استجابت دعا

سه شخصی که دعایشان رد نمی شود

مریض با شکستگی روحی اش، توبه کنند با شستن گناهانش، و جبران گذشته اش، و سخاوتمند، با دلیل سرشار از حس سخاوتمندیش زمینه های پذیرش دعا را در وجودشان بوجود آورده اند که دعایشان پذیرفته می شود و بنابر روایتی مذکور دعایشان رد نمی شود.
چهارشنبه، 4 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد طاهری
موارد بیشتر برای شما
سه شخصی که دعایشان رد نمی شود
یکی از مسائل مهم در بحث دعا کردن، آن است که در بسیاری از مواقع شنیده می شود که مومنین نسبت به قبول نشدن دعا، گله مندند. گله مندی بخاطر نداشتن علم و حکمت پشت پرده و حقیقتی است که انسان از آن بی خبر است؛ و بخاطر ندانستن مطلب، گاهی فکر می کند، به او ظلم شده است.

اساساً چه حکمتی در قبول نشدن دعاها وجود دارد یا چه عواملی مانع استجابت دعاست، باید در مقاله ی دیگری از آن سخن گفت، آنچه در این مقاله در صدد بیان آن هستیم، اینکه چه کسانی دعایشان رد نمی شود؟.


رد نشدن دعای سه نفر در حدیث نبوی

در حدیثی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که «... ثَلاَثَةٌ لاَ تُرَدُّ دَعْوَتُهُمْ اَلْمَرِیضُ وَ اَلتَّائِبُ وَ اَلسَّخِیُّ...»[1] «سه نفرند که دعایشان رد نمیشود: مریض، توبه ‌کننده‌ى از گناه، سخاوتمند»

اولین فرد: مریض
اولین کسی که دعایش رد نمی شود، مریض است؛ حکمت آنکه مریض، دعایش رد نمی شود، شاید این باشد که مریض در حالت بیماری آن سرمستی و غرورِ غالب بر انسان معمولی و سالم را ندارد؛ بلکه شکسته و افتاده شده و قلبش بخاطر نداشتن بدن سالم، رقیق تر شده و لذا دعایی که از قلب رقیقی و صاف و زلال بیرون آید، زمینه استجابت آن زیاد است؛

عیادت نبی اکرم از سلمان و سه بهره خاص
از طرف دیگر در حدیثی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که ایشان به عیادت سلمان رفته بودند به وی فرمودند: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ لَکَ فِی عِلَّتِکَ ثَلاَثَ خِصَالٍ أَنْتَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِذِکْرٍ وَ دُعَاؤُکَ فِیهِ مُسْتَجَابٌ وَ لاَ تَدَعُ اَلْعِلَّةُ عَلَیْکَ ذَنْباً إِلاَّ حَطَّتْهُ مَتَّعَکَ اَللَّهُ بِالْعَافِیَةِ إِلَى اِنْقِضَاءِ أَجَلِکَ.»[2]

«در بیمارى براى تو سه بهره است. در یاد پروردگارت هستى و خواسته تو اجابت مى‌شود و گناه تو فرو خواهد ریخت و تو را تا هنگام وفات عافیت خواهد بخشید.»

شباهت دعای مرض و دعای ملائکه
با توجه به این حدیث، دعای انسان مریض مستجاب است؛ شاید علتش آن است که در حدیث دیگری آمده که فرمود: «إذا دَخَلتَ عَلى مَریضٍ فَمُرهُ أن یَدعُوَ لَکَ؛ فَإِنَّ دُعاءَهُ کَدُعاءِ المَلائِکَةِ.»[3] «چون بر بیماری وارد شدی، از او بخواه برایت دعا کند؛ چرا که دعای او، به سانِ دعای فرشتگان است.»
پس با توجه به حدیث باید گفت: چون مریض مانند فرشتگان است، دعایش مستجاب است؛ حال باید دید که وجه تشبیه دعای مریض و دعای فرشتگان چیست؟

حکمت شباهت دعای مریض و دعای ملائکه
باید گفت: شاید این باشد که ملائکه دارای عصمت اند و به صورت تکوینی مرتکب گناه نمی شوند؛ یعنی گناهی بر عهده شان نیست؛ همانگونه مریض به خاطر بیمار شدنش خداوند گناهانش را می آمرزد چون در ماجرای عیادت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از سلمان بدین مطلب نیز تصریح شده است.

دومین فرد: توبه کننده
توبه کننده اگر با شرایط درست آن توبه کرده باشد، می تواند زمینه ی استجابت دعا را برای کود فراهم کند؛ البته چه شرایطی برای توبه کردن است، روایات متعددی وجود دارد؛ توبه ای که پشیمانی و ندامت درون خود داشته باشد، یکی از ارکان مهم توبه را دارد؛ چون توبه ای که پشیمانی قلبی درون کود نداشته باشد، اساساً اگر دیگر ارکان راهم در خود داشته باشد، فایده ای نخواهد داشت؛ چون رکن اصلی برای جبران گذشته آن است که انسان تائب پشیمان باشد، در غیر این صورت جبران، حقیقی نخواهد بود.

حکمت پذیرش دعای تائب
حکمت آنکه توبه کنند، دعایش رد نمی شود شاید آن باشد که توبه کننده، دگیر گناهی به عهده اش نیست و پاک شده است؛ چون در حدیث آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «اَلتّائِبُ مِنَ الذّنبِ کَمَن لاذَنْبَ لَهُ.»[4] «کسی که از گناه توبه کرده مانند کسی است که گناهی نکرده است.

سومین فرد: سخاوتمند
سخاوتمند چون از مالش به دیگران می دهد فکر عطا کردن دارد و وابستگی وی به مال کمتر از کسانی است که بخیل اند و هم وابسته به مالشان هستند و حب مال آن ها را به مالشان مشغول می دارد؛

سه آفت حب مال و بخل از نگاه سلمان
حب مال و بخل صفاتی متعددی به دنبال دارد؛ حضرت سلمان، می فرماید: بخیل مالش دچار چند آفت و مصیبت می شود که برخی از آنها عبارتند از:
یک: این که انسان بخیل بمیرد و وارثین آن را در راه غیر خدایی صرف می کنند.
دوم: آن که مال بخیل دچار تسلط ظالمی می شود که هم مالش را می برد و هم او را ذلیل و خوار می کند.
سوم: آنکه بخیل بوسیله اشتهایی که او را تحریک می کند، مالش را تباه می سازد.[5]

سخاوتمندی همرنگ شدن با انبیاء
پس انسان سخاوت مند، چون از مالش به دیگران می دهد و دیگران را در مالش شریک می سازد، معلوم است که انسان تنگ نظری نیست، و جوانمردی وی تا جایی است که او با مالش می تواند بهشت را برای خود تضمین کند؛ سخاوتمندی صفتی است که انبیای بزرگ الهی مانند حضرت ابراهیم علیه السلام بدان متصف بوده اند.

راهکار خلیل الرحمن شدن
در حدیثی در علل الشرایع آمده که یکی از علل خلیل الرحمن شدن حضرت ابراهیم علیه السلام، سخاوتمندی و مهمانداری ایشان است؛[6] با توجه به این حدیث، می توان فهمید که سخاوتمند با سخاوت خود، رنگ ابراهیمی می تواند به خود بگیرد، و کسی که ابراهیمی عمل کند، زمینه قبول شدن دعایش فراهم شده تا جایی که به فرموده ی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، دعایش رد نمی شود.


نقطه اشتراک هر سه مورد

در هر سه موردی که بیان شد، می بینیم به نوعی مریض، توبه کنند و سخاوتمند، نیت شان زلال و شفاف و دلشان پاک شده است؛ مریض با شکستگی روحی اش، توبه کنند با شستن گناهانش، و جبران گذشته اش، و سخاوتمند، با دلیل سرشار از حس سخاوتمندیش زمینه های پذیرش دعا را در وجودشان بوجود آورده اند که دعایشان پذیرفته می شود و بنابر روایتی مذکور دعایشان رد نمی شود.


نتیجه هر سه صفت

پس با این توصیف مذکور، می توان چنین نتیجه گرفت که زمینه ی قبولی دعا را خود این سه فرد در وجود خود پدید آوردند و سپس دعا می کنند و پیداست که اگر کسی زمینه اصلی و رکن اصلی استجابت دعا که از سوی خود بنده فراهم می شود، مهیا کند، یقیناً اگر مانع و مصلحتی در کار نباشد، پذیرفته می شود.


رکن اصلی در استجابت دعا

پس زمینه ی قبولی دعا، در اعمال خود آدمی نهفته است و پنداشتن اینکه این مطلب شاید کمی مشابه پارتی بازی باشد، تصوری نابجا و ناشی از جهل به مطلب است؛ چون هرچه است، زمینه باید از سوی خود بنده فراهم شود، البته از مسئله دریافت توفیق دعا نباید غافل شد که آن هم نتیجه ی عمل خالص یا صالح خود آدمی است که نصیبش می گردد، و بوسیله آن توفیق، می توان راه و زمینه ی استجابت دعا را نیز فراهم آورد.

پی نوشت:
[1]   إرشاد القلوب، ج1، ص196.
[2]  الأمالی (للصدوق)، ج1، ص467.
[3]  بحار الأنوار، ج81، ص 219، حدیث 15/ الکافی، ج 3، ص 117، حدیث 3.
[4]   نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص394، حدیث 1195/ الشهاب فی‌ الحِکم و لآداب، ص ١٨.
[5]  مواعظ العددیه، ص ۳۲۹.
[6]  علل الشرائع: ص ۳۵ ح ۴.


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط