چیزهای خیر و با ارزش

عموما خوب‌هایی ممکن است ریشه‌های اندک فرهنگی و ژنتیک داشته باشد. همواره نمی دانیم که چرا برای حمایت از فرهنگ یا تغییر آن برای رسیدن به اوضاع بهتر، کار می‌کنیم.
جمعه، 4 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چیزهای خیر و با ارزش
چه چیزی خیر و با ارزش است؟ به بیان ساده، طبقه بندی کردن چیزی به عنوان «خوب» به منزله طبقه بندی کردن آن به عنوان تقویت کننده مثبت است. ما می گوییم غذاهای مشخصی «خوب» است، زیرا مقوی، دلپذیر، لذیذ، گوارا، سالم، و مانند آن است، و ما به جستجو و خوردن غذاهای «خوب» تمایل داریم. به همین منوال، بعضی غذاها «بد» است، چرا که طعم خوشی ندارد، ناسالم است، و مورد تمایل نیست، و لذا از آنها اجتناب می کنیم. اما طعمها متفاوت است و آنچه برای یک نفر تقویت مثبت است احتمالا برای دیگری منفی خواهد بود. این در موارد بسیاری بکار می رود مانند احساس خوشی یا ناخوشی، برازندگی یا زشتی، خوش صدا یا بد صدا به نظر آمدن و مانند آن. اسکینر این خوبها را «خوبهای شخصی» می نامد.
 
خوب‌های دیگری نیز باید مورد توجه قرار گیرد، که اسکینر «خوبهای دیگران» می نامد، و آنها به رفتارهای نسبتا اجتماعی بر می گردد حتی اگر منشاء آنها خوب‌های شخصی باشد. در بیشترین جوامع فریبکاری‌های شایع را تقویت کننده منفی یافته اند. اگرچه فرد فریبکار ممکن است این رفتار را پاداش دهنده بداند، معیارهایی از طرف گروه اجتماعی به منظور کنترل رفتار افراد تدوین شده تا فریبکاری با معیارهای مورد تنفر یا منفی تلاقی کند و برعکس صداقت مورد ستایش و پاداش قرار گیرد. (البته گروه‌هایی بوده و هستند که اگر فریبکاری در مقابل بیگانه یا دشمن انجام شود، به آن پاداش می دهند).
 
علاوه بر این، نوع دیگری خوب وجود دارد که اسکینر آن را «خوب فرهنگ» می نامد. این خوب اعضای فرهنگ را به کار برای بقا و ارتقای فرهنگ ترغیب می کند. عموما چنین خوبهایی ممکن است ریشه‌های اندک فرهنگی و ژنتیک داشته باشد. همواره نمی دانیم که چرا برای حمایت از فرهنگ یا تغییر آن برای رسیدن به اوضاع بهتر، کار می کنیم. آنچنان که اسکینر خاطرنشان ساخته، امروزه مشکلات بزرگی در پیش روی ماست که برای بقا، تغییرات فوری مورد نیاز است. جنگ اتمی، ازدیاد بیش از حد جمعیت، گرسنگی و آلودگی محیط زیست در پیش روی ماست و اگر اینها به صورت غیر قابل کنترل تداوم یابد، ممکن است علامت فاجعه باشد. تغییر به سادگی و با گذشت زمان اتفاق نمی افتد، بلکه به خاطر آنچه در گذر زمان رخ می دهد، اتفاق می افتد. از این رو، به رفتار باز می گردیم. هر تغییری ضرورت خوب و ارزشمند و رفتار نیست.
 
 اما تغییر جهت دار مبتنی بر قصد قبلی به رفتاری که از نتایج آن آگاهی وجود داشته باشد، بستگی دارد. شرایط رفتاری خوبهای فرهنگ ممکن است در این قالب بیان شود: اگر ما با بقای انسان تقویت می شویم، و اگر بقای انسان به محیط فرهنگی و فیزیکی که در آن زندگی می کند بستگی داشته باشد، بدین منظور با طراحی فرهنگ برای بقای انسان کار می کنیم. به نظر می رسد اسکینر می گوید این انتخاب کوچکی است و باید دست به کار شد.
 
پس چه چیزی خوب است؟ چیزی است که بر حسب شرایط بقای فردی و اجتماعی و فرهنگی تقویت مثبت باشد. ارزش چیست؟ چیزی است که تأثیرات تقویتی مطلوب داشته باشد. جامعه خوب آن است که رضایت شخصی فراهم سازد، از تعامل اجتماعی حمایت کند، و بقای هر چه بیشتر ما را تأمین نماید. جامعه خوب ارزشمند است و راه به دست آوردن آن، طراحی صحیح فرهنگ است؛ یعنی از طریق ترتیبات درست و بسط پیشامدهای تقویتی حاصل می شود.
 
اسکینر اصرار دارد که ما نیازمند تکنولوژی و دانشی پیشرفته درباره رفتار انسان هستیم. اگرچه چنین پیشرفتی از لحاظ اخلاقی بی طرف بوده و می تواند بد استعمال شود یا از آن سوء استفاده شود، به نظر او این دانش پیچیده ارزش بقای قطعی دارد. ارزش بقا از سوء استفاده جلوگیری نمی کند، اما او بر این باور است که بقا راهی طولانی را برای کمک به استعمال مطلوب می پیماید. هنگامی که وضع اسفناک دنیای جدید و تزلزل خود را بررسی می کنیم، شاید به شدت آماده موافقت با اسکینر شویم.
 
اصول رفتارگرایی و تکنیک‌های مهندسی رفتار حداقل به پاولف و واتسون باز می گردد، ولی ب. اف. اسکینر در اجرای آنها در بسیاری از زمینه‌های زندگی معاصر پیشقدم بوده است. اسکینر دامنه رفتارگرایی را به سیاست، اقتصاد و دیگر نظامهای اجتماعی گسترش یافته می بیند. او از رفتارگرایی به عنوان شیوه ای در تعلیم و تربیت که عملی تر است و بیش از هر شیوه دیگر نتایج بزرگتری را به دنبال می آورد، به شدت حمایت کرده است. این رویکردی است که با شهرت رشد کرده و به دفعات، خصوصا در حوزه تعلیم و تربیت ویژه و در مورد کودکان محروم، مورد استفاده قرار می گیرد.
 
اهداف رفتارگرایی: اگرچه بسیاری از مردم مفهوم مهندسی رفتار را نمی پذیرند، ولی این مفهوم به صورت فزاینده ای بخشی از فرایند تربیتی شده است. حتی می توان ادعا کرد که شرطی سازی همیشه در تعلیم و تربیت رایج بوده، هر چند با این عنوان شناخته نمی شده است. معلمان دانش آموزان را برای خبردار نشستن، سکوت در هنگام نگاه کردن، نمره دادن، و تنبیه بدنی شرطی می کرده اند. هنگامی که دانش آموزان از لحاظ عاطفی آشفته می شوند، شرطی سازی راهی است برای بسط یک برنامه گام به گام از طریق پاداش (یا مجازات) تا آنها برای به دست آوردن الگوهای پیچیده رفتار راهنمایی شوند. در بعضی مؤسسات دانش آموزان دارای اختلالات عاطفی می توانند ژتونهایی دریافت کنند و از آنها برای خریدن چیزهایی مثل نوشابه، بازی، یا حتی در زمانی که خارج از مدرسه هستند، استفاده کنند. راههای تحصیل ژتون برای یک دانش آموز می تواند بسیار متنوع باشد. او می تواند با سر جای خود باقی ماندن، انجام دادن میزان مشخصی از کار مقرر، یا پذیرش رفتار اجتماعی آن را به دست آورد. منتقدان اغلب اظهار می دارند که برای کودکان خوشایند نیست برای هر عملی از پاداش خارجی بهره مند شوند، اما واکنش اسکینر این است که وقتی دیگر روشها به کار نیاید، یا خوب کار نکند، پاداشهای خارجی ضرورت دارد، هر چند لازم است آنها بعد با پاداشهایی که بیشتر درونی است، تعویض شود.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص346-344، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط