛[6] به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند.»
3-عفو و گذشت و نادیده گرفتن لغزش ها
سیره اهل بیت(علیهم السلام) پر از است رفتارهای زیبا و اثربخشی که در روح و جان مخاطب اثر کرده و آنها را جذب رفتار و اخلاق الهی حضرات معصوین(علیهم السلام) کرده است. عفو و گذشت و نادیده گرفتن بدرفتارهای دیگران توسط پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه و اله)نمونه عینی اثر گذاری این عنصر ارزشمند در دیگران است، موضوعی که در سیره رفتاری اهل بیت(علیهم السلام) نیز قابل مشاهده است.برخی منابع اهل سنت در خصوص فضیلت اخلاقی صبر امام حسن مجتبی(علیه السلام) این چنین بیان داشته اند: ابن خلکان از ابن عایشه نقل کرده که مردی از اهل شام می گوید من وارد بر مدینه شدم مردی را دیدم که بر استر خود سوار است و همانند او را در زیبایی صورت و لباس و چهار پا ندیدم قلبم به او متمایل شد سؤال کردم که او کیست؟ گفتند: این شخص حسن بن علی(ع) است. دلم تبدیل به بغض و حسد نسبت به علی شد که چگونه فرزندی مثل این آقا دارد نزد او رفتم و به او گفتم: آیا تو فرزند علی بن ابی طالب هستی؟ حضرت فرمود: آری من فرزند او هستم. گفتم: به جهت فلان کاری که تو و پدرت کرده اید شما دو نفر را سب می کنم، سخنانم که تمام شد حضرت فرمود: گمان می کنم که تو در این شهر غریبه هستی؟ گفتم آری حضرت فرمود: نزد ما بیا، اگر به منزلی احتیاج داری تو را در آن جا ساکن می کنیم، یا به مالی نیازمندی به تو عطا می نماییم، یا حاجتی داری تو را کمک می کنیم، این مرد شامی می گوید من نزد امام حسن رفتم در حالی که کسی محبوب تر از او نزد من نبود و هرگاه طریقه مقابله او را با خودم یاد می کنم و آنچه که من با او انجام دادم، او را سپاس گفته و خودم را سرزنش می نمایم.[7]
پی نوشت ها:
[1]. سوره مائده آیه 32.
[2]. الکافی، ج8، ص93، ح66.
[3]. سوره عنکبوت، آیه 38.
[4]. سوره بقره، آیه 44. «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ؛ آیا مردم را به نیکى (و ایمان به پیامبرى که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مىکنید، اما خودتان را فراموش مىنمایید»
[5].نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص480.
[6]. سوره آل عمران، آیه 159.
[7]. وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج2، ص68.