ازدواج و طلاق هويدا (1)
از اولين روزهايي كه اميرعباس هويدا در مدرسه فرانسويهاي بيروت به بلوغ جنسي رسيد و نخستين ارتباطات خود را با «رنه دومان » ـ كه دختري زيبا روي بود ـ آغاز كرد، تا روزي كه ليلا امامي خويي را به همسري برگزيد، زنهاي زيادي در زندگي او رفت و آمد داشتند.
«رنه دومان» ـ كه نويسنده كتاب معماي هويدا در سال 1377 ش، در بروكسل با او، گفتگو كرده است ـ اولين عشق دوران جواني هويداست كه تا پايان عمر هم در مكاتباتي كه با او داشته، اين ارتباط و علاقه را حفظ كرده است.
با توجه به حضور رنه دومان در بروكسل، ميتوان گفت: عليرغم دلايل مختلفي كه براي تحصيل هويدا در بروكسل نقل شده شايد اصليترين علت آن، حضور اين معشوقه جوان در بروكسل بوده است.
پس از او و بعد از بازگشت به ايران و استخدام در وزارت امورخارجه و سپس رفتن به خدمت سربازي در دايره مستشاري، ردپاي زني به نام پروين در زندگي اوست. حضور اين زن در زندگي هويدا، گويا با اعزام او به اولين مأموريت اداري به فرانسه، پايان ميپذيرد و پس از آن، ارتباطات گسترده او با زنهاي آلماني در موقع حضور در اشتوتگارت كه جزو زندگي بيبند و بار او و حسنعلي منصور در آن مقطع ميباشد.
با بازگشت او به ايران و حضور در هيأت مديره شركت نفت نيز، زناني در زندگي او حضور داشتهاند.
اما اولين و آخرين همسر رسمي او، ليلا امامي خويي است كه به طور رسمي، 5 سال و به طور غيررسمي نزديك به دو دهه ـ از سال 1338 تا 1357 ـ با او بود.
قبل از اينكه به تحليل علت اين انتخاب، اشاره شود، خوب است در خصوص، معرفي ليلا امامي، مطالبي براي ثبت در تاريخ، آورده شود.
ليلا امامي، نوه دختري ميرزا حسنخان وثوقالدوله، عاقد قرارداد ننگين 1919 ـ بود. وثوقالدوله، كه پدرش ميرزا ابراهيم مستوفي (معتمدالسلطنه) و مادرش، دختر ميرزا عليخان امينالدوله بود، به علت حضور خانوادهاش در ديوان سالاري قاجاريه، وقتي پدرش وزير دربار اعظم شد، به جاي او، مستوفي آذربايجان گرديد و پس از آن به نمايندگي مجلس شوراي ملي رسيد و بعدها هم نخستوزير شد. او در همان هيأتي عضويت داشت كه حكم اعدام شيخ فضلالله نوري را صادر كرد.
در كابينه دوم او ـ كه به كابينه قرارداد مشهور شد ـ با امضاي قرارداد 1919، در قبال اين خدمت 130 هزار ليره انگليسي گرفت كه از آن مقدار 000/40 ليره را به اكبرخان صارمالدوله و 000/30 ليره را هم به نصرتالدوله داد و بخشي از آنرا نيز به قلم به مزدان انگليسي داد تا در نشريات، به دفاع از اين قرارداد ننگين، مطلب بنويسند. در اين موقع حبيبالله خان عينالملك ـ پدر هويدا ـ كه با نشريات سيد ضياءالدين طباطبائي ـ نخستوزير كودتاي 1299ـ همكاري داشت، 12 مقاله مسلسل در دفاع از قرارداد وثوقالدوله، در روزنامه رعد به رشته نگارش در آورد.
نقل است كه در ايام بستن قرارداد، در ملاقاتي كه بين وثوقالدوله و اديب پيشاوري روي ميدهد، وثوقالدوله از او ميپرسد:
«چطور شد كه هندوستان به آن جمعيت زياد را يك مشت انگليسي آمدند و تمام آنجا را گرفتند و براي خود تصاحب كردند.»
و اديب پاسخ ميدهد:
«در آنجا هم امثال شما زياد بودند و انگليسها به توسط آنها تمام هندوستان را به تدريج اشغال نمودند. »1
ليرههاي قرارداد 1919 كه زمينه كودتاي 1299 را فراهم كرد تا رضاخان بر كرسي شاهي ايران بنشيند، از سوي شركت نفت انگليس و ايران تأمين شد.
جالب اين است كه بدانيم كه ـ داماد وثوقالدوله ـ نظامالدين امامي خوئي، پدر همسر هويدا ـ كميسير نفت در انگليس بود و يك دهه ـ از حدود سالهاي 1323 تا 1333 ـ در انگلستان حضور داشت.
البته پس از آنكه، رضاخان بر تخت سلطنت جاي گرفت، رشوههاي دريافتي وثوقالدوله را پس گرفت و وثوقالدوله هم در شهريور 1320 كه رضاخان رفت و برادر كوچكترش ـ احمد قوام ـ نخستوزير شد، تلافي كرد. او از اين فرصت در هم و بر هم استفاده گرفت و زمينهاي شرق تهران را كه به ميليونها متر ميرسيد، به نام خود ثبت كرد كه سالهاي سال دودمان او، از اين ثروت استفاده كنند.
وثوقالدوله، داراي هفت دختر و يك پسر بود و وقتي در سال 1329 مرد، اموال بسيار او، به فرزندانش رسيد. يكي از اينها، ملكه وثوق، همسر نظامالدين امامي خويي، ـ مادر زن اميرعباس هويدا و حسنعلي منصور ـ بود و يكي هم، همسر علي اميني ـ نخستوزير جنجالي دهه 40 ـ كه با فشار امريكائيها، به صدارت رسيد.
و اما نظامالدين اماميـ پدر ليلي اماميـ فرزند حاج ميرزا يحيي امامجمعه خوئي بود كه چند دوره نماينده مجلس بود و با شهيد آيتالله سيد حسن مدرس، در برخي از موضعگيريها از جمله، مخالفت با قرارداد 1919 وثوقالدوله، همراهي داشت. او 5 سال زودتر از وثوقالدوله از دنيا رفت، يعني در سال 1324 شمسي.
ليلا امامي اولين فرزند ملكه وثوق و نظامالدين امامي در سال 1311ش، در شهر آبادان به دنيا آمد. از سن دوازده سالگي به انگلستان رفت و در آنجا تحصيل كرد.
قيافه ظاهري او از هيچ موهبتي برخوردار نبود و از طرف ديگر به لحاظ ژنتيك نيز، خصلتهاي مستبدانه و بيرحمي پدر بزرگش ـ وثوقالدوله ـ را به ارث برده بود و اين هر دو، از او زني با خصوصياتي غير قابل تحمل، ساخته بود.
اميرعباس هويدا ـ در رفتار و منش ـ فردي زيبا طلب بود و هر زني كه با او ارتباط داشت از زيبابي قابل توجهي برخوردار بود به همين دليل انتخاب ليلا امامي با اين خصلتها نميتوانست تأمين كننده اين روحيه او باشد. ولي چارهاي نبود. حسنعلي منصور قرار بود، نخستوزير شود و قدرت را در دست بگيرد و او خواهر كوچكتر ليلا را ـ فريده امامي ـ كه برخلاف ليلا، از چهرهاي زيبا برخوردار بود، به همسري گرفته بود و براي تسلط بر او، لازم بود تا هويدا نيز، در نگاه اول، يك دل نه صد دل، عاشق ليلا شود! و با ابراز اين عشق خود را به حسنعلي منصور نزديكتر نمايد. اصلاً در خانوادههاي حكومتگر در ايران، برقراري اينگونه ارتباطات براي رسيدن به قدرت، اصلي تغيير ناپذير است و اميرعباس هويدا نيز، با اين قاعده، آشنايي كافي داشت.
دكتر عباس ميلاني كه با ترس و لرز موفق به ديدار با ليلا امامي ـ در خانه يكي از خالههاي او در پاريس، كه به نظر ميرسد، همسر دكتر علي اميني بودهـ شده است، در معرفي او، به نكاتي به شرح زير اشاره كرده است:
ـ زني سركش و مستقل !
ـ زني بداخلاق
ـ زود از كوره در ميرفت و به آساني هم آرام نميگرفت.
ـ اشرافزادهاي سرد و بيروح و متكبر بود.
ـ اغلب به هويدا فحش ميداد.
ـ به كرات او را «نچس وزير» خوانده بود.
ـ از مراسم رسمي بيزار بود و به ندرت در آنها شركت ميكرد.
ـ اغلب مشروب زياد ميخورد و مست ميكرد و اسباب خجالت شوهرش ميشد. 2
پس از مرگ حسنخان وثوقالدوله در سال 1329 ش، ماترك او ـ كه از راههاي مختلف در دوران حضورش در ديوانسالاري دوران قاجاريه و پهلوي به چنگ آورده بود ـ بين فرزندانش تقسيم شد و به هر يك از آنان، سهم چشمگيري رسيد. ليلا امامي، كه از اين ثروت باد آورده بهره ميبرد، در سال 1334 به بهانه ادامه تحصيل به امريكا رفت و از دانشگاه كاليفرنيا در شهرهاي بركلي و لوسآنجلس، در رشته هنر ليسانس گرفت. وي در سال 1338 به ايران بازگشت و در خدمت اصل 4 ترومن قرار گرفت.
در همين موقع بود كه مراسم ازدواج حسنعلي منصور و فريده امامي برگزار شد و در همين شب هم اميرعباس هويدا، به يك باره عاشق ليلا امامي شد.
ليلا امامي در زمان حضور در امريكا، به جواني كه در همسايگي محل سكونتش بود، دل بست كه بنابر نقل «جين بيكر» كه دوست همخانه ليلا بود و عباس ميلاني موفق به گفتگو با او شد:
«تنها عشق واقعي ليلا، همان جوان بود.»
اميرعباس هويدا كه در اين زمان در شركت ملي نفت، با حمايت عبدالله انتظام و كنسرسيوم، يكه تاز بود، براي اثبات عشق خود به ليلا، با زيركي، تزئين غرفه ايران در نمايشگاه بينالمللي ازمير را به او واگذار كرد كه ليلا ضمن استقبال از اين پيشنهاد، ممنون هم شد.
پس از اين مرحله، يك روز ليلا امامي به دفتر مجلل اميرعباس هويدا در شركت ملي نفت، دعوت شد. ماجراي اين دعوت، از بيان عباس ميلاني، به استناد صحبتهايش با ليلا امامي در هشتم مارس 1999 در پاريس، به شرح زير است:
«ليلا گمان داشت هويدا براي او «كار ديگري پيدا كرده.» تا آن زمان روابطشان جدي و رسمي بود. ليلا ميگفت: «اصرار داشتم او را آقاي هويدا بخوانم.» اما آن روز در دفتر هويدا، به سرعت دريافت كه ديدارش ربطي به تزئين داخلي ندارد. در عوض، هويدا از عشق خود به ليلا سخن گفت و از ميلش به ازدواج. ليلا، پيشنهاد هويدا را رد كرد. ميگفت: «آماده ازدواج نيستم، به علاوه تصور بچهدار شدن هم برايم دشوار است.» هويدا بلافاصله جواب داد كه مسأله بچه براي او محلي از اعراب ندارد. بيآنكه حالتي جدي بگيرد، توضيح داد كه در گذشته، در نتيجه آزمايشات پزشكي، دريافته كه هرگز پدر نميتواند شد ـ ليلا سرانجام چارهاي جز اقرار به واقعيت نداشت. «من آماده ازدواج نيستم. به علاوه عاشق مردي در آمريكا هستم.» اما حتي به رغم اين توضيحات، هويدا دست از طلب نكشيد. نه تنها ليلا را در بسياري از مهمانيها ميديد، بلكه كماكان سودايش را در سر داشت. ولي در عين حال، سياست ديگر مشغله عمده ذهنش شده بود. ايران آبستن تحولاتي عظيم بود و هويدا هم عزم جزم كرده بود كه در اين تحولات نقشي مهم بازي كند.» 3
طبيعي بود كه اميرعباس هويدا، ميخواست از حسنعلي منصور جدايي ناپذير باشد و حتي در زندگي خصوصي او با فريده امامي هم حضور داشته باشد و اين امكان نداشت، مگر از طريق ارتباط با ليلا امامي و او اين استعداد را داشت تا خود را عاشق دلباخته نشان دهد.
اين عشق و عاشقي ادامه داشت تا اينكه برنامهريزيها و طرحهاي امريكايي به ثمر نشست و بالاخره حسنعلي منصور نخستوزير و اميرعباس هويدا هم وزير دارايي كابينه او شد.
در پايان پنجمين ماه نخستوزيري منصور ـ مرداد ماه 1343ـ او و همسرش، به همراه ليلا امامي و هويدا، براي استراحت راهي شمال كشور شدند و در كاخ تابستاني فاطمه پهلوي ـ چهارمين دختر رضاخان از آخرين همسرش عصمتالملوك ـ به تفريح پرداختند و در پايان هفته با ماشين اپل ليلا امامي كه خودش رانندگي آن را به عهده داشت و اميرعباس نيز در صندلي جلو، كنار او نشسته بود و حسنعلي منصور و همسرش در صندلي عقب بودند، راهي تهران شدند. ساعت 10 صبح بود كه جمال اماميـ عموي فريده و ليلا امامي ـ در منزلش جلسه داشت و اتفاقاً صحبت از هويدا هم شد كه جمال امامي گفت:
«مشاراليه مرد خوبي است وليكن براي وزارت دارائي تجربه كافي ندارد.»
در اين موقع، خبر تصادف حسنعلي منصور و همراهانش به او داده شد و او ضمن آنكه جلسه را ختم كرد، براي عيادت راهي بيمارستان پارس شد. 4 اولين گزارش كه پيرامون اين حادثه تهيه شد، حكايت از حالت غيرعادي راننده اپل داشت:
«در بعضي از محافل مطلع شايع است كه در موقع تصادف اتومبيل آقاي نخستوزير، خواهر خانم آقاي منصور (دختر نظامالدين امامي) كه رفيقه آقاي هويدا، وزير دارائي نيز ميباشد، با حالت غيرعادي (مست) پشت فرمان اتومبيل قرار داشته و منجر به تصادف ماشين و مصدوم شدن سرنشينان اتومبيل گرديده است.» 5
با ترور حسنعلي منصور و نخستوزيري هويدا، حالات روحي فريده امامي به هم ريخت تا جايي كه به همه كس و همه چيز، بد ميگفت. حتي محمدرضا پهلوي را عامل كشته شدن شوهرش معرفي ميكرد و بطور طبيعي نسبت به هويدايي كه به جاي همسرش، نخستوزير شده بود هم، حساسيت داشت.
ليلا امامي كه در اين موقع، همواره همراه خواهرش فريده، بود، پس از چندي به همراه او راهي اروپا شد و اميرعباس هويدا هم عليرغم اينكه با او مكاتبه داشت، سرگرم فعاليتهاي نخستوزيري شد.
با گذشت دو سال از ماجراي قتل منصور و نخستوزيري هويدا، اواسط تيرماه 1345، ليلا امامي به ايران بازگشت و دو سه روز بعد از ورود به ديدار نخستوزير رفت و بدون مقدمه گفت:
«بيا عروسي كنيم»
ادامه اين ماجرا، در نوشته دكتر عباس ميلاني، به اين شرح است:
«هويدا حيرتزده شد، اما بلافاصله پذيرفت. ليلا اصرار داشت كه هر چه زودتر ازدواج كنند. در عين حال تاكيد داشت كه «مراسم مجللي در كار نباشد.» قرار شد هفته بعد در ويلاي هويدا در شمال ازدواج كنند. ليلا ميگفت: «زمين اين ويلا را من به او فروخته بودم ...» درست يك هفته بعد از ديدار ليلا با هويدا، آن دو در مراسم سادهاي در 29 تيرماه 1345 ازدواج كردند. شاه و ملكه، پدر و مادر ليلا، مادر هويدا، دوست هويداـ دكتر منوچهر شاهقلي و همسرش ـ تنها ميهمانان حاضر در مراسم بودند ... روز بعد روزنامهها و مجلات تهران مقالاتي همراه با عكس و تفصيلاتي در باب عروسي منتشر كردند. جملگي سادگي و بيتكلفي مراسم را ميستودند. اما منتقدان هويدا، ازدواجش را به انگيزههاي پليد و مصلحت گرايانه تأويل ميكردند ... اما اين زمزمههاي گاه زهرآلود ظاهراً جوهر واقعي ازدواج را درك نميكرد. انگيزه هويدا براي ازدواج بيش از هر چيز عشق و براي ليلا شكرگذاري بود.» 6
... ادامه دارد.
پي نوشت :
1. شرح حال رجال ايران، مهدي بامداد، ج 1، ص 77.
2. معماي هويدا، ص 157.
3. همان، صص 3ـ 163.
4. آرشيو، سند 731/322، 19/5/43.
5. اميرعباس هويدا به روايت اسناد، ج 1، ص 86، در جريان همين تصادف بود كه، نامهاي خطاب به دكتر فرهنگمهر ـ معاون وزارت دارائي ـ ارسال شد كه در آن از تصادف اتومبيل در شمال، اظهار تأسف گرديد و اين تأسف به ثابت پاسال و ديگر اعضاي فرقه بهائيت نيز، ابلاغ شد.
«سند 1619/326، 12/6/43».
دكتر محمود حسابي نيز در جلسهاي كه در منزلش داشت، ضمن صحبت از وابستگي هويدا به فرقه بهائيت گفت: «ليلا امامي نامزد هويدا است و تصادف جاده شمال را به رانندگي او نسبت داد.
«سند 1669/322، 19/11/43».
6. معماي هويدا، ص 233، البته در فرمي كه اميرعباس هويدا براي مركز مدارك وزارت اطلاعات، تكميل كرده است، تاريخ ازدواج خود را، خرداد 1344، نوشته است. «اميرعباس هويدا به روايت اسناد، ص 399».
/س