یکی از مسائل مهم در روابط اجتماعی که از دیر باز تا کنون در میان تمام جوامع بشری مطرح بوده است مساله تعصب است. موضوعی که همواره سبب ایجاد کشمکشها، اختلافها و بحثهای فروانی در میان اقوام مختلف بوده است. در این مقاله سعی داریم به تعریف و بررسی این موضوع و آثاری که در جامعه و فرد بر جای میگذارد بپردازیم:
تعریف تعصب
در لسانالعرب ذیل واژهی «حَمیّه» آمده است که این واژه از ماده «حَمی» به معنی شدت حرارت و علاقه و تعصب در دفاع و حمایت کردن در حالت عصبانیت و برانگیختگی از نفس خود، کسی یا گروهی یا عقیدهای یا چیزی و یا حمایت از افراد خود در جنگ گرفته شده است.[1]
هر چند در قرآن واژهی تعصب نیامده است اما مترادف آن یعنی همین لفظ «حمیه» ذکر شده است.
تعصب، رفتاری عاطفی و احساسی و به دور از هرگونه معیار عقلانی و منطقی است. در حقیقت احساسی قوی و شدید و عاطفی است که برگرفته از وابستگی شدید به امری میباشد.[2]
امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث خود درباره تعصب میفرمایند: «عصبیت یکی از اخلاق باطنه نفسانیه است که آثار آن مدافعه کردن و حمایت کردن از خویشاوندان و مطلق متعلقان است. چه تعلق دینی و مذهبی و مسلکی باشد یا تعلق وطنی و آب و خاک یا غیره آن مثل تعلق شغلی و...»[3]
هر چند در قرآن واژهی تعصب نیامده است اما مترادف آن یعنی همین لفظ «حمیه» ذکر شده است.
تعصب، رفتاری عاطفی و احساسی و به دور از هرگونه معیار عقلانی و منطقی است. در حقیقت احساسی قوی و شدید و عاطفی است که برگرفته از وابستگی شدید به امری میباشد.[2]
امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث خود درباره تعصب میفرمایند: «عصبیت یکی از اخلاق باطنه نفسانیه است که آثار آن مدافعه کردن و حمایت کردن از خویشاوندان و مطلق متعلقان است. چه تعلق دینی و مذهبی و مسلکی باشد یا تعلق وطنی و آب و خاک یا غیره آن مثل تعلق شغلی و...»[3]
تعصب مذموم
با توجه به تعریفی که از تعصب شد میتوان گفت که از یک بعد به کسی متعصب میگویند که انعطاف ندارد و در مقابل هر چیزی جبهه میگیرد و روش خود را هر چند غلط تغییر نمیدهد. درواقع تعصب به طور کلی امری ناپسند نیست اما اگر وجه کورکورانه به خود بگیرد و ناشی از هوای نفس باشد امری نکوهیده به شمار خواهد آمد.
تعصب کورکورانه و بدون فکر از اعتقادات پیشینیان، یکی از ویژگیهای شاخص مخالفین پیامبران الهی بوده و همیشه مهمترین و اصلیترین مانع در پذیرش دعوت انبیا بوده است. بت پرستان زمان حضرت نوح(ع) به قدری در تعصب جاهلانه خود غرق بودند که حتی از شنیدن کلامی توحیدی وحشت داشتند، به حدی که این نبی خدا (ع) در وصف آنان میفرماید: «و من هر زمان آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورند و توی خدا آنها را بیامرزی انگشتان خود را در گوشها قرار داده و لباسهایشان را بر سر و صورت میپیچیدند و در مخالفت با حق اصرار ورزیدند و شدیدا تکبر ورزیدند.»[4]
یا درباره تعصب قوم عاد آمده است که وقتی پیامبرشان آنها را به توحید و یکتاپرستی دعوت مینمود میگفتند: «آیا به سراغ ما آمدهای که تنها خدای یکتا را بپرستیم و آنچه را پدران ما میپرستیدند رها کنیم؟ ما هرگز چنین کاری نخواهیم کرد. هر کاری از دست تو ساخته است انجام بده و آنچه را (از بلا و عذاب الهی) به ما وعده میدهی بیاور اگر راست میگویی».[5]
مفسران منشا تعصب جاهلانه را غروری میدانند که ناشی از عادات و سننتهایی است که از پدران به جا مانده است و حاصل آن عدم تسلیم در برابر حقیقت است.
با توجه به بیان قرآن که میفرماید: «به خاطر بیاورید هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیت داشتند»[6]، تعصب و خشم شدید به عنوان مولفهای از فرهنگ جاهلیت به شمار میرود و همواره خشم و تعصب رابطه نزدیکی با هم داشتهاند و امری احساسی و هیجانی هستند.
پیامبر (ص) تعصب حرام و ناپسند را تعصبی میدانند که فرد خویشان و نزدیکانش را در کارهای ناروا و ناپسند کمک نماید.[7] چرا که اگر ملاک این حمایت تنها حب و بغض نفسانی باشد سبب دور شدن انسان از حقیقت شده و مانع از شنیدن افکار و آرای متفاوت و آزاد اندیشی میشود.
در این نوع تعصب، فرد متعصب خود را بر حق میبیند و تحمل شنیدن سخن دیگران را ندارد و به فرموده پیامبر (ص) چنین کسی که مردم را دعوت به این تعصب جاهلانه میکند، برای خاطر آن میجنگد و با این تعصب میمیرد از دوستداران اهلبیت (ع) نیست[8] و حتی اگر در دلش به اندازه دانه خردلی عصبیت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور میکند.[9]
امام سجاد(ع) در توضیح تعصبی که از نظر اسلام و قرآن ناپسند شمرده میشود میفرمایند: «این تعصب تعصبی است که فرد اشرار قوم خویش را از نیکان قوم دیگر برتر و بهتر بشمارد.»[10]
پس باید توجه داشت که حمایت از دوست و رفیق وقتی تبدیل به تعصب مذموم میشود که حق با کس دیگری است در حالی که شما از دوست خود دفاع میکنید.
در حدیثی از امام باقر(ع) این موضوع سوال شد و حضرت در پاسخ فرمودند: «تعصبی که انسان به خاطر آن گناهکار میشود تعصبی است که فرد اشرار قومش را بهتر از نیکان قوم دیگر بداند. اما اینکه انسان قوم و قبیله خویش را دوست بدارد عصبیت نیست. عصبیت آن است که انسان قوم و قبیله خود را در ستمگری یاری دهد.»[11]
تعصب کورکورانه و بدون فکر از اعتقادات پیشینیان، یکی از ویژگیهای شاخص مخالفین پیامبران الهی بوده و همیشه مهمترین و اصلیترین مانع در پذیرش دعوت انبیا بوده است. بت پرستان زمان حضرت نوح(ع) به قدری در تعصب جاهلانه خود غرق بودند که حتی از شنیدن کلامی توحیدی وحشت داشتند، به حدی که این نبی خدا (ع) در وصف آنان میفرماید: «و من هر زمان آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورند و توی خدا آنها را بیامرزی انگشتان خود را در گوشها قرار داده و لباسهایشان را بر سر و صورت میپیچیدند و در مخالفت با حق اصرار ورزیدند و شدیدا تکبر ورزیدند.»[4]
یا درباره تعصب قوم عاد آمده است که وقتی پیامبرشان آنها را به توحید و یکتاپرستی دعوت مینمود میگفتند: «آیا به سراغ ما آمدهای که تنها خدای یکتا را بپرستیم و آنچه را پدران ما میپرستیدند رها کنیم؟ ما هرگز چنین کاری نخواهیم کرد. هر کاری از دست تو ساخته است انجام بده و آنچه را (از بلا و عذاب الهی) به ما وعده میدهی بیاور اگر راست میگویی».[5]
مفسران منشا تعصب جاهلانه را غروری میدانند که ناشی از عادات و سننتهایی است که از پدران به جا مانده است و حاصل آن عدم تسلیم در برابر حقیقت است.
با توجه به بیان قرآن که میفرماید: «به خاطر بیاورید هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیت داشتند»[6]، تعصب و خشم شدید به عنوان مولفهای از فرهنگ جاهلیت به شمار میرود و همواره خشم و تعصب رابطه نزدیکی با هم داشتهاند و امری احساسی و هیجانی هستند.
پیامبر (ص) تعصب حرام و ناپسند را تعصبی میدانند که فرد خویشان و نزدیکانش را در کارهای ناروا و ناپسند کمک نماید.[7] چرا که اگر ملاک این حمایت تنها حب و بغض نفسانی باشد سبب دور شدن انسان از حقیقت شده و مانع از شنیدن افکار و آرای متفاوت و آزاد اندیشی میشود.
در این نوع تعصب، فرد متعصب خود را بر حق میبیند و تحمل شنیدن سخن دیگران را ندارد و به فرموده پیامبر (ص) چنین کسی که مردم را دعوت به این تعصب جاهلانه میکند، برای خاطر آن میجنگد و با این تعصب میمیرد از دوستداران اهلبیت (ع) نیست[8] و حتی اگر در دلش به اندازه دانه خردلی عصبیت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور میکند.[9]
امام سجاد(ع) در توضیح تعصبی که از نظر اسلام و قرآن ناپسند شمرده میشود میفرمایند: «این تعصب تعصبی است که فرد اشرار قوم خویش را از نیکان قوم دیگر برتر و بهتر بشمارد.»[10]
پس باید توجه داشت که حمایت از دوست و رفیق وقتی تبدیل به تعصب مذموم میشود که حق با کس دیگری است در حالی که شما از دوست خود دفاع میکنید.
در حدیثی از امام باقر(ع) این موضوع سوال شد و حضرت در پاسخ فرمودند: «تعصبی که انسان به خاطر آن گناهکار میشود تعصبی است که فرد اشرار قومش را بهتر از نیکان قوم دیگر بداند. اما اینکه انسان قوم و قبیله خویش را دوست بدارد عصبیت نیست. عصبیت آن است که انسان قوم و قبیله خود را در ستمگری یاری دهد.»[11]
عوامل پیدایش تعصب مذموم
جهل، نادانی، غرور و تکبر از عوامل پیدایش تعصب جاهلانه هستند. امام علی(ع) در بیانی درباره ابلیس میفرمایند: «تعصب او را فرا گرفت و بدبختی بر او چیره گشت و به اینکه از آتش آفریده شده است مغرور شد و تکبر ورزید و آدم را برای اینکه از پارهای گل خشکیده آفریده شده بود خوار شمرد.»[12]
یکی دیگر از عوامل پیدایش تعصب کورکورانه، شخصیتزدگی است. گاه فردی در نظر انسان آنچنان جایگاه و قداستی پیدا میکند که گفتار و کردار و اعمال او از محدوهی نقد خارج میشود و به همین جهت، چشم و گوش بسته به دنبال او راه میافتد و به خاطر او از جان و مال خویش میگذرد.
همچنین رسانهها نیز یکی از مهمترین ابزارهایی هستند که با پوشاندن حقیقت سعی در تبدیل ارزشها به ضد ارزش دارند و به گونهای به گسترش تعصب جاهلانه کمک مینمایند.
یکی دیگر از عوامل پیدایش تعصب کورکورانه، شخصیتزدگی است. گاه فردی در نظر انسان آنچنان جایگاه و قداستی پیدا میکند که گفتار و کردار و اعمال او از محدوهی نقد خارج میشود و به همین جهت، چشم و گوش بسته به دنبال او راه میافتد و به خاطر او از جان و مال خویش میگذرد.
همچنین رسانهها نیز یکی از مهمترین ابزارهایی هستند که با پوشاندن حقیقت سعی در تبدیل ارزشها به ضد ارزش دارند و به گونهای به گسترش تعصب جاهلانه کمک مینمایند.
پیامدهای تعصب مذموم
مهمترین اثر تعصب جاهلانه انحراف از عدالت است. بسیاری از مخالفتهایی که با عدالت میشود و تحقق آن را در جامعه دچار مشکل میسازد تعصبات مردم نسبت به اقوام و خویشان و نژادشان است.
بسیاری از کشتارها و نسلکشیهایی که در جوامعی همانند بوسنی، عراق و فلسطین شاهد آن هستیم ناشی از همین خصلت ناپسند است.
یکی دیگر از آثار زیانبار تعصب جاهلانه گمراهی از دین است. اشخاص متعصب در روابط اجتماعی خود بیشتر ممکن است به بزهکاری گرایش یابند و از مناسبات سالم اجتماعی دور بمانند و همین امر سبب دوری و جدایی دوستان از یکدیگر میشود.
بسیاری از کشتارها و نسلکشیهایی که در جوامعی همانند بوسنی، عراق و فلسطین شاهد آن هستیم ناشی از همین خصلت ناپسند است.
یکی دیگر از آثار زیانبار تعصب جاهلانه گمراهی از دین است. اشخاص متعصب در روابط اجتماعی خود بیشتر ممکن است به بزهکاری گرایش یابند و از مناسبات سالم اجتماعی دور بمانند و همین امر سبب دوری و جدایی دوستان از یکدیگر میشود.
تعصب ممدوح
تعصبی که از صفات نیکو شمرده میشود با عنوان غیرت تعبیر شده است. در حقیقت، غیرت و تعصب در زمینه امور دینی به این معناست که انسان تمام سعی خود را در جهت حفظ دین از بدعتها و آسیبها کرده و اجازه ندهد کسی به ارزشهای دینی او اهانت نماید.
امام خمینی(ره) درباره علامت تعصب پسندیده میفرمایند: «علامت آن این است که حق با هر طرف هست از آن طرف حمایت کند گرچه از متعلقان تو نباشد بلکه از دشمنان تو باشد. چنین شخصی از حمایت کنندگان حقیقت و در زمره طرفداران فضیلت و حامیان مدینه فاضله به شمار میآید و عضو صالح جامعه و مصلح مفاسد جمعیت است.»[13]
امیرالمومنین علی(ع) در بیانی میفرمایند: «اگر قرار است تعصبی در کار باشد تعصب خود را در اخلاق پسندیده، افعال نیکو، کارهای خوب و اعمال و اموری که افراد باشخصیت و شجاع از خاندانهای برجسته عرب داشتهاند قرار دهید. تعصب شما در راه حفظ صفات باارزش همچون حفظ حقوق همسایگان، وفای به عهد، اطاعت از نیکیها، سرپیچی از تکبر، جود و بخشش و خودداری از ستم باشد.»[14]
یکی از مثالهای خوب درباره تعصب پسندیده، تعصب حمزه بن عبدالمطلب نسبت به پیامبر(ص) است. در روایات آمده است که تعصب آن بزرگوار به حدی پسندیده بوده است که هیچ متعصبی وارد بهشت نمیشود مگر آنکه همچون او بوده باشد. چرا که این بزرگوار زمانی که دید از روی بیاحترامی بر سر پیامبر(ص) بچهدان حیوانی را فکندند خشمگین شد و به یاری حضرت شتافت و اسلام را پذیرا شد.[15]
امام خمینی(ره) درباره علامت تعصب پسندیده میفرمایند: «علامت آن این است که حق با هر طرف هست از آن طرف حمایت کند گرچه از متعلقان تو نباشد بلکه از دشمنان تو باشد. چنین شخصی از حمایت کنندگان حقیقت و در زمره طرفداران فضیلت و حامیان مدینه فاضله به شمار میآید و عضو صالح جامعه و مصلح مفاسد جمعیت است.»[13]
امیرالمومنین علی(ع) در بیانی میفرمایند: «اگر قرار است تعصبی در کار باشد تعصب خود را در اخلاق پسندیده، افعال نیکو، کارهای خوب و اعمال و اموری که افراد باشخصیت و شجاع از خاندانهای برجسته عرب داشتهاند قرار دهید. تعصب شما در راه حفظ صفات باارزش همچون حفظ حقوق همسایگان، وفای به عهد، اطاعت از نیکیها، سرپیچی از تکبر، جود و بخشش و خودداری از ستم باشد.»[14]
یکی از مثالهای خوب درباره تعصب پسندیده، تعصب حمزه بن عبدالمطلب نسبت به پیامبر(ص) است. در روایات آمده است که تعصب آن بزرگوار به حدی پسندیده بوده است که هیچ متعصبی وارد بهشت نمیشود مگر آنکه همچون او بوده باشد. چرا که این بزرگوار زمانی که دید از روی بیاحترامی بر سر پیامبر(ص) بچهدان حیوانی را فکندند خشمگین شد و به یاری حضرت شتافت و اسلام را پذیرا شد.[15]
[1]. لسانالعرب، ج3.ص349
[2]. تعصب دینی یا ایستادگی و ایمان راسخ در قرآن، مسعود شاورانی، فصلنامه علمی ترویجی مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، سال9، ش36، تابستان 1393، ص70-83
[3]. چهل حدیث، امام خمینی، نشر موسسه تنظیم و نشر امام، 1376، ص145
[4]. نوح،7
[5]. اعراف، 70
[6]. فتح، 26
[7]. کنزالعمال، ج3، ص509
[8]. سنن ابن داوود، ح5121
[9]. اصول کافی، ج2، ص308
[10]. اصول کافی، ج2، ص233
[11]. اصوا کافی، ج2، ص233
[12]. نهجالبلاغه، ج1، ص22
[13]. چهل حدیث، امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص146
[14]. نهجالبلاغه، ح192، بند79-76
[15]. اصول کافی، ج2، ص308