هدف‌های غایی در سطوح اولیه

دستگاه آموزش و پرورش رسمی، به معنای عام که آموزش ابتدایی، متوسطه و عالی را دربر می گیرد، برای تربیت نیروهای کارآمد در گردش بهتر چرخهای اقتصاد و سیاست و رسیدن به رفاه و آسایش بیشتر در حیات زمینی انسان‌هاست.
دوشنبه، 27 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هدف‌های غایی در سطوح اولیه
هم اکنون در بسیاری از کشورها آنچه عملا دنبال می شود، غایت‌هایی در سطوح اولیه نیازهای انسان است. به تعبیر ای. بی. کاستل در کتاب آموزش و پرورش کهن و جدید، آموزش و پرورش غرب - که در جهانهای دیگر نفوذ بسیاری داشته - بیشتر وسیله‌ای برای ساختن اشیاست تا تربیت کودکان که مردان شایسته ای شوند. به لحاظ عملکرد، بیشتر نظام های آموزشی کشورهای صنعتی و کشورهای در حال رشد از دهه 1960 گستره اهداف خویش را وسعت بخشیده اند و برای برآوردن نیازهای مشخص و مهم توسعه ملی و نیز خدمت به بخش خاصی از دانش آموزان فراوان خود می کوشند.
 
در کشورهای در حال رشد، تربیت مدیران لایق برای برنامه‌ها و طرح‌های توسعه پرورش متخصصان سطح بالای صلاحیتدار برای برنامه‌های بهداشتی مناطق روستایی و متخصصان بیشتری برای پژوهش در زمینه‌های کشاورزی موردنظر است. برخی از کارشناسان یونسکو، مسائل جامعه امروز را چنین برشمرده اند: حفظ صلح، خلع سلاح و امنیت بین المللی، رشد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تسلط بر پیشرفت علمی و صنعتی و حفظ محیط زیست. مسائل دیگری که باید مورد توجه آموزش و پرورش باشند، عبارت اند از: مسائل انرژی، اشتغال، مبارزه با گرسنگی و جلوگیری از مردن زمین ها. سپس سفارش می کنند که آموزش و پرورش باید محققان و متخصصانی برای این مسائل و نیز کارگزاران مناسبی برای اجرای سیاست های موردنظر تربیت کند و حس مسئولیت را در این مورد پرورش دهد.
 
از این رو، دستگاه آموزش و پرورش رسمی، به معنای عام که آموزش ابتدایی، متوسطه و عالی را دربر می گیرد، برای تربیت نیروهای کارآمد در گردش بهتر چرخهای اقتصاد و سیاست و رسیدن به رفاه و آسایش بیشتر در حیات زمینی انسانهاست. محور آنچه در جهان امروز مسئله و بحران معرفی می شود، عقب ماندگی و پیشرفت در شاخص های رشد و توسعه اقتصادی، پیروزی در رقابت های تجاری و بازرگانی جهانی، فناوری و دانش مربوط به آن، جلوگیری از جنگ و خونریزی، زندگی در صلح و آرامش، آزادی و پیروی از حقوق بشر و مانند آن است. نگرانی بسیاری از صاحب نظران، چگونگی پیروزی بر رقبای تجاری در سطح بین الملل و تسخیر بازارهای جهانی و حداکثر رفع فقر و تبعیض (از جمله کلیه اشکال تبعیض بین زن و مرد) است.
 
آموزش و پرورش در دنیای امروز ابزاری است برای حل مسائل مزبور و خروج از این بحرانها. سطوح پایین آموزش غایت خاص آشکاری ندارند، بلکه وسیله ورود به کلاس های بالاتر به حساب می آیند. آموزش ابتدایی مقدمه ورود به آموزش متوسطه و آن نیز مقدمه آموزش عالی است. اهدافی مانند خودشکوفایی و رشد منش نیز با توجه به تعریف آنها، در مسیر هدفهای مزبور قرار می گیرند. آبراهام اچ. مزلو در تعریف بالینی خودشکوفایی به دو جنبه سلبی و ایجابی اشاره می کند: فقدان روان نژندی، اختلال شخصیت یا گرایش های شدید، معیاری سلبی به شمار می رود و معیار ایجابی عبارت است از: نشانه مثبت خودشکوفایی؛ سندرمی که شرح دقیق آن به گفته خود او هنوز برایش دشوار بود. او خود چنین توضیح می دهد:
 
این ویژگی (جنبه مثبت) را بنا به مقتضیات بحث حاضر، می توان به کارگیری و بهره برداری کامل از استعدادها، ظرفیت ها، توانایی های بالقوه و غیره شمرد. افراد دارای این ویژگی، گویا در حال کمال بخشیدن به خود هستند و هر کاری را که بتوانند، به بهترین نحوی انجام میدهند. آنان ما را به یاد این نصیحت نیچه می اندازند: «آنچه هستی، شو». آنها افرادی هستند که آنچه را قادر به انجام دادنش هستند، به حد کمال رسانده اند یا در حال گسترش دادن آن هستند. این توانایی های بالقوه می توانند در زمره ویژگی های فردی یا نوعی باشند.
 
بر اساس تعریف مزبور، خودشکوفایی می تواند در مسیر هدف های مختلف و حتی متضاد قرار گیرد. چنان که مزلو کسانی مانند لینکلن در سالهای آخر عمرش، توماس جفرسون، اینشتین، النور روزولت، ویلیام جیمز، شوایتزر، آلدوکس هاکسلی و اسپینوزا را در زمره افراد خودشکوفا شمرده است.
 
ما نیز به یقین می توانیم علی بن ابی طالب (علیه السلام) را با همان معنای مذکور، از خودشکوفاترین انسانهای تاریخ به حساب آوریم. از این رو، نمی توان این هدف را از هدف های غایی آموزش و پرورش به شمار آورد و در هر کشوری این هدف (خودشکوفایی) در مسیر و خدمت هدفهای غایی آموزش و پرورش در همان کشور قرار می گیرد.
 
توسعه فرهنگی نیز سرنوشتی مشابه خواهد داشت؛ زیرا بسته به آنکه «فرهنگ» چگونه تعریف شود و توسعه فرهنگ به چه معنایی باشد، نتایج متفاوتی به دست می آید. امروزه در کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی، هدف های فرهنگی آموزش و پرورش، شامل رشد و گسترش قالب های هنر از قبیل موسیقی، نمایش، نقاشی، مجسمه سازی و مانند آن، همچنین رشد فناوری و دانش مربوط به آن، و آداب و رسوم منطقه ای می شود. البته گسترش قالبها ظاهرا با حفظ بی طرفی درباره محتوای آن موردنظر است؛ زیرا محتوای هنر را فلسفههای مزبور تعیین می کنند و از نقش و جایگاه دین در این مورد خبری نیست. علم در خدمت اقتصاد و آداب و رسوم نیز در هر جامعه ای متفاوت است. از این رو، همه چیز فارغ از دین و مطابق امیال انسانها تعیین می شود.
 
آنچه گذشت، تصویری کلی از مسیر و اهداف آموزش و پرورش در کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی بود که به کشورهای توسعه یافته» و «در حال توسعه» معروف اند. این تصویر نشان دهنده بیگانگی تعلیم و تربیت با هدف اساسی پیامبران الهی غنی است؛ چنان که خود آنها نیز به این بیگانگی معترف و مفتخرند.
 
با آنکه دوری آنها از هدف های مذکور روشن است و به اثبات نیاز ندارد، اما ذکر آنها زمینه ای برای شناخت بیشتر فراهم می آورد تا در الگو گرفتن از آنچه به نام تعلیم و تربیت در کشورهای غربی رواج دارد، تأمل بیشتری صورت گیرد و دستگاهی که عمدتا یا تماما برای امیال طبیعی انسان  و کاملا بیگانه با هدف اصلی پیامبران بنا شده است، نسخه برداری نشود.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.