جامه ای که در سرما و گرما، بر تن خود می پوشانید، چه اثری بر جسمتان می گذارد؟ بی تردید، پوستتان از رهگذر جامه های متناسب زمستان و تابستان سالم می ماند. افزون بر آن، جامه سبب سلامت جسم در برابر بیماری ها می شود. حال، روان و جان آدمی را در نظر بیاورید. آیا می توان شخصیت خود را در هجوم آسیب ها رها ساخت؟
از راه ازدواج با دختر شایسته و خود آگاه، می توان جامه ای بر جان خویش پوشانید، همان گونه که دختر می تواند از راه ازدواج با پسر خود آگاه، جان خود را در جامه ای مناسب بپوشاند. پس، زن را باید جامه روان مرد دانست و مرد را جامه روان زن. این سخن را از قرآن1 گرفته ایم که زنان و مردان خداجوی و خردورز، نگهبان شخصیت انسانی یکدیگر هستند و از تیررس آسیب های جان دور می مانند. در این جا نوعی تعهد انسانی و معنوی به چشم می خورد، که راه را بر بزهکاری جنسی و غیر جنسی می بندد. آن گاه که زن جوان به وظیفه های عاطفی و جنسی خود در برابر مرد جوان پایبند باشد، اخلاق جنسی خانواده را پاس داشته است. از سوی دیگر، اگر مرد جوان به وظیفه های عاطفی و جنسی اش توجه کند، هم خود را از هنجارشکنی دور داشته و هم همسر جوانش را.
چنین همسرانی که سعی دارند همواره، لباس شخصیت یکدیگر باشند، آیا به سلامت اخلاق جنسی در خانواده های دور و نزدیکشان مدد نرسانده اند؟ عشق هایی که به خیانت و تجاوز به حقوق دیگران و فروپاشی کانون های گرم خانوادگی می انجامد، بر اثر چیست؟ بی تردید، همسرانی در پشت پرده هستند که هرگز جامه جان همسر خویش نبوده اند. بیگانگی از جامه روان یا بی اعتنایی بدان است که اندک اندک دورنگی و گرایش به نیرنگ را فراهم می آورد.
اگر زن جوان بر اثر هوشمندی همسرش، جامه ای بر جان خود داشته باشد، هرگز تسلیم خواهش های جنسی بیگانگان نخواهد شد. همان گونه که اگر مرد جوانی، زن هوشمند و وظیفه شناسی داشته باشد، جان او برهنه نخواهد ماند. بنابراین، رابطه دو سویه ای میان زن و مرد وجود دارد؛ یعنی سلامت شخصیت و اخلاق جنسی زن، در گرو سلامت شخصیت و اخلاق جنسی مرد است و سلامتی شخصیت مرد در گرو سلامت شخصیت زن.
این گونه نیست که فقط زن وظیفه داشته باشد و مرد فارغ از وظیفه بماند. اخلاق جنسی سالم خانواده ها شکل نمی گیرد مگر این که مردها و زنها به وظایف جنسی و عاطفی شان پایبندی تمام داشته باشند، و این معنای جامه بودن زن برای مرد و جامه بودن مرد برای زن است. آیا دخترها و پسرهایی که رفتار سالم جنسی پدران و مادران خود را دیده اند، به سمت بزهکاری و دورنگی در روابط زناشویی روی خواهند آورد؟
بدین سان است که نسل دیروز، الهام بخش امروزیان بوده و نسل امروز، الهام بخش فرداییان خواهند بود. زیبایی های شخصیت انسانی را ما فراهم می آوریم و گاهی بر اثر بی خبری آن را به تباهی می کشانیم. مسئولیت های بزرگ خانواده ها در این نظرگاه خودنمایی می کنند. حال، باید به کدام سمت و سو برویم؟ به سمت برهنگی جان یا پوشیدگی جان؟
آسیب شناسی زناشویی
بدون شناخت آسیب های زناشویی، نمی توان به آرامش پایدار در خانواده دست یافت؛ زیرا هر آسیبی هرچند کوچک، ممکن است بنیان پیوند زن و مرد را متزلزل کند.آسیب های زندگی مشترک چگونه شکل می گیرند؟
دو دسته آسیب را باید بررسی کنیم. دسته ای از آسیب ها را در دوران زناشویی پدید می آوریم و دسته ای را همراه شخصیت و اخلاقمان به میدان زندگی می آوریم. گاهی خودمان در پیدایی آسیب های خانواده مان دخالت داریم. گاهی فرهنگ و جامعه و همسایه و خویشاوند و دوستان ناخواسته در آسیب پذیر ساختن زناشویی تأثیر دارند. به هر حال، با دیگران رابطه داریم و خواه ناخواه این رابطه های جمعی، زیان یا سود می رسانند. باور کنیم که بستر اصلی آسیب پذیری خانواده را خودمان ایجاد کرده ایم. اگر دیگران به ما زیان رسانده اند، به دلیل آسیب دیدگی زناشویی مان بوده است. مگر می توان کانون سالم و نیرومند خانواده ای را به سادگی در سراشیبی سقوط قرار داد؟ هوشمندی زن و مرد، و نیز سلامت و تعادل شخصیت و رفتار آنها، نباید مجال دهد که آسیبی به درون خانواده وارد شود و خطری فراهم آورد.از این روست که باید پیش از حرکت در جاده زندگی مشترک، نگاهی به منش و کنش خود قبل و بعد از ازدواج داشته باشیم. اگر آسیب زدگی درونی هر کدام از همسرها شناسایی نشود، اندک اندک زمینه های آسیب پذیری خانواده شان فراهم می شود.
مگر می توان از دو خانواده با آهنگ تشکیل خانواده جدید بیرون آمد و شخصیت صد در صد سالم داشت؟ کم و بیش خصلت ها و رفتارهای منفی، همراه دختر و پسر جوان هست، که دیر یا زود در روابط با یکدیگر آشکار می شوند.
با سپری شدن ماه های نخست آشنایی، بین زن و مرد جوان بگو مگوها شروع می شود، و آنها به جای درمان شخصیت و رفتار خود، موضع تهاجمی یا تدافعی می گیرند. هرکس می خواهد برون فکنی کرده، دیگری را متهم کند. اعتراف کردن هنری است که متأسفانه در هیچ کدام از همسران جوان و درگیر به چشم نمی خورد. به تدریج آسیب های جدیدی شکل می گیرند که آینده پیوند را تهدید می کنند. ریشه آسیب های آینده - که در شخصیت و رفتار فرزندان بروز می کند - در همین آسیب ها است.
حال باید چه کرد؟ آیا بهترین روش سلامت خانواده این نیست که پیش از ازدواج، در تلاش برای آسیب شناسی درون خود باشیم؟ و بعد از ازدواج از انتقاد و اعتراف هراس نداشته باشیم؟ اگر در نخستین آسیب یا نزاع لفظی مان، لحظه ای به خود آمده، انتقاد سالم را بپذیریم و شهامت اعتراف کردن داشته باشیم، بی تردید کانون خانوادهمان را از گزند آسیب های احتمالی حفظ خواهیم کرد. به پیوند زنان و مردان موفق نگاه کنیم، شاید به درستی این سخن پی ببریم.
پی نوشت:
1. (... هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ ...)، سوره ۲، آیه ۱۸۷.
منبع: بایسته های زناشویی، ابوالفضل هدایتی فخر داوود، قم: موسسه بوستان کتاب، 1393.