9 آذر 1388 / 12 ذی الحجة 1430 / 30 نوامبر 2009 |
1) تصويب تاسيس بانك ملي توسط مجلس شوراي ملي (1285 ش):
پس از استقرار مشروطيت، موضوع وامگيري ايران از روسيه وانگليس باعث به هيجان آمدن احساسات عمومي و مخالفت قاطع نمايندگان مجلس اول با آن شد. از اين رو طرح پيشنهاد تاسيس يك بانك ايراني با سرمايه ايرانيان عنوان گرديد و در تاريخ پنجم آذر 1285 ش نمايندگان مجلس، تاسيس يك بانك ملي را از دولت خواستار شدند تا بدين وسيله به دولت وام دهند. سپس طي چند جلسه بحث و بررسي درباره آن، تاسيس بانك ملي براي بينياز شدن از دريافت وام خارجي در نهم آذر آن سال از تصويب نمايندگان گذشت، اين تصويب در بيستم آذر ماه به اطلاع عموم رسيد و به بانك ملي اجازه داده شد كه به معاملات زراعتي، رهن املاك، خريد و فروش براتهاي تجاري داخلي و خارجي و قرض و استقراض مبادرت ورزَد. همچنين قرار بر اين شد كه سرمايهاي معادل يكصد و پنجاه ميليون ريال به عنوان سرمايه اوليه به بانك ملي تعلق گيرد و حسابهاي دولتي كه تا آن وقت در بانك شاهنشاهي وابسته به دولت انگليس تمركز داشت به بانك ملي انتقال يابد. كوششهايي كه براي تاسيس بانك ملي صورت گرفت و استقبال بينظيري كه مردم براي ايجاد اين بانك كردند با مخالفتهاي بيگانگان مواجه گشت و تغيير ناگهاني وضع سياسي ايران و انعقاد تقسيم ايران بين دولتهاي روس و انگليس، طي قراردادي معروف به قرارداد 1907 همه اين تلاشها را ناكام گذاشت و بانك ملي در آن زمان به وجود نيامد. تاسيس بانك ملي هرچند با كارشكنيهاي بانكهاي خارجي و اقدامات محمدعلي شاه راه به جايي نبرد، اما جايگاه و اعتبار مجلس را در داخل و خارج براي همگان روشن ساخت. بانك ملي ايران در نهايت، 22 سال بعد، در هفدهم شهريور 1307 ش رسماً افتتاح شد و شروع به كار نمود. |
2) صدور و انتشار اعلاميه سران سه كشور متفق در تهران (1322ش):
يكي از وقايع مهم و با اهميت دوران جنگ جهاني دوم در زمان نخستوزيري علي سهيلي، تشكيل كنفرانس عالي سران سه كشور متفق در تهران است كه بيشك در سرنوشت جنگ جهاني دوم و سرنوشت سياسي ايران بسيار مهم بود. در اين كنفرانس كه از روز ششم آذر 1322 ش با حضور استالين، چرچيل و روزولت، رهبران اتحاد جماهير شوروي، انگلستان و آمريكا برگزار گرديد، پيرامون پيروزي جنگ و كوتاه ساختن مدت جنگ تبادل نظر به وجود آمد و تصميماتي اتخاذ گرديد و در روز نهم آذر اعلاميه مشتركي درباره ايران منتشر كردند. در اين اعلاميه، ضمن احترام به استقلال ارضي ايران، موافقت شد كه هر نوع مسائل اقتصادي كه در پايان جنگ، گريبانگير ايران شود، از طرف كنفرانسها يا مجامع بينالمللي مورد توجه قرار گرفته و حل شود. ولي عليرغم اين كه طي اين كنفرانس موافقت شد تا نيروهاي متفق بلافاصله پس از پايان جنگ، خاك ايران را تخليه كنند، با اين حال، اين نيروها به ويژه قواي روس، تا مدتها پس از جنگ، از تخليه ايران امتناع ميكردند تا اين كه پس از شكايت ايران به مجامع جهاني، نيروهاي خود را از ايران خارج ساختند. |
3) برقراري مجدد حاكميت ايران بر جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و كوچك (1350 ش):
جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك تا سال 1283 ش (1904 م) كه براي نخستين بار ناوهاي جنگي انگلستان در ساحل آنها پهلو گرفته بود، جزيي از خاك ايران و تحت اداره بندرلنگه از توابع استان فارس بودند. در اين سال، انگلستان اين جزاير را به اشغال خود درآورد و ضمن پايين كشيدن پرچم ايران، مأمورين گمرك ايران را از آنجا اخراج نمود كه اين عمل شديداً مورد اعتراض دولت وقت ايران قرار گرفت. يك سال بعد، دولت انگلستان به علت ضعف حكومت مركزي، با يك اقدام موذيانه، پرچم اميرنشين شارجه را بر فراز جزاير مزبور به اهتزاز درآورد. در طول اشغال شصت و چهار ساله اين جزاير از سال 1283 تا 1347 ش دولت ايران حتي در بدترين شرايط سياسي از اعتراض به اشغال آنها خودداري نكرد. پس از جنگ جهاني دوم كه قدرت انگليسيها در خليج فارس كاهش يافت، دولت انگلستان مراقبت از سه جزيره مزبور، را به شيخنشين شارجه واگذار كردند و ساكنان جزاير، تابعيت شارجه گرفتند. در سال 1350 ش دولت ايران به دنبال واگذاري بحرين و به رسميت شناختن استقلال آن و صرف نظر كردن از حاكميت خود در آن جزيره نفتخيز، درصدد برآمد به نحوي، حيثيت از دست رفته خود را جبران كند. از اين رو، نيروي دريايي ايران، به يكباره در جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك كه از قديم الايام متعلق به ايران بود مستقر شدند و با سر و صدا، آن را توفيق بزرگ جنگي قلمداد نمودند. اين عمل با اعتراض شيخ نشينهاي امارت متحده عربي مواجه گرديد و آنان مدعي مالكيت جزاير شدند. همچنين به دنبال اين ماجرا، دولت وقت عراق روابط خود را با ايران قطع نمود و پارلمان كويت، قطع رابطه با ايران را مورد بررسي قرار داد. در بسياري از كشورها عليه ايران تظاهراتي صورت گرفت و عراق به اخراج و آزار ايرانيان مقيم در آن كشور شدت بخشيد. سرانجام بابت مالكيت يا تصرف غيرقانوني شيخنشين شارجه، دولت ايران مبلغ قابل ملاحظهاي به شيوخ پرداخت نمود و اوضاع تا حدودي به آرامش گراييد. |
4) برگزاري مراسم چهلم شهادت آيتاللَّه "سيدمصطفي خميني" (1356ش):
شهادت مشكوك فرزند بزرگ امام، حاج آقا سيدمصطفي خميني در اول آبان 1356ش در نجف اشرف، موجي از تاثر توام با خشم را در ميان اقشار مختلف ملت ايران به وجود آورد و بيشتر مردم، رژيم را متهم به توطئه در اين فاجعه نمودند. اين شهادت، نهضت اسلامي پانزده ساله ايران را جان تازهاي بخشيد به گونهاي كه يكباره فراگيرشده و به شكل انقلابي طوفانزا و كاخ برانداز درآمد. در اين حادثه كه در تعبير امام خميني(رحمت الله علیه) به عنوان لطف خفي الهي آمده بود، گرچه در آن زمان، ضربه جانگدازي بر پيكر نهضت اسلامي بود ولي نخستين جرقهاي محسوب ميشد كه شعلههاي انقلاب اسلامي را روشن كرد و راه را براي افشاي هرچه بيشتر ماهيت ضداسلامي و ضد مردمي رژيم و حاميش، آمريكا، باز نمود. در پي شهادت سيدمصطفي خميني، در گوشه و كنار كشور مجالس بزرگداشتي براي ايشان برپا گرديد و مجلسي كه در مسجد اعظم قم به همين مناسبت برگزار شد، به نوبه خود در شكست سد استبداد و اختناق و بسيج خشم مردم و بهرهگيري بيشتر از جوّ آزاديهاي نسبي، نقش بسيار موثري داشت و از آن زمان، زبانها بازتر و لحنها تندتر و مبارزات تشديد گرديد. رژيم شاه به تصور اينكه فقدان اين شخصيت بزرگ كه اميد آينده انقلاب اسلامي بود، رهبر انقلاب اسلامي را دچار شكست روحي و نهايتاً آسيبپذير ميسازد. ناگهان در برابر صلابت امام كه در كمال آرامش، بدون آنكه خم به ابرو بياورد از كنار آن گذشت، دچار سرگيجه شد و با درماندگي دچار اشتباه بزرگ ديگري شد كه سرآغاز انقلاب اسلامي در 19 دي 1356 محسوب ميگردد. |
5) انجام عمليات محدود "كاني سخت" در منطقه مهران توسط سپاه (1360 ش) |
6) وفات استاد "عبدالباسط محمدعبدالصمد" قاري شهير قرآن (1367ش):
استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد از استادان برجسته قرائت و ترتيل قرآن مجيد در سال 1308 ش (1348 ق) در روستاي ارمنت در هفتصد كيلومتري جنوب قاهره به دنيا آمد. وي از كودكي به فراگيري قرآن روي آورد و با اشتياق تمام، كل قرآن را از حفظ نمود. استاد عبدالباسط از 19 سالگي به قرائت در پايتخت مصر، راديو دولتي اين كشور و مناطق ديگر پرداخت و به كشورهاي زيادي سفر كرد. استاد عبدالباسط همچنين رتبههاي مهمي در مسابقات بينالمللي قرآن مجيد در كشورهاي اسلامي كسب نموده است. از اين استاد برجسته قرآن، تلاوتهاي زيبا و دلنشين زيادي از قرآن بر جاي مانده است. استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد سرانجام در نهم آذر 1367ش در 69 سالگي دار فاني را وداع گفت. |
7) روز بزرگداشت "شيخ مفيد" :
تاريخ شيعه، سرشار از افتخارات بسيار و تحولات چشمگير است؛ تحولاتي كه به دست عالمان متعهد و فرزانگان انديشمند پديد آمده است. در اين ميان به سده چهارم هجري برميخوريم كه فتحالفتوح تاريخ شيعي است. روزگاري كه مردي بزرگ و انديشمندي سترگ "دايرةالمعارفي جامع" از معارف اسلامي تدوين كرد كه نزديك به پنجاه سال، پرچمدار عرصههاي علمي، فكري و فرهنگي مسلمين گرديد. سرانجام كار به جايي رسيد كه دوست و دشمن زبان به تمجيد او گشودند و قلم به تعريف او برگرفتند و او را "مفيد" لقب دادند. محمدبن محمد بن نعمان معروف به شيخ مفيد در يازدهم ذيقعده سال 336 ق در بغداد به دنيا آمد. از آنجا كه پدر محمد شخصي پارسا و مذهبي بود و به تعليم و تربيت اشتغال داشت، شيخ مفيد در ابتدا به ابن المعلّم ملقَّب گرديد. او از كودكي به فراگيري علوم اسلامي روي آورد و هوش و استعداد سرشاري از خود نشان داد به طوري كه قبل از دوازده سالگي از برخي محدّثان، روايت اخذ كرده و از استاد خويش، شيخ صدوق، در قبل از بيست سالگي حديث شنيده است. شيخ مفيد همچنين از محضر درس استادان بزرگ عصر از جمله: علي بن عيسي رمّاني، جعفر بن محمد بن قولِوِيه و محمد بن عمران مرزباني بهره برد و به مقام والايي در فقه، كلام و ادب دست يافت. جاذبه فوقالعاده و پشتكار فراوان شيخ مفيد، موجب گرايش فاضلان بسياري به حوزه درس وي گرديد و باعث تاليف آثار گرانبها و ارزشمند شد. شيخ مفيد از يكسو، گروه بيشماري از دانشمندان مذاهب مختلف را تربيت نمود و مشعلهاي فروزاني چون سيد مرتضي، سيد رضي، شيخ طوسي و نجاشي و دهها نفر را تحويل حوزههاي علمي وديني داد و از سوي ديگر قلم به دست گرفت و با اين سلاح برقآسا و ژرف، تحولي بهنگام، ايجاد كرد. تاليفات شيخ مفيد را تا دويست كتاب گفتهاند كه شرح عقايد صدوق، المُقَنَّعَه، الاعلام، امالي، ارشاد و دهها اثر گرانبها از آن جملهاند. شيخ مفيد از جمله كساني است كه مورد اعتماد خاص حضرت ولي عصر(علیه السّلام) بوده و نامههايي از جانب امام مهدي(علیه السّلام) براي شيخ ارسال شده است. بينش افروزي و دانش آفريني وي به همراه آگاهي از اوضاع دشمنان و اطلاع از جهان اطراف باعث شد كه او را سلسله جنبان نهضت فكري و علمي در قرن چهارم هجري كرد تا جايي كه در صحيفههاي سبز مهدوي(علیه السّلام) از جانب حضرت ولي عصر، برادر گرامي و استوار خوانده شد. سرانجام، شيخ مفيد اين رادمرد علم و عمل و اسوه تقوا و فضيلت در سوم ماه رمضان سال 413 ق در 77 سالگي به ديدار معبود شتافت و پس از اقامه نماز توسط سيدمرتضي، در حرم امام موسي كاظم (علیه السّلام) در كاظمين به خاك سپرده شد. |
8) 12 ذيحجه سال 473 هجري قمري:
« حكيم ابوالمجد مجدود بن آدم سنايي غزنوي » شاعر پرآوازه ايراني در غزنين متولد شد. اين استاد مسلم شعر فارسي در جواني به سرودن شعر پرداخت و ابتدا رجال و بزرگان را مدح مي گفت اما يكباره تحولي شگرف در او پديد آمد كه راه خانه كعبه را در پيش گرفت و به حجّ رفت. سنايي در مكه قصيده اي در اشتياق ديدار كعبه و مكه معظمه سرود و پس از بازگشت از مكه مدتي در بلخ و شهر هاي ديگر به سر برد. آنچه از سفرهاي سنايي باقيست اشعار و قصايدي است كه او در خراسان و بلخ سروده؛ و به كارنامه بلخ مشهور است. سنايي بعد از اسكان مجدد در غزنين به اتمام مثنوي مشهورش« حَديقَة الحَقيقة» پرداخت. مجموعه« سِرُ العِباد اِلَي المَعاد» كه بيانگر مهارت وي در سبك خراساني است، مثنوي طَريقُ التَحقيق كه بر وزن حديقه است و سنايي آن را در سال 528 هجري قمري به پايان رسانده؛ «عقل نامه؛ عشق نامه و تَجرِبَةُ العِلم» از ديگر آثار ارزشمند اين شاعر خوش قريحه ايراني است. |
9) 12 ذيحجه سال 511 هجري قمري:
« اِبنِ مَندِه» محدث، فقيه ومورخ ايراني تبار درگذشت. او آموختن حديث را از جواني آغاز كرد و در طلب علم به شهر هاي بصره و بغداد سفر كرد. از وي تأليفاتي چون «زندگي نامه طَبَراني؛ اَلاَمالي و تاريخ اصفهان» باقيست. |
10) ماه ذيحجه سال 1312 هجري قمري:
ابوالفضل مَجدُ الدّين محمد بن فضل الله ساوجي؛ خوشنويس، طبيب و اديب عهد قاجاري درگذشت. ابوالفضل ساوجي علوم متداول زمان خود چون طب، حكمت، رياضي، ادبيات و هنر خوشنويسي را در تهران آموخت و در جواني دانشمند شناخته شد. از اين رو هنگام تأليف « نامه دانشوران ناصري» وي در مقام يكي از چهار تدوين كننده آن برگزيده شد. ساوجي استعداد سرشاري در سرودن شعر نيز داشت و از او يك ديوان شعر با قلم زيبايش به خط نستعليق باقيست. ساوجي هم چنين چند رساله در طب و رياضي از خود به يادگار گذاشته است كه به چاپ رسيده است ابوالفضل ساوجي در كتابت انواع خطوط نستعليق؛ شكسته نستعليق؛ نسخ و شكسته تعليق استادي ممتاز و چيره دست بشمار مي رفت و آثاري از دست نوشته هاي او از زمان ناصري بجاي مانده است كه كتيبه اي در آستانه حضرت عبدالعظيم (علیه السّلام) از آن جمله است. |
11) اولين سفر "مظفرالدين شاه قاجار" به فرنگ (1317 ق) :
در حالي كه اوضاع اقتصادي ايران در اين زمان دچار آشفتگي بود، مظفرالدين شاه قاجار چندين بار به بهانهي معالجه ، به سفر فرنگ رفت ودر هر بار با استقراض از دولتهاي خارجي خصوصاً روسيه ، مملكت را دچار بدهكاريهاي هنگفت نمود و دست آنان را در دخالت در امور كشور باز گذاشت. |
12) مرگ "ژاك بنيني بوسوئه" خطيب و نويسنده معروف فرانسوي (1704م)(ر.ك: 14 ژوئيه) |
13) درگذشت "ژوزف كونيو" صنعتگر فرانسوي و پدر اتومبيل (1804م) :
ژوزف كونيو، صنعتگر فرانسوي در 3 سپتامبر 1725م در خانوادهاي فقير متولد گرديد و بنابراين همواره در تلاش براي معاش بود. وي كه به كارهاي صنعتي و فني علاقه داشت بعد از 10 سال تلاش و كوشش موفق شد در 30 اكتبر 1769م اولين وسيله نقليه بخاري را كه به صورت خودرو ارائه شده بود، اختراع نمايد. اتومبيلي كه كونيو اختراع كرد سه چرخ داشت و با نيروي بخار كار ميكرد. ديگ بخار اين اتومبيل در جلو قرار داشت و سرعت آن پنج كيلومتر در ساعت بود. ژوزف كونيو مخترع بزرگ فرانسوي كه پدر اتومبيل ناميده ميشود، در 30 نوامبر 1804م در 79 سالگي درگذشت. |
14) مرگ "ادوارد جِنِر" پزشك انگليسي و كاشف واكسن آبله (1822م) (ر.ك: 17 مه) |
15) آغاز قيام ملت مسلمان الجزاير عليه سلطه استعماري فرانسه به رهبري "عبدالقادر" (1832م):
با آغاز استعمار فرانسه در الجزاير، عبدالقادر معروف به هادي، اميرِ مشهور مسلمانانِ الجزاير در 29 نوامبر 1832م در برابر تجاوز بيگانگان قيام كرد و به كمك سلطانِ مراكش و ياري قبايلِ وطن پرست، مردانه از سال 1832 تا 1847م با سپاهيان فرانسه جنگيد. اما چون مبارزات او نزديك به 15 سال به طول انجاميد، نيروهاي او تحليل رفتند و سلطان مراكش و امير تونس هم بر اثر فشار دولت فرانسه و ضعف و خودخواهي، از ياري عبدالقادر الجزايري خودداري كردند. در نتيجه، اين سردار مبارز از فرانسه شكست خورد و پس از مدتي زندان با اين شرط آزاد شد كه ديگر به كشور خود، الجزاير باز نگردد. عبدالقادر سرانجام در سال 1883م در دمشق درگذشت.(ر.ك: 15مارس) |
16) تولد "وينستون چرچيل" نخست وزير پيشين انگلستان (1874م)(ر.ك: 24 ژانويه) |
17) مرگ "اُسكار وايلْدْ" اديب و نويسنده برجسته ايرلندي (1900م) (ر.ك: 16 اكتبر) |
18) حمله نيروهاي نظامي شوروي به كشور فنلاند در آغاز جنگ جهاني دوم (1939م):
با شروع جنگ جهاني دوم، دولت شوروي كه همواره درصدد فرصت براي گسترش بيشتر قلمرو پهناور خود بود از موقعيت استفاده كرد و در 29 نوامبر 1939 به فنلاند حمله ور شد و نبرد سختي ميان ارتش سرخ شوروي و فنلانديها كه سرسختانه از ميهن خود دفاع ميكردند در گرفت. در اين جنگ، شوروي با بمباران شديد فنلاند، تعرض خود را ادامه داد تا اينكه در دوم دسامبر 1939 فنلاند به جامعه ملل شكايت برد. نتيجه اين شكايت تصميم جامعه ملل به مداخله در اين امر بود اما در 14 دسامبر همان سال، شوروي از جامعه ملل خارج گرديد و در عين حال به پيشروي خود در خاك فنلاند ادامه داد. اين مسئله به تسليم و نيز تجزيه فنلاند انجاميد و بخشي از نواحي آن به مالكيت شوروي درآمد. |
19) روز ملي و استقلال "باربادوس" از سلطه استعماري انگلستان (1966م): باربادوس كشور كوچكي در شرق درياي كارائيب و شرق اقيانوس اطلس است، كه 430كيلومتر مربع وسعت و 270 هزار نفر جمعيت دارد. پايتخت اين كشور بريج تاون نام دارد و واحد پول آن دلار باربادوس است. بيش از 60 درصد مردم اين كشور پيرو مذهب پروتستان و از تيرههاي نژادي سياهپوست هستند. پيشبيني ميشود جمعيت باربادوس تا سال 2025م در حدود 300 هزار نفر باشد. همچنين بيش از 100سال طول خواهد كشيد كه جمعيت اين كشور دو برابر شود. زبان رسمي مردم باربادوس انگليسي است. اين كشور داراي يك شهر مهم به نام اسپاتيس تاون ميباشد. باربادوس از جمله كشورهاي عضو جامعه مشترك المنافع انگليس است، كه تابع تاج و تخت انگلستان بود. و يك فرماندار كل به نمايندگي ملكه انگليس سرپرستي امور آن را به عهده دارد. باربادوس از اوايل قرن هفدهم مستعمره انگليس بوده و در سال 1966 استقلال يافته است. سيام نوامبر روز استقلال اين كشور به عنوان روز ملي باربادوس نام گذاري شده است. |