چه دلایلی سبب کاهش رزق و روزی میشود؟

رزق و روزی موردی است که معمولا مسلمانان با آن بیشتر روبرو هستند، اینکه اگر کسی پول زیادی داشته باشد و یا شب سر گرسنه به زمین نمی گذارد رزق و روزی اش زیاد است و برکت در زندگی اش است یا قسمتش این بوده است همیشه مطرح بوده است، اما به راستی معنای رزق و روزی و آنچه که خداوند نصیب انسان می کند چیست؟ در مطلب زیر درباره رزق و روزی و عوامل کاهش آن توضیح داده ایم.
پنجشنبه، 3 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه دلایلی سبب کاهش رزق و روزی میشود؟

بررسی عواملی که باعث کاهش رزق و روزی می شود

در این مطلب عوامل کاهش رزق و روزی از دیدگاه اسلام و با توجه به قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیه السلام) مورد بررسی قرار می گیرد تا متوجه شویم چه چیزهایی باعث کم شدن رزق و روزی میشود.
 

اسلام و فقر

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «اَللّهُمَّ احْشُرْنِی فِی زُمْرَهِ الْمَساکِین یَوْمَ الْقِیامَهِ؛ خداوندا! روز قیامت مرا با مستمندان محشور فرما»

و نیز آن حضرت درباره گرامی داشتن فقرا می فرماید: «مَنْ اَکْرَمَ فَقِیرا مُسْلِما لَقَی اللّهَ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ؛ هر کس، فقیر مسلمانی را گرامی دارد، روز قیامت، خداوند را ملاقات کند، در حالی که از وی راضی است.»

چه بسا آنان که از حکمت تعالیم انبیا و وصایای آنان، آگاه نیستند، با دیدن موارد مذکور، شتابزده قضاوت کرده، ادیان آسمانی را به اعراض از دنیا و ترغیب افراد به فقر، متهم کنند؛ در حالی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در موارد زیادی، فقر را همسان کفر دانسته، از آن به خدا پناهنده می شود: «اَللّهُمَّ اِنِّی اَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکُفْرِ وَالْفَقْرِ، فَقالَ رَجُلٌ: اَ یَعْدِلانِ؟ قالَ: نَعَمْ؛ خدایا از کفر و فقر به تو پناه می برم، مردی گفت: آیا این دو در کنار هم هستند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بله.»

و در روایتی، علت آن را چنین بیان می کند: «لَولا رَحْمَهُ رَبِّی عَلی فُقَراءِ اُمَّتِی کادَ الْفَقْرُ اَنْ یَکُونَ کُفْرا؛ اگر رحمت [و شفقت] پروردگارم شامل فقیران امتم نبود، نزدیک بود که فقر، [باعث] کفر شود.»

و در دعای دیگری فرموده است: «اللّهُمَّ بارِکْ لَنا فِی الْخُبْزِ وَلا تُفَرِّقْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُ، فَلَولاَ الْخُبْزُ ما صَلَّیْنا وَلا صُمْنا وَلا اَدَّیْنا فَرائِضَ رَبِّنا عَزَّ وَجَلَّ؛ خداوندا در نان برای ما با برکت قرار ده، و میان ما و نان جدایی مینداز که اگر نان نبود، نماز نمی گزاردیم و روزه نمی گرفتیم و دیگر واجبات پروردگار عزیز و جلیل را انجام نمی دادیم.»

چگونه فقر می تواند محبوب پیامبر صلی الله علیه و آله باشد؛ در حالی که آن حضرت از جناب ابراهیم خلیل علیه السلام چنین نقل می کند: «یا رَبِّ! الْفَقْرُ اَشَدُّ مِنْ نارِ نَمْرُود؛ پروردگارا! فقر از آتش نمرود، سخت تر است.»

همچنین خود آن بزرگوار می فرمود: اَلْفَقْرُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ؛ فقر، سخت تر از مرگ است.»

بنابراین اگر روایاتی در ظاهر با مطلب مذکور تفاوت دارند، باید با توجه به این روایاتی که فقر را مذموم می دانند، معنا شوند.

مطالعه تاریخ زندگی پیامبران، امامان و اولیای خدا نیز نشان می دهد که آنان برای تسکین آلام و کاهش پریشانی تهیدستان، زندگی شخصی خود را در سطح ایشان، قرار می دادند؛ ولی در صدد بودند با فکر و تدبیر، نیازمندی را محو، و زندگی شرافتمندانه را برای همه پدید بیاورند.
 

فقر پدیده ای تحمیلی

از دیر زمان، صاحبان قدرت و ثروت به اشکال مختلف، با تراشیدن فلسفه های گوناگون کوشیده اند تا این باور را رواج دهند که امکانات و منابع جامعه، محدود و نیازهای بشر نامحدود است.

بنابراین به طور طبیعی، عده ای از دسترسی به نیازمندی های زندگی، محروم خواهند بود؛ پس پسندیده آن است که هر کس به هر آنچه طبیعت به او عطا کرده است، راضی باشد و بپذیرد که گرسنه ماندن عده ای، بهتر از فقر عمومی است.

سرانجام، این گونه افراد چنین نتیجه می گیرند که نه فقرا به دیده ظلم و خیانت به اغنیا بنگرند و نه اغنیا از حضور تهیدستان و محرومان، آزرده خاطر شوند؛ چون در مسابقه ای که یک جایزه بیشتر ندارد، تنها یک نفر کامیاب خواهد داشت.

خداوند متعال، طی آیات متعددی، تفکر «فقر طبیعت» را باطل دانسته، ریشه همه بدبختی ها را، نه در کمبود امکانات و محدود بودن طبیعت، بلکه در اعمال زشت و ظالمانه انسان ها می داند.

این آیات را در پنج مرحله، می توان تقسیم کرد:
 
مرحله اوّل
خداوند بی همانند، وعده داده است که روزی هر جنبنده ای را فراهم می کند: «وَ مَا مِن دَآبَّهٍ فِی الاْءَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَـبٍ مُّبِینٍ»؛ «هیچ جنبنده ای در زمین نیست؛ مگر این که روزی او بر خداست. او قرارگاه و محل رفت و آمدش را می داند، همه این ها در کتاب آشکاری ثبت است.»
 
مرحله دوم
خداوند به عنوان یک سنت همیشگی اعلام کرده است که به هیچ وجه از وعده خود تخلف نمی کند: «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ»؛ «به یقین خداوند در وعده خود تخلف نمی کند.»
 
مرحله سوم
خداوند، راه کسب روزی را نمایانده و به انسان ها پیام داده است که خزاین رزق، همه به دست خداست و او اندازه روزی همگان را می داند: «وَ الاْءَرْضَ مَدَدْنَـهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَ سِیَ وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیْ ءٍ مَّوْزُونٍ * وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَـیِشَ وَ مَن لَّسْتُمْ لَهُو بِرَازِقِینَ * وَ إِن مِّن شَیْ ءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآلـءِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ »؛ «و زمین را گستردیم و در آن کوه های ثابتی افکندیم و از هر گیاه موزون در آن رویانیدیم، و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم؛ هم چنین برای کسانی که شما نمی توانید به آنها روزی دهید. هیچ چیزی نیست مگر این که خزاین آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معین، نازل نمی کنیم.»
 
مرحله چهارم
به انسان ها خبر داده است، هر آنچه برای زندگی لازم دارید، به اندازه فراوان آماده است: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَـوَ تِ وَ الاْءَرْضَ وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِی مِنَ الثَّمَرَ تِ رِزْقًا لَّکُمْ…* وَآتاکُمْ مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَآ »؛ «خداوند، همان کسی است که آسمان ها و زمین را آفرید و از آسمان، آبی فرستاد و با آن میوه ها[ی مختلف] را برای روزی شما [از زمین] بیرون آورد… و از هر چیزی که از او خواستید (نیازمند بودید) به شما داد و اگر [بخواهید] نعمت های خدا را بشمارید، هرگز آن ها را شماره نتوانید کرد.»
 
مرحله پنجم
در این مرحله، پروردگار عالمیان، روشن ساخت که اگر فساد و بدبختی به وجود می آید، نتیجه اعمال ناشایست خود انسانهاست: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ »؛ «فساد در خشکی و دریا به سبب کارهایی که مردم انجام داده اند، آشکار شده است. خدا می خواهد نتیجه بعضی اعمالشان را به آنها بچشاند، شاید (به سوی حق) بازگردند.»

نتیجه این که، خداوند، طبق تعالیم اسلام و قرآن، وعده کرده است روزی همه موجودات را برساند و این کار را انجام داده است و هرگونه کاستی و کمبود، ناشی از اعمال و رفتار انسانهاست.

بنابراین تنگدستی گروهی از انسانها، نه به خِسَّت طبیعت، بلکه به رفتار خود آنان یا گروهی دیگر از بنی آدم مرتبط است و پدیده تهیدستی، نه حقیقتی ذاتی و حتمی، بلکه پدیده ای عارضی و تحمیلی است.

بر همین اساس است که امام علی علیه السلام فرمود: «ما جاعَ فَقِیرٌ اِلاَّ بِما مَنَعَ غَنِیّ؛ هیچ فقیری گرسنه نماند؛ مگر آنکه توانگری از دادن حق او ممانعت کرد» و همچنین فرمود: «اِنَّ النّاسَ ما افْتَقَرُوا وَلا احْتاجُوا وَلا جاعُوا وَلاَعَرُوا اِلاَّ بِذُنُوبِ الاَْغْنِیاء؛ همانا مردم جز به اثر گناه ثروتمندان، فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نمی شوند.»
 

دلایل فقر و عوامل کاهش رزق و روزی

از قرآن و روایات استفاده می شود، عوامل متعددی در پدید آمدن فقر نقش دارد. برخی از این عوامل، اختیاری و برخی غیراختیاری است؛ چنان که برخی مربوط به جامعه و برخی مربوط به فرد است.

مهم ترین عامل نیازمندی، ساختار ناسالم نظام اقتصادی حاکم بر جوامع و وجود روابط ظالمانه بین افراد است. برخی عوامل به وجود آمدن نظام های اقتصادی ناسالم عبارت اند از: مالکیت خصوصی نامحدود، آزادی اقتصادی نامحدود، توزیع ناعادلانه درآمد، رواج گناه و اعمال ناشایست و بی اعتنایی به نیازمندان.

شرح این عوامل و بیان راه حل هایی که سیستم اقتصادی اسلام برای هر یک از آن ها دارد، از حوصله این نوشته خارج است. هدف این نوشتار، بیان عوامل فردی کاهش نعمت است.
 

عوامل کاهش رزق و روزی (عوامل فردی)

با مراجعه به آیات و روایات، مشاهده می کنیم که عواملی همچون: بیکاری، تنبلی، بی تدبیری، اخلاق بد، گناه و … از عوامل کاهش رزق و روزی هستند.

نکته جالب توجه آن است که با مقایسه عوامل افزایش دهنده و کاهش دهنده روزی، بسیاری از آن ها در نقطه مقابل و متناظر با یکدیگر قرار دارند؛ برای مثال، کار و تلاش، سبب افزایش و بیکاری و تنبلی سبب کاهش آن قلمداد شده است. همچنین است عوامل متقابلی، چون: ازدواج و زنا، توکل بر خدا و بر مردم، اخلاق خوب و بد، امانتداری و خیانت در امانت.

پیش تر طی مقالاتی درباره هر یک از عوامل افزایش رزق و روزی به تفصیل سخن گفته ایم، در این بخش برای رعایت اختصار و با تکیه بر توضیحات پیش گفته، عوامل کاهش رزق و روزی ، به طور گذرا بیان می شود.
 
۱. بیکاری و تنبلی
همچنان که کار و تلاش، عامل افزایش نعمت است؛ تنبلی، کسالت و تن پروری، عامل تنگدستی است.

بنا به فرموده امام صادق علیه السلام : «مَنْ کَسَلَ عَنْ طَهُورِهِ وَصَلاتِهِ فَلَیْسَ فِیهِ خَیْرٌ لاَِمْرِ آخِرَتِهِ وَمَنْ کَسِلَ عَمّا یَصْلَح بِهِ اَمْرُ مَعِیشَتِهِ فَلَیْسَ فِیهِ خَیْرٌ لاَِمْرِ دُنْیاهُ؛ کسی که نسبت به پاکیزگی و نماز خود، تنبلی و کسالت ورزد، در او خیری برای آخرتش نیست، و کسی که نسبت به انجام اموری که معاشش را اصلاح می کند تنبلی ورزد، در او خیری برای دنیایش نیست.»

همچنین آن حضرت، یاران و پیروان خود را از این امر برحذر داشتند که در تأمین معاش خود وابسته و سربار دیگران باشند و آنان را به جنبش و فعالیت برای تأمین رزق خود دعوت کردند: «وَلا تَکْسِلْ عَنْ مَعِیشَتِکَ فَتَکُونُ کَلاًّ عَلی غَیْرِک؛ در معیشت خود، کسالت و تنبلی پیشه مکن، در غیر این صورت، سربار دیگران خواهی شد.»

امام علی علیه السلام در تشبیه لطیفی، فقر را محصول ازدواج بی حوصلگی و ناتوانی برشمردند: «اِنَّ الاَْشْیاءَ لَمّا ازْدَوَجَتْ اِزْدَوَجَ الْکَسِلُ وَالْعَجْزُ فَنَتَجا بَیْنَهُما الْفَقْر؛ هنگامی که اشیا با یکدیگر ازدواج کردند، کسالت و ناتوانی با هم ازدواج کردند و از آنان فقر متولد شد.»

یکی از مصادیق کسالت، خواب بین الطلوعین است که افزون بر آثار منفی بر جسم، سبب کاهش نعمت نیز می شود: «نَوْمُ الْغَداهِ مَشْؤُمَهٌ تَطْرُدُ الرِّزْقَ وَتَصْفَرُ اللَّوْنَ وَتُقَبِّحُهُ وَتُغَیِّرُهُ… اِنَّ اللّهَ تَعالی یُقَسِّمُ الاَْرْزاقَ ما بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ اِلی طُلُوعِ الشَّمْسِ فَاِیّاکُمْ وَتِلْکَ النَّوْمَهَ؛ خواب صبح (بین طلوع فجر تا طلوع خورشید) شوم است و باعث طرد رزق، زشتی و زردی چهره و تغییر آن می شود… . خداوند، ارزاق را بین طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم می کند. از خوابیدن در این هنگام پرهیز کنید.»

در تأمین معاش خود نه تنها نباید زحمت خود را بر دوش مردم انداخت؛ بلکه نباید تنبلی و کسالت در امر کسب معاش و روزی، فرد را وادار کند تا دعا را جایگزین فعالیت در این زمینه سازد؛ زیرا چنین دعایی هرگز مستجاب نخواهد شد:

امام صادق علیه السلام فرموده است: «ثَلاثَهٌ تَرُدُّ عَلَیْهِمْ دَعْوَتُهُمْ… وَرَجُلٌ جَلَسَ فِی بَیْتِهِ وَقالَ یا رَبِّ ارْزُقْنِی فَیُقالُ لَهُ: اَلَمْ اَجْعَلْ لَکَ السَّبِیلَ اِلی طَلَبِ الرِّزْقِ؛ دعای سه گروه مستجاب نخواهد شد:… و دعای مردی که در خانه خود بنشیند و بگوید: خدایا! روزی مرا برسان. پس به او خطاب شود: آیا راهی برای تأمین رزقت، قرار نداده ام؟»
 
۲. بی برنامگی
همچنان که تدبیر و برنامه ریزی در زندگی، نشان کمال شخصیت آدمی و از اسباب فزونی روزی است، در نقطه مقابل آن، بی تدبیری و بی برنامگی در زندگی، باعث تهیدستی می شود.

امام علی علیه السلام همین نکته را از جمله عوامل فقرآور دانسته اند. «وَتَرْکُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعیشَهِ یُورِثُ الْفَقْرَ؛ «[برنامه ریزی نکردن و] عدم اندازه گیری در معاش، موجب فقر می شود.»

همچنین آن امام همام می فرماید: «حُسْنُ التَّدْبِیرِ یَنْمِی قَلِیلَ الْمالِ وَسُوءُ التَّدْبِیرِ یَفْنِی کَثیرَهُ؛ برنامه ریزی نیکو در امور [اقتصادی]، مال اندک را افزایش می دهد و برنامه ریزی بد، مال فراوان را نابود می کند.»
 
۳. توکل بر غیر خدا
رزق همه مخلوقات به دست خالق رازق است. افرادی که نیازهای خود را از سرچشمه و مبدأ آن جویا شوند، به آن می رسند؛ امّا آنان که آن را نزد مخلوقات بجویند، به جای آب به سراب می رسند و گمشده خود را نخواهند یافت.

از همین رو، توکل بر خدا باعث افزایش روزی و توکل بر خلق خدا، سبب کاهش آن خواهد شد.

امام علی علیه السلام به نقل از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«یَقُولُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ: مامِنْ مَخْلُوقٍ یَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِی اِلاَّ قَطَعْتُ اَسْبابَ السَّموات وَاَسْبابَ الاَْرْضِ مِنْ دُونِهِ فَاِنْ سَاَلَنِی لَمْ اَعْطِهِ وَاِنْ دَعانِی لَمْ اَجِبْهُ وَما مِنْ مَخْلُوقٍ یَعْتَصِمُ بِی دُونَ خَلْقِی، اِلاَّ ضَمِنْتُ اَسْبابَ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ رِزْقَهُ، فَاِنْ دَعانِی اَجِبْتُهُ وِاِنْ سَاَلَنِی اَعْطَیْتُهُ وَاِنْ اِسْتَغْفَرَ غَفَرتُ لَهُ»

خداوند عزّ و جل می فرماید: هر کس که نه بر من، بلکه بر مخلوق من تکیه کند، اسباب آسمان ها و زمین را برای او قطع می کنم. پس اگر از من چیزی بخواهد به او نمی بخشم و اگر مرا بخواند پاسخش را نمی دهم و هر کس که نه بر بنده من، بلکه بر خود من تکیه کند، اسباب آسمان ها و زمین را پشتوانه رزق او قرار می دهم. پس اگر مرا بخواند پاسخش می دهم واگر از من چیزی بخواهد، به او عطا می کنم و اگر از من پوزش بخواهد، از او درگذرم.»

خداوند، سبب ساز و سبب سوز است. اگر فردی در انجام کارهایش بر او توکل کند، علل و اسباب کارهای او را فراهم می کند؛ اما اگر شخصی به جای خالق اسباب، به خود اسباب چنگ زند، از کارآیی کامل اسباب و وسایل نیز محروم خواهد شد.

درخواست از خداوند، کلید خزاین رحمت الهی است که با آن می توان گنجینه های نعمت خداوند را گشود و از مواهب آن برخوردار شد.

در نقطه مقابل؛ خواهش و درخواست از مردم، باعث بسته ماندن گنجینه های رحمت بر روی انسان و برخوردار نشدن او از نعمت های خداوند است. کسی که درهای رحمت الهی را با دعا نگشاید، تنگدستی و رنج روزگار او را به کوبیدن درهای خلق خدا و خواهش و التماس از این و آن وا می دارد.

امام صادق علیه السلام می فرماید «مَنْ لَمْ یَسْاَلِ اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ اِفْتَقَرَ؛ فردی که از فضل خدا درخواست نکند، به فقر دچار می شود» و امام علی علیه السلام می فرماید: «مَنْ فَتَحَ عَلی نَفْسِهِ بابا مِنَ الْمَسْأَلَهِ فَتَحَ اللّهُ عَلَیْهِ بابا مِنَ الْفَقْرِ؛ شخصی که بر روی خود درِ خواهش از مردم را بگشاید، خداوند بر روی او، دری از فقر خواهد گشود.»
 
۴. گناه و نافرمانی
نافرمانی خداوند، رابطه خالق و مخلوق را تیره می کند و تغییر رفتار مخلوق، باعث تغییر نعمت های الهی می شود و از آن مواهب می کاهد. شاید با این کیفر، بنده از تقصیر خود آگاه شود و عذر به درگاه خدا آورد.

امام علی علیه السلام فرمودند:

«تَوَقُّوا الذُّنُوبَ فَمَا بَلِیَّهٌ اَشَدُّ وَأفْظَعُ مِنْهَا وَلاَ یَحْرُمُ الرِّزْقُ اِلاَّ بِذَنْبٍ حَتَّی الْخَدْشِ وَالنَّکْبَهِ وَالْمُصِیبَهِ. قَالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَمَا أصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أیْدِیکُمْ وَیَعْفُوا عَنْ کَثِیر»

از گناهان دوری کنید که هیچ بلایی شدیدتر و زشت تر از آن نیست و رزق باز داشته نمی شود، مگر به دلیل انجام گناهی، حتی در حدّ ایجاد خراش و جراحت و ناراحتی [در دیگران]؛ چرا که خداوند فرمود: هر مصیبتی که به شما رسد، به سبب اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند.»

از همین رو است که تنگی در رزق و روزی، یکی از کفّاره های گناهان و شرط ورود به بهشت دانسته شده است.

رسول حق صلی الله علیه و آله چنین نقل می فرماید:

«قَالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: مَا مِنْ عَبْدٍ اُرِیدُ أنْ أُدْخِلَهُ الْجَنَّهَ إلاَّ ابْتَلَیْتُهُ فِی جَسَدِهِ. فَإنْ کَانَ ذَلِکَ کَفَّارَهً لِذُنُوبِهِ وَإلاَّ ضَیَّقْتُ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَإنْ کَانَ ذَلِکَ کَفَّارَهً لِذُنُوبِهِ وَإلاَّ شَدَدْتُ عَلَیْهِ الْمَوْتَ حَتَّی یَأتِینی وَلاَ ذَنْبَ لَهُ ثُمَّ أُدْخِلُهُ الْجَنَّه»

خداوند فرمود: هر بنده [گنه کاری] را که بخواهم به بهشت وارد کنم، او را به مشکلات جسمانی دچار می کنم. اگر این مشکلات، کفاره گناهان او شدند [او را داخل بهشت کنم] وگرنه، رزق او را تنگ می سازم. اگر این تنگی و سختی در روزی، کفّاره گناهان او شدند [او را داخل بهشت می کنم [وگرنه، مرگ را بر او سخت می گیرم تا او بدون گناه، نزد من آید و سپس او را به بهشت داخل کنم.»

گناهان بسیاری را می توان برشمرد که موجب کاهش روزی انسان هستند. به عنوان نمونه به گناه بسیار زشت زنا اشاره ای می کنیم. همچنان که ازدواج و برقراری رابطه سالم و مشروع، [یکی از عوامل افزایش رزق و روزی است] و باعث افزایش رزق و رفع تهیدستی می شود، عمل نامشروع و ناسالم زنا نیز باعث محروم شدن از نعمت ها و الطاف الهی می شود.

در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله شش پیامد منفی در دنیا و آخرت برای عمل پلید زنا، شمارش شده است:

«إیَّاکُمْ وَالزِّنَا فَإنَّ فِیهِ سِتَّ خِصَال: ثَلاَثَ فِی الدُّنْیَا وَثَلاَثَ فِی الاْآخِرَه، فَاَمَّا اللَّوَاتِی فِی الدُّنْیَا: فَإنَّهُ یَذْهَبُ بِالْبَهَاء وَیَقْطَعُ الرِّزْقَ مِنَ السَّمَاءِ وَیَعْجِلُ الْقَضَاءَ وَاَمَّا اللَّوَاتِی فِی الاْآخِرَهِ: فَسُوءُ الْحِسَابِ وَسَخَطُ الرَّبِّ وَخُلُودُ النَّارِ»

از زنا برحذر باشید که شش ویژگی [منفی] دارد: سه مورد در دنیا و سه مورد در آخرت؛ امّا پیامدهای دنیایی آن: آبروی انسان را می برد، رزق را از آسمان قطع و مرگ را نزدیک می کند؛ امّا پیامدهای اُخروی آن: سختی حساب، خشم خداوند و خلود در آتش (عذاب طولانی) است.»

عبارت «بریده شدن رزق از آسمان» حاکی از آن است که مطابق اصل اولیه و رحمت عام خداوند، روزی فرد زانی نیز مانند همه موجودات دیگر از آسمان رحمت خداوند بر او می بارد؛ امّا این عمل ناشایست اوست که از رحمت خداوند جلوگیری کرده، باعث قطع شدن نعمت او می شود.

مؤید این برداشت، آیه شریفه «ذَلِکَ بِاَنَّ اللّه َ لَمْ یَکُ مُغَیِّرا نِعَمَهُ اَنْعَمَها عَلی قَومٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» است که بر اساس این اصل مستحکم قرآنی، تا وقتی انسان ها خود باعث سلب نعمتی از خود نشوند، خداوند آنان را از نعمتِ پیوسته و مداوم خویش، محروم نخواهد کرد.

در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام، عمل شنیع زنا باعث «محبوس شدن رزق» است. «وَالذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا؛ [از] گناهانی که باعث محبوس شدن روزی می شود، زنا است.»

بر اساس این روایت نیز روزی افراد بر اثر بدکرداری، نابود نمی شود؛ بلکه محبوس و زندانی می گردد. کلید این زندان نیز به دست انسان است تا با تجدید نظر در رفتار خویشتن، و برداشتن موانع، جُوی روزی خویش را به جریان اندازد و درخت زندگی اش را از آن سیراب کند.

گناه دیگری که موجب کاهش روزی است، خیانت در امانت می باشد.

همچنان که امانتداری و حفظ حرمت مال مردم، سبب افزایش رزق است، خیانت در امانت و بی حرمتی به مال مردم، باعث کاهش نعمت خواهد شد.

پیامبر مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله در این باره فرمود: «ألاَْمَانَهُ تَجْلِبُ الْغِنَاءَ وَالْخِیَانَهُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ؛ امانتداری باعث بی نیازی و خیانت [در امانت،] سبب فقر می شود.»
 
۵. اخلاق بد
همچنان که اخلاق خوب، باعث جلب رحمت و محبت خداوند، محبوبیت بین مردم، افزایش رزق و برکت در زندگی خواهد شد، اخلاق بد نیز سبب ناخشنودی خداوند، ناخرسندی مردم و بی برکتی در زندگی می شود.

امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: «مَنْ سَاءَ خُلْقُهُ ضَاقَ رِزْقُهُ؛ هرکس بد اخلاق باشد، رزقش تنگ می شود.»

و بنا بر روایتی دیگر: «مَنْ فَحَشَ عَلَی اَخِیهِ الْمُسْلِمِ نَزَعَ اللّهُ مِنْهُ بَرَکَه رِزْقِهِ وَوَکَّلَهُ اِلَی نَفْسِهِ وَأَفْسَدَ عَلَیْهِ مَعِیشَتَهُ؛ هرکس به برادر مسلمانش فحاشی کند، خداوند برکت روزیش را از او بر می دارد و او را به خودش وامی گذارد و زندگیش را تباه می کند.»
 
۶. اسراف در مصرف و انفاق
میانه روی و مشی معتدل در تمام ابعاد زندگی، از جمله ویژگی های مؤمنان خردمند است. در نقطه مقابل تندروی یا کندروی، افراط یا تفریط و اسراف یا بخل ورزیدن از ویژگی های نابخردان به شمار می رود.

اسراف و تندروی در هر زمینه ای، حتی در صفات پسندیده، ناپسند است. انفاق و بخشش مال نیز از این قاعده، مستثنی نیست.

قرآن کریم ضمن آنکه مؤمنان را به انفاق مالشان توصیه می کند، آنان را از این برحذر داشته است که خود را بر اثر زیاده روی در بخشش مال به گرفتاری بیندازند:

«وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إلَی عُنَقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوما مَحْسُورا»؛ «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن [و ترک انفاق و بخشش منما] و بیش از حد [نیز] دست خود را مگشای تا سرزنش شوی و از کار فرو مانی.»

چناچه فردی به سبب افراط و اسراف، ثروت خود را از دست دهد و دچار مشکل شود، چاره ای ندارد و ثروت از دست رفته را با «دعا و نیایش» نمی توان باز گرداند؛ چرا که خودکرده را تدبیر نیست:

«ثَلاَثَهٌ تَرِدُ عَلَیْهِمْ دَعْوَتُهُم: رَجُلٌ رَزَقَهُ اللّهُ مَالاً فَاَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ وَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ: یَا رَبِّ ارْزُقْنِی. فَیُقَالُ لَهُ: ألَمْ أرْزُقْکَ…؛ دعای سه گروه مستجاب نمی شود: کسی که خداوند به او ثروتی روزی کرده است؛ امّا آن را در غیر جای خود انفاق می کند. سپس دعا می کند: خدایا! رزق مرا برسان. پس به او خطاب شود: آیا به تو روزی ندادم؟!

روایتی مشابه، دعای گروهی را مردود می داند که بر اثر میانه روی نکردن در مصرف، مال خود را تباه کرده و سپس جبران آن را خواهان اند.
 
۷. شرم ناروا
لازمه کار تجاری و اقتصادی، قدرت چانه زنی و صراحت لهجه است.

فروشنده یا خریداری که چنین نباشد یا به دلیل کم رویی و یا احترام گذاشتن بیش از حد، از بیان قیمت مطلوب خویش، خودداری کند، و یا به نسیه فروشی روی آورد و یا این که کالا را به هر قیمتی، ولو گزاف ارائه کردند، بخرد، رفته رفته از درآمدش کاسته خواهد شد و مخارج او بر درآمدهایش غلبه خواهد کرد.

این همه، در شرم های نابجا و قرار گرفتن در محظورات اخلاقی، ریشه دارد.

راه چاره، آن است که در تبعیت از سیره پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که گفتار و رفتار خود را بدون تکلّف و مشقّت انجام می داد، مسلمانان نیز در بازار کار، ضمن برخورداری از ارزشهای دینی و اخلاقی، از افراط در نگه داشتن حرمت های اخلاقی بپرهیزند و به صورت صریح و شفّاف، مطالبات اقتصادی خود را بیان کنند.

از همین رو است که در فرهنگ دینی ما، حیای بی جا یکی از عوامل کاهش رزق و روزی معرفی شده است. امام علی علیه السلام می فرمودند: «اَلْحَیَاءُ یَمْنَعُ الرِّزْقَ؛ حیای [نابجا] از رزق جلوگیری می کند.»
 
۸. سایر عوامل
در پایان این بحث، به ذکر دو روایت جامع در این زمینه می پردازیم که شماری از عوامل کاهش رزق و روزی را بیان کرده اند. شماری از این عوامل، در ضمن مباحث گذشته بیان شده است؛ امّا شمار دیگری از آنها ناگفته مانده است.

۱. امام علی علیه السلام چنین فرموده است:

«تَرِکُ نَسْجِ الْعَنْکَبُوتِ فِی الْبُیُوتِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَالْبُولُ فِی الْحَمَّامِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَالاَْکْلُ عَلَی الْجِنَابَهِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَالتَّخَلُّلُ بِالطَّرْفَاءِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَالتَّمَشُّطُ مِنْ قِیَامٍ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَتَرْکُ الْقَمَامَهِ فِی الْبَیْتِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَالْیَمِینُ الْفَاجِرَهُ تُورِثُ الْفَقْرَ، وَالزِّنَا یُورِثُ الْفَقْرَ، وَإظْهَارُ الْحِرْصِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَالنَّوْمُ بَیْنَ الْعِشَاءَیْنِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَالنَّوْمُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَتَرْکُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَهِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَقَطِیعَهُ الرَّحِمِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَإعْتِیُادُ الْکِذْبِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَکَثْرَهُ الاِْسْتِمَاعِ إلَی الْغِنَاءِ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَرَدُّ السَّائِلِ الذَّکَرِ بِاللَّیْلِ یُورِثُ الْفَقْرَ»

رها کردن تار عنکبوت در منزل، بول کردن در حمام، خوردن در حال جنابت، خلال کردن دندان با شاخه درخت گز، شانه زدن در حالت ایستاده، باقی گذاشتن خاکروبه در خانه، قسم دروغ، زنا، اظهار حرص، خوابیدن بین دو نماز مغرب و عشا و قبل از طلوع خورشید، نداشتن برنامه ریزی در زندگی، قطع ارتباط با خویشاوندان، عادت به دروغگویی، زیاد گوش دادن به غنا و رد کردن مرد فقیر در شب، باعث فقر است.»

۲. خاتم انبیا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«عِشْرُونَ خَصْلَهً تُورِثُ الْفَقْرَ أوَّلُهَا الْقِیَامُ مِنَ الْفِرَاشِ لِلْبُولِ عُرْیَانا، وَالاَْکْلُ جُنُبا، وَتَرْکُ غَسْلِ الْیَدَیْنِ عِنْدَ الاَْکْلِ، وَإهَانَهُ الْکَسْرَهِ مِنَ الْخُبْزِ، وَإحْرَاقُ الثَّوْمَ وَالْبَصَلِ، وَالْقُعُودُ عَلَی أسْکِفَهِ الْبَیْتِ، وَکَنْسُ الْبَیْتِ بِاللَّیْلِ وَبِالثَّوْبِ، وَغَسْلُ الاَْعْضَاءِ فِی مَوْضِعِ الاِْسْتِنْجَاءِ، وَمَسْحُ الاَْعْضَاءِ الْمَغْسُولَهِ بِالْمِنْدِیلِ وَالْکُم، وَوَضْعُ الْقِصَاعِ وَالاَْوَانِی غَیْرُ مَغْسُولَهٍ، وَوَضْعُ أَوَانِی الْمَاءِ غَیْرُ مَغْطاهِ الرُّؤُوسِ، وَتَرْکُ بُیُوتِ الْعَنْکَبُوتِ فِی الْمَنْزِلِ، وَالاِْسْتِخْفَافُ بِالصَّلاَهِ، وَتَعْجِیلُ الْخُرُوج مِن َالْمَسْجِدِ، وَالْبکُورُ إلَی السُّوْقِ، وَتَأخِیرُ الرُّجُوع عَنْهُ إلَی الْعِشَاءِ، وَشِرَاءُ الْخُبْزِ مِنَ الْفُقَرَاءِ، وَاللَّعْنُ عَلَی الاَْوْلاَد، وَالْکِذْبُ، وَخِیَاطَهُ الثَّوْبِ عَلَی الْبَدَنِ، وَإطْفَاءُالسِّرَاجِ بِالنَّفْسِ»

بیست خصلت، باعث تنگدستی می شود: عریان برخاستن از رختخواب برای رفتن به دستشویی، خوردن در حال جنابت، نَشُستن دستها هنگام خوردن، بی اعتنایی به نان ریزه، سوزاندن سیر و پیاز، نِشستن در آستانه در، جاروب کردن منزل در شب و به وسیله لباس، شستن بدن در توالت، کشیدن حوله و آستین جامه بر اعضای شسته شده، نَشُسته ماندن ظروف، رو باز بودن ظروف آب، رها کردن تار عنکبوت در منزل، سبک شمردن نماز، زود خارج شدن از مسجد، صبح زود به بازار رفتن و دیر بازگشتن از آن تا هنگام نماز عشا، خریدن نان از فقرا، نفرین بر فرزندان، دروغگویی، دوختن لباس در حال بر تن داشتن آن، و خاموش کردن چراغ با فوت.»


منبع: سایت دلدادگان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط