بهترين بازي هاي E3 2009
همان طور که مي دانيد با تغييراتي که در نحوه برگزاري دو دوره E3 گذشته اعمال شد اين نمايشگاه کيفيت خوب خود را از دست داد و تعدادي از شرکت هاي بزرگ صنعت بازيسازان از شرکت در آن کناره گيري کردند . خوشبختانه E3 امسال به حال و هواي گذشته خود بازگشت و تعداد بسيار زيادي بازي در آن معرفي و به نمايش گذاشته شد. طبق سنت هر ساله باز رايانه اين شماره اختصاص به E3 2009 دارد ودر اين مقاله تعدادي از بازي هاي خوب E3 معرفي مي شوند. E3 امسال بازي هاي زياد و جديدي داشت و ما فقط بازي هايي را براي فهرست خود انتخاب کرديم که در E3 دموي قابل بازي آن در دسترس بود و از انتخاب بازي هايي که فقط معرفي شدندو يا به صورت يک تريلر صحنه هاي از گيم پلي آن ها نمايش داده شد پرهيز کرديم.
محدوديت هاي کنترلر عادي wii باعث شده اند بخش عمده اي از گيم پلي بازي هاي اين کنسول به انيميشن ها و اعمال از پيش تعيين شده (Preset) محدود شود که به حرکت هاي کلي و تصادفي تر بازيباز (مشهور به waggle) واکنش نشان مي دهند. Motion Plus آمده تا وعده و روياي اوليه کنسول wii يعني تشخيص حرکت واقعي و يک به يک را به حقيقت تبديل کند(امري که به اعتقاد برخي بايد از ابتدا به جاي تکنولوژي عادي آن استفاده مي شد). Resort براي نمايش قابليت هاي فراوان تکنولوژي جديد عرضه شده ؛ اما بر خلاف Wii Sport عادي ، صرفا يک Tech Demo تزييني نيست و يک بسته کامل به شمار مي رود که بيشتر ميني گيم هايش بعد از 5 دقيقه خسته کننده نمي شوند . از طرف ديگر نمايش آن درE3 نشان داد که وجود قابليت حسگر واقعي به جاي حالت نيمه مصنوعي بازي فيلمي ، مي تواند حتي به ميني گيم هاي مشابه آن هم عمقي جديد ببخشد که در بازي Golf شاهدش هستيم. تيراندازي با تيرکمان به روش خاص و جالب گرفتن Wii-Mote, Nunchunck در عين داشتن دقت بالا هم توجه خيلي ها را جلب کرد.
مطمئناً امسال سالي فراموش نشدني براي بازيبازها خواهد بود؛ چرا که سيل عظيمي از بازي هاي کامپيوتري که در بين آنها عناوين معروف و فوق العاده محبوبي به چشم مي خورند ، روانه بازار خواهند شد. با يک نگاه اجمالي به فهرست اين عناوين مي بينيم تقريباً در تمامي ژانرها بازي بزرگي را پيش رو داريم. Tekken6 نيز به عنوان يکي از پرطرفدارترين بازي ها در سبک مبارزه اي مراحل پاياني ساخت و طراحي خود را مي گذارد تا بالاخره بعد از 4 سال انتظار پاييز امسال شاهد عرضه اين بازي روي کنسول هاي PSP,X360,PS3 باشيم. به نظر شما 4 سال زمان زيادي براي ساخت يک بازي کامپيوتري آن هم در ژانر مبارزه اي نيست؟ پيش از اين حداکثر يک سال پس از عرضه کنسول جديد، نسخه اي از اين عنوان محبوب عرضه مي شد؟ اما اکنون... .
بديهي است اين تاخير سطح توقع علاقمندان را بالا برده است . طي اين مدت دو شخصيت جديد به نام هاي لارس الکساندرسون (Lars Alexanderson) و آليسا بوسکويچ (Alisa Boskonovich) به فهرست مبارزان اضافه شده و به اين ترتيب تعداد آن ها به 44 نفر ارتقا پيدا کرده است. طراحي مدل شخصيت ها بهبود يافته و تکنيک Object Motion Blur به انيميشن آن ها اضافه شده تا حرکات طبيعي تر و جذاب تر به نظر برسند؛ اما در عوض کيفيت بافت ها در مراحل و پس زمينه ها تا حدي افت کرده است. به احتمال زياد هر دو نسخه X360,PS3 بازي در رزولوشن 1080P , 720P به صورت Native اجرا مي شوند؛ اما کنسولX360 در اجراي بازي با سرعت 60 فريم بر ثانيه مشکل داشته که سازندگان قول برطرف کردن آن را در نسخه نهايي داده اند. قسمتي شبيه به حالت Tekken Force نيز به بازي اضافه شده که بازيبازها مي توانند به صورت دو نفره در حالت Co-OP بازي را به سبک Beat Em Up پيش ببرند. نکاتي که از اين بازي اثري موفق و ماندگار ساخته شخصيت پردازي ، سيستم مبارزه ها ، تنوع حرکت ها و فنون و اجراي آن هاست و به نظر مي رسدTekken6 با رعايت اين نکات به اثري قابل قبول تبديل خواهد شد.
بيگانگان و غارتگران در کنار هم همواره عملکردي نااميد کننده اي بر پرده سينما ها داشته اند؛ اما بازي هاي اين دو همانند کاميک بوک هاي شان همواره محبوب و موفق از آب درآمده اند. Rebellion که درسال 1999 بازي محبوب Aliens Vs Predator را به طرفداران اين دو هيولا هديه داد ، قصد دارد با ساخت قسمت جديد ، عملکرد ضعيف و نااميد کنند ساليان اخير خود را جبران کند. هر چند گيم پلي نمايش داده شده در E3 از ديد گرافيکي تفاوت زيادي با Screenshot هاي خيره کننده اوليه داشت؛ اما نشان داد تيم سازنده ، روح هر کدام از نژادها را حفظ کرده است . در دموي موجود شخصيت Predator به طور کامل قابل بازي بود که خوشبختانه تمام تجهيزات مرگبار خود براي شکار به صورت مخفيانه (stealth) را در اختيار داشت .Rebellion وعده داده دو نژاد ديگر يعني انسان ها و بيگانه ها ، هر کدام سبک گيم پلي متفاوت و منحصر خود را خواهند داشت به طوري که بازي با Space Marine ها شبيه عناوين Survival Horror است و تجربه Alien ها هم بر پايه اکشن سريع بنا شده است.
اولين شماره Red Steel يکي از عناوين فوق العاده پر سر وصداي Wii بود که در زمان خود جلب توجه زيادي کرد؛ اما پس از عرضه بازي مشخص شد عليرغم خلاقيت هاي بسيار، بازي چندان خوش ساختي نبوده و باعث ابراز تاسف بسيار از منتقدان و بازيباز ها شد . دنباله اين بازي که توسط استوديوي پاريس يوبي سافت ساخت مي شود، يک بازي اول شخص اکشن نسبتاً جالب است که از لحاظ گيم پلي از بازي اصلي پيروي مي کند. يوبي سافت وعده داده است اين بازي ايرادهاي بازي قبلي را نداشته باشد. مهم ترين تغييري که در RS2 مي بينيم و احتمالابه بهبود قابل توجه بازي منجر خواهد شد؛ استفاده از ابزار جديد کنسول Wii يعنيMotion Plus است که به صورت باندل نيز همراه آن عرضه خواهد شد. استفاد از اين ابزار جديد به بازي اجازه مي دهد حرکت هاي دست بازيباز را با دقت بسيار زيادي به کنسول منتقل کرده و عين حرکت هاي او را داخل بازي شبيه سازي کند. اين مساله ضمن حل ايرادهاي بازي اصلي ، باعث مي شود RS2 گيم پلي بسيار واقع گرايانه اي داشته باشد.در اين بازي نيز بازيباز از تفنگ يا شمشير براي مبارزه با دشمنان و حل معماهاي بازي استفاده خواهد کرد و مي تواند با سرعت بسيار زياد بين تفنگ و شمشير سويچ کند. علاوه بر اين بازيباز مي تواند طي صحنه هاي سينمايي اسلوموشن (صحنه آرام) کُمبوهاي بسيار جالبي را با استفاده از شمشير و تفنگ به طور متناوب اجرا کند. اين بازي بر خلاف بازي قبلي گرافيک Cel Shade دارد و از لحاظ بصري بسيار شبيه بازي Xlll از همين استوديو است . اين بازي از نظر گرافيکي جزييات نسبتا بالايي دارد و از فيزيک مطلوبي نيز در آن استفاده شده و از لحاظ گرافيکي يکي از بازي هاي خوب Wii محسوب مي شود. علاوه بر اين مشخص شده است که به منظور کاهش درجه سني بازي به Teen، هيچ جلوه ويژه مربوط به خون و صحنه هاي خشن دراين بازي وجود نخواهد داشت . داستان اين بازي دريک دنياي پيشرفته در بيابان اتفاق مي افتد که در واقع ترکيبي از جو فيلم هاي سايبرپانک با فيلم هاي وسترن است . بر اين اساس به نظر مي رسد RS2 يکي از بازي هاي اول شخص بسيار خوب Wii باشد و از لحاظ سني بتواند نظر علاقمندان مسن تر اين کنسول را جلب کند.
زماني با خودم فکر مي کردم چقدر جالب مي شد اگر تعداد زيادي بازيباز مي توانستند در يک محيط بسيار بزرگ و در دو تيم بزرگ با يکديگر مبارزه کرده و از تاکتيک هاي مختلف جنگي استفاده کنند.آن زمان چنين تفکري تنها در حد خيال پردازي بود و فکر نمي کردم روزي واقعا چنين چيزي افتاق بيافتد. اما Zipper.Int با ساخت بازي M.A.G قصد دارد رويايي که بسياري از بازيبازها زماني در سر داشتند را به واقعيت تبديل کند. کاري که Zipper.Int انجام مي دهد به واقع قابل ستايش است حتي اگر نتيجه کار آن چنان که بايد و شايد مطلوب نباشد . زماني که Insomniac Gamesاعلام کرد بخش چند نفره ي بازي Resistance قابليت پذيرش 40 بازيباز در هر نقشه رادارد، جنگ شديدي ميان طرفداران کنسول هاي X360,PS3 بر سر تعداد بازيبازها و کيفيت بازي در انجمن هاي مختلف شکل گرفت. عده اي بر اين باور بودند که 32 بازيباز خيلي بهتر از 40 بازيباز است(!) و عده اي ديگر اين 8 نفر اختلاف را عامل برتري کنسولPS3 مي دانستند!! زمان گذشت تا اين کهZipper.Int سازنده ي سري بازي هاي SOCOM در يک خبر عجيب و شوکه کننده اعلام کرد در حال ساخت يک "بازي اکشن عظيم " (Massive Action Game) با نامM.A.G است که قابليت پذيرش 256بازيباز در هر نقشه را دارد!! اين بار اختلاف نفرات آن قدر زياد بود که طرفداران کنسول رقيب از جنگ منصرف شده و به سنگر خود در شبکه Live باز گشتند!M.A.G نخستين بار در E3 سال گذشته نمايان شد ؛ اما تا E3 امسال سوني هيچ تريلري از گيم پلي بازي نشان نداده بود. اما سرانجام در E3 امسال سکوت شکسته شد و علاوه بر تريلري که در کنفرانس سوني پخش شد ، M.A.G به صورت قابل بازي در اختيار باز ديد کنندگان قرار گرفت. از نظر فرمولي گيم پلي، M.A.Gتفاوت چنداني با ديگر بازي هاي هم سبک خود ندارد و تها نکته اي که آن را به يک بازي فوق تصور تبديل کرده ، همان تعداد 256 نفر بازيباز و نقشه هاي بسيار وسيع بازي است.
در M.A.G هر تيم 128 نفره به چهار تيم کوچک تر 32 نفره به نام Platoon تقسيم شده و هر Platoon خود به چهار Squad هشت نفره تقسيم مي شود. بازيبازهايي که در مبارزه هاي مختلف امتيازات مربوط به Leadership را کسب کرده باشند ، مي توانند رهبري Platoon ها وSquad را به دست بگيرند و هم چنين يک بازيباز هم فرماندهي کل تيم را به عهده دارد. پيروزي در مبارزات مختلفM.A.G از طريق انجام ماموريت هاي مختلف بدست مي آيد و هر تيم پس از پيروزي به اداوت جنگي جديدتر و قدرتمندتري دست پيدا مي کند . چيزي که در E3 امسال ازM.A.G نشان داده شد به واقع قابل تحسين بود. نه به دليل ويژگي هاي منحصر به فرد گيم پلي و نه به دليل گرافيک سطح بالا؛ بلکه به دليل روان و بدون تاخير اجرا شدن بازي. در بسياري از بازي هاي چند نفره که تنها 32 بازيباز در هر نقشه را مي پذيرند ، ضعف هاي سرور بازي باعث به وجود آمدن Lag (تاخير) در بازي مي شود که اين موضوع به گيم پلي بازي آسيب زيادي وارد مي کند.M.A.G با محيط وسيع ، 256 بازيباز و گرافيک کاملا قابل قبول براي يک بازي با اين وسعت بدون کوچک ترين تاخيري اجرا مي شود که به واقع قابل تحسين است. M.A.G از نظرگرافيکي چندان خيره کننده نبود و البته انتظار گرافيک چندان بالايي هم ازاين بازي نمي رفت. اين بازي شايد در مقابل عناوين روز با گرافيک خيره کننده حرفي براي گفتن نداشته باشد؛ اما بدون شک محيط هاي وسيع و قابليت پذيرش 256 بازيباز در هر نقشه از ويژگي هايي است که فقط در M.A.G وجود دارند . در آينده از M.A.G بيشتر خواهيد شنيد.
يکي از جالب ترين بازي هاي E3 امسال ، يک بازي استراتژي پر از ويژگي هاي عجيب به نام R.U.S.E بود که توسط استوديوي اروپايي Eugen Systems در دست ساخت بوده و توسط UbiSoft منتشر خواهد شد. اين بازي از بسياري جهات منحصر به فرد است . اولين ويژگي جالب اين بازي ، کنترل منحصر به فرد آن است که توسط دست و روي مانيتورهاي لمسي انجام مي گيرد. بازيبازها با استفاده از انگشتان خود واحدهاي نظامي را روي نقشه استراتژيک جابجا و به اين ترتيب احساس مي کنند در جريان تجربه يک War Game روميزي واقعي بوده يا حتي فرماندهان واقعي هستند که در يک اتاق فوق مدرن جنگ، يک نبرد حقيقي را هدايت مي کنند. اما واقعيت اين است که خريد سيستمي که بتواند از قابليت هاي صفحه لمسي اين بازي پشتيباني کند. بسيار پرهزينه خواهد بود. به همين دليل R.U.S.E علاوه بر کنترل لمسي بسيار جالب خود، به راحتي توسط ماوس يا گيم پد X360 کنترل مي شود . يکي ديگر از ويژگي هاي بسيار جالب بازي، ابعاد مبارزه ها است که از مبارزه هاي معمولي بازي ها فراتر مي رود و Supreme Commander در مقابل آن سر تعظيم فرود مي آورد.در اين بازي بازيباز در نقش هاي عظيمي مبارزه مي کند که ارتش ها روي آن هم چون مهره هاي کوچک صفحه شطرنج به نظر مي رسند .روند انجام بازي به شدت به انتخاب هاي درست و دستورات استراتژيک حساسيت دارد، نه سرعت مبارزه و نحوه کنترل نيروها . در عين حال بازيبازها هر لحظه اراده کند مي تواند روي صحنه هاي مبارزه بازي زوم کرده و مبارزه را از فاصله بسيار نزديک تماشاکند. از اين رو بازيباز هنگام بازي کردن ، احساس مي کند يک فرمانده واقعي است که يک نبرد واقعي را مديريت مي کند و از مديريت ريز بازي هايي نظيرSupreme Commander در آن خبري نيست.
از ديگر ويژگي هاي جالب بازي مي توان به R.U.S.E اشاره کرد که دليل نامگذاري بازي نيز همين بوده است . با توجه به ابعاد بسيار وسيع نقشه ، بازيباز صرفا موقعيت تقريبي نيروهاي دشمن را مي بيند؛ ولي نمي داند آن ها دقيقا کجا يا در حال انجام چه کاري هستند . قابليت هاي ويژه اي که Ruse نام دارند، به بازيباز اجازه مي دهد درباره اعمال دشمن اطلاعات کسب کرده يا حتي موقعيت نيروهاي خود را به طور اشتباه به دشمن گزارش کند و دشمن را فريب دهد . اين ويژگي ها باعث تقويت هر چه بيشتر المان هاي استراتژي اين بازي مي شود و اهميت تصميم گيري هاي استراتژيک درست را دو چندان مي کند.
يکي از بزرگ ترين بازي هاي نقش آفريني اکشن که نماش موفقي در E3 امسال داشت، Dragon Age Origins بود. اين بازي در E3 سال گذشته نمايش ضعيفي داشت و اطلاعات کافي درباره آن منتشر نشد؛ اما پس از نمايشگاه E3 08 اطلاعات و ويدئوهاي بسيار از اين بازي منتشر و مشخص شد پس از سال ها ، سرانجام کار روي اين بازي واقعا آغاز شده است . اين بازي قبلا با نام Dragon Age شناخته مي شد و تقريبا يک سال پيش به Dragon Age Origins تغيير نام پيدا کرد. کلمهOrigins موجود در نام اين بازي، دو معني دارد. اول اين که DA به بازيباز اجازه مي دهد شخصيت هاي مختلفي را براي بازي انتخاب کند. علاوه بر داستان کلي بازي ، هر شخصيت يک داستان آغازين مربوط به خود ياOrigins Story منحصر به فرد خواهد داشت که علاوه بر افزايش تنوع و ارزش تکرار اين بازي، به بازيباز اجازه مي دهد ارتباط بهتري با داستان بازي بر قرار کند. دوم اين که Bio Ware قصد دارد با اين بازي ، خاطره بازي هاي نقش آفريني اصيل خود خصوصا Baldur's Gate را دوباره زنده کند و به قول معروف به ريشه هاي خود که در طول چند سال اخير از آن فاصله گرفته ، بازگردد. بازيباز در اين بازي علاوه بر شخصيت اصلي ، سه همراه خواهد داشت که هر يک توانايي و نقاط ضعف منحصر به فردي دارند و بازيباز براي پيروزي دربازي بايد از توانايي هاي تمام اين افراد استفاده کند. همانند بازي هاي نقش آفريني قديميBio Ware ، بازيباز مي تواند بازي را هر لحظه خواست متوقف کرده وهر يک از اعضاي گروه را انتخاب و دستور هاي مناسب را صادر کند.
علاوه بر اين زمزمه هايي شنيده مي شود مبني بر اين که DAO نيز همانند Mass Effect ، يک سري بازي خواهد بود و بازيباز با استفاده از فايل هاي ذخيره اين بازي مي تواند داستان اين بازي و آن چه در بازي اول (Origins) انجام داده را در بازي هاي بعدي سري ادامه دهد (قابليت مشابهي در بازي هاي BG وجود داشت که به بازيباز اجازه مي دهد شخصيت خود را از بازي قبلي ايمپورت کند).
داستان اين بازي در يک دنياي افسانه اي قرون وسطايي رخ مي دهد . بازيباز پس از مرحله اوليه و Origins بازي ، به گروهي از مبارزان شجاع به نام Grey Wardens ملحق مي شود که قصد دارند با موجودات وحشتناک و پديده اي به نام Blight که موجودات پاک را آلوده و آن ها را به هيولا تبديل مي کند، مبارزه کنند. براساس اظهارات سازنده بازي، دموهاي منتشر شده و داستان ، به نظر مي رسد DA خشن ترين و تاريک ترين بازي ساخته شده توسطBio Ware تاکنون باشد و براي گروه هاي سني بزرگ سال مناسب تر است. در مورد خود بازي ومراحل آن اطلاعات زيادي در دست نيست؛ ولي Bio Ware قول يک بازي نقش آفريني طولاني و کامل را داده که شايد از لحاظ تعداد ماموريت ها ، محل ها و طول بازي با KotOR قابل مقايسه باشد. علاوه بر اين بازي از لحاظ پيچيدگي نيز بسيار شبيه به KotOR خواهد بود و به نظر مي رسد ساده تر و کوتاه تر از بازي هاي سري BG باشد. اين بازي با يک مجموعه نرم افزار عالي عرضه مي شود که به بازيباز اجازه مي دهد ماجراها و بازي هاي خود را به ساده ترين شيوه ممکن با موتور اين بازي طراحي کرده و در اينترنت به اشتراک بگذارند. قبلا نيز چنين ابزاري به همراه Neverwinter Nughts ، بازي نقش آفريني مشهور ديگري از Bio Ware عرضه شده بود که باعث شد طرفداران اين بازي تعداد بسيار زيادي بسته الحاقي ارزشمند براي آن طراحي کرده و به طور رايگان در اختيار ديگران قرار دهند. با توجه به توانايي هاي موتور و ابزارهاي جانبي و عرضه شده همراه DAO به نظر مي رسد اين بازي حتي بتواند رکورد NWN را نيز بشکند. از اين رو بازيبازها مي توانند مطمئن باشند حتي پس از اين که DAOرا بازي کرده و از آن لذت بردند، بسته هال الحاقي قابل دانلود رايگان بسيار زياد و جالبي براي بازي خواهند داشت و اين بازي شايد آن ها را براي سال ها سرگرم کند.
چه اتفاقي مي افتد اگر باورز، ماريو و لوييجي را کوچک کرده و آن ها را ببلعد؟ آيا اين پايان کار برادران شجاع ما است و سرزمين قارچ هاي کوچولو بالاخره نابود مي شود؟ خوب نه ! در اين بازي نقش آفريني زيبا که نگارش ژاپني آن مدتي پيش تحت عنوان Marion and Luigi RPG 3 عرضه شده است ، بازيباز بار ديگر با برادران ماريو و لوييجي و حتي باورز همراه مي شود . ماجرا از اين قرار است که باوزر فريب فاوفول را خورده و قابليت جديدي به دست مي آورد که به او اجازه مي دهد دشمنانش را کوچک کرده و آن را داخل شکمش بفرستد. او تمام شخصيت هاي خوب داستان را مي بلعد و فاوفول نيز از فرصت سواستفاده کرده و قلعه قارچ ها را تصرف مي کند. دراين ميان باوزر براي به دست آوردن قلعه و ماريو و لوييجي نيز براي فرار از شکم باوزر و نجات دادن دوستان شان و شکست فاوفول وارد عمل مي شوند. به اين ترتيب که اتحاد موقتي بين اين دشمنان قديمي شکل مي گيرد که تنها دليل آن جيز فاوفول بدجنس است.
بازي دردو بخش انجام مي گيرد . يک بخش از بازي به باوزر و مبارزه هاي او که از بالا نماش داده مي شود اختصاص دارد و در بخش ديگر ، ماريو و لوييجي داخل شکم باوزر به شيوه اي شبيه به بازي هاي پلتفرمر، ماجراجويي مي کنند. از اواسط بازي ، ماريو و لوييجي مي توانند در مواقع خاص از شکم باوزر خارج شده و بعضي از کارها را در دنياي اطراف انجام داده و دوباره به شکم باوزر برگردند. مبارزه در هر دو حالت به صورت نوبتي انجام مي گيرد و تفاوت هاي کمي بين باوزر و برادران ماريو وجود دارد. باوزر به تنهايي با دشمنان مبارزه مي کند و قوي تر است، اما در اواسط بازي اين قابليت را پيدا مي کند تا دشمنان را کوچک کرده و داخل شکم خود بفرستد تا ماريو و لوييجي که منتظر هستند ؛کار دشمن سمج را يکسره کنند!!!
علاوه بر اين تعدادي ميني گيم بسيار جالب در بازي وجود دارد که طي آن ها، ماريو و لوييجي داخل شکم باوزر کارهايي انجام مي دهند که باعث قوي تر شدن باوزر مي شود و به اين ترتيب ، اين سه شخصيت حداقل براي يک مدت کوتاه مجبور مي شوند همکاري کاملي با هم داشته باشند تا به موفقيت برسند.
دراين روزها Insomniac چپ و راست بازي هاي R&C به بازار مي فرستد و مدت زمان ساخت هر بازي به شدت کوتاه شده است. شايد اين موضوع به خاطر تجربه زياد سازندگان و راحت بودن شان با فرمول خاص اين بازي ها باشد؛ ولي در بيشترين خوش بيني ممکن، بايد اعتراف کرد که اين بازي ها به سوي تکراري و خالي از خلاقيت شدن پيش مي روند؛ زيرا فرصتي باري خلاق بودن سازندگان وجود نخواهد داشت. Crack in Time حسن ختام سه گانه ي آينده گرايانه دوستان ما خواهد بود .رچت هم چنان به دنبال دوست گم شده ي خود کلنک است و در ادامه ي اين راه دوستان جديدي هم پيدا مي کند. مثل هميشه رچت سلاح هاي جديدي خواهد داشت، يکي ديوانه وارتر و البته جالب تر از ديگري . اما واقعا اين سلاح ها حرف جديدي براي زدن ندارند و گيم پلي بخش هاي کنترل راچت بيش از حد قابل پيش بيني شده است . بهترين و جديدترين پيشرفت رچت که طرفداران خود را با آن خفه کردند (!) يک جفت کفش اسکيت پرنده است!!! واقعا ا نتظار بيشتري داشتيم! در عوض کلنک اين بار حقه ي جديدي فرا گرفته و آن حرکت در زمان است (چه سرپرايزي؟!) .کلانک مي تواند حرکت خود را در مکان هاي خاص ضبط کند و به اين ترتيب در يک زمان ، دو يا چند کلون از خود داشته باشد که در حل بسياري از پازل ها کاربرد خواهند داشت. CiT با استقبال خيلي خوب عموم و منتقدين در E3 امسال روبرو شد. شايد چون استقبال از يک بازي R&C جديد به نوعي سنت تبديل شده و کسي هم جرات سنت شکني ندارد ! در کل به نظر مي رسد با اثري شلوغ ، مفرح و جالب روبرو خواهيم بود که مانند عناوين اخير اين سري، به شدت از نبود نوآوري رنج مي برد.
مسلما هيچ گاه عرضه نسخه اي ديگر از سري Halo چيز بدي نيست! به ويژه اگر خود Bungie آن را بسازد. Halo 3: ODST عنواني بود که پس از جداييBungie از مايکروسافت ساخت آن تاييد شد آن هم در شرايطي که بسياري انتظار ساخت يک بازي کاملا جديد و خارج از دنياي Halo را داشتند . در اين بازي ديگر خبري از Master Chief نخواهد بود و در عوض در نقش يکODST (معروف به Hell Jumper) با نام مستعار روکي (The Rookie) بازي خواهيد کرد؛ بنابراين خيلي از توانايي هاي مستر چيف را در اختيار نخواهيد داشت و طبيعتا با چالش هاي متفاوتي و شايد بزرگ تري مواجه خواهيد شد. در ابتدا گفته مي شد بازي داراي المان هاي مخفي کاري خواهد بود؛ اما از نمايش بازي در E3 امسال چيزهاي بيشتري دستگيرمان شد. در حقيقت گيم پلي بازي هم چنان اصالت خود را حفظ کرده ؛ اما بيشتر شبيه Hello:Cmbat Evolved است . از اين جهت که مراحل و محيط ها به نسبت خيلي بارزتر و شاخه شاخه تر شده و به بازيبازها اجازه مي دهد با استراتژي دلخواه خود ماموريت را به اتمام برساند يعني اگر کسي مايل بود مي تواند با مخفي کاري هايي مشابه آن چه در Halo :CE تجربه کرده بوديم، مراحل را پشت سر بگذارد و از مخفي کاري محض يا کاهش حجم اکشن بازي خبر نيست. هم چنين در E3 يک مد جديد نيز براي بازي معرفي شد که Fire fight نام دارد و چيزي شبيه به مُد Horde در بازي Gears of war 2 است . در اين مد در چندين مپ مختلف ، مي توانيد به صورت 4 نفره به مقابله با دسته هاي دشمن که به تدريج بزرگ تر و سهمگين تر مي شوند، بپردازيد.بازي در قالب 2 DVD عرضه خواهد شد که يکي براي بخش تک نفره Fire fight و ديگري شامل مد چند نفره و 24 مپ (تمام مپ ها Halo :3 به علاوه چندين مپ جديد واختصاصي ) است . علاوه بر اين خريداران مي توانند در تست بتاي Hallo Reach شرکت کنند.Hallo Reach ديگر عنوان جديدBungie است که سال آينده عرضه خواهد شد . به نظر مي رسد از اين پس هر سال بايد منتظر حداقل يک Halo باشيم!
همان طور که مي دانيد NGS2 نسخه PS3 بازي NG2 است که سال گذشته براي کنسول X360 منتشر شد ؛ البته با تغييرها و پيشرفت بخش هاي مختلف آن. در NGS2 علاوه بر ريوها يابوسا کنترل سه شخصيت ديگر نيز به بازيباز سپرده مي شود. اولين شخصيت آيانه (Ayane) از سري بازي هاي Dead or Alive است که در قسمت هاي قبل تنها در صحنه هاي سينمايي (Cutscene) حضور داشت. کاراکتر بعدي موميجي (Momiji ) از بازي Ninja Gaiden: Dragon Sword کنسول NDS است و سومين شخصيت هم ريچل (Rachel) از NGS که در آن جا نيز به عنوان شخصيت قابل بازي مراحلي را با و پشت سر گذاشتيد. به نظر مي رسد همانند NGS هر سه شخصيت به تناوب در قسمت هاي مختلف داستان حضور پيدا مي کنند و بازيباز بايد مراحل تعيين شده را با يکي از اين سه شخصيت طي کند. برخي اين روش روايت داستان از زواياي مختلف را ايده جالبي مي دانندو از آن به عنوان يک تنوع اساسي و بسيار جذاب بين مراحل بازي ياد مي کنند؛ اما بعضي نيز اين سبک تغيير در هدايت شخصيت ها (همانند بازي Onimusha 2: Samurai's Destiny) را محروم کردن بازيباز از لذت هدايت يک کاراکتر جديد به صورت متداوم و کامل مي دانند. احتمالا افرادي که نسخه X360 اين بازي را تجربه کرده اند به ياد دارند که اجراي فنون ضد حمله کمي دشوار و ناکارآمد بود؛ اما در NGS2 اجراي اين تکنيک ساده تر شده اين کار مبارزه ها را روان تر و دلچسب تر مي کند. جلوه هاي خون و خونريزي هم تا حدي کاهش پيدا کرده اند و همانند NG2 با ضربه زدن به دشمن و قطع کردن اعضاي آن ها همانند آتشفشان خون از عضو قطع شده فوران نمي کند و به جاي آن دود بنفش رنگي به همراه خون از عضو قطع شده، خارج مي شود تا اکشن سريع و نفس گير بازي کمتر در پيش جلوه هاي خون محو شوند. به همين جهت سرعت اجراي فنون ويژه شارژي هم کمي کاهش پيدا کرده تا بازيباز بيشتر از آن لذت ببرند. البته احتمال دارد Team Ninja با قرار دادن تنظيمات در بخش Option اجازه دهد بازيباز به دلخواه خود ميزان خون و خونريزي بازي را تنظيم کند.
سرعت فريم نيز تثبيت شده و بازي از نظر جلوه هاي بصري و موارد تکنيکي پيشرفت کرده است. حضور چند باس، دشمن ، سلاح و مرحله جديد تاييد شده و اميدواريم Team Ninja با برطرف کردن مشکلات NGII ، بتواند اين عنوان را به جايگاه اصلي اش در دنياي بازي هاي اکشن بازگرداند.
اگر شما جزو طرفداران Valve باشيد احتمالا صبرتان به سر آمده و انتظار داشتيد در E3 امسال بالاخره اطلاعاتي از اپيزود سوم بازي هاي Half Life Aftermath که اپيزود دوم آن مدت ها پيش عرضه شد، ارايه شود. اما امسال بسياري از بازيبازها در نهايت شگفتي خبر ساخت قسمت دوم بازي Left 4 Dead را که قسمت اول آن همين چند وقت پيش عرضه شده بود ، شنيديد! شايد دليل اصلي اين مساله ، محبوبيت فوق العاده بازي L4D باشد که دنياي بازي هاي تحت شبکه را به خوبي تکان داد و با گيم پلي عالي خود ، بسياري از بازيبازها را ساعت ها سرگرم کرد.
دومين بازي L4D شباهت بسيار زيادي به بازي اول دارد و تقريبا همان بازي اول است! در ين بازي ، بازيبازها کنترل چهار شخصيت را به دست گرفته و دقيقا مطابق روند بازي قبلي، آن ها را در طول مراحل 5 اپيزود هدايت مي کنند. گيم پلي بازي نيز شبيه بازي اول است . اين مساله باعث شد پس از نمايش بازي در E3 انتقادهاي تند و تيزي از عرضه اين بازي شود . بسياري از طرفداران و منتقدان اعتقاد داشتند بهتر بودValve به جاي عرضه يک دنباله بسيار شبيه به بازي قبلي با فاصله زماني بسيار کوتاه ، DLCهاي بيتشري براي بازي اول عرضه مي کرد. حتي بعدها مشخص شد بسياري از کارکنان ارشدValve از جمله خود گيب نيوول با اين کار مخالف بوده اند، اما سرانجام Valve در پاسخ رسمي به اين انتقادها گفت بازي جديد ويژگي هاي جديد و متنوع زيادي داشت که عرضه آن در قالب بازي اصلي امکان ناپذير بود و آن ها براي معرفي اين ويژگي ها و قابليت ها چاره اي جز عرضه يک دنباله نداشتند.
در بازي جديد چهار شخصيت جديد وجود دارند که عبارتند از : نيک يک قمار باز متقلب ، کوچ يک مربي راگبي دبيرستان ، اليس يک مکانيک و راشل يک خانم خبرنگار که بازيباز در طول بازي از طريق ديالوگ هاي بازي با آن ها آشنا مي شود .هر دو تيم موجود در بازي ، يعني Survivorها و Infectedها دستخوش تغييراتي شده اند. به عنوان مثال تيم انسان ها اکنون مي تواند از اسلحه هاي متعدد جديد که شاخص ترين آن ها ، سلاح هاي مبارزه تن به تن مثل اره برقي است استفاده کند. کلاس هاي جديدي نيز براي تيم زامبي ها معرفي شده است. به عنوان مثال کلاس جديد Charger تا حدودي شبيه Tank بازي اصلي است که خيلي ضعيف تر و سريع تر شده و مي تواند با حمله کردن و تنه زدن به اعضاي تيم انسان ها ، آن ها را براي مدت کوتاهي گيج کند. علاوه بر معرفي يک مد جديد که اطلاعات کافي از آن در دست نيست ، تمام مراحل داستان بازي بر خلاف بازي اول هم در حالت Survival و هم در حالت عليه هم قابل بازي خواهند بود. علاوه بر داشتن Al Director پيشرفته که مراحل بازي را بسيار جالب تر و مبارزه در آن نيازمند تفکر بيشتر خواهد کرد؛ خبر بسيار خوب براي طرفداران بازي اول اين است که L4D2 داستان بسيار قوي تري نسبت به بازي اصلي که در اين زمينه بسيار ضعيف بود، خواهد داشت.
شرکت Black Rock Studio به همراه ديزني (سازندگان معروف بازي Pure) اين بار با رونميي از يک بازي ريسينگ متفاوت ديگر قصد دارند تا در فصل اول 2010شايستگي هاي خود را ثابت کنند. مطمئنا SS با ديگر بازي هاي ريسينگي که قبلا ديده ايم، بسيار متفاوت و البته اکشن تر خواهد بود. ساختاربازي بر مبناي Power Play و استفاده از قدرت هاي ويژه به همراه بدلکاري ، پرش و دقت بنا شده است. شما در بازي با استفاده از اين عناصر قدرت جمع آوري مي کنيد و درنهايت براي از بين بردن رقيبان بايد از آن بهره بگيريد. قدرت ها ، المان هاي بسيار جالبي هستند که مي توانيد به شکل هاي بسيار عجيبي از آن ها استفاده کنيد. با پرشدن قدرت مي توانيد ساختماني را در کسري از ثانيه به آتش بکشيد و روي رقيبان منهدم کنيديا هواپيما را از آسمان به زمين بکشانيدو به جايي بکوبيد!گيم پلي اکشن و درگير کننده بازي بيش از هر چيز ديگري خودنمايي مي کند و کنترل و مديريت قدرت ها بسيار حائز اهميت به نظر مي رسد. استفاده از لوکيشن هاي ديدني و پر حادثه ، نکته اي ديگر بود که چشم ها را نوازش مي داد. در هر مکان بيش از صدها مانع قابل استفاده ديده مي شد که مي توانيد با جمع کردن قدرت ها از آن ها به خوبي استفاده کنيد و لذت ببريد.
ساختن ادامه ي موفق ، هميشه کاري دشوار است . اولينLost Planet ، يک شوتر سوم شخص در محيطي سراسر برفي با داستاني جالب و گيم پلي اي متفاوت، از اولين بازي هاي موفقX360 بود ( و يکي از آثار مورد علاقه ي من نيز بود!) اکنون ده سال از زمان اولين بازي گذشته ، برف ها آب شده و سياره ي EDNIII به بهشتي گرمسيري تبديل شده است. بهشتي با هيولاهاي چند ده متري ! کپکام در اين بازي نشان داده برخلاف اکثر سازندگان ، براي ادامه ي کار به بازيافت اثر قبلي بسنده نمي کند و کاري نو و متفاوت عرضه خواهد کرد. آن طور که ديديم، بازي نه تنها در محيط جديد و با داستان جديد دنبال مي شود؛ بلکه گيم پلي نيز محول شده است . قابليت Co-OP تا چهارنفر مهم ترين پيشرفت بازي است؛ اگر چه بايد ديد در حالت يک نفره ،هوش مصنوعي مي تواند به خوبي از پس کنترل 3 شخصيت ديگر برآيد يا خير؟ از گرافيک واقعا ديدني بازي گرفته تا هيولاهاي غول آسا و ربات هاي بسيار متنوع، همه چيز نويد اثري پر زد و خورد و جذاب را مي دهند. اکثر منتقدين و بازديد کنندگان از نمايشگاه E3 نيز با ما هم عقيده بودند که اگر بخواهيم به اثري عنوان بهترين ادامه را اعطا کنيم ، Lost Planet 2 شايسته ترين بازي براي دريافت اين عنوان خواهد بود!
Bioshock يکي از زيباترين بازي هاي چند سال گذشته بود و طبيعي است که دنباله هايي براي آن ساخته شود. دومين بازي در اين سري تلاش مي کند ضمن حفظ جذابيت هاي بازي اصلي، ويژگي هاي جديد و بديعي معرفي کند. اين بازي يکي از عناويني بود که نظر بسياري از علاقمندان و منتقدان را در نمايشگاه E3 امسال به خود جلب کرد و خوشبختانه اطلاعات زيادي نيز درباره آن منتشر شد. در اين بازي که داستان آن حدود 10 سال پس از بازي اصلي اتفاق مي افتد، اتفاقات شومي در شهرهاي ساحلي در حال وقوع است . يک موجود مرموز لاغر، بسيار قدرتمند و بسيار سريع دختر بچه ها را شبانه مي دزدد و به مکان نامعلومي مي برد. بعدها معلوم مي شود که اين موجود يک Big Sister است، يکي از خواهرکوچولوهاي بازي اصلي که به دلايل ناشناخته اي اقدام به آدم ربايي مي کند و به نظر مي رسد قصد دارد دختر بچه هايي را که مي دزدد، به موجوداتي شبيه به خودتبديل کند. در همين زمان بازيباز ما که يک نوع Big Dady اوليه يا پروتوتايپ است، وارد عمل مي شود . بازيباز در اين بازي سرعت بسيار بالايي دارد ، مي تواند از مته غولپيکر بيک ددي استفاده کند، به اسلحه هاي متفاوت بازي اصلي دسترسي دارد و حتي مي تواند پلسميدها را به طور همزمان با اسلحه استفاده کند. بازيباز حتي در برخي از بخش هاي بازي بااستفاده از لباس غواصي بيگ ددي از شهر ريچر خارج شده و در اقيانوس گشت و گذار خواهد کرد. بازيباز در ويرانه هاي شهر ريچر شروع به گشت و گذار کرده و مي تواند همانند بازي اصلي خواهر کوچولو ها را با کشتن بيگ ددي هاي محافظ آن ها شکار يا حتي آن ها را با خود همراه کند. در اين حال خواهر کوچولو ها براي قهرمان ما Adam جمع آوري خواهند کرد.
يکي ديگر از ويژگي هاي بسيار جالب Bioshock2 داشتن حالت چند نفره است. سازندگان قول داده اند اين کار صرفا براي اضافه کردن يک مد چند نفره ساده به بازي نيست، بلکه کار بسيار زيادي روي حالت چند نفره اين بازي شده تا بسيار هيجان انگيز و متفاوت باشد.
شايد Forza3 يکي از آشکارترين (!) عنوان هاي محرمانه مايکروسافت بود که همه با اطمينان کامل منتظر اعلام و نمايش آن در E3 امسال بودند ! حالا ديگر Forza يک نام آشنا در بين طرفداران حرفه اي ريسينگ محسوب مي شود، يکي شبيه ساز ريسينگ که شايد بتواند نزديک ترين رقابت را با غول اين سبک يعني Gran Turismo داشته باشد و جالب اين که Turn10 اکتبر امسال در شرايطي Forza3 را عرضه مي کند که اين بازي دومين عنوان آن ها را در اين نسل محسوب مي شود ؛ ولي هنوز Polyphony Digital يک GT حقيقي براي PS3 عرضه نکرده است.Forza 3 عنواني است که مي خواهد با حفظ تمام نقاط قوت بازي هاي قبلي و با ارايه نوآوري هاي جالب ، استانداردهاي جديدي براي سبک ريسينگ تعريف کند و گواه آن نيز نمايش بسيار خوب بازي در E3 امسال بود که تقريبا از نظر تمام سايت ها به عنوان بهترين ريسينگ نمايش داده شده در E3 انتخاب شد. بيش از 400 اتومبيل از 50 کمپاني اتومبيل سازي دنيا و بيش از 100 پيست تنها بخشي از اعداد و ارقام جاه طلبانه بازي هستند چرا که در بخش Customization هم تيم سازنده سنگ تمام گذاشته تا بهترين را در اين بخش ارايه دهد. بالاخره پس از انتقادات بسيار به سازندگان Cockpit View (نماي داخل کابين اتومبيل) نيزبه بازي افزوده شد. بازي هم چنين داراي يک اديتور ويدئوي پيشرفته نيز خواهد بود که به بازيباز اين امکان را مي دهد تا ويدئوهاي ديدني و جذابي از مسابقه تهيه کرده و با ديگران به اشتراک بگذارد . بازي هم چنان با سرعت 60فريم بر ثانيه اجرا خواهد شدو پيشرفت گرافيکي (نورپردازي ، مدلسازي و...) نيز کاملا نسبت به Forza 2 محسوس است. بي صبرانه منتظر اين ريسينگ فوق العاده زيبا و جذاب در پاييز امسال هستيم.
طرفداران اثر تاثيرگذاري چون قسمت اول Devil May Cry ، مطمئنا با خالق بازي يعني هيدکي کاميا(Hideki Kamiya) آشنا هستند . کسي که علاوه بر عنوان فوق ، شاهکارهايي چون Resident,Okami,Evil 2 را نيز در کارنامه دارد . وقتي او خبر از بازگشت به گيم پلي مشابه DMC و نيتش جهت پيشبرد سبک را داد، برخي او را مسخره کردند ، اما وي با Bayonetta نشان داده به قدري تلاش کرده که به قول منتقدان سايت Game Spy شايد کمي بيش از حد متفاوت خاص باشد! البته اغراق و نوآوري اصلي در قهرمان بازي و ظاهر وي است که هر چند عدهاي او را دانته مذکر خوانده اند؛ اما Bayonetta عملا يک شخصيت عجيب و غريب است که بيشتر حالت کاريکاتور دارد . همين عوامل دست کاميا و تيمش در Platinum Games را باز گذاشته اند تا جنون آميزترين سيستم هاي مبارزه را پياده کنند که عنصري چون وجود اسلحه در پاشنه قهرمان بازي در مقابل شان منطقي و عادي است . اگر هنوز به اثر جنون آميز اما فوق العاده جذاب کاميا ايمان نياورده ايد، پيشنهاد مي کنم به وسايل شکنجه قرون وسطايي Bayonetta که از موهايش به وجودمي آيند مراجعه کنيد.
همه مي دانيم مهم ترين ويژگي wii سيستم کنترل آن است و تمامي بازي هاي موفق اين کنسول تا به اين جا به بهترين شکل ممکن از ويژگي Motion Sensor کنسول استفاده کرده اند. اما جديدترين بازي استوديوي Vanilla Ware يعني با اين که از قابليت هاي کنترلرwii استفاده نمي کند، به نظر مي رسد يکي از بهترين هاي اين کنسول باشد. Muramasa ابتدا قرار بود فقط در ژاپن منتشر شود؛ اما سرانجام ناشر بازي تصميم گرفت بازي را در اروپا و آمريکا نيز منتشر کند. به همين دليل يک دموي قابل بازي کوتاه در نمايشگاه E3 امسال در اختيار نوينسدگان سايت ها و مجلات مختلف قرار گرفت تا هر چه بيشتر با بازي آشنا شوند.
Muramasa داستان چندان پيچيده اي نداشته و کل موضوع بازي در جمع آوري 108 شمشير نفرين شده در دوران ژاپن فئودال خلاصه مي شود. Muramasa يک بازي 2D(دو بعدي) است که به لطف گرافک هنري زيبا و استفاده از تصاوير فوق العاده زيبا براي بک گراندها ، توجه بسياري را به سمت خود جلب کرده است.
گيم پلي بازي شباهت زيادي با بازي هاي پلتفرمر کلاسيک دارد. در Muramasa بازيباز از بين دو شخصيت با نام هاي کيسوکه و موموهيمه يکي را انتخاب کرده و به جمع آوري 108 شمشير نفرين شده ، مي پردازدو دراين راه بايد با انواع و اقسام موجودات و هيولاها مبارزه کند. از نکات جالب بازي اين است که بازيباز مي تواند به تناوب از هر 108 شمشير موجود در بازي استفاده کند. يکي از المان هاي مهم در گيم پلي بازي استفاده ي صحيح و بجا از سلاح هاي مختلف است؛ به طوري که بعضي از سلاح ها براي مبارزه با بعضي از باس ها ، مناسب نيستند يا بعضي از سلاح ها در صورت استفاده در مقابل بعضي از دشمنان خيلي زود خراب مي شوند و خراب شدن سلاح ها نيز دردسرهاي زيادي را در پي دارد. چيزي که در E3 امسال از Muramasa نشان داده شده نويد يک بازي باگيم پلي ساده و روان (که البته به کمي تفکر و پيدا کردن استراتژي مناسب براي مبارزه هاي مختلف هم نياز دارد) در کنار گرافيک هنري زيبا و دلچسب را مي دهد. Muramasa پتانسيل تبديل شدن به يکي از بهترين عناوين کنسول Wii را دارد.
يکي از بازي هاي که در E3 امسال سر و صداي زيادي به پا کرد، MGS Peace Walker بود که براي PSP عرضه مي شود .البته سرو صداي ناشي از اين بازي خيلي قبل از E3 شروع شده بود ، چون علاوه بر نمايش شمارش هاي معکوس در سايت کونامي ، اطلاعاتي از اين بازي در يکي از شماره هاي مجله فاميتسو ژاپن درز کرده بودکه باعث شکل گيري شايعات زياد شد و حتي بعضي از طرفداران دو آتشه و متعصب بازي MGS4 ادعا مي کردند اين بازي دنبالهMGS4 است که به طور انحصاري براي PS3 منتشر خواهد شد! هر چند بعدا معلوم شد بازي ديگري در همين سري نه تنها براي PS3 بلکه براي PC و X360 نيز در دست ساخت است، ولي ارتباطي به MGS PW ندارد. براي افرادي که از داستان نسبتا عجيب Portable Ops ناراضي بودند ، بايد گفت لازم نيست نگران باشند. کوجيما اعلام کرده به طور مستقيم در ساخت بازي دخالت دارد و داستان اين بازي بخشي اساسي از سري بازي هاي MGS را تشکيل خواهد داد و داستان آن بسياري از نقاط سياه و مبهم در بازي هاي MGS را روشن کند. علاوه بر اين مشخص شده است بسياري از افرادي که در ساخت بازي MGS4 نقش داشتند، در حال کار روي اين بازي هستند. از اين رو به نظر مي رسد Peace Wallker يکي از بازي هاي شاخص سري MGS باشد.
داستان اين بازي که دنباله Portable Ops محسوب مي شود؛ چهارسال پس از اتفاقات Portable Ops و ده سال پس از MGS3 Snake Eater و در کاستاريکا اتفاق مي افتد . شخصيت اصلي اين بازي نيز همانند دو بازي ياد شده ، Big Boss است که همراه با گروهش که به نظر مي رسد همان اعضاي Outer Heaven باشد ، در برابر يک نيروي نظامي بسيار قدرتمند ناشناس که تسليحات سنگيني را در منطقه کاستاريکا پياده کرده و امنيت آن را تهديد مي کند ، مبارزه خواهد کرد. بازي در محيط هاي متنوع از قبيل تاسيسات ، شهرها ، ساحل دريا، جنگل هاي انبوه و ...رخ داده و به طرز سنگيني روي مخفي کاري تکيه مي کند. کوجيما قول داده Peace Wallker از ويژگي هاي خاص PSP استفاده کند که قابليت هاي Co-Up يکي از آن ها است. در تريلر بازي صحنه بسيار جالبي نمايش داده مي شود که در آن چهار شخصيت Big Boss با لباس هاي متفاوت در مقابل يک تانک متال گير(احتمالا از نوع Peace Wallker ) مي ايستند!!! مشخص نيست آيا اين اتفاق در حالت داستاني بازي رخ مي دهد يا نه و آيا حضور اين چهار شخصيت يک عنصر اساسي داستاني بازي است يا خير (با شناختي که از کوجيما داريم مي توان مطمئن بود چهارBig Boss که در صحنه ديده مي شود نقش مهمي در داستان آن دارند)، ولي حتي اگر سه شخصيت ديگر کلون هاي Big Boss باشند، باز هم موضوع عجيب اين است که هر چهار نفر چشم بند بر چشم دارند!
Peace Wallker از لحاظ گرافيکي نيز از بازي هاي شاخص و عالي PSP محسوب مي شود و کيفيت گرافيک آن خصوصا در مراحل جنگ خيره کننده است. اين بازي در سال 2010 عرضه خواهد شد و بدون شک مي تواند نظر طرفداران بازي MGS3 را به خود جلب کند.
نينتندو در نمايشگاه امسال با معرفي چند نسخه جديد از عنوان هاي قديمي خود طرفدارانش را به وجد آورد. يکي از معدود سرپرايزهاي نينتندو براي E3 امسال بازي New Super Mario Bros براي کنسول Wii بود. اين بازي در واقع برادر بزرگتر NSMB براي کنسول دستي DS محسوب مي شود. همان طور که ميدانيد NSMB يکي از محبوب ترين و پرفروش ترين بازي هاي کنسول دستي DSبود و حالا نينتندو قصد دارد محبوبيت اين بازي را به کنسول خانگي خود نيز بکشاند وروح تازه اي به بازي هاي Side-Scroll بدمد. شايد در ابتدا برخي تصور کنند اين بازي شبيه به Little Big Planet است؛ اما اگر دقيق شويد، خواهيد ديد LBP بسياري از عناصرگيم پلي را از Super Mario تقليد کرده است! گيم پلي شاد و بسيار جذاب سري بازي هاي ماريو که يکي از عوامل موفقيت آن به شمار مي رود، اين بار نيز با همان قدرت حضور دارد. وقتي به مکانيزم ساده بازي نگاهي مي اندازيم مي بينيم استفاده دقيق از المان هاي قديمي اين سري سبب خلق ايده هاي جديدي شده است. دشمنان جديد و نحوه تعامل با ديگر شخصيت ها از جمله نکات زيباي بازي به شمار مي آيد. مراحل بازي اکثرا يا از بازي هاي قبلي Mario به خصوص Super Mario Bros براي NES الهام گرفته شده اند يا NSMB . البته نسخه Wii يک ويژگي متمايز نيز دارد وآن امکان انجام بازي به صورت Co-Op چهارنفره است! يک نفر در نقش ماريو، يکي لوئيجي و دو تا هم Toad. انجام بازي به صورت چهارنفره بسيار جذاب است . مي توانيد روي سر يکديگر پريده تا پرش هاي بلندتري انجام دهيد، يکديگر را بلند کرده و پرتاب کنيد، براي جمع آوري سکه ها و آيتم ها با يکديگر به رقابت بپردازيد و در کل اوقات بسيار مفرح و شادي را تجربه کنيد. مطمئنا اين بازي نيز مانند اکثر بازي هاي نينتندو در اين نسل مخاطبان بسيار را به سوي خود جذب خواهد کرد و با فروش ميليوني بازار را به تسخير خود درخواهد آورد.
قسمت اول بازيMass Effect با تمام ايرادهايي که بسياري به بازي گرفتند، تجربه بسيار لذت بخش و خوبي بود؛به طوري که هواداران بازي همواره در طول 2 سال گذشته براي قسمت دوم آن عطش داشتند. تا اين که بالاخره در E3 امسال توانستيم گوشه هايي از اين بازي را ببينيم و همان طور که انتظار مي رفت ، بازي در سطح بالاي کيفي قرار دارد ، چه از لحاظ گرافيکي و هنري و چه از لحاظ گيم پلي و سينمايي بودن. سازندگان به بسياري از انتقادها گوش داده و سعي کرده اند آن ها را در ME2 برطرف کنند.ME2 اين بار بسيار تاريک تر از قسمت اول شده است. داستان و جو آن تيره تر و پيچيده تر شده و اين بار انسان ها با تهديدي به مراتب بزرگ تر مواجه مي شوند. گيم پلي بازي نيز سريع تر و کم نقص تر و المان هاي نقش آفريني (RPG) هم عميق تر شده است. تمام اين موارد دست به دست هم دادند تاMass Effect 2 از نظر اکثرسايت ها بهترين بازي نقش آفريني نمايشگاه لقب بگيرد و هم چنين يکي از برترين هاي نمايشگاه . يکي از نکات مثبت بازي اين است که تصميم هاي شما در ME مي تواند بر شروع و روند بازي در ME2 تاثير بگذارد؛ ضمن اين که مي توانيد فرمانده شپرد خود را نيز بهME2 منتقل کنيد. بنابراين فايل ذخيره (Save) خود رانگه داريد. البته اگر هم ME را بازي نکرده ايد ، نگران نباشيد چرا که مي توانيد ME2 را کاملا از صفر آغاز کنيد . فعلا پلتفرم هاي بازي X360 , PC اعلام شده اند؛ اما احتمال عرضه بازي براي PS3 نيز زياد است. يک نکته جالب و البته ناراحت کننده در نمايش بازي درE3 اين بود که تقريبا يکي از گره هاي داستاني آن در انتهاي بازي در کمال ناباوري لو رفت و شايد پايان بازي را از همين حالا براي بعضي ها Spoil کرد!
در نمايشگاه E3 سال گذشته ، Square Enix با انتشار خبري مبني بر خارج شدن Final Fantasy XIII از حالت اختصاصي براي PS3 و انتشار براي X360 ، همه را شوکه کرد. امسال نيز FFXIII يکي از بخش هاي اصلي کنفرانس خبري رقباي اصلي جنگ کنسول ها يعني PS3 وX360 بود . در يکي از نمايش هاي بازي با چند شخصيت جديد آشنا شديم و در ديگري بالاخره به بسياري از سوال هاي ما در مورد گيم پلي پاسخ داده شد. گرافيک بازي به لطف موتور Crystal Tools بسيار ديدني و واقعا چشم نواز است.گيم پلي نيز به حالت کلاسيک ATB و نوبتي بازگشته است. هم چنين به نظر مي رسد تنها کنترل شخصيت اصلي در دست بازيباز است و بقيه را هوش مصنوعي هدايت مي کند. اگر چه سازندگان در اين مورد اظهار نظري نکرده اند. جز اين اخبار چنداني در خصوص FFXIII منتشر نشد و براي دو اثر همراه آن Agito و Versus نيز هيچ برنامه اي ارايه نشد. نکته جالب اين که براي يکي از پرطرفدارترين مجموعه هاي تاريخ بازي ها در E3 امسال جايگاه خاصي در نظر گرفته نشده بود و تنها هديه ي سازندگان به ما تاريخ هاي انتشار مبهم بود. اميدواريم در آينده ، اخباري با جزييات بيشتر براي طرفداران تشنه ي اين اثر منتشر شود. چرا که اگر به سايت هاي خبري سري بزنيد، مي بينيد تعداد سوال هاي علاقمندان کمتر که نشده ، بيشتر هم شده است!
کسي در جريان کنفرانس هاي E3 دوست ندارد، به جاي تماشاي دموهاي زنده ، بنشيند و به صحبت هاي بازيسازها و مديران مختلف گوش دهد؛ حتي اگر سخنگوي مورد نظر جيمز کامرون و موضوع صحبتش اولين اطلاعات از فيلم و بازي پر سر و صدا Avatar باشد ؛ اما وقتي ماجراجويي (Adventure) ساز محبوب و افسانه اي يعني تيم شفر همين کار را انجام مي دهد ، همه با لذت به حرف هاي او گوش مي کنند. بازي جديد يک عنوان اکشن Open World است؛ ولي حس ظنز خاص شفر و تيمش به هيچ وجه دست نخورده است . او که در جريان کنفرانس EA هم از شوخي و تعريف خاطره هاي بي ربط و خنده آورش دست برنداشت؛ از حضور افرادي چون راب هالفورد (Rob Halford) و آزي آزبورن (Ozzy Osbourne) در بازي پرده برداشت . در بازي با ادي ريگز (با صداي جک بلک) آشنا مي شويم ؛ يک Roadie که ناخواسته از دنياي هوي متال سردرآورده است . او بايد به کمک قدرت خالص متال و گيتارش ، تعادل را به اين سرزمين افسانه اي بازگرداند. به کمک تبليغات EA در کنار زحمات Double Fine و نبوغ شفر، Brutal Legend موفق شد نظر همگان را در E3 جلب کرده و جرگه نامزدي هاي بهترين بازي نمايش بپيوندد. امري که باعث شده برخي آن را عامل شکايت ناگهاني Activision ، ناشر سابق و بي وفاي پيشين بازي از تيم Double Fine بدانند.
Splinter Cell از آن عناويني بود که دريک مقطع Ubisoft حسابي شيره آن را کشيد(به اصطلاح آن را MilK کرد). اما پس از Double Agent در حالي که خيلي زود از قسمت جديد بازي با عنوان Conviction با تمام نوآوري هايي که قرار بود در اين سري بازي معرفي کند، رونمايي کرد؛ ناگهان بازي از صفحه رادار بازيبازها و سايت هاي بازي ناپديد شد و تا مدت ها هيچ خبري از آن نبود. تا جايي که حتي شايعه شد ساخت بازي منتفي شده است. اما چندي پيش سازندگان وعده دادند به زودي اين عنوان را با تمام تغييرهايي که در آن اعمال کرده اند، نمايش خواهند داد. بالاخره در E3 امسال و در کنفرانس مايکروسافت توانستيم ظاهر و رويه جديد بازي را ببينيم . بسياري از ايده هاي اوليه از بازي حذف شده يا تغييرهاي اساسي به خود ديده و در عوض نوآوري هاي ديگري جاي آن ها را گرفته است. اول از همه اين که ظاهر سم فيشر ديگر شبيه دوره گردها نيست. او علي رغم تهديدهاي مقام هاي بالاتراز Third Echelon جدا و هم چنين متوجه شده که سانحه رانندگي اي که منجر به کشته شدن دخترش شده تنها يک تصادف نبوده و دست Third Echelon در کار است. حالا او به دنبال عوامل قتل دخترش و انتقام گرفتن از آن ها است. به همين خاطر انتظار نداشته باشيد سم خيلي از تجيهزات پيشرفته خود را هنوز داشته باشد . مثلا او ديگر براي نگاه کردن دزدکي از زير در اتاق به جاي دوربين و تجهيزات پيشرفته بايد از يک تکه آينه که از ماشين خود جدا کرده ، استفاده کند! هم چنين سم يک سري مهارت هاي بسيار جذاب نيز پيدا کرده که گيم پلي بازي را بسيار سينمايي مي کند. مثلا با کمک Mark&Execute قبل از ورود به هر اتاق يا مکان سم مي توانيد دشمنان يا آبجکت هاي محيط را به ترتيب علامت گذاري کند. پس از ورود به آن مکان سم به طور خودکار به اهداف شليک مي کند؛ مثلا اگر در اتاقي دو دشمن وجود داشت، مي توانيد يکي از دشمنان و هم چنين لوستري که بالاي سر دشمن ديگر است را هدف قرار دهيد . با ورود به اتاق سم ابتدا با شليک به لوستر حواس يکي از دشمنان را پرت کرده و با خيال راحت دشمن ديگر را از پاي در مي آورد تا بعد به حساب ديگري برسد . از ديگر مهارت هاي جديد سم مي توان به قابليت بازجويي از دشمنان با استفاده از محيط اشاره کرد(چيزي شبه به بازي Punisher) . انيميشن هاي سم بسيار نرم و طبيعي و تاثيرگذاري محيط نيز بسيار عالي است. اين بازي نيز قرار است اکتبر امسال براي PC,X360 عرضه شود. ما با ديدن نمايش اين بازي در E3 براي عرضه آن لحظه شماري مي کنيم.
انصافاً Infinity Ward با بازي : CoD4Modern Warfare تبحر خود را در ساخت بازي هاي شوتر اول شخص (FPS) به رخ ديگر سازندگان بازي هاي اول شخص کشيد. بازي با جوي بسيار درگير کننده، داستاني جذاب ، گرافيکي ديدني ، مراحلي زيبا و در نهايت سبک فوق العاده سينمايي خود توانست ، بخشي از قلب بسياري از هواداران سبک شوتر اول شخص را تسخير کند. نکته جالب اين که حتي بسياري از کساني که به شوترهاي اول شخص علاقه ندارند يا حتي در چهار ، پنج سال اخير به تعداد انگشتان يک دست هم بازي نکرده بودند و من به شخصه تعداد زيادي از آن ها را سراغ دارم ، مجذوب Modern Warfare شدند .Infinty Ward سطح توقعات را بسيار بالا برده بود و همه در E3 امسال انتظار نمايشي حيرانگيز از MW2 را داشتند و الحق نيز نمايش بازي محشر بود . اين بار يک گروه تروريست در روسيه امنيت سياسي دنيا را تهديد مي کنند که سرکردگي اين گروه را ماکارُف (Makarov) يکي از هم پيمانان زاخائف (Zakhaev) که در بازي اول عامل حملات اتمي بود، به عهده دارد. گرماي هيجان بازي باعث مي شد سردي هواي مرحله برفي نمايش داده شده را احساس نکنيد. بازي بيش از پيش سينمايي شده چنان که اگر بهMW2 لقب "هاليوودي ترين بازي که حتي از بسياري از عناوين هاليوودي هم جذاب تر از آب درآمده است" را بدهيم اغراق نکرده ايم؛ به خصوص بخش انتهايي دمو که سوار بر اسنوموبايل (Snowmobile) يک تعقيب و گريز داغ و پرهيجان را تجربه مي کنيد. در کل بايد گفت MW2 بسيار عالي به نظر مي رسد و همان چيزي است که هواداران بازي نخست انتظار آن را مي کشند . ما نيز همپاي طرفداران بي صبرانه در انتظار عرضه بازي در پاييز امسال هستيم.
نسخه اول AC يکي از بازي هاي عميق و زيبايي بود که متاسفانه نتوانست جايگاه ويژه ي خود را کسب کند. اين موضوع به اين دليل بود که ريشه هاي داستاني پيچيده و گيم پلي بعضا نامفهوم بازي صدمات بزرگي به آن زد. اما در نسخه ي دوم خوشبختانه گيم پلي بازي ارتقا يافته و داستان نيز بياني ساده تر پيدا کرده است . شخصيت الطير جاي خود را به ايتسيو(Ezio) در خلال رنسانس داده و تيم سازنده شما را با معماري ايتالياي آن زمان آشنا خواهند کرد.همان طور که مي دانيد ساختار اين بازي مخفي کاري است و بايد اهداف خود را به ظرز بسيار مرموزي از بين ببريد . در همين راستا تا حدي اين قابليت به کمک سلاح ها و ابزار گسترش يافته و لذت بيشتري را در خود جاي داده است . در نمايش هاي اخير چيزي که بيش از همه به چشم مي آمد ، سرعت گيم پلي باز بود که نسبت به نسخه ي اول افزايش يافته است . ايتسيو به سرعت مي توانست از ساختمان ها بالا رود و مانند يک ورزشکار پارکور موانع را پشت سر مي گذاشت. سرعت گرفتن اجسامي مانند لبه ديوار و قدرت فرار بسيار بالا رفته و اين موضوع نويد گيم پلي رواني را خواهد داد. استفاده از سلاح هاي نقطه ي عطف بازي به شمار مي آيد ، به نحوي که در نمايش ها اين طور استنباط مي شد که اگر اين سلاح ها در اختيار بازيباز قرار نمي گرفت؛ ادامه کار ميسر نمي شد. خوشبختانه سلاح هايي مانند ،تبر ، تفنگ ، چاقوي کوچک، و در نهايت دو تيغ برنده ي معروف ايتسيو رونمايي شد. دو تيغ تيز شخصيت به او اين امکان را مي دهد تا دو نفر را از بين ببرد و تاکيد خاصي روي اين قابليت جديد داده شد. با استفاده از اين سلاح مرگبار مي توانيد به صورت مخفي تيغ را در گردن دو نفر فرو کنيد که در بعضي صحنه ها کمک بسياري خواهد کرد. بعد از صحبت هاي عجيبي که در رابطه با ماشين پرواز شنيده مي شد؛ بالاخره توانستيم اين وسيله را ببينيم و با قابليت هاي آن آشنا شويم. اين ماشين که توسط لئوناردو داوينچي ساخته شده شما را در مسافت هاي طولاني تر همراهي مي کند و مي توانيد را ه هاي دور را با اين وسيله بپيماييد. نبردهاي تن به تن با افزايش کارايي گيم پلي بهتر به نظر مي رسد و با بالارفتن تعداد انيميشن ها مي توانيد کارهاي متفاوت تري را نسبت به شماره ي ا ول پياده کنيد . شمشير زني ايتسيو نسبت به الطير بهتر و بسيار سريع تر خواهد بود و اين مورد در نمايش هاي اخير کاملا مشهود بود. در مواقعي استفاده از مکانيزم بسط داده شده مخفي کاري در عنوان محبوب Hitman ( به ويژه Blood Money) ملموس بود؛ به طوري که گاه احساس مي کنيد مامور 47 در نقاطي از بازي ظهور مي کند. مثلا کشيدن دشمنان به داخل کاه و از بين بردن آن ها ، نشان مي دهد سطح مخفي کاري تقويت شده است. يا فروکردن تيغ در شکم هدف بدون کوچک ترين سرو صدايي از نکات زيبايي بازي به شمار مي رود که قطعا بازي را جذاب خواهد کرد. قابليت شنا نيز همان طور که قبلا گفته شده بود به بازي اضافه شده و به زيبايي مي توانيد در آب هاي ونيز شنا و مخفي کاري کنيد. علاوه بر اين طراحان در طول بازي شما را با شخصيت هاي معروفي چون : لئوناردو داوينچي ، نيکولو ، برناردو ماکياول ، کاترينا فورزا ، لورنزوي مديچي و...آشنا خواهند کرد و بايد با اين افراد سرشناس همکاري داشته باشيد. مناطقي که باز در آن اتفاق خواهد افتاد برگرفته از معماري همان دوران هستند و به خوبي ونيز، فلورانس ، رم و توسکاني به تصوير کشيده شده اند. گرافيک بازي انصافا زيبا و پرجزييات ساخته شده و ساختمان ها سرشار از هنر و خلاقيت هستند . تعداد چند ضلعي ها در ساختمان ها افزايش يافته و گاه تصاوير بسيار زيبايي را از مناطق مختلف مي بينيم . AC2 با داشتن پتانسيل هاي فراوان قطعا يکي از انتخاب هاي اصلي شما خواهد بود.
E3 سال 2005، Remedy بازي جديد خود يعني Alan Wake را اعلام کرد. بازي در آن زمان از لحاظ فني يک سر و گردن از بسياري بازي هاي ديگر بالاتر بود؛ به طوري که از آن براي نمايش قدرت پردازنده هاي گرافيکي جديد ATI استفاده مي شد و پس از آن نيز اينتل از اين بازي براي نمايش قابليت هاي پردازنده هاي Quad-Coreخود استفاده کرد. در طول اين چهارسال اتفاق هاي جالبي براي Remedy و اين بازي افتاد . مايکروسافت با Remedy قرار داد همکاري امضا کرد تا علاوه بر اين که ناشر اين عنوان باشد؛ بتواند اين بازي را براي پلتفرم هاي خود يعني ويندوز ويستا و X360 به صورت انحصاري درآورد. مدت ها خبري از WakeAlan نبود و حتي شايعات ناخوشايندي مبني بر منتفي شدن با خوب پيش نرفتن مراحل ساخت به گوش مي رسيد تا اين که اين اواخر Remedy به اين شايعات پايان داد و بالاخره با نمايش بازي در E3 امسال اعلام کرد زمان زيادي تا عرضه بازي (بهار 2010) باقي نمانده است. بالاخره توانستيم در کنفرانس مايکروسافت بخشي از گيم پلي بازي را ببينيم و با برخي از ايده هاي آن آشنا شويم. از لحاظ گرافيکي همان طور که انتظار مي رفت با يک عنوان فوق العاده ديدني مواجه هستيم، به طوري که مي توان به جرات گفت اين عنوان عصاره X360 را خواهد کشيد. جو بازي نيز به لطف نورپردازي حيرت انگيز و صداگذاري بسيار عالي، خيلي خوب و ژرف از آب درآمده است . هم چنين نور نقشي کليدي در گيم پلي بازي ايفا مي کند؛ به طوري که حتي گيم پلي بازي در طول روز و شب کاملا با يکديگر متفاوت خواهد بود. مثلا در روز بايد بيشتر به کنکاش و جستجو در مناطق مختلف بپردازيد و شب هنگامي است که کابوس هاي وحشتناک الن به واقعيت مي پيوندند . هم چنين در شب براي مبارزه و از بين بردن دشمنان تاريکي ، به نور نياز داريد(در بازي انواع گوناگوني از نور وجود دارد، مانند نور چراغ قوه ، منور و...) تا محافظ و سپر تاريکي را از آن ها دور کرده و آن ها را در برابر صدمات فيزيکي آسيب پذير کنيد. البته گيم پلي بازي خيلي وسيع تر و پيچيده تر از آني است که در دمو به نمايش درآمد؛ چرا که يک شهر کامل و منطقه هاي وسيع براي ماجراجويي هاي گوناگون در آن تعبيه شده است . به هر حال Alan Wake يکي از مهم ترين عناوين سال 2010 کنسول X360 خواهد بود و در E3 نيز يکي از بهترين نمايش ها را داشت.
مايکرو سافت و نينتندو بزرگترين سرپرايزهاي خود برايE3 (Natal و Metrobid/Mario جديد) را در انتهاي کنفرانس هاي شان نمايش دادند؛ اما سوني براي پايان برنامه اش به سراغ عنواني آشنا يعنيGod of War رفت . قسمت سوم سري محبوب و عظيم خداي جنگ کمي بيش از حد ، از مشکل آشنا بودن و تغيير نيافتگي رنج مي برد؛ چرا که تقريبا تمام پيشرفت بازي در دو زمينه گرافيک و خشونت صورت گرفته بود . هر چند ريزش خون از دشمنان تمام استخواني کمي بيش از حد اغراق شده به نظر مي رسد؛ اما سکانس خونين اواخر پخش کامل دمو، در کنار طراحي بي نظير چهره و ظاهر کريتوس که يک دنيا با نمايش هاي اوليه GOW3 تفاوت داشت بسياري را خوشحال کرد. قطع دموي داخل کنفرانس سوني به خاطر اتمام وقت صداي برخي را درآورد اما تجربه دموي کامل و خونين آن در غرفه مربوطه ، لبخند رضايت را به لب تمام آن افراد بازگرداند.
در حالي که بسياري از بازيسازها وهم چنين بازيبازها به دنبال بازي هايي با داستان هاي پيچيده ، گرافيک هاي آن چناني و جلوه هاي صوتي عالي هستند و در E3 امسال نيز اين موضوع به وفور ديده مي شد؛ اما بازي اي که در نهايت توانست از نظر بسياري از کارشناسان و سايت هاي مختلف ، عنوان بهترين بازي نمايشگاه را از آن خود کند، يک بازي فوق العاده مبتکرانه براي کنسول دستي DS بود. جالب است بدانيد اين براي اولين بار است که يک بازي کنسول دستي توانسته پس از E3 اين گونه انواع و اقسام جوايز و عناوين را درو کند. بازي Scibblenauts که توسط 5TH Cell ساخته شده وWarner نيز انتشار آن را به عهده دارد، هم فوق العاده خلاقانه است و هم جاه طلبانه . بازي به شکل يک Side Scroller با گرافيک بسيار ساده است که در آن کنترل شخصيتي به نام مکسول (Maxwell) را به دست گرفته و در حدود 220 مرحله مختلف به جمع آوري ستاره هايي به نام Starites مي پردازيد . اما انجام اين کار به اين سادگي ها هم نيست و در طول اين مراحل با انواع واقسام موانع مواجه خواهيد شد که براي از سر راه برداشتن آن ها يک ايده ابتکاري به کارگرفته شده است. به هر شي يا آبجکتي که نياز داشتيد تنهاکافي است نام آن را در بازي تايپ کنيد تا آن شي در بازي ظاهر شود؛ سپس به کمک آن آبجکت مي توانيد موانع را از سر راه برداشته وStarites را جمع آوري کنيد. اما نکته جالب اين که بازي قادر به تشخيص ده ها هزار واژه و نام مختلف است ؛ يعني تقريبا هر چه که فکرش را بکنيد . مثلا در يکي از بخش هاي بازي با دسته اي از زامبي ها مواجه مي شويد که هيچ چيز اعم از مسلسل ، توپ و تانک بر آن ها اثر ندارد. در اينجا مي توانيد يک ماشين زمان (Time Machine ) احضار کنيد ، با آن به زمان گذشته برگشته، سوار يک دايناسور شده و دوباره به زمان حال بر مي گرديد و دسته زامبي ها را متلاشي کنيد!!! مي توانيد انواع حيوان ها ، ماتادور ، خون آشام ، شکارچي خون آشام و... احضار کنيد و جالب تر از همه اين ها اين که بازي قادر به تشخيص و برقراري ارتباط منظقي بين برخي از اين آبجکت ها است. مثلا همان طور که مي دانيد خون آشام ها از سير بيزار بوده و حتي از سيربه عنوان سلاحي عليه آن ها استفاده مي شود؛ از اين رو حتي در بازي مي توانيد با احضار سير، يک خون آشام که هيچ کس حريفش نمي شود را خيلي راحت از پا درآوريد . واقعا اين که برنامه نويسان چگونه اين همه رابطه منطقي را در بازي کدنويسي کرده اند جاي بسي شگفتي دارد و در مورد Scribblenauts تنها مي توان يک واژه به کار برد:"حيرت انگيز".
Naughty Dog با نمايش UC2:AT در کنفرانس مطبوعاتي سوني ثابت کرد لياقت اين همه تعريف و تمجيد را دارد. گرافيک بازي در سطحي فوق العاده قرار دارد و بيشتر المان هاي گرافيکي در جهت ارتقا و تنوع گيم پلي طراحي واستفاده شده اند. پيش از اين هم گفته بوديم که نقطه عطف گرافيک بازي UC:DF انيميشن هاي پويا و متنوع آن است که در قسمت دوم پيشرفت چشمگيري کرده و از آن ها در جهت پيشبرد خلق مکانيسم هاي جديد در گيم پلي بهره گرفته شده است(مثلا فيزيک و تخريب محيط در Red Faction برجسته ترين نکته در گرافيک اين بازي به شمار مي رود که تنها در جهت زيبايي بصري يا بالا بردن بعد تکنيکي بازي خلق نشده اند؛ بلکه به منظور آفرينش و تغيير گيم پلي بازي به اين شکل کار شده اند). اگر با دقت به نمايش چند دقيقه اي اين بازي نگاه کنيم مي بينيم علاوه بر متنوع بودن کارهايي که ناتان در طول مسير انجام مي دهد ، بازي با ريتمي سريع پيش مي رود و درگيري ها همانند قسمت اول کسل کننده، طولاني و تکراري نمي شوند. گيم پلي و گرافيک UC2:AT جايي براي ترديد باقي نمي گذارد و کسب چنين رتبه اي در برترين بازي هاي نمايش داده شده در E3 از نگاه بازي رايانه بي شک حق مسلم آن است!
بي ترديد ديويد کيج و يارانش در Quantic Dream سرپرايزهاي بسيار بزگري براي بازيبازها خواهند داشت و با ارايه سبکي نوين از يک ژانر تقريبا به گل نشسته خواهند توانست معناي تازه اي از خلق يک شاهکار را رقم بزنند. البته قبل از نمايش E3 2009 نيز دموهاي قابل قبولي از اين بازي بزرگ ديده بوديم؛ ولي طي برگزاري نمايشگاه خوش بختانه گره هاي کور گيم پلي و هسته ي اصلي آن باز شد و به خوبي مي توان تحليلي درست از نمايش ها ارايه داد. همان طور که متوجه شديد HR بيش از هر چيزي که فکرش را بکنيد تکيه بر داستان و گيم پلي منحصر به فردش دارد. اين دو قسمت به خوبي توانسته اند کمبودهاي احتمالي هر بخش را پوشش دهند تا در نهايت بازي براي هر فردي زيبا و منحصر به فرد باشد. 4 شخصيت قابل بازي که هنوز ماهيت آنها فاش نشده بار داستاني بازي را به عهده مي گيرند. شخصيت هاي بازي کاراگاه هايي که طي پيگيري يک سري قتل هاي زنجيره اي به مشکلات بسياري برخورد مي کنند. گذشته از اين حرف ها چيزي که همه را شوکه مي کند مکانيسم بسيار پرداخت شده گيم پلي اي است که قبلا در Fahrenheit ديده بوديم . با اين تفاوت که هزاران برابر اسکريپت هاي مربوط به گيم پلي وسيع تر شده تا بازيباز به خوبي با گيم پلي بازي درگير شود.
گيم پلي مخلوطي از تمرکز ، حل معما ، غلبه بر احساسات ، پيش بيني حوادث ، واکنش و اتفاق است که همگي در بستر بازي در جريان هستد . نمايش هاي اخير نشان داد HR قوانين خاص خودش را دارد و بازيباز را مجبور به تفکر و تعمق مي کند تا جايي که آن قدر درگير مسايل مختلف مي شويد که نخواهيد توانست راه بهتر را پيدا کنيد . معمولا در بازي هاي ديگر يک راه حل ساده پيش روي شما قرار مي گيرد و به اجبار بايد آن را دنبال کنيد؛ در حالي که در HR هيچ بايد و نبايدي وجود ندارد و شما آزاديد. براي پيدا کردن بهترين راه چندين روش مختلف وجود دارد؛ مثلا در يکي از صحنه ها شخصيت دختر بازي براي جلب توجه يک آقا مجبور شد خود را بيارايد تا بتواند به اهدافش نزديک تر شود ! البته براي جلب توجه ، چندين راه پيش روي شماست و هيچ اجباري وجود ندارد که حتما يکي را انتخاب کنيد . جاللب اين که مرگي در کار نيست و اگر اين کار به هر دليلي صورت پذيرفت با کاراکتري ديگر بايد ادامه راه دهيد تا به مقصد برسيد. سازندگان براي مبارزه با دشمنان از صحنه هاي Quick Time Event استفاده کرده اند که بسيار هم به جا مورد استفاده قرار مي گيرد. هنوز در خصوص ارتباط داستاني شخصيت هاي اصلي چيزي بيان نشده و اميدواريم اطلاعات تکميلي هر چه سريع تر اعلام شود. جلوه هاي گرافيکي بازي به زيبايي نمايش هاي قبلي نبود و به نظر مي رسيد سطح پاليگون هاي شخصيت ها افت محسوسي داشته است که اميدواريم اين مساله در نمايش هاي بعدي برطرف شود . انيميشن هاي ديده شده گاه خارج از حد تصور هستند و در يک کلام مي توان لقب شاهکار را به آن ها داد . حرکت هاي زيباي بدن ، دست ، چشم و انگشتان فوق العاده بودند و نويد يک انقلاب را در زمينه انيميشن مي دهند. رد و بدل کردن احساسات از طريق چهره و حالت هاي صورت بي نظير به نظر مي رسيد و بايد گفت اگر اين شيوه در بازي وجود داشته باشد و با همين کيفيت اجرا شود، قطعا از اکنون را HR را بايد جزو يکي از کانديداهاي برترين بازي سال دانست.
منبع:نشريه بازي رايانه شماره30
/خ
WiI sPORT rESORT
محدوديت هاي کنترلر عادي wii باعث شده اند بخش عمده اي از گيم پلي بازي هاي اين کنسول به انيميشن ها و اعمال از پيش تعيين شده (Preset) محدود شود که به حرکت هاي کلي و تصادفي تر بازيباز (مشهور به waggle) واکنش نشان مي دهند. Motion Plus آمده تا وعده و روياي اوليه کنسول wii يعني تشخيص حرکت واقعي و يک به يک را به حقيقت تبديل کند(امري که به اعتقاد برخي بايد از ابتدا به جاي تکنولوژي عادي آن استفاده مي شد). Resort براي نمايش قابليت هاي فراوان تکنولوژي جديد عرضه شده ؛ اما بر خلاف Wii Sport عادي ، صرفا يک Tech Demo تزييني نيست و يک بسته کامل به شمار مي رود که بيشتر ميني گيم هايش بعد از 5 دقيقه خسته کننده نمي شوند . از طرف ديگر نمايش آن درE3 نشان داد که وجود قابليت حسگر واقعي به جاي حالت نيمه مصنوعي بازي فيلمي ، مي تواند حتي به ميني گيم هاي مشابه آن هم عمقي جديد ببخشد که در بازي Golf شاهدش هستيم. تيراندازي با تيرکمان به روش خاص و جالب گرفتن Wii-Mote, Nunchunck در عين داشتن دقت بالا هم توجه خيلي ها را جلب کرد.
Tekken 6
مطمئناً امسال سالي فراموش نشدني براي بازيبازها خواهد بود؛ چرا که سيل عظيمي از بازي هاي کامپيوتري که در بين آنها عناوين معروف و فوق العاده محبوبي به چشم مي خورند ، روانه بازار خواهند شد. با يک نگاه اجمالي به فهرست اين عناوين مي بينيم تقريباً در تمامي ژانرها بازي بزرگي را پيش رو داريم. Tekken6 نيز به عنوان يکي از پرطرفدارترين بازي ها در سبک مبارزه اي مراحل پاياني ساخت و طراحي خود را مي گذارد تا بالاخره بعد از 4 سال انتظار پاييز امسال شاهد عرضه اين بازي روي کنسول هاي PSP,X360,PS3 باشيم. به نظر شما 4 سال زمان زيادي براي ساخت يک بازي کامپيوتري آن هم در ژانر مبارزه اي نيست؟ پيش از اين حداکثر يک سال پس از عرضه کنسول جديد، نسخه اي از اين عنوان محبوب عرضه مي شد؟ اما اکنون... .
بديهي است اين تاخير سطح توقع علاقمندان را بالا برده است . طي اين مدت دو شخصيت جديد به نام هاي لارس الکساندرسون (Lars Alexanderson) و آليسا بوسکويچ (Alisa Boskonovich) به فهرست مبارزان اضافه شده و به اين ترتيب تعداد آن ها به 44 نفر ارتقا پيدا کرده است. طراحي مدل شخصيت ها بهبود يافته و تکنيک Object Motion Blur به انيميشن آن ها اضافه شده تا حرکات طبيعي تر و جذاب تر به نظر برسند؛ اما در عوض کيفيت بافت ها در مراحل و پس زمينه ها تا حدي افت کرده است. به احتمال زياد هر دو نسخه X360,PS3 بازي در رزولوشن 1080P , 720P به صورت Native اجرا مي شوند؛ اما کنسولX360 در اجراي بازي با سرعت 60 فريم بر ثانيه مشکل داشته که سازندگان قول برطرف کردن آن را در نسخه نهايي داده اند. قسمتي شبيه به حالت Tekken Force نيز به بازي اضافه شده که بازيبازها مي توانند به صورت دو نفره در حالت Co-OP بازي را به سبک Beat Em Up پيش ببرند. نکاتي که از اين بازي اثري موفق و ماندگار ساخته شخصيت پردازي ، سيستم مبارزه ها ، تنوع حرکت ها و فنون و اجراي آن هاست و به نظر مي رسدTekken6 با رعايت اين نکات به اثري قابل قبول تبديل خواهد شد.
Aliens Vs Predator
بيگانگان و غارتگران در کنار هم همواره عملکردي نااميد کننده اي بر پرده سينما ها داشته اند؛ اما بازي هاي اين دو همانند کاميک بوک هاي شان همواره محبوب و موفق از آب درآمده اند. Rebellion که درسال 1999 بازي محبوب Aliens Vs Predator را به طرفداران اين دو هيولا هديه داد ، قصد دارد با ساخت قسمت جديد ، عملکرد ضعيف و نااميد کنند ساليان اخير خود را جبران کند. هر چند گيم پلي نمايش داده شده در E3 از ديد گرافيکي تفاوت زيادي با Screenshot هاي خيره کننده اوليه داشت؛ اما نشان داد تيم سازنده ، روح هر کدام از نژادها را حفظ کرده است . در دموي موجود شخصيت Predator به طور کامل قابل بازي بود که خوشبختانه تمام تجهيزات مرگبار خود براي شکار به صورت مخفيانه (stealth) را در اختيار داشت .Rebellion وعده داده دو نژاد ديگر يعني انسان ها و بيگانه ها ، هر کدام سبک گيم پلي متفاوت و منحصر خود را خواهند داشت به طوري که بازي با Space Marine ها شبيه عناوين Survival Horror است و تجربه Alien ها هم بر پايه اکشن سريع بنا شده است.
Red Steel
اولين شماره Red Steel يکي از عناوين فوق العاده پر سر وصداي Wii بود که در زمان خود جلب توجه زيادي کرد؛ اما پس از عرضه بازي مشخص شد عليرغم خلاقيت هاي بسيار، بازي چندان خوش ساختي نبوده و باعث ابراز تاسف بسيار از منتقدان و بازيباز ها شد . دنباله اين بازي که توسط استوديوي پاريس يوبي سافت ساخت مي شود، يک بازي اول شخص اکشن نسبتاً جالب است که از لحاظ گيم پلي از بازي اصلي پيروي مي کند. يوبي سافت وعده داده است اين بازي ايرادهاي بازي قبلي را نداشته باشد. مهم ترين تغييري که در RS2 مي بينيم و احتمالابه بهبود قابل توجه بازي منجر خواهد شد؛ استفاده از ابزار جديد کنسول Wii يعنيMotion Plus است که به صورت باندل نيز همراه آن عرضه خواهد شد. استفاد از اين ابزار جديد به بازي اجازه مي دهد حرکت هاي دست بازيباز را با دقت بسيار زيادي به کنسول منتقل کرده و عين حرکت هاي او را داخل بازي شبيه سازي کند. اين مساله ضمن حل ايرادهاي بازي اصلي ، باعث مي شود RS2 گيم پلي بسيار واقع گرايانه اي داشته باشد.در اين بازي نيز بازيباز از تفنگ يا شمشير براي مبارزه با دشمنان و حل معماهاي بازي استفاده خواهد کرد و مي تواند با سرعت بسيار زياد بين تفنگ و شمشير سويچ کند. علاوه بر اين بازيباز مي تواند طي صحنه هاي سينمايي اسلوموشن (صحنه آرام) کُمبوهاي بسيار جالبي را با استفاده از شمشير و تفنگ به طور متناوب اجرا کند. اين بازي بر خلاف بازي قبلي گرافيک Cel Shade دارد و از لحاظ بصري بسيار شبيه بازي Xlll از همين استوديو است . اين بازي از نظر گرافيکي جزييات نسبتا بالايي دارد و از فيزيک مطلوبي نيز در آن استفاده شده و از لحاظ گرافيکي يکي از بازي هاي خوب Wii محسوب مي شود. علاوه بر اين مشخص شده است که به منظور کاهش درجه سني بازي به Teen، هيچ جلوه ويژه مربوط به خون و صحنه هاي خشن دراين بازي وجود نخواهد داشت . داستان اين بازي دريک دنياي پيشرفته در بيابان اتفاق مي افتد که در واقع ترکيبي از جو فيلم هاي سايبرپانک با فيلم هاي وسترن است . بر اين اساس به نظر مي رسد RS2 يکي از بازي هاي اول شخص بسيار خوب Wii باشد و از لحاظ سني بتواند نظر علاقمندان مسن تر اين کنسول را جلب کند.
M.A.G
زماني با خودم فکر مي کردم چقدر جالب مي شد اگر تعداد زيادي بازيباز مي توانستند در يک محيط بسيار بزرگ و در دو تيم بزرگ با يکديگر مبارزه کرده و از تاکتيک هاي مختلف جنگي استفاده کنند.آن زمان چنين تفکري تنها در حد خيال پردازي بود و فکر نمي کردم روزي واقعا چنين چيزي افتاق بيافتد. اما Zipper.Int با ساخت بازي M.A.G قصد دارد رويايي که بسياري از بازيبازها زماني در سر داشتند را به واقعيت تبديل کند. کاري که Zipper.Int انجام مي دهد به واقع قابل ستايش است حتي اگر نتيجه کار آن چنان که بايد و شايد مطلوب نباشد . زماني که Insomniac Gamesاعلام کرد بخش چند نفره ي بازي Resistance قابليت پذيرش 40 بازيباز در هر نقشه رادارد، جنگ شديدي ميان طرفداران کنسول هاي X360,PS3 بر سر تعداد بازيبازها و کيفيت بازي در انجمن هاي مختلف شکل گرفت. عده اي بر اين باور بودند که 32 بازيباز خيلي بهتر از 40 بازيباز است(!) و عده اي ديگر اين 8 نفر اختلاف را عامل برتري کنسولPS3 مي دانستند!! زمان گذشت تا اين کهZipper.Int سازنده ي سري بازي هاي SOCOM در يک خبر عجيب و شوکه کننده اعلام کرد در حال ساخت يک "بازي اکشن عظيم " (Massive Action Game) با نامM.A.G است که قابليت پذيرش 256بازيباز در هر نقشه را دارد!! اين بار اختلاف نفرات آن قدر زياد بود که طرفداران کنسول رقيب از جنگ منصرف شده و به سنگر خود در شبکه Live باز گشتند!M.A.G نخستين بار در E3 سال گذشته نمايان شد ؛ اما تا E3 امسال سوني هيچ تريلري از گيم پلي بازي نشان نداده بود. اما سرانجام در E3 امسال سکوت شکسته شد و علاوه بر تريلري که در کنفرانس سوني پخش شد ، M.A.G به صورت قابل بازي در اختيار باز ديد کنندگان قرار گرفت. از نظر فرمولي گيم پلي، M.A.Gتفاوت چنداني با ديگر بازي هاي هم سبک خود ندارد و تها نکته اي که آن را به يک بازي فوق تصور تبديل کرده ، همان تعداد 256 نفر بازيباز و نقشه هاي بسيار وسيع بازي است.
در M.A.G هر تيم 128 نفره به چهار تيم کوچک تر 32 نفره به نام Platoon تقسيم شده و هر Platoon خود به چهار Squad هشت نفره تقسيم مي شود. بازيبازهايي که در مبارزه هاي مختلف امتيازات مربوط به Leadership را کسب کرده باشند ، مي توانند رهبري Platoon ها وSquad را به دست بگيرند و هم چنين يک بازيباز هم فرماندهي کل تيم را به عهده دارد. پيروزي در مبارزات مختلفM.A.G از طريق انجام ماموريت هاي مختلف بدست مي آيد و هر تيم پس از پيروزي به اداوت جنگي جديدتر و قدرتمندتري دست پيدا مي کند . چيزي که در E3 امسال ازM.A.G نشان داده شد به واقع قابل تحسين بود. نه به دليل ويژگي هاي منحصر به فرد گيم پلي و نه به دليل گرافيک سطح بالا؛ بلکه به دليل روان و بدون تاخير اجرا شدن بازي. در بسياري از بازي هاي چند نفره که تنها 32 بازيباز در هر نقشه را مي پذيرند ، ضعف هاي سرور بازي باعث به وجود آمدن Lag (تاخير) در بازي مي شود که اين موضوع به گيم پلي بازي آسيب زيادي وارد مي کند.M.A.G با محيط وسيع ، 256 بازيباز و گرافيک کاملا قابل قبول براي يک بازي با اين وسعت بدون کوچک ترين تاخيري اجرا مي شود که به واقع قابل تحسين است. M.A.G از نظرگرافيکي چندان خيره کننده نبود و البته انتظار گرافيک چندان بالايي هم ازاين بازي نمي رفت. اين بازي شايد در مقابل عناوين روز با گرافيک خيره کننده حرفي براي گفتن نداشته باشد؛ اما بدون شک محيط هاي وسيع و قابليت پذيرش 256 بازيباز در هر نقشه از ويژگي هايي است که فقط در M.A.G وجود دارند . در آينده از M.A.G بيشتر خواهيد شنيد.
R.U.S.E
يکي از جالب ترين بازي هاي E3 امسال ، يک بازي استراتژي پر از ويژگي هاي عجيب به نام R.U.S.E بود که توسط استوديوي اروپايي Eugen Systems در دست ساخت بوده و توسط UbiSoft منتشر خواهد شد. اين بازي از بسياري جهات منحصر به فرد است . اولين ويژگي جالب اين بازي ، کنترل منحصر به فرد آن است که توسط دست و روي مانيتورهاي لمسي انجام مي گيرد. بازيبازها با استفاده از انگشتان خود واحدهاي نظامي را روي نقشه استراتژيک جابجا و به اين ترتيب احساس مي کنند در جريان تجربه يک War Game روميزي واقعي بوده يا حتي فرماندهان واقعي هستند که در يک اتاق فوق مدرن جنگ، يک نبرد حقيقي را هدايت مي کنند. اما واقعيت اين است که خريد سيستمي که بتواند از قابليت هاي صفحه لمسي اين بازي پشتيباني کند. بسيار پرهزينه خواهد بود. به همين دليل R.U.S.E علاوه بر کنترل لمسي بسيار جالب خود، به راحتي توسط ماوس يا گيم پد X360 کنترل مي شود . يکي ديگر از ويژگي هاي بسيار جالب بازي، ابعاد مبارزه ها است که از مبارزه هاي معمولي بازي ها فراتر مي رود و Supreme Commander در مقابل آن سر تعظيم فرود مي آورد.در اين بازي بازيباز در نقش هاي عظيمي مبارزه مي کند که ارتش ها روي آن هم چون مهره هاي کوچک صفحه شطرنج به نظر مي رسند .روند انجام بازي به شدت به انتخاب هاي درست و دستورات استراتژيک حساسيت دارد، نه سرعت مبارزه و نحوه کنترل نيروها . در عين حال بازيبازها هر لحظه اراده کند مي تواند روي صحنه هاي مبارزه بازي زوم کرده و مبارزه را از فاصله بسيار نزديک تماشاکند. از اين رو بازيباز هنگام بازي کردن ، احساس مي کند يک فرمانده واقعي است که يک نبرد واقعي را مديريت مي کند و از مديريت ريز بازي هايي نظيرSupreme Commander در آن خبري نيست.
از ديگر ويژگي هاي جالب بازي مي توان به R.U.S.E اشاره کرد که دليل نامگذاري بازي نيز همين بوده است . با توجه به ابعاد بسيار وسيع نقشه ، بازيباز صرفا موقعيت تقريبي نيروهاي دشمن را مي بيند؛ ولي نمي داند آن ها دقيقا کجا يا در حال انجام چه کاري هستند . قابليت هاي ويژه اي که Ruse نام دارند، به بازيباز اجازه مي دهد درباره اعمال دشمن اطلاعات کسب کرده يا حتي موقعيت نيروهاي خود را به طور اشتباه به دشمن گزارش کند و دشمن را فريب دهد . اين ويژگي ها باعث تقويت هر چه بيشتر المان هاي استراتژي اين بازي مي شود و اهميت تصميم گيري هاي استراتژيک درست را دو چندان مي کند.
Dragon Age Origins
يکي از بزرگ ترين بازي هاي نقش آفريني اکشن که نماش موفقي در E3 امسال داشت، Dragon Age Origins بود. اين بازي در E3 سال گذشته نمايش ضعيفي داشت و اطلاعات کافي درباره آن منتشر نشد؛ اما پس از نمايشگاه E3 08 اطلاعات و ويدئوهاي بسيار از اين بازي منتشر و مشخص شد پس از سال ها ، سرانجام کار روي اين بازي واقعا آغاز شده است . اين بازي قبلا با نام Dragon Age شناخته مي شد و تقريبا يک سال پيش به Dragon Age Origins تغيير نام پيدا کرد. کلمهOrigins موجود در نام اين بازي، دو معني دارد. اول اين که DA به بازيباز اجازه مي دهد شخصيت هاي مختلفي را براي بازي انتخاب کند. علاوه بر داستان کلي بازي ، هر شخصيت يک داستان آغازين مربوط به خود ياOrigins Story منحصر به فرد خواهد داشت که علاوه بر افزايش تنوع و ارزش تکرار اين بازي، به بازيباز اجازه مي دهد ارتباط بهتري با داستان بازي بر قرار کند. دوم اين که Bio Ware قصد دارد با اين بازي ، خاطره بازي هاي نقش آفريني اصيل خود خصوصا Baldur's Gate را دوباره زنده کند و به قول معروف به ريشه هاي خود که در طول چند سال اخير از آن فاصله گرفته ، بازگردد. بازيباز در اين بازي علاوه بر شخصيت اصلي ، سه همراه خواهد داشت که هر يک توانايي و نقاط ضعف منحصر به فردي دارند و بازيباز براي پيروزي دربازي بايد از توانايي هاي تمام اين افراد استفاده کند. همانند بازي هاي نقش آفريني قديميBio Ware ، بازيباز مي تواند بازي را هر لحظه خواست متوقف کرده وهر يک از اعضاي گروه را انتخاب و دستور هاي مناسب را صادر کند.
علاوه بر اين زمزمه هايي شنيده مي شود مبني بر اين که DAO نيز همانند Mass Effect ، يک سري بازي خواهد بود و بازيباز با استفاده از فايل هاي ذخيره اين بازي مي تواند داستان اين بازي و آن چه در بازي اول (Origins) انجام داده را در بازي هاي بعدي سري ادامه دهد (قابليت مشابهي در بازي هاي BG وجود داشت که به بازيباز اجازه مي دهد شخصيت خود را از بازي قبلي ايمپورت کند).
داستان اين بازي در يک دنياي افسانه اي قرون وسطايي رخ مي دهد . بازيباز پس از مرحله اوليه و Origins بازي ، به گروهي از مبارزان شجاع به نام Grey Wardens ملحق مي شود که قصد دارند با موجودات وحشتناک و پديده اي به نام Blight که موجودات پاک را آلوده و آن ها را به هيولا تبديل مي کند، مبارزه کنند. براساس اظهارات سازنده بازي، دموهاي منتشر شده و داستان ، به نظر مي رسد DA خشن ترين و تاريک ترين بازي ساخته شده توسطBio Ware تاکنون باشد و براي گروه هاي سني بزرگ سال مناسب تر است. در مورد خود بازي ومراحل آن اطلاعات زيادي در دست نيست؛ ولي Bio Ware قول يک بازي نقش آفريني طولاني و کامل را داده که شايد از لحاظ تعداد ماموريت ها ، محل ها و طول بازي با KotOR قابل مقايسه باشد. علاوه بر اين بازي از لحاظ پيچيدگي نيز بسيار شبيه به KotOR خواهد بود و به نظر مي رسد ساده تر و کوتاه تر از بازي هاي سري BG باشد. اين بازي با يک مجموعه نرم افزار عالي عرضه مي شود که به بازيباز اجازه مي دهد ماجراها و بازي هاي خود را به ساده ترين شيوه ممکن با موتور اين بازي طراحي کرده و در اينترنت به اشتراک بگذارند. قبلا نيز چنين ابزاري به همراه Neverwinter Nughts ، بازي نقش آفريني مشهور ديگري از Bio Ware عرضه شده بود که باعث شد طرفداران اين بازي تعداد بسيار زيادي بسته الحاقي ارزشمند براي آن طراحي کرده و به طور رايگان در اختيار ديگران قرار دهند. با توجه به توانايي هاي موتور و ابزارهاي جانبي و عرضه شده همراه DAO به نظر مي رسد اين بازي حتي بتواند رکورد NWN را نيز بشکند. از اين رو بازيبازها مي توانند مطمئن باشند حتي پس از اين که DAOرا بازي کرده و از آن لذت بردند، بسته هال الحاقي قابل دانلود رايگان بسيار زياد و جالبي براي بازي خواهند داشت و اين بازي شايد آن ها را براي سال ها سرگرم کند.
Mario and Luigi:Bowser>s Inside Story
چه اتفاقي مي افتد اگر باورز، ماريو و لوييجي را کوچک کرده و آن ها را ببلعد؟ آيا اين پايان کار برادران شجاع ما است و سرزمين قارچ هاي کوچولو بالاخره نابود مي شود؟ خوب نه ! در اين بازي نقش آفريني زيبا که نگارش ژاپني آن مدتي پيش تحت عنوان Marion and Luigi RPG 3 عرضه شده است ، بازيباز بار ديگر با برادران ماريو و لوييجي و حتي باورز همراه مي شود . ماجرا از اين قرار است که باوزر فريب فاوفول را خورده و قابليت جديدي به دست مي آورد که به او اجازه مي دهد دشمنانش را کوچک کرده و آن را داخل شکمش بفرستد. او تمام شخصيت هاي خوب داستان را مي بلعد و فاوفول نيز از فرصت سواستفاده کرده و قلعه قارچ ها را تصرف مي کند. دراين ميان باوزر براي به دست آوردن قلعه و ماريو و لوييجي نيز براي فرار از شکم باوزر و نجات دادن دوستان شان و شکست فاوفول وارد عمل مي شوند. به اين ترتيب که اتحاد موقتي بين اين دشمنان قديمي شکل مي گيرد که تنها دليل آن جيز فاوفول بدجنس است.
بازي دردو بخش انجام مي گيرد . يک بخش از بازي به باوزر و مبارزه هاي او که از بالا نماش داده مي شود اختصاص دارد و در بخش ديگر ، ماريو و لوييجي داخل شکم باوزر به شيوه اي شبيه به بازي هاي پلتفرمر، ماجراجويي مي کنند. از اواسط بازي ، ماريو و لوييجي مي توانند در مواقع خاص از شکم باوزر خارج شده و بعضي از کارها را در دنياي اطراف انجام داده و دوباره به شکم باوزر برگردند. مبارزه در هر دو حالت به صورت نوبتي انجام مي گيرد و تفاوت هاي کمي بين باوزر و برادران ماريو وجود دارد. باوزر به تنهايي با دشمنان مبارزه مي کند و قوي تر است، اما در اواسط بازي اين قابليت را پيدا مي کند تا دشمنان را کوچک کرده و داخل شکم خود بفرستد تا ماريو و لوييجي که منتظر هستند ؛کار دشمن سمج را يکسره کنند!!!
علاوه بر اين تعدادي ميني گيم بسيار جالب در بازي وجود دارد که طي آن ها، ماريو و لوييجي داخل شکم باوزر کارهايي انجام مي دهند که باعث قوي تر شدن باوزر مي شود و به اين ترتيب ، اين سه شخصيت حداقل براي يک مدت کوتاه مجبور مي شوند همکاري کاملي با هم داشته باشند تا به موفقيت برسند.
Ratchet & Crack:ACrack in Time
دراين روزها Insomniac چپ و راست بازي هاي R&C به بازار مي فرستد و مدت زمان ساخت هر بازي به شدت کوتاه شده است. شايد اين موضوع به خاطر تجربه زياد سازندگان و راحت بودن شان با فرمول خاص اين بازي ها باشد؛ ولي در بيشترين خوش بيني ممکن، بايد اعتراف کرد که اين بازي ها به سوي تکراري و خالي از خلاقيت شدن پيش مي روند؛ زيرا فرصتي باري خلاق بودن سازندگان وجود نخواهد داشت. Crack in Time حسن ختام سه گانه ي آينده گرايانه دوستان ما خواهد بود .رچت هم چنان به دنبال دوست گم شده ي خود کلنک است و در ادامه ي اين راه دوستان جديدي هم پيدا مي کند. مثل هميشه رچت سلاح هاي جديدي خواهد داشت، يکي ديوانه وارتر و البته جالب تر از ديگري . اما واقعا اين سلاح ها حرف جديدي براي زدن ندارند و گيم پلي بخش هاي کنترل راچت بيش از حد قابل پيش بيني شده است . بهترين و جديدترين پيشرفت رچت که طرفداران خود را با آن خفه کردند (!) يک جفت کفش اسکيت پرنده است!!! واقعا ا نتظار بيشتري داشتيم! در عوض کلنک اين بار حقه ي جديدي فرا گرفته و آن حرکت در زمان است (چه سرپرايزي؟!) .کلانک مي تواند حرکت خود را در مکان هاي خاص ضبط کند و به اين ترتيب در يک زمان ، دو يا چند کلون از خود داشته باشد که در حل بسياري از پازل ها کاربرد خواهند داشت. CiT با استقبال خيلي خوب عموم و منتقدين در E3 امسال روبرو شد. شايد چون استقبال از يک بازي R&C جديد به نوعي سنت تبديل شده و کسي هم جرات سنت شکني ندارد ! در کل به نظر مي رسد با اثري شلوغ ، مفرح و جالب روبرو خواهيم بود که مانند عناوين اخير اين سري، به شدت از نبود نوآوري رنج مي برد.
Halo 3 ODST
مسلما هيچ گاه عرضه نسخه اي ديگر از سري Halo چيز بدي نيست! به ويژه اگر خود Bungie آن را بسازد. Halo 3: ODST عنواني بود که پس از جداييBungie از مايکروسافت ساخت آن تاييد شد آن هم در شرايطي که بسياري انتظار ساخت يک بازي کاملا جديد و خارج از دنياي Halo را داشتند . در اين بازي ديگر خبري از Master Chief نخواهد بود و در عوض در نقش يکODST (معروف به Hell Jumper) با نام مستعار روکي (The Rookie) بازي خواهيد کرد؛ بنابراين خيلي از توانايي هاي مستر چيف را در اختيار نخواهيد داشت و طبيعتا با چالش هاي متفاوتي و شايد بزرگ تري مواجه خواهيد شد. در ابتدا گفته مي شد بازي داراي المان هاي مخفي کاري خواهد بود؛ اما از نمايش بازي در E3 امسال چيزهاي بيشتري دستگيرمان شد. در حقيقت گيم پلي بازي هم چنان اصالت خود را حفظ کرده ؛ اما بيشتر شبيه Hello:Cmbat Evolved است . از اين جهت که مراحل و محيط ها به نسبت خيلي بارزتر و شاخه شاخه تر شده و به بازيبازها اجازه مي دهد با استراتژي دلخواه خود ماموريت را به اتمام برساند يعني اگر کسي مايل بود مي تواند با مخفي کاري هايي مشابه آن چه در Halo :CE تجربه کرده بوديم، مراحل را پشت سر بگذارد و از مخفي کاري محض يا کاهش حجم اکشن بازي خبر نيست. هم چنين در E3 يک مد جديد نيز براي بازي معرفي شد که Fire fight نام دارد و چيزي شبيه به مُد Horde در بازي Gears of war 2 است . در اين مد در چندين مپ مختلف ، مي توانيد به صورت 4 نفره به مقابله با دسته هاي دشمن که به تدريج بزرگ تر و سهمگين تر مي شوند، بپردازيد.بازي در قالب 2 DVD عرضه خواهد شد که يکي براي بخش تک نفره Fire fight و ديگري شامل مد چند نفره و 24 مپ (تمام مپ ها Halo :3 به علاوه چندين مپ جديد واختصاصي ) است . علاوه بر اين خريداران مي توانند در تست بتاي Hallo Reach شرکت کنند.Hallo Reach ديگر عنوان جديدBungie است که سال آينده عرضه خواهد شد . به نظر مي رسد از اين پس هر سال بايد منتظر حداقل يک Halo باشيم!
Ninja Gaiden Sigma2
همان طور که مي دانيد NGS2 نسخه PS3 بازي NG2 است که سال گذشته براي کنسول X360 منتشر شد ؛ البته با تغييرها و پيشرفت بخش هاي مختلف آن. در NGS2 علاوه بر ريوها يابوسا کنترل سه شخصيت ديگر نيز به بازيباز سپرده مي شود. اولين شخصيت آيانه (Ayane) از سري بازي هاي Dead or Alive است که در قسمت هاي قبل تنها در صحنه هاي سينمايي (Cutscene) حضور داشت. کاراکتر بعدي موميجي (Momiji ) از بازي Ninja Gaiden: Dragon Sword کنسول NDS است و سومين شخصيت هم ريچل (Rachel) از NGS که در آن جا نيز به عنوان شخصيت قابل بازي مراحلي را با و پشت سر گذاشتيد. به نظر مي رسد همانند NGS هر سه شخصيت به تناوب در قسمت هاي مختلف داستان حضور پيدا مي کنند و بازيباز بايد مراحل تعيين شده را با يکي از اين سه شخصيت طي کند. برخي اين روش روايت داستان از زواياي مختلف را ايده جالبي مي دانندو از آن به عنوان يک تنوع اساسي و بسيار جذاب بين مراحل بازي ياد مي کنند؛ اما بعضي نيز اين سبک تغيير در هدايت شخصيت ها (همانند بازي Onimusha 2: Samurai's Destiny) را محروم کردن بازيباز از لذت هدايت يک کاراکتر جديد به صورت متداوم و کامل مي دانند. احتمالا افرادي که نسخه X360 اين بازي را تجربه کرده اند به ياد دارند که اجراي فنون ضد حمله کمي دشوار و ناکارآمد بود؛ اما در NGS2 اجراي اين تکنيک ساده تر شده اين کار مبارزه ها را روان تر و دلچسب تر مي کند. جلوه هاي خون و خونريزي هم تا حدي کاهش پيدا کرده اند و همانند NG2 با ضربه زدن به دشمن و قطع کردن اعضاي آن ها همانند آتشفشان خون از عضو قطع شده فوران نمي کند و به جاي آن دود بنفش رنگي به همراه خون از عضو قطع شده، خارج مي شود تا اکشن سريع و نفس گير بازي کمتر در پيش جلوه هاي خون محو شوند. به همين جهت سرعت اجراي فنون ويژه شارژي هم کمي کاهش پيدا کرده تا بازيباز بيشتر از آن لذت ببرند. البته احتمال دارد Team Ninja با قرار دادن تنظيمات در بخش Option اجازه دهد بازيباز به دلخواه خود ميزان خون و خونريزي بازي را تنظيم کند.
سرعت فريم نيز تثبيت شده و بازي از نظر جلوه هاي بصري و موارد تکنيکي پيشرفت کرده است. حضور چند باس، دشمن ، سلاح و مرحله جديد تاييد شده و اميدواريم Team Ninja با برطرف کردن مشکلات NGII ، بتواند اين عنوان را به جايگاه اصلي اش در دنياي بازي هاي اکشن بازگرداند.
Left 4 Dead 2
اگر شما جزو طرفداران Valve باشيد احتمالا صبرتان به سر آمده و انتظار داشتيد در E3 امسال بالاخره اطلاعاتي از اپيزود سوم بازي هاي Half Life Aftermath که اپيزود دوم آن مدت ها پيش عرضه شد، ارايه شود. اما امسال بسياري از بازيبازها در نهايت شگفتي خبر ساخت قسمت دوم بازي Left 4 Dead را که قسمت اول آن همين چند وقت پيش عرضه شده بود ، شنيديد! شايد دليل اصلي اين مساله ، محبوبيت فوق العاده بازي L4D باشد که دنياي بازي هاي تحت شبکه را به خوبي تکان داد و با گيم پلي عالي خود ، بسياري از بازيبازها را ساعت ها سرگرم کرد.
دومين بازي L4D شباهت بسيار زيادي به بازي اول دارد و تقريبا همان بازي اول است! در ين بازي ، بازيبازها کنترل چهار شخصيت را به دست گرفته و دقيقا مطابق روند بازي قبلي، آن ها را در طول مراحل 5 اپيزود هدايت مي کنند. گيم پلي بازي نيز شبيه بازي اول است . اين مساله باعث شد پس از نمايش بازي در E3 انتقادهاي تند و تيزي از عرضه اين بازي شود . بسياري از طرفداران و منتقدان اعتقاد داشتند بهتر بودValve به جاي عرضه يک دنباله بسيار شبيه به بازي قبلي با فاصله زماني بسيار کوتاه ، DLCهاي بيتشري براي بازي اول عرضه مي کرد. حتي بعدها مشخص شد بسياري از کارکنان ارشدValve از جمله خود گيب نيوول با اين کار مخالف بوده اند، اما سرانجام Valve در پاسخ رسمي به اين انتقادها گفت بازي جديد ويژگي هاي جديد و متنوع زيادي داشت که عرضه آن در قالب بازي اصلي امکان ناپذير بود و آن ها براي معرفي اين ويژگي ها و قابليت ها چاره اي جز عرضه يک دنباله نداشتند.
در بازي جديد چهار شخصيت جديد وجود دارند که عبارتند از : نيک يک قمار باز متقلب ، کوچ يک مربي راگبي دبيرستان ، اليس يک مکانيک و راشل يک خانم خبرنگار که بازيباز در طول بازي از طريق ديالوگ هاي بازي با آن ها آشنا مي شود .هر دو تيم موجود در بازي ، يعني Survivorها و Infectedها دستخوش تغييراتي شده اند. به عنوان مثال تيم انسان ها اکنون مي تواند از اسلحه هاي متعدد جديد که شاخص ترين آن ها ، سلاح هاي مبارزه تن به تن مثل اره برقي است استفاده کند. کلاس هاي جديدي نيز براي تيم زامبي ها معرفي شده است. به عنوان مثال کلاس جديد Charger تا حدودي شبيه Tank بازي اصلي است که خيلي ضعيف تر و سريع تر شده و مي تواند با حمله کردن و تنه زدن به اعضاي تيم انسان ها ، آن ها را براي مدت کوتاهي گيج کند. علاوه بر معرفي يک مد جديد که اطلاعات کافي از آن در دست نيست ، تمام مراحل داستان بازي بر خلاف بازي اول هم در حالت Survival و هم در حالت عليه هم قابل بازي خواهند بود. علاوه بر داشتن Al Director پيشرفته که مراحل بازي را بسيار جالب تر و مبارزه در آن نيازمند تفکر بيشتر خواهد کرد؛ خبر بسيار خوب براي طرفداران بازي اول اين است که L4D2 داستان بسيار قوي تري نسبت به بازي اصلي که در اين زمينه بسيار ضعيف بود، خواهد داشت.
Split Second
شرکت Black Rock Studio به همراه ديزني (سازندگان معروف بازي Pure) اين بار با رونميي از يک بازي ريسينگ متفاوت ديگر قصد دارند تا در فصل اول 2010شايستگي هاي خود را ثابت کنند. مطمئنا SS با ديگر بازي هاي ريسينگي که قبلا ديده ايم، بسيار متفاوت و البته اکشن تر خواهد بود. ساختاربازي بر مبناي Power Play و استفاده از قدرت هاي ويژه به همراه بدلکاري ، پرش و دقت بنا شده است. شما در بازي با استفاده از اين عناصر قدرت جمع آوري مي کنيد و درنهايت براي از بين بردن رقيبان بايد از آن بهره بگيريد. قدرت ها ، المان هاي بسيار جالبي هستند که مي توانيد به شکل هاي بسيار عجيبي از آن ها استفاده کنيد. با پرشدن قدرت مي توانيد ساختماني را در کسري از ثانيه به آتش بکشيد و روي رقيبان منهدم کنيديا هواپيما را از آسمان به زمين بکشانيدو به جايي بکوبيد!گيم پلي اکشن و درگير کننده بازي بيش از هر چيز ديگري خودنمايي مي کند و کنترل و مديريت قدرت ها بسيار حائز اهميت به نظر مي رسد. استفاده از لوکيشن هاي ديدني و پر حادثه ، نکته اي ديگر بود که چشم ها را نوازش مي داد. در هر مکان بيش از صدها مانع قابل استفاده ديده مي شد که مي توانيد با جمع کردن قدرت ها از آن ها به خوبي استفاده کنيد و لذت ببريد.
Lost Planet 2
ساختن ادامه ي موفق ، هميشه کاري دشوار است . اولينLost Planet ، يک شوتر سوم شخص در محيطي سراسر برفي با داستاني جالب و گيم پلي اي متفاوت، از اولين بازي هاي موفقX360 بود ( و يکي از آثار مورد علاقه ي من نيز بود!) اکنون ده سال از زمان اولين بازي گذشته ، برف ها آب شده و سياره ي EDNIII به بهشتي گرمسيري تبديل شده است. بهشتي با هيولاهاي چند ده متري ! کپکام در اين بازي نشان داده برخلاف اکثر سازندگان ، براي ادامه ي کار به بازيافت اثر قبلي بسنده نمي کند و کاري نو و متفاوت عرضه خواهد کرد. آن طور که ديديم، بازي نه تنها در محيط جديد و با داستان جديد دنبال مي شود؛ بلکه گيم پلي نيز محول شده است . قابليت Co-OP تا چهارنفر مهم ترين پيشرفت بازي است؛ اگر چه بايد ديد در حالت يک نفره ،هوش مصنوعي مي تواند به خوبي از پس کنترل 3 شخصيت ديگر برآيد يا خير؟ از گرافيک واقعا ديدني بازي گرفته تا هيولاهاي غول آسا و ربات هاي بسيار متنوع، همه چيز نويد اثري پر زد و خورد و جذاب را مي دهند. اکثر منتقدين و بازديد کنندگان از نمايشگاه E3 نيز با ما هم عقيده بودند که اگر بخواهيم به اثري عنوان بهترين ادامه را اعطا کنيم ، Lost Planet 2 شايسته ترين بازي براي دريافت اين عنوان خواهد بود!
Bioshock2
Bioshock يکي از زيباترين بازي هاي چند سال گذشته بود و طبيعي است که دنباله هايي براي آن ساخته شود. دومين بازي در اين سري تلاش مي کند ضمن حفظ جذابيت هاي بازي اصلي، ويژگي هاي جديد و بديعي معرفي کند. اين بازي يکي از عناويني بود که نظر بسياري از علاقمندان و منتقدان را در نمايشگاه E3 امسال به خود جلب کرد و خوشبختانه اطلاعات زيادي نيز درباره آن منتشر شد. در اين بازي که داستان آن حدود 10 سال پس از بازي اصلي اتفاق مي افتد، اتفاقات شومي در شهرهاي ساحلي در حال وقوع است . يک موجود مرموز لاغر، بسيار قدرتمند و بسيار سريع دختر بچه ها را شبانه مي دزدد و به مکان نامعلومي مي برد. بعدها معلوم مي شود که اين موجود يک Big Sister است، يکي از خواهرکوچولوهاي بازي اصلي که به دلايل ناشناخته اي اقدام به آدم ربايي مي کند و به نظر مي رسد قصد دارد دختر بچه هايي را که مي دزدد، به موجوداتي شبيه به خودتبديل کند. در همين زمان بازيباز ما که يک نوع Big Dady اوليه يا پروتوتايپ است، وارد عمل مي شود . بازيباز در اين بازي سرعت بسيار بالايي دارد ، مي تواند از مته غولپيکر بيک ددي استفاده کند، به اسلحه هاي متفاوت بازي اصلي دسترسي دارد و حتي مي تواند پلسميدها را به طور همزمان با اسلحه استفاده کند. بازيباز حتي در برخي از بخش هاي بازي بااستفاده از لباس غواصي بيگ ددي از شهر ريچر خارج شده و در اقيانوس گشت و گذار خواهد کرد. بازيباز در ويرانه هاي شهر ريچر شروع به گشت و گذار کرده و مي تواند همانند بازي اصلي خواهر کوچولو ها را با کشتن بيگ ددي هاي محافظ آن ها شکار يا حتي آن ها را با خود همراه کند. در اين حال خواهر کوچولو ها براي قهرمان ما Adam جمع آوري خواهند کرد.
يکي ديگر از ويژگي هاي بسيار جالب Bioshock2 داشتن حالت چند نفره است. سازندگان قول داده اند اين کار صرفا براي اضافه کردن يک مد چند نفره ساده به بازي نيست، بلکه کار بسيار زيادي روي حالت چند نفره اين بازي شده تا بسيار هيجان انگيز و متفاوت باشد.
Forza Motorsport 3
شايد Forza3 يکي از آشکارترين (!) عنوان هاي محرمانه مايکروسافت بود که همه با اطمينان کامل منتظر اعلام و نمايش آن در E3 امسال بودند ! حالا ديگر Forza يک نام آشنا در بين طرفداران حرفه اي ريسينگ محسوب مي شود، يکي شبيه ساز ريسينگ که شايد بتواند نزديک ترين رقابت را با غول اين سبک يعني Gran Turismo داشته باشد و جالب اين که Turn10 اکتبر امسال در شرايطي Forza3 را عرضه مي کند که اين بازي دومين عنوان آن ها را در اين نسل محسوب مي شود ؛ ولي هنوز Polyphony Digital يک GT حقيقي براي PS3 عرضه نکرده است.Forza 3 عنواني است که مي خواهد با حفظ تمام نقاط قوت بازي هاي قبلي و با ارايه نوآوري هاي جالب ، استانداردهاي جديدي براي سبک ريسينگ تعريف کند و گواه آن نيز نمايش بسيار خوب بازي در E3 امسال بود که تقريبا از نظر تمام سايت ها به عنوان بهترين ريسينگ نمايش داده شده در E3 انتخاب شد. بيش از 400 اتومبيل از 50 کمپاني اتومبيل سازي دنيا و بيش از 100 پيست تنها بخشي از اعداد و ارقام جاه طلبانه بازي هستند چرا که در بخش Customization هم تيم سازنده سنگ تمام گذاشته تا بهترين را در اين بخش ارايه دهد. بالاخره پس از انتقادات بسيار به سازندگان Cockpit View (نماي داخل کابين اتومبيل) نيزبه بازي افزوده شد. بازي هم چنين داراي يک اديتور ويدئوي پيشرفته نيز خواهد بود که به بازيباز اين امکان را مي دهد تا ويدئوهاي ديدني و جذابي از مسابقه تهيه کرده و با ديگران به اشتراک بگذارد . بازي هم چنان با سرعت 60فريم بر ثانيه اجرا خواهد شدو پيشرفت گرافيکي (نورپردازي ، مدلسازي و...) نيز کاملا نسبت به Forza 2 محسوس است. بي صبرانه منتظر اين ريسينگ فوق العاده زيبا و جذاب در پاييز امسال هستيم.
Bayonetta
طرفداران اثر تاثيرگذاري چون قسمت اول Devil May Cry ، مطمئنا با خالق بازي يعني هيدکي کاميا(Hideki Kamiya) آشنا هستند . کسي که علاوه بر عنوان فوق ، شاهکارهايي چون Resident,Okami,Evil 2 را نيز در کارنامه دارد . وقتي او خبر از بازگشت به گيم پلي مشابه DMC و نيتش جهت پيشبرد سبک را داد، برخي او را مسخره کردند ، اما وي با Bayonetta نشان داده به قدري تلاش کرده که به قول منتقدان سايت Game Spy شايد کمي بيش از حد متفاوت خاص باشد! البته اغراق و نوآوري اصلي در قهرمان بازي و ظاهر وي است که هر چند عدهاي او را دانته مذکر خوانده اند؛ اما Bayonetta عملا يک شخصيت عجيب و غريب است که بيشتر حالت کاريکاتور دارد . همين عوامل دست کاميا و تيمش در Platinum Games را باز گذاشته اند تا جنون آميزترين سيستم هاي مبارزه را پياده کنند که عنصري چون وجود اسلحه در پاشنه قهرمان بازي در مقابل شان منطقي و عادي است . اگر هنوز به اثر جنون آميز اما فوق العاده جذاب کاميا ايمان نياورده ايد، پيشنهاد مي کنم به وسايل شکنجه قرون وسطايي Bayonetta که از موهايش به وجودمي آيند مراجعه کنيد.
Muramasa: The Demon Blade
همه مي دانيم مهم ترين ويژگي wii سيستم کنترل آن است و تمامي بازي هاي موفق اين کنسول تا به اين جا به بهترين شکل ممکن از ويژگي Motion Sensor کنسول استفاده کرده اند. اما جديدترين بازي استوديوي Vanilla Ware يعني با اين که از قابليت هاي کنترلرwii استفاده نمي کند، به نظر مي رسد يکي از بهترين هاي اين کنسول باشد. Muramasa ابتدا قرار بود فقط در ژاپن منتشر شود؛ اما سرانجام ناشر بازي تصميم گرفت بازي را در اروپا و آمريکا نيز منتشر کند. به همين دليل يک دموي قابل بازي کوتاه در نمايشگاه E3 امسال در اختيار نوينسدگان سايت ها و مجلات مختلف قرار گرفت تا هر چه بيشتر با بازي آشنا شوند.
Muramasa داستان چندان پيچيده اي نداشته و کل موضوع بازي در جمع آوري 108 شمشير نفرين شده در دوران ژاپن فئودال خلاصه مي شود. Muramasa يک بازي 2D(دو بعدي) است که به لطف گرافک هنري زيبا و استفاده از تصاوير فوق العاده زيبا براي بک گراندها ، توجه بسياري را به سمت خود جلب کرده است.
گيم پلي بازي شباهت زيادي با بازي هاي پلتفرمر کلاسيک دارد. در Muramasa بازيباز از بين دو شخصيت با نام هاي کيسوکه و موموهيمه يکي را انتخاب کرده و به جمع آوري 108 شمشير نفرين شده ، مي پردازدو دراين راه بايد با انواع و اقسام موجودات و هيولاها مبارزه کند. از نکات جالب بازي اين است که بازيباز مي تواند به تناوب از هر 108 شمشير موجود در بازي استفاده کند. يکي از المان هاي مهم در گيم پلي بازي استفاده ي صحيح و بجا از سلاح هاي مختلف است؛ به طوري که بعضي از سلاح ها براي مبارزه با بعضي از باس ها ، مناسب نيستند يا بعضي از سلاح ها در صورت استفاده در مقابل بعضي از دشمنان خيلي زود خراب مي شوند و خراب شدن سلاح ها نيز دردسرهاي زيادي را در پي دارد. چيزي که در E3 امسال از Muramasa نشان داده شده نويد يک بازي باگيم پلي ساده و روان (که البته به کمي تفکر و پيدا کردن استراتژي مناسب براي مبارزه هاي مختلف هم نياز دارد) در کنار گرافيک هنري زيبا و دلچسب را مي دهد. Muramasa پتانسيل تبديل شدن به يکي از بهترين عناوين کنسول Wii را دارد.
Metal Gear Solid Peace Walker
يکي از بازي هاي که در E3 امسال سر و صداي زيادي به پا کرد، MGS Peace Walker بود که براي PSP عرضه مي شود .البته سرو صداي ناشي از اين بازي خيلي قبل از E3 شروع شده بود ، چون علاوه بر نمايش شمارش هاي معکوس در سايت کونامي ، اطلاعاتي از اين بازي در يکي از شماره هاي مجله فاميتسو ژاپن درز کرده بودکه باعث شکل گيري شايعات زياد شد و حتي بعضي از طرفداران دو آتشه و متعصب بازي MGS4 ادعا مي کردند اين بازي دنبالهMGS4 است که به طور انحصاري براي PS3 منتشر خواهد شد! هر چند بعدا معلوم شد بازي ديگري در همين سري نه تنها براي PS3 بلکه براي PC و X360 نيز در دست ساخت است، ولي ارتباطي به MGS PW ندارد. براي افرادي که از داستان نسبتا عجيب Portable Ops ناراضي بودند ، بايد گفت لازم نيست نگران باشند. کوجيما اعلام کرده به طور مستقيم در ساخت بازي دخالت دارد و داستان اين بازي بخشي اساسي از سري بازي هاي MGS را تشکيل خواهد داد و داستان آن بسياري از نقاط سياه و مبهم در بازي هاي MGS را روشن کند. علاوه بر اين مشخص شده است بسياري از افرادي که در ساخت بازي MGS4 نقش داشتند، در حال کار روي اين بازي هستند. از اين رو به نظر مي رسد Peace Wallker يکي از بازي هاي شاخص سري MGS باشد.
داستان اين بازي که دنباله Portable Ops محسوب مي شود؛ چهارسال پس از اتفاقات Portable Ops و ده سال پس از MGS3 Snake Eater و در کاستاريکا اتفاق مي افتد . شخصيت اصلي اين بازي نيز همانند دو بازي ياد شده ، Big Boss است که همراه با گروهش که به نظر مي رسد همان اعضاي Outer Heaven باشد ، در برابر يک نيروي نظامي بسيار قدرتمند ناشناس که تسليحات سنگيني را در منطقه کاستاريکا پياده کرده و امنيت آن را تهديد مي کند ، مبارزه خواهد کرد. بازي در محيط هاي متنوع از قبيل تاسيسات ، شهرها ، ساحل دريا، جنگل هاي انبوه و ...رخ داده و به طرز سنگيني روي مخفي کاري تکيه مي کند. کوجيما قول داده Peace Wallker از ويژگي هاي خاص PSP استفاده کند که قابليت هاي Co-Up يکي از آن ها است. در تريلر بازي صحنه بسيار جالبي نمايش داده مي شود که در آن چهار شخصيت Big Boss با لباس هاي متفاوت در مقابل يک تانک متال گير(احتمالا از نوع Peace Wallker ) مي ايستند!!! مشخص نيست آيا اين اتفاق در حالت داستاني بازي رخ مي دهد يا نه و آيا حضور اين چهار شخصيت يک عنصر اساسي داستاني بازي است يا خير (با شناختي که از کوجيما داريم مي توان مطمئن بود چهارBig Boss که در صحنه ديده مي شود نقش مهمي در داستان آن دارند)، ولي حتي اگر سه شخصيت ديگر کلون هاي Big Boss باشند، باز هم موضوع عجيب اين است که هر چهار نفر چشم بند بر چشم دارند!
Peace Wallker از لحاظ گرافيکي نيز از بازي هاي شاخص و عالي PSP محسوب مي شود و کيفيت گرافيک آن خصوصا در مراحل جنگ خيره کننده است. اين بازي در سال 2010 عرضه خواهد شد و بدون شک مي تواند نظر طرفداران بازي MGS3 را به خود جلب کند.
New Super Mario Bros Wii
نينتندو در نمايشگاه امسال با معرفي چند نسخه جديد از عنوان هاي قديمي خود طرفدارانش را به وجد آورد. يکي از معدود سرپرايزهاي نينتندو براي E3 امسال بازي New Super Mario Bros براي کنسول Wii بود. اين بازي در واقع برادر بزرگتر NSMB براي کنسول دستي DS محسوب مي شود. همان طور که ميدانيد NSMB يکي از محبوب ترين و پرفروش ترين بازي هاي کنسول دستي DSبود و حالا نينتندو قصد دارد محبوبيت اين بازي را به کنسول خانگي خود نيز بکشاند وروح تازه اي به بازي هاي Side-Scroll بدمد. شايد در ابتدا برخي تصور کنند اين بازي شبيه به Little Big Planet است؛ اما اگر دقيق شويد، خواهيد ديد LBP بسياري از عناصرگيم پلي را از Super Mario تقليد کرده است! گيم پلي شاد و بسيار جذاب سري بازي هاي ماريو که يکي از عوامل موفقيت آن به شمار مي رود، اين بار نيز با همان قدرت حضور دارد. وقتي به مکانيزم ساده بازي نگاهي مي اندازيم مي بينيم استفاده دقيق از المان هاي قديمي اين سري سبب خلق ايده هاي جديدي شده است. دشمنان جديد و نحوه تعامل با ديگر شخصيت ها از جمله نکات زيباي بازي به شمار مي آيد. مراحل بازي اکثرا يا از بازي هاي قبلي Mario به خصوص Super Mario Bros براي NES الهام گرفته شده اند يا NSMB . البته نسخه Wii يک ويژگي متمايز نيز دارد وآن امکان انجام بازي به صورت Co-Op چهارنفره است! يک نفر در نقش ماريو، يکي لوئيجي و دو تا هم Toad. انجام بازي به صورت چهارنفره بسيار جذاب است . مي توانيد روي سر يکديگر پريده تا پرش هاي بلندتري انجام دهيد، يکديگر را بلند کرده و پرتاب کنيد، براي جمع آوري سکه ها و آيتم ها با يکديگر به رقابت بپردازيد و در کل اوقات بسيار مفرح و شادي را تجربه کنيد. مطمئنا اين بازي نيز مانند اکثر بازي هاي نينتندو در اين نسل مخاطبان بسيار را به سوي خود جذب خواهد کرد و با فروش ميليوني بازار را به تسخير خود درخواهد آورد.
Mass Effect 2
قسمت اول بازيMass Effect با تمام ايرادهايي که بسياري به بازي گرفتند، تجربه بسيار لذت بخش و خوبي بود؛به طوري که هواداران بازي همواره در طول 2 سال گذشته براي قسمت دوم آن عطش داشتند. تا اين که بالاخره در E3 امسال توانستيم گوشه هايي از اين بازي را ببينيم و همان طور که انتظار مي رفت ، بازي در سطح بالاي کيفي قرار دارد ، چه از لحاظ گرافيکي و هنري و چه از لحاظ گيم پلي و سينمايي بودن. سازندگان به بسياري از انتقادها گوش داده و سعي کرده اند آن ها را در ME2 برطرف کنند.ME2 اين بار بسيار تاريک تر از قسمت اول شده است. داستان و جو آن تيره تر و پيچيده تر شده و اين بار انسان ها با تهديدي به مراتب بزرگ تر مواجه مي شوند. گيم پلي بازي نيز سريع تر و کم نقص تر و المان هاي نقش آفريني (RPG) هم عميق تر شده است. تمام اين موارد دست به دست هم دادند تاMass Effect 2 از نظر اکثرسايت ها بهترين بازي نقش آفريني نمايشگاه لقب بگيرد و هم چنين يکي از برترين هاي نمايشگاه . يکي از نکات مثبت بازي اين است که تصميم هاي شما در ME مي تواند بر شروع و روند بازي در ME2 تاثير بگذارد؛ ضمن اين که مي توانيد فرمانده شپرد خود را نيز بهME2 منتقل کنيد. بنابراين فايل ذخيره (Save) خود رانگه داريد. البته اگر هم ME را بازي نکرده ايد ، نگران نباشيد چرا که مي توانيد ME2 را کاملا از صفر آغاز کنيد . فعلا پلتفرم هاي بازي X360 , PC اعلام شده اند؛ اما احتمال عرضه بازي براي PS3 نيز زياد است. يک نکته جالب و البته ناراحت کننده در نمايش بازي درE3 اين بود که تقريبا يکي از گره هاي داستاني آن در انتهاي بازي در کمال ناباوري لو رفت و شايد پايان بازي را از همين حالا براي بعضي ها Spoil کرد!
Final Fantasy XIII
در نمايشگاه E3 سال گذشته ، Square Enix با انتشار خبري مبني بر خارج شدن Final Fantasy XIII از حالت اختصاصي براي PS3 و انتشار براي X360 ، همه را شوکه کرد. امسال نيز FFXIII يکي از بخش هاي اصلي کنفرانس خبري رقباي اصلي جنگ کنسول ها يعني PS3 وX360 بود . در يکي از نمايش هاي بازي با چند شخصيت جديد آشنا شديم و در ديگري بالاخره به بسياري از سوال هاي ما در مورد گيم پلي پاسخ داده شد. گرافيک بازي به لطف موتور Crystal Tools بسيار ديدني و واقعا چشم نواز است.گيم پلي نيز به حالت کلاسيک ATB و نوبتي بازگشته است. هم چنين به نظر مي رسد تنها کنترل شخصيت اصلي در دست بازيباز است و بقيه را هوش مصنوعي هدايت مي کند. اگر چه سازندگان در اين مورد اظهار نظري نکرده اند. جز اين اخبار چنداني در خصوص FFXIII منتشر نشد و براي دو اثر همراه آن Agito و Versus نيز هيچ برنامه اي ارايه نشد. نکته جالب اين که براي يکي از پرطرفدارترين مجموعه هاي تاريخ بازي ها در E3 امسال جايگاه خاصي در نظر گرفته نشده بود و تنها هديه ي سازندگان به ما تاريخ هاي انتشار مبهم بود. اميدواريم در آينده ، اخباري با جزييات بيشتر براي طرفداران تشنه ي اين اثر منتشر شود. چرا که اگر به سايت هاي خبري سري بزنيد، مي بينيد تعداد سوال هاي علاقمندان کمتر که نشده ، بيشتر هم شده است!
Brutal Legend
کسي در جريان کنفرانس هاي E3 دوست ندارد، به جاي تماشاي دموهاي زنده ، بنشيند و به صحبت هاي بازيسازها و مديران مختلف گوش دهد؛ حتي اگر سخنگوي مورد نظر جيمز کامرون و موضوع صحبتش اولين اطلاعات از فيلم و بازي پر سر و صدا Avatar باشد ؛ اما وقتي ماجراجويي (Adventure) ساز محبوب و افسانه اي يعني تيم شفر همين کار را انجام مي دهد ، همه با لذت به حرف هاي او گوش مي کنند. بازي جديد يک عنوان اکشن Open World است؛ ولي حس ظنز خاص شفر و تيمش به هيچ وجه دست نخورده است . او که در جريان کنفرانس EA هم از شوخي و تعريف خاطره هاي بي ربط و خنده آورش دست برنداشت؛ از حضور افرادي چون راب هالفورد (Rob Halford) و آزي آزبورن (Ozzy Osbourne) در بازي پرده برداشت . در بازي با ادي ريگز (با صداي جک بلک) آشنا مي شويم ؛ يک Roadie که ناخواسته از دنياي هوي متال سردرآورده است . او بايد به کمک قدرت خالص متال و گيتارش ، تعادل را به اين سرزمين افسانه اي بازگرداند. به کمک تبليغات EA در کنار زحمات Double Fine و نبوغ شفر، Brutal Legend موفق شد نظر همگان را در E3 جلب کرده و جرگه نامزدي هاي بهترين بازي نمايش بپيوندد. امري که باعث شده برخي آن را عامل شکايت ناگهاني Activision ، ناشر سابق و بي وفاي پيشين بازي از تيم Double Fine بدانند.
Splinter Cell Conviction
Splinter Cell از آن عناويني بود که دريک مقطع Ubisoft حسابي شيره آن را کشيد(به اصطلاح آن را MilK کرد). اما پس از Double Agent در حالي که خيلي زود از قسمت جديد بازي با عنوان Conviction با تمام نوآوري هايي که قرار بود در اين سري بازي معرفي کند، رونمايي کرد؛ ناگهان بازي از صفحه رادار بازيبازها و سايت هاي بازي ناپديد شد و تا مدت ها هيچ خبري از آن نبود. تا جايي که حتي شايعه شد ساخت بازي منتفي شده است. اما چندي پيش سازندگان وعده دادند به زودي اين عنوان را با تمام تغييرهايي که در آن اعمال کرده اند، نمايش خواهند داد. بالاخره در E3 امسال و در کنفرانس مايکروسافت توانستيم ظاهر و رويه جديد بازي را ببينيم . بسياري از ايده هاي اوليه از بازي حذف شده يا تغييرهاي اساسي به خود ديده و در عوض نوآوري هاي ديگري جاي آن ها را گرفته است. اول از همه اين که ظاهر سم فيشر ديگر شبيه دوره گردها نيست. او علي رغم تهديدهاي مقام هاي بالاتراز Third Echelon جدا و هم چنين متوجه شده که سانحه رانندگي اي که منجر به کشته شدن دخترش شده تنها يک تصادف نبوده و دست Third Echelon در کار است. حالا او به دنبال عوامل قتل دخترش و انتقام گرفتن از آن ها است. به همين خاطر انتظار نداشته باشيد سم خيلي از تجيهزات پيشرفته خود را هنوز داشته باشد . مثلا او ديگر براي نگاه کردن دزدکي از زير در اتاق به جاي دوربين و تجهيزات پيشرفته بايد از يک تکه آينه که از ماشين خود جدا کرده ، استفاده کند! هم چنين سم يک سري مهارت هاي بسيار جذاب نيز پيدا کرده که گيم پلي بازي را بسيار سينمايي مي کند. مثلا با کمک Mark&Execute قبل از ورود به هر اتاق يا مکان سم مي توانيد دشمنان يا آبجکت هاي محيط را به ترتيب علامت گذاري کند. پس از ورود به آن مکان سم به طور خودکار به اهداف شليک مي کند؛ مثلا اگر در اتاقي دو دشمن وجود داشت، مي توانيد يکي از دشمنان و هم چنين لوستري که بالاي سر دشمن ديگر است را هدف قرار دهيد . با ورود به اتاق سم ابتدا با شليک به لوستر حواس يکي از دشمنان را پرت کرده و با خيال راحت دشمن ديگر را از پاي در مي آورد تا بعد به حساب ديگري برسد . از ديگر مهارت هاي جديد سم مي توان به قابليت بازجويي از دشمنان با استفاده از محيط اشاره کرد(چيزي شبه به بازي Punisher) . انيميشن هاي سم بسيار نرم و طبيعي و تاثيرگذاري محيط نيز بسيار عالي است. اين بازي نيز قرار است اکتبر امسال براي PC,X360 عرضه شود. ما با ديدن نمايش اين بازي در E3 براي عرضه آن لحظه شماري مي کنيم.
Modern Warfare 2
انصافاً Infinity Ward با بازي : CoD4Modern Warfare تبحر خود را در ساخت بازي هاي شوتر اول شخص (FPS) به رخ ديگر سازندگان بازي هاي اول شخص کشيد. بازي با جوي بسيار درگير کننده، داستاني جذاب ، گرافيکي ديدني ، مراحلي زيبا و در نهايت سبک فوق العاده سينمايي خود توانست ، بخشي از قلب بسياري از هواداران سبک شوتر اول شخص را تسخير کند. نکته جالب اين که حتي بسياري از کساني که به شوترهاي اول شخص علاقه ندارند يا حتي در چهار ، پنج سال اخير به تعداد انگشتان يک دست هم بازي نکرده بودند و من به شخصه تعداد زيادي از آن ها را سراغ دارم ، مجذوب Modern Warfare شدند .Infinty Ward سطح توقعات را بسيار بالا برده بود و همه در E3 امسال انتظار نمايشي حيرانگيز از MW2 را داشتند و الحق نيز نمايش بازي محشر بود . اين بار يک گروه تروريست در روسيه امنيت سياسي دنيا را تهديد مي کنند که سرکردگي اين گروه را ماکارُف (Makarov) يکي از هم پيمانان زاخائف (Zakhaev) که در بازي اول عامل حملات اتمي بود، به عهده دارد. گرماي هيجان بازي باعث مي شد سردي هواي مرحله برفي نمايش داده شده را احساس نکنيد. بازي بيش از پيش سينمايي شده چنان که اگر بهMW2 لقب "هاليوودي ترين بازي که حتي از بسياري از عناوين هاليوودي هم جذاب تر از آب درآمده است" را بدهيم اغراق نکرده ايم؛ به خصوص بخش انتهايي دمو که سوار بر اسنوموبايل (Snowmobile) يک تعقيب و گريز داغ و پرهيجان را تجربه مي کنيد. در کل بايد گفت MW2 بسيار عالي به نظر مي رسد و همان چيزي است که هواداران بازي نخست انتظار آن را مي کشند . ما نيز همپاي طرفداران بي صبرانه در انتظار عرضه بازي در پاييز امسال هستيم.
Assassin's Creed2
نسخه اول AC يکي از بازي هاي عميق و زيبايي بود که متاسفانه نتوانست جايگاه ويژه ي خود را کسب کند. اين موضوع به اين دليل بود که ريشه هاي داستاني پيچيده و گيم پلي بعضا نامفهوم بازي صدمات بزرگي به آن زد. اما در نسخه ي دوم خوشبختانه گيم پلي بازي ارتقا يافته و داستان نيز بياني ساده تر پيدا کرده است . شخصيت الطير جاي خود را به ايتسيو(Ezio) در خلال رنسانس داده و تيم سازنده شما را با معماري ايتالياي آن زمان آشنا خواهند کرد.همان طور که مي دانيد ساختار اين بازي مخفي کاري است و بايد اهداف خود را به ظرز بسيار مرموزي از بين ببريد . در همين راستا تا حدي اين قابليت به کمک سلاح ها و ابزار گسترش يافته و لذت بيشتري را در خود جاي داده است . در نمايش هاي اخير چيزي که بيش از همه به چشم مي آمد ، سرعت گيم پلي باز بود که نسبت به نسخه ي اول افزايش يافته است . ايتسيو به سرعت مي توانست از ساختمان ها بالا رود و مانند يک ورزشکار پارکور موانع را پشت سر مي گذاشت. سرعت گرفتن اجسامي مانند لبه ديوار و قدرت فرار بسيار بالا رفته و اين موضوع نويد گيم پلي رواني را خواهد داد. استفاده از سلاح هاي نقطه ي عطف بازي به شمار مي آيد ، به نحوي که در نمايش ها اين طور استنباط مي شد که اگر اين سلاح ها در اختيار بازيباز قرار نمي گرفت؛ ادامه کار ميسر نمي شد. خوشبختانه سلاح هايي مانند ،تبر ، تفنگ ، چاقوي کوچک، و در نهايت دو تيغ برنده ي معروف ايتسيو رونمايي شد. دو تيغ تيز شخصيت به او اين امکان را مي دهد تا دو نفر را از بين ببرد و تاکيد خاصي روي اين قابليت جديد داده شد. با استفاده از اين سلاح مرگبار مي توانيد به صورت مخفي تيغ را در گردن دو نفر فرو کنيد که در بعضي صحنه ها کمک بسياري خواهد کرد. بعد از صحبت هاي عجيبي که در رابطه با ماشين پرواز شنيده مي شد؛ بالاخره توانستيم اين وسيله را ببينيم و با قابليت هاي آن آشنا شويم. اين ماشين که توسط لئوناردو داوينچي ساخته شده شما را در مسافت هاي طولاني تر همراهي مي کند و مي توانيد را ه هاي دور را با اين وسيله بپيماييد. نبردهاي تن به تن با افزايش کارايي گيم پلي بهتر به نظر مي رسد و با بالارفتن تعداد انيميشن ها مي توانيد کارهاي متفاوت تري را نسبت به شماره ي ا ول پياده کنيد . شمشير زني ايتسيو نسبت به الطير بهتر و بسيار سريع تر خواهد بود و اين مورد در نمايش هاي اخير کاملا مشهود بود. در مواقعي استفاده از مکانيزم بسط داده شده مخفي کاري در عنوان محبوب Hitman ( به ويژه Blood Money) ملموس بود؛ به طوري که گاه احساس مي کنيد مامور 47 در نقاطي از بازي ظهور مي کند. مثلا کشيدن دشمنان به داخل کاه و از بين بردن آن ها ، نشان مي دهد سطح مخفي کاري تقويت شده است. يا فروکردن تيغ در شکم هدف بدون کوچک ترين سرو صدايي از نکات زيبايي بازي به شمار مي رود که قطعا بازي را جذاب خواهد کرد. قابليت شنا نيز همان طور که قبلا گفته شده بود به بازي اضافه شده و به زيبايي مي توانيد در آب هاي ونيز شنا و مخفي کاري کنيد. علاوه بر اين طراحان در طول بازي شما را با شخصيت هاي معروفي چون : لئوناردو داوينچي ، نيکولو ، برناردو ماکياول ، کاترينا فورزا ، لورنزوي مديچي و...آشنا خواهند کرد و بايد با اين افراد سرشناس همکاري داشته باشيد. مناطقي که باز در آن اتفاق خواهد افتاد برگرفته از معماري همان دوران هستند و به خوبي ونيز، فلورانس ، رم و توسکاني به تصوير کشيده شده اند. گرافيک بازي انصافا زيبا و پرجزييات ساخته شده و ساختمان ها سرشار از هنر و خلاقيت هستند . تعداد چند ضلعي ها در ساختمان ها افزايش يافته و گاه تصاوير بسيار زيبايي را از مناطق مختلف مي بينيم . AC2 با داشتن پتانسيل هاي فراوان قطعا يکي از انتخاب هاي اصلي شما خواهد بود.
Alan Wake
E3 سال 2005، Remedy بازي جديد خود يعني Alan Wake را اعلام کرد. بازي در آن زمان از لحاظ فني يک سر و گردن از بسياري بازي هاي ديگر بالاتر بود؛ به طوري که از آن براي نمايش قدرت پردازنده هاي گرافيکي جديد ATI استفاده مي شد و پس از آن نيز اينتل از اين بازي براي نمايش قابليت هاي پردازنده هاي Quad-Coreخود استفاده کرد. در طول اين چهارسال اتفاق هاي جالبي براي Remedy و اين بازي افتاد . مايکروسافت با Remedy قرار داد همکاري امضا کرد تا علاوه بر اين که ناشر اين عنوان باشد؛ بتواند اين بازي را براي پلتفرم هاي خود يعني ويندوز ويستا و X360 به صورت انحصاري درآورد. مدت ها خبري از WakeAlan نبود و حتي شايعات ناخوشايندي مبني بر منتفي شدن با خوب پيش نرفتن مراحل ساخت به گوش مي رسيد تا اين که اين اواخر Remedy به اين شايعات پايان داد و بالاخره با نمايش بازي در E3 امسال اعلام کرد زمان زيادي تا عرضه بازي (بهار 2010) باقي نمانده است. بالاخره توانستيم در کنفرانس مايکروسافت بخشي از گيم پلي بازي را ببينيم و با برخي از ايده هاي آن آشنا شويم. از لحاظ گرافيکي همان طور که انتظار مي رفت با يک عنوان فوق العاده ديدني مواجه هستيم، به طوري که مي توان به جرات گفت اين عنوان عصاره X360 را خواهد کشيد. جو بازي نيز به لطف نورپردازي حيرت انگيز و صداگذاري بسيار عالي، خيلي خوب و ژرف از آب درآمده است . هم چنين نور نقشي کليدي در گيم پلي بازي ايفا مي کند؛ به طوري که حتي گيم پلي بازي در طول روز و شب کاملا با يکديگر متفاوت خواهد بود. مثلا در روز بايد بيشتر به کنکاش و جستجو در مناطق مختلف بپردازيد و شب هنگامي است که کابوس هاي وحشتناک الن به واقعيت مي پيوندند . هم چنين در شب براي مبارزه و از بين بردن دشمنان تاريکي ، به نور نياز داريد(در بازي انواع گوناگوني از نور وجود دارد، مانند نور چراغ قوه ، منور و...) تا محافظ و سپر تاريکي را از آن ها دور کرده و آن ها را در برابر صدمات فيزيکي آسيب پذير کنيد. البته گيم پلي بازي خيلي وسيع تر و پيچيده تر از آني است که در دمو به نمايش درآمد؛ چرا که يک شهر کامل و منطقه هاي وسيع براي ماجراجويي هاي گوناگون در آن تعبيه شده است . به هر حال Alan Wake يکي از مهم ترين عناوين سال 2010 کنسول X360 خواهد بود و در E3 نيز يکي از بهترين نمايش ها را داشت.
God of War 3
مايکرو سافت و نينتندو بزرگترين سرپرايزهاي خود برايE3 (Natal و Metrobid/Mario جديد) را در انتهاي کنفرانس هاي شان نمايش دادند؛ اما سوني براي پايان برنامه اش به سراغ عنواني آشنا يعنيGod of War رفت . قسمت سوم سري محبوب و عظيم خداي جنگ کمي بيش از حد ، از مشکل آشنا بودن و تغيير نيافتگي رنج مي برد؛ چرا که تقريبا تمام پيشرفت بازي در دو زمينه گرافيک و خشونت صورت گرفته بود . هر چند ريزش خون از دشمنان تمام استخواني کمي بيش از حد اغراق شده به نظر مي رسد؛ اما سکانس خونين اواخر پخش کامل دمو، در کنار طراحي بي نظير چهره و ظاهر کريتوس که يک دنيا با نمايش هاي اوليه GOW3 تفاوت داشت بسياري را خوشحال کرد. قطع دموي داخل کنفرانس سوني به خاطر اتمام وقت صداي برخي را درآورد اما تجربه دموي کامل و خونين آن در غرفه مربوطه ، لبخند رضايت را به لب تمام آن افراد بازگرداند.
Scibblenauts
در حالي که بسياري از بازيسازها وهم چنين بازيبازها به دنبال بازي هايي با داستان هاي پيچيده ، گرافيک هاي آن چناني و جلوه هاي صوتي عالي هستند و در E3 امسال نيز اين موضوع به وفور ديده مي شد؛ اما بازي اي که در نهايت توانست از نظر بسياري از کارشناسان و سايت هاي مختلف ، عنوان بهترين بازي نمايشگاه را از آن خود کند، يک بازي فوق العاده مبتکرانه براي کنسول دستي DS بود. جالب است بدانيد اين براي اولين بار است که يک بازي کنسول دستي توانسته پس از E3 اين گونه انواع و اقسام جوايز و عناوين را درو کند. بازي Scibblenauts که توسط 5TH Cell ساخته شده وWarner نيز انتشار آن را به عهده دارد، هم فوق العاده خلاقانه است و هم جاه طلبانه . بازي به شکل يک Side Scroller با گرافيک بسيار ساده است که در آن کنترل شخصيتي به نام مکسول (Maxwell) را به دست گرفته و در حدود 220 مرحله مختلف به جمع آوري ستاره هايي به نام Starites مي پردازيد . اما انجام اين کار به اين سادگي ها هم نيست و در طول اين مراحل با انواع واقسام موانع مواجه خواهيد شد که براي از سر راه برداشتن آن ها يک ايده ابتکاري به کارگرفته شده است. به هر شي يا آبجکتي که نياز داشتيد تنهاکافي است نام آن را در بازي تايپ کنيد تا آن شي در بازي ظاهر شود؛ سپس به کمک آن آبجکت مي توانيد موانع را از سر راه برداشته وStarites را جمع آوري کنيد. اما نکته جالب اين که بازي قادر به تشخيص ده ها هزار واژه و نام مختلف است ؛ يعني تقريبا هر چه که فکرش را بکنيد . مثلا در يکي از بخش هاي بازي با دسته اي از زامبي ها مواجه مي شويد که هيچ چيز اعم از مسلسل ، توپ و تانک بر آن ها اثر ندارد. در اينجا مي توانيد يک ماشين زمان (Time Machine ) احضار کنيد ، با آن به زمان گذشته برگشته، سوار يک دايناسور شده و دوباره به زمان حال بر مي گرديد و دسته زامبي ها را متلاشي کنيد!!! مي توانيد انواع حيوان ها ، ماتادور ، خون آشام ، شکارچي خون آشام و... احضار کنيد و جالب تر از همه اين ها اين که بازي قادر به تشخيص و برقراري ارتباط منظقي بين برخي از اين آبجکت ها است. مثلا همان طور که مي دانيد خون آشام ها از سير بيزار بوده و حتي از سيربه عنوان سلاحي عليه آن ها استفاده مي شود؛ از اين رو حتي در بازي مي توانيد با احضار سير، يک خون آشام که هيچ کس حريفش نمي شود را خيلي راحت از پا درآوريد . واقعا اين که برنامه نويسان چگونه اين همه رابطه منطقي را در بازي کدنويسي کرده اند جاي بسي شگفتي دارد و در مورد Scribblenauts تنها مي توان يک واژه به کار برد:"حيرت انگيز".
Uncharted2
Naughty Dog با نمايش UC2:AT در کنفرانس مطبوعاتي سوني ثابت کرد لياقت اين همه تعريف و تمجيد را دارد. گرافيک بازي در سطحي فوق العاده قرار دارد و بيشتر المان هاي گرافيکي در جهت ارتقا و تنوع گيم پلي طراحي واستفاده شده اند. پيش از اين هم گفته بوديم که نقطه عطف گرافيک بازي UC:DF انيميشن هاي پويا و متنوع آن است که در قسمت دوم پيشرفت چشمگيري کرده و از آن ها در جهت پيشبرد خلق مکانيسم هاي جديد در گيم پلي بهره گرفته شده است(مثلا فيزيک و تخريب محيط در Red Faction برجسته ترين نکته در گرافيک اين بازي به شمار مي رود که تنها در جهت زيبايي بصري يا بالا بردن بعد تکنيکي بازي خلق نشده اند؛ بلکه به منظور آفرينش و تغيير گيم پلي بازي به اين شکل کار شده اند). اگر با دقت به نمايش چند دقيقه اي اين بازي نگاه کنيم مي بينيم علاوه بر متنوع بودن کارهايي که ناتان در طول مسير انجام مي دهد ، بازي با ريتمي سريع پيش مي رود و درگيري ها همانند قسمت اول کسل کننده، طولاني و تکراري نمي شوند. گيم پلي و گرافيک UC2:AT جايي براي ترديد باقي نمي گذارد و کسب چنين رتبه اي در برترين بازي هاي نمايش داده شده در E3 از نگاه بازي رايانه بي شک حق مسلم آن است!
Heavy Rain
بي ترديد ديويد کيج و يارانش در Quantic Dream سرپرايزهاي بسيار بزگري براي بازيبازها خواهند داشت و با ارايه سبکي نوين از يک ژانر تقريبا به گل نشسته خواهند توانست معناي تازه اي از خلق يک شاهکار را رقم بزنند. البته قبل از نمايش E3 2009 نيز دموهاي قابل قبولي از اين بازي بزرگ ديده بوديم؛ ولي طي برگزاري نمايشگاه خوش بختانه گره هاي کور گيم پلي و هسته ي اصلي آن باز شد و به خوبي مي توان تحليلي درست از نمايش ها ارايه داد. همان طور که متوجه شديد HR بيش از هر چيزي که فکرش را بکنيد تکيه بر داستان و گيم پلي منحصر به فردش دارد. اين دو قسمت به خوبي توانسته اند کمبودهاي احتمالي هر بخش را پوشش دهند تا در نهايت بازي براي هر فردي زيبا و منحصر به فرد باشد. 4 شخصيت قابل بازي که هنوز ماهيت آنها فاش نشده بار داستاني بازي را به عهده مي گيرند. شخصيت هاي بازي کاراگاه هايي که طي پيگيري يک سري قتل هاي زنجيره اي به مشکلات بسياري برخورد مي کنند. گذشته از اين حرف ها چيزي که همه را شوکه مي کند مکانيسم بسيار پرداخت شده گيم پلي اي است که قبلا در Fahrenheit ديده بوديم . با اين تفاوت که هزاران برابر اسکريپت هاي مربوط به گيم پلي وسيع تر شده تا بازيباز به خوبي با گيم پلي بازي درگير شود.
گيم پلي مخلوطي از تمرکز ، حل معما ، غلبه بر احساسات ، پيش بيني حوادث ، واکنش و اتفاق است که همگي در بستر بازي در جريان هستد . نمايش هاي اخير نشان داد HR قوانين خاص خودش را دارد و بازيباز را مجبور به تفکر و تعمق مي کند تا جايي که آن قدر درگير مسايل مختلف مي شويد که نخواهيد توانست راه بهتر را پيدا کنيد . معمولا در بازي هاي ديگر يک راه حل ساده پيش روي شما قرار مي گيرد و به اجبار بايد آن را دنبال کنيد؛ در حالي که در HR هيچ بايد و نبايدي وجود ندارد و شما آزاديد. براي پيدا کردن بهترين راه چندين روش مختلف وجود دارد؛ مثلا در يکي از صحنه ها شخصيت دختر بازي براي جلب توجه يک آقا مجبور شد خود را بيارايد تا بتواند به اهدافش نزديک تر شود ! البته براي جلب توجه ، چندين راه پيش روي شماست و هيچ اجباري وجود ندارد که حتما يکي را انتخاب کنيد . جاللب اين که مرگي در کار نيست و اگر اين کار به هر دليلي صورت پذيرفت با کاراکتري ديگر بايد ادامه راه دهيد تا به مقصد برسيد. سازندگان براي مبارزه با دشمنان از صحنه هاي Quick Time Event استفاده کرده اند که بسيار هم به جا مورد استفاده قرار مي گيرد. هنوز در خصوص ارتباط داستاني شخصيت هاي اصلي چيزي بيان نشده و اميدواريم اطلاعات تکميلي هر چه سريع تر اعلام شود. جلوه هاي گرافيکي بازي به زيبايي نمايش هاي قبلي نبود و به نظر مي رسيد سطح پاليگون هاي شخصيت ها افت محسوسي داشته است که اميدواريم اين مساله در نمايش هاي بعدي برطرف شود . انيميشن هاي ديده شده گاه خارج از حد تصور هستند و در يک کلام مي توان لقب شاهکار را به آن ها داد . حرکت هاي زيباي بدن ، دست ، چشم و انگشتان فوق العاده بودند و نويد يک انقلاب را در زمينه انيميشن مي دهند. رد و بدل کردن احساسات از طريق چهره و حالت هاي صورت بي نظير به نظر مي رسيد و بايد گفت اگر اين شيوه در بازي وجود داشته باشد و با همين کيفيت اجرا شود، قطعا از اکنون را HR را بايد جزو يکي از کانديداهاي برترين بازي سال دانست.
منبع:نشريه بازي رايانه شماره30
/خ