ماکو (Maccu)
ماکو احتمالا غذای مورد علاقه هانیبال لکتر در این لیست است. ماکو غذای رم باستان است که ماده اصلی آن باقلای خرد شده است. این غذا در اصل در جزیره سیسیلی ابداع شده و سپس توسط سیسیلیها در امپراتوری رم گسترش یافته است. ساکنان این جزیره که بهترین آشپزان امپراتوری رم هستند در گذشتهای دور و نامعلوم با این گیاه آشنا شدند. باقلا با سبزیجات و ادویه پخته میشد و سپس به این مخلوط روغن زیتون اضافه شده و به عنوان سوپ خورده میشد. پس مانده آن نیز خشک شده و به عنوان میان وعده خورده میشد. گاهی آن را قبل از مصرف مجدد آرد و سرخ میکردند.در تعداد کمی از رستورانهای سیسیل امروز این غذا به عنوان غذای روستایی که در خاطرات گذشته ما نقش دارد سرو میشود. بااین حال باقلا در برخی افراد که فاقد آنزیم گلوکز ۶ فسفات دهیدروژناز هستند میتواند موجب بیماری یا حتی مرگ شود. افرادی که این آنزیم را ندارند نمیتوانند سموم باقلا را هضم کنند بنابراین سلولهای قرمز خونشان را این ماده سمی از بین میبرد. این بیماری نادر در نواحی مدیترانهای بیشتر از آمریکا دیده میشود.
مورتوم (Moretum)
مورتوم نیز در رم باستان نوعی غذای پنیری بود که روستاییان رومی روی نانهای مختلفی که میخوردند استفاده میکردند. شاعر بزرگ «ویرجیل» شعری درباره غذا دارد که مورتوم نام دارد. در این شعر فرد روستایی مواد را از زمینش جمع میکند (سیر، سبزیجات و کره) و سپس همان طور که برای برده خود صحبت میکند و آواز میخواند غذا را آماده میکند. همچنین نوع دیگری از آن هم خورده میشد که شامل دانه کاج و شبیه پستوی امروزی بود. از آنجا که همه مواد باید در یک هاون (مورتار) خرد میشدند این نام را روی این غذا گذاشتند.
شیرقند (Shrikhand)
این غذا نام خود را از واژه سانسکریت «شیر» و واژه فارسی «قند» گرفته و دسری است که از شیر تخمیرشده به دست میآید. ریشههای دقیق این غذا در تاریخ گم شده، اما عقیده رایج این است که در غرب هند به وجود آمده است. به چوپانان گفته میشد که هر شب کشک یا ماست خود را آویزان کنند که باعث غلیظتر شدن آن میشد. نسخههای بعدی شیرقند شامل مواد مختلفی مانند شکر، ادویه و مغزها میشد. شیرقند امروزه در بیشتر نقاط هند به عنوان یافت میشود و در شمال به عنوان صبحانه سرو میشود. در جنوب نیز آن را به عنوان دسر میخورند. برای تهیه این غذا، شیر را گرم میکنند و سپس در دمای اتاق سرد میکنند. پس از تغلیظ آب آن گرفته میشود و با مواد مختلف خورده میشود.
تامالس (Tamales)
تامالس یکی از غذاهای کاملا سنتی آمریکای میانه است که از حداقل ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد پخته میشده است. برخی شواهد قدمت آن را ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد نشان میدهند. نام غذا از کلمه ناهواتی «تامالی» به معنای غذای پیچیده شده گرفته شده است. عقیده عموم این است که مایاها این غذا را که با ذرت تهیه میشود را به صورت پرشده یا پرنشده سرو میکردند و با مواد مختلفی مثل ماهی، حبوبات یا تخم مرغ آن را پر میکردند.تامالس آزتکها نیز کاملا مشابه بود. آنها دسر تامالس هم داشتند که با میوه یا عسل پر میشد. تامالس، به ویژه آن هایی که با گل تاج خروس تهیه میشد به خدایان مختلف پیشکش میشد. در نتیجه کلیسای کاتولیک تامالس و گل تاج خروس را ممنوع کرد. حتی آن هایی که این غذا را تهیه میکردند با مجازات اعدام روبرو میشدند. برای پیچیدن تامالس از پوست ذرت یا برگ موز استفاده میشد.
سوپ سیاه
اسپارتهای یونان باستان یکی از نفرت انگیزترین غذاهای تاریخ را داشتند. سوپ سیاه یک سوپ سنتی بود که توسط سربازان ارتش خورده میشد. علاوه بر میراث آنها که چیزی جز جنگاوری نبود، این تنها ماده خوراکی بود که برخی میگویند اسپارتها از آن لذت میبردند. این سوپ از خون خوک، خوک و سرکه تهیه میشد و حتی در زمان خودش هم بدنام بود. ظاهرا یک ایتالیایی بعد از چشیدن این سوپ گفته که حالا میفهمد چرا اسپارتها اینقدر مایلند جان خود را در جنگ فدا کنند، چون مجبور بوده اند همیشه از این سوپ سیاه بخورند.داستان دیگر این است که یکی از پادشاهان پونتوس میخواسته از این سوپ امتحان کند. او از سرآشپز اسپارتش میخواهد این غذا را برایش آماده کند. اما با اولین قاشقی که به زحمت در دهانش میبرد از این سوپ متنفر میشود. پاسخ سرآشپز این بود که پادشاه باید اول در رودخانه اسپارتی حمام کند به این معنی که باید اسپارت باشید تا از این غذا لذت ببرید. متاسفانه یا شاید خوشبختانه هیچ دستورالعمل خاصی از این سوپ باقی نمانده است، اما هنوز هم عده زیادی از سوپهای مختلف خون در سراسر جهان لذت میبرند.
آکواکوتا (Acquacotta)
آکواکوتا یک غذای روستایی دیگر از سواحل غربی ایتالیا از منطقهای به نام مارما آمده است. کلمه آکواکوتا به معنای آب پخته است و یک سوپ نسبتا ساده است. کشاورزان و سایر کارگران اغلب هر نوع سبزیجات یا گیاه وحشی که میتوانستند را جمع میکردند. نان بدون نمک، غالبا خشک و کهنه هم به این سوپ اضافه میشد تا نرم و قابل خوردن شود. افراد مرفه نیز معمولا آن را با تخم مرغی که از حرارت خود سوپ پخته میشد میخوردند.داستانهای زیادی پیرامون ابداع این غذا مطرح شده که برخی از آنها شبیه داستانهای ابداع سوپ سنگ هستند. در یکی از نسخههای مشهور، فرد فقیری دیگران را قانع میکند مواد را به ظرفی اضافه کنند که چیزی جز آب و یک سنگ درونش نداشت. در نهایت یک سوپ خوشمزه تهیه میشود که همه از آن لذت میبرند.
ثرید (Tharida)
ثرید یک غذای عربی است که قدمت آن به زمان حضرت محمد (ص) بازمی گردد و همان آبگوشت خودمان است. این غذا ترکیبی از گوشت پخته با آبگوشت و نان خرد شده است. این غذا توسط گروهی به نام قاسانیها به وجود آمد که گرچه عرب بودند، اما تا مدتها مسیحی ماندند. با این حال جذابیت ثرید از مرزها فراتر رفت و در میان اعراب مسلمان بسیار محبوب و بعد در سراسر جهان محبوب شد. هر فرهنگی طعم مورد علاقه خود را به این غذا افزودند و امروزه صدها نوع از آن وجود دارد.
پنیر کانتال
پنیر کانتال یکی از قدیمیترین پنیرهای فرانسه است. مورخ مشهور فرانسوی در توصیفاتش از یک مراسم مذهبی باستانی مینویسد که چیزهای مختلفی داخل برکه یک کوه خاص پرتاب میشد و این پنیر هم یکی از آنها بود. هم چنین نویسنده رومی درباره این پنیر نوشته است که نگرانی پنیرسازان رومی بهترین پنیری بوده که از شهری در جنوب فرانسه میآمده است. این پنیر طی قرنها بدون تغییر باقی مانده است و در طول سلطنت لوئی چهاردهم بسیار مشهور شده است. امروزه این پنیر با نمک بسیار کمتری به فروش میرسد.
پاپادزولس (Papadzules)
پاپازادولس یک نوع انچیلادای کلمبیایی از شبه جزیره یوکاتان است. این غذا شامل تورتیلا، ذرت و سس تخمه کدو تنبل است. تخم مرغ پخته خرد شده در تورتیلا قرار میگیرد و بسته شده و در سس گوجه فرنگی قرار میگیرد. روی پاپادزولهای امروزی روغن کدو یا عصاره میوه در همه سطوحشان دارند.
هریسا (Harissa)
هریسا یک غذای سنتی ارمنی است. این غذا در جشنها و دیگر روزهای مذهبی پرطرفدار است و یک فرنی غلیظ است که با گندم و مرغ یا بره تهیه میشود. هنگام روزه داری که باید گوشت ترک شود، به جای گوشت گیاه مصرف میشود. تهیه هریسا مشکل است، زیرا باید روی حرارت کم و با هم زدن مداوم در یک زمان طولانی پخته شود. با این حال بخشی از محبوبیت آن در فرهنگ ارمنی از زمانی که برایش صرف میشود میآید. در زمان گذشته غذایی از گوسفند تهیه شد، اما برای همه کافی نبود بنابراین سنت گرگوری گندم را به ظرف غذا اضافه کرد. وقتی متوجه شد غذا در حال ته گرفتن است داد زد: «هرخ» به معنی «همش بزن!» و نام غذا از آن گرفته شد. مدتهای طولانی هریسا غذای سنتی بود که توسط کلیساهای ارمنی به فقرا داده میشد.منبع: سایت برترینها