بدون شک فداکاری برای حفظ جانِ انسانها، از ارزش بسیار زیادی برخوردار است؛ ولی از آن بالاتر، فداکاری و از خودگذشتگی برای هدایت و راهنمایی انسانهاست. زیرا در این مسیر، دشمنیهای بیشتری وجود دارد و سختیهای سختتری؛ و به فرمودهِ قرآن، در این مسیر باید با کسانی مقابله کرد که خدا در قرآن تعبیر عجیبی راجع به آنان دارد و میگوید: «کسانی که گمراهاند و دیگران را گمراه میکنند، مردگانی هستند که به ظاهر زندهاند»[1].
بهترینهای خلقت که در همهٔ خوبیها پیشتاز بودند و در انجام هیچکدام سستی و کوتاهی نکردند، پیامبران و اهلبیت (ع) هستند. همانها که در راه هدایت انسانها رنج و زحمت بسیاری کشیدند و زندگیشان به شهادت ختم شد؛ و گل سرسبد آنها پیامبر گرامی اسلام (ص) بود که فرمود «هیچ پیامبری بهمانند من آزار و اذیت نشد»[2].
حضرت فاطمه زهرا (س) در خطبهٔ فدکیه خود، پس از شهادت به رسالت پدرش رسولالله (ص)، به گوشهای از تلاشها و زحمات ایشان اشاره فرمود و با یادآوری دوران جاهلیت که کمتر از 25 سال از آن گذشته بود، زندگی پَست آنان را به یادشان آورد تا قدر نعمتی که از آن غافل شدهاند، بیشتر بدانند، زندگیای که نهایت عبادتش، زانو زدن در برابر آتش و پرسش بت بود و با آمدن رسول خاتم، تاریکیهایش تبدیل به روشنی شد.
خطبه فدکیه:
فَرَأَى الْأُمَمَ فِرَقاً فِی أَدْیَانِهَا عُکَّفاً عَلَى نِیرَانِهَا عَابِدَةً لِأَوْثَانِهَا مُنْکِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفَانِهَا فَأَنَارَ اللَّهُ بِأَبِی مُحَمَّدٍ ص ظُلَمَهَا وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَهَا وَ جَلَى عَنِ الْأَبْصَارِ غُمَمَهَا وَ قَامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدَایَةِ فَأَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغَوَایَةِ وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعَمَایَةِ وَ هَدَاهُمْ إِلَى الدِّینِ الْقَوِیمِ وَ دَعَاهُمْ إِلَى الطَّرِیقِ الْمُسْتَقِیمِ؛[3]و آن حضرت (ص) امّتها را دید که در آئینهای مختلفی قرار داشته و در پیشگاه آتشهای افروخته، معتکف و بتهای تراشیده شده را میپرستیدند و درحالیکه فطرتاً خداوند را میشناختند، او را منکر بودند. پس خدای بزرگ بهوسیلهٔ پدرم محمد (ص) تاریکیهای آن را روشن و مشکلات قلبها را برطرف و موانع رؤیتِ دیدهها را از میان برداشت. او با هدایت در میان مردم قیام کرده و آنان را از گمراهی رهانید و بینایشان کرده و ایشان را به دین استوار و محکم رهنمون شده و به راه راست دعوت نمود.
پینوشت:
[1] سوره نحل، آیات 20 و 21.
[2] ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، ج 3، ص 247.
[3] طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص: 99.