اوجگیری تمدن اسلامی

تمدن اسلامی اگر بخواهد اوج بگیرد، نیازمند یک خودباوری است. کاری که امام امت - قدس سره الشریف - در این ملت کرد، این بود که به این ملت بگوید مطمئن باشید که شما می توانید کشور را اداره کنید
شنبه، 30 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اوجگیری تمدن اسلامی
تمدن اسلامی حرف نیست، عمل است. تمدن اسلامی باید مظاهر خودش را نشان بدهد. مسلمانهایی که آمدند تمدن اسلامی را ساختند، با عمل ساختند. پیام بود، حرف بود، کلام بود، اما همه اش کلام نبود، عمل بود. آنهایی که آمدند بناهای تاریخی را بنا کردند با حرف بنا نکردند. با عمل بنا کردند... تمدن اسلامی احتیاج به کار، تلاش و کوشش مداوم و برنامه ریزی شده دارد.
 
تمدن اسلامی اگر بخواهد اوج بگیرد، نیازمند یک خودباوری است. کاری که امام امت - قدس سره الشریف - در این ملت کرد، این بود که به این ملت بگوید مطمئن باشید که شما می توانید کشور را اداره کنید؛ می توانید مدیریت کنید؛ می توانید بیافرینید؛ خلاق باشید؛ اینگونه نیست که فقط دیگران بتوانند خلاقیت داشته باشند. استعداد را خداوند به همه انسانها داده، یکسان هم داده، منتهی هر کسی باید برود استعداد خودش را کشف کند و ببیند در چه زمینه ای می تواند آن استعداد خداداد و الهی را به منصه ظهور برساند.
 
امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق، جمله ای دارند می فرمایند: واشتملنی بما هو آزضی» خدایا مرا در آن راهی بینداز که مرا برای او آفریدی. هر کدام از ما برای کاری آفریده شده ایم. عمده کشف استعدادهاست. بدون تردید هر کس استعداد درونی خودش را بشناسد، قطعا یک نابغه است. نوابغ آنهایی بودند که به برکت مجموعه عوامل گوناگون توانستند زمینه نبوغ خودشان را بشناسند. بسیاری از نوابغ در مسائل غیر رشته خودشان، افراد عادی ای بودند. حتی چیزهایی نقل می شود که گاهی اوقات، مایه تعجب می شود. در مسائل جاری زندگی شان، گاهی اوقات با مشکل روبرو می شدند. اما نظریات بزرگ، تئوری های بسیار عمیق را در آن رشته مورد استعداد خودشان عرضه کردند. کاری که امام عرضه کردند این بود که به این ملت بفهمانند که مردم، شما می توانید و بروید آن زمینه های استعداد خودتان را کشف کنید و در همان زمینه ها خودتان را نشان بدهید. بنابراین عامل روانی خودباوری هم قطعا یکی از عوامل مهم احیایا اوجگیری تمدن اسلامی است.
 
ارائه و عرضه صحیح و درست دین و مفاهیم دینی از سوی کسانی که در این زمینه تخصص دارند نه از سوی هر کس، برای اوجگیری تمدن ضروری است. ببینید برادرها، ما هیچوقت در مسائل معمولی حاضر نیستیم حرف غیر متخصص را بپذیریم. یک سرماخوردگی با یک سردرد بسیار کوچک اگر برای ما دست بدهد، یک مشکل بنایی کوچک اگر در خانه داشته باشیم، حاضر نیستیم به غیر از اهلش رجوع کنیم. ساختمانی را که می خواهیم در آن زندگی کنیم، حتما سعی می کنیم بنا و مهندسی روی آن نظر بدهد، از حیث استحکام و قدرت مقاومت که صاحبنظر باشد. هیچگاه برای خانه سازی از نظرات یک دکتر استفاده نمی کنیم.
 
هیچگاه برای معالجه بیماریمان پیش بک بنا یا معمار نمی رویم. رجوع الجاهل إلى العالم که مبنای عقلی تقلید است، این یک امری است که در تمام دنیا پذیرفته شده است، هر چیزی را باید از متخصصش فرا گرفت. دین را هم باید از متخصصش فرا گرفت.
 
چنانکه برای فهم بیماریها باید به پزشک رجوع کرد. برای فهم مهندسی باید به مهندس رجوع کرد. ارائه و عرضه درست دین از سوی دین شناسان متخصص که عمر خودشان را در راه شناخت دین صرف کرده اند و رجوع جامعه به آنها و پذیرش نکاتی که آنها مطرح می کنند، این از مسائل مهم اوجگیری تمدن اسلامی است.
 
در خود آن هم، این نکته باز حائز اهمیت است که از معارف دینی که شعب و شاخه های گوناگون دارد، فهم درست عرضه بشود. شما ببینید در همین درون اسلام، ما با گرایشهای مختلفی مواجه هستیم؛ با گرایش اشعری، با گرایش معتزله روبرو هستیم. با گرایشهای خاصی روبرو هستیم که احیانا افرادی از مسلمانان بدان اعتقاد داشتند. ما افرادی داشتیم در طول تاریخ، که قائل به جسم بودن خدا بودند. اینها همه گرایشهای انحرافی است. دین را باید درست فهمید و درست عرضه کرد تا عقل سلیم انسانها و فطرت سلیم انسانها آن را بپذیرد. از عوامل مهم فرهنگی اوجگیری تمدن اسلامی، تلاش بی پایان و فراوان برای از بین بردن جهل و خرافه و گسترش هر چه بیشتر دانش در همه زمینه‌ها، در عالم اسلام است.
 
علاوه بر این، اشاره ای کردم به برخورد و تهاتی اندیشه ها و افکار و اینکه جامعه اسلامی از برخورد اندیشه ها نباید به خودش هراس راه بدهد. در میان علوم اسلامی، ما شاهد این قضیه بوده ایم. علم بزرگی در اسلام داریم به نام علم اصول، شما هیچ دو عالم اصولی را از زمان امام باقر(علیه السلام) تا امروز پیدا نمی کنید که در تمام مسائل اصولی با هم مشترک باشند. همه همدیگر را به علم، تقوا، وایمان قبول دارند. همه آنها به همدیگر احترام می گذارند. بسیاری از اینها که می گویم همدیگر را قبول ندارند، استاد و شاگرد هستند. امام امت، شاگرد بنیانگذار حوزه علمیه قم، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری» است، شما در آرای اصولی ایشان مواردی را می بینید که با استادش مخالفت کرده است.
 
مرحوم «آخوند خراسانی» که کتابش الان در عالیترین سطح در حوزه ها تدریس می شود به نام «کفایة الاصول»، شاگرد یکی از فقهای بزرگ به نام «شیخ انصاری» است. شما ببینید مجموعه انتقاداتی که آخوند خراسانی به شیخ انصاری دارد چقدر است. اگر اینها را ریز کنیم، چیزی بیش از صد مورد نقد هست. در عین حال این نقدها کاملا در محیط علمی انجام میشود. نه تعصب در آن هست، نه اینکه چون استاد من این حرف را زده، من باید بپذیرم. کاملا نقادی می شود. آخوند خراسانی وقتی کفایه را نوشت از ۱۳۲۷ قمری که کتاب کفایه چاپ شد و عرضه شد به حوزه ها تا امروز بیش از صد نقد بر این کتاب زده شده و هنوز هم ادامه دارد. بسیاری از این نقدها توسط شاگردانش وارد شد. هیچ کس از نقد نباید بترسد. در روایات داریم که: «اضربوا بعض الرأى ببعضه» آرا را با همدیگر تضارب کنید. آرا را به همدیگر بزنید تا اشکال کار مشخص شود. قرآن کریم، آرای مخالفین را نقد میکند. آرای مخالفین توحید را، منکرین وحدانیت الله را نقل و نقد می کند. قرآن، حرف آنها را سانسور نکرده بلکه بهتر از خودشان نقل می کند.
 
منبع: تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی رحمه الله، نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه،صص100-97، چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، تهران، 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما