معنای ایمان در روایات و قرآن کریم
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم ):سه ویژگى است که در هر کس یافت شود، ویژگى هاى ایمان کامل مى گردد: آن که وقتى خشنود گردد، خشنودى اش او را به باطل نکشاند و خشمش او را به هنگام خشم، از حق برون نبرد و هر گاه توان یافت، به آنچه از او نیست، دست درازى نکند. (1)
امام علی (علیه السلام):
ایمان هیچ کس کامل نمی شود مگر هر که را خدا دوست دارد دوست داشته باشد و آن که را خدا دشمن دارد دشمن داشته باشد. (2)
امام رضا (علیه السلام):
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است. (3)
معنای ایمان چیست ؟
برای این که متوجه شویم معنای ایمان چیست ، به آیات قرآن کریم مراجعه می نماییم.خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
«الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» (4)
«آنان که ایمان آورده و ایمان خود را به ستم نیامیخته اند دارای امنیت هستند و هدایت یافته اند.»
ایمان در لغت به معنای هر گونه تصدیق و باور داشتن است و در اصطلاح محققان، تصدیق به معلومات یقینی و باور قلبی به فرموده های پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم ) می باشد؛ و شناخت پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم ) از شناخت خدا جدا نیست.
خداوند قادر دانای سمیع و بصیری که پیامبران را فرستاده و قرآن را بر حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم ) نازل فرموده، و واجب و مستحب و حلال و حرام مورد قبول و اتفاق امت اسلامی را بیان کرده است.
پس ایمان در بردارنده ی این مسائل است، نه کمتر و نه بیشتر، چرا که کمتر از آن ایمان محسوب نمیشود و بیشتر از آن کمال ایمان است نه خود ایمان.
علامت و نشانه ایمان واقعی
نشانه ایمان آن است که انسان به آنچه که باید بداند آگاه باشد، و آنچه را که گفتنی است بگوید و آنچه را انجام دادنی است عمل نموده، و از آنچه که احتراز از آن لازم است پرهیز کرده و دوری جوید.اینها که گفتیم «عمل صالح» نام دارد که لازمه ی ایمان و قابل افزایش و کاهش، میباشد و لذا عمل صالح همه جا با ایمان ذکر می شود، چنان که خداوند می فرماید:
«إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (5)
«مگر آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند (در خسران و زیان نیستند)».
مراتب ایمان به خدا
ایمان دارای مراتبی می باشد و کمترین آن ایمان زبانی است که خداوند در مورد آن می فرماید:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلی رَسُولِهِ» (6)
«ای مومنان، به خدا و پیامبر و کتابی که بر پیامبرش نازل کرده ایمان بیاورید».
و باز در همین مورد می فرماید:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ» (7)
«اعراب گفتند، ما ایمان آوردیم. بگو، ایمان نیاوردید بلکه بگویید تسلیم شدیم و ایمان در قلب شما وارد نشده است.»
مرتبه ی بالاتر از آن ایمان تقلیدی است. یعنی مؤمن به آنچه که باید بدان ایمان داشته باشد ایمان قطعی دارد، ولی ایمان او قابل زوال است.
البته اگر ایمان قطعی حاصل شود عمل صالح نیز به دنبال آن خواهد آمد، که خداوند می فرماید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا» (8)
«مومنان کسانی هستند که ایمان به خدا و پیامبرش داشته و دچار تردید نشده و جهاد کردند».
مرتبه ی بالاتر از این، ایمان غیبی است که خداوند در مورد آن می فرماید:
«الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» (9)
«آنان که ایمان به غیب دارند»
این گونه ایمان همراه با یک نوع بصیرت درونی است و مقتضی ثبات قدم می باشد و گویا مؤمن حقایقی را از پشت پرده ی غیب مشاهده می کند.
مرتبه ی بالاتر از آن، ایمان کامل است که خداوند در این مورد می فرماید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً» (10)
«مومنان کسانی هستند که وقتی که نام خدا را می شنوند قلبهایشان میلرزد و وقتی که آیات الهی برای آنها خوانده میشود ایمان آنها افزوده می گردد»
تا آنجا که می فرماید: «أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» (11) «آنها به راستی و حقیقتاً اهل ایمانند»
در سیر و سلوک ایمانی، کمتر از ایمان غیبی، و حداقل کمتر از ایمان تقلیدی فایدهای ندارد. چون ایمان زبانی در حقیقت ایمان نیست که خداوند می فرماید:
«وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» (12)
«اکثر آنها ایمان به خدا نیاوردند مگر آنکه مشرک هستند»
و انسان برای سیر و سلوک حتماً به ایمان بالاتری نیاز دارد. چون اگر ایمان قطعی به وجود کامل مطلق و آفریدگار جهان باشد، در پرتو این اعتقاد روح انسان آرامش پیدا کرده و سیر و سلوک برای او ممکن است و میتواند به آسانی و سهولت به هدف نایل گردد. (13)
پی نوشت
1.الاصول السته عشر(ط-دارالشبستری)، ص ۳۵
2.شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج۱۸، ص۵۱
3.تحف العقول، ص۴۴۵
4.سوره انعام، آیه ۸۲
5.سوره عصر، آیه ۳
6.سوره نساء، آیه ۱۳۶
7.سوره حجرات، آیه ۱۴
8.سوره حجرات، آیه ۱۵
9.سوره بقره، آیه 3
10.سوره انفال، آیه ۲
11.سوره انفال، آیه ۴
12.سوره یوسف، آیه ۱۰۶
13.سانترین راه برای سیر و سلوک و تزکیه نفس، انتشارات حضور، صفحه ۲۵
منبع: سایت دلدادگان