خواسته های امام حسن مجتبی ع از شیعیان (بخش اول)

یکی از خواسته های امام حسن (ع) عمل به فرامین و فرمایشات اهلبیت (ع) می باشد، همچنین امام تاکید داشتند که شیعیان ما مخلص و در کسب رضایت خدا باشند، همین طور حلیم و صبور بوده و در خلق خدای متعال تفکر، تدبر...
جمعه، 18 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: شهزاد عباس مولایی
موارد بیشتر برای شما
خواسته های امام حسن مجتبی ع از شیعیان (بخش اول)

مقدمه

همه رهبران و فرستادگان الهی از دوستداران و محبان خویش مطالباتی و خواسته های داشتند که مردم را به صلاح و بهبودی سوق بدهد، آنچه پیش رو دارید، بیان برخی خواسته ها و توقّعاتی است که امام حسن مجتبی (ع) امام دوم شیعیان، از امت اسلامی؛ بخصوص از شیعیان دارد. در اینجا بعضی از مهمترین خواسته های امام (ع) ذکر می شود:
 

1. عمل به فرامین گهربار اهلبیت (ع)

یکی از مهم ترین خواسته امام حسن مجتبی (ع) از شیعیان، عمل به اوامر و نواهی اهلبیت معصومین (ع) می باشد. شخصی در خدمت امام (ع) آمد و عرض کرد: انِّی مِن شیِعَتِکُم، فَقالَ الحَسَنُ بنُ عَلیٍّ علیهماالسلام: یا عَبدَاللّهِ! إن کُنتَ لَنا فیِ اَوامِرِنا و زَواجِرِنا مُطیعا فَقَد صَدَقتَ و إِن کُنتَ بِخِلافِ ذلِکَ فَلا تَزِد فِی ذُنُوبِکَ بِدَعواکَ مَرتَبَهً شَریفَهً لَستَ مِن اَهلِها، لا تَقُل لَنا: أَنا مِن شیِعَتِکُم، و لکن قُل: أَنا مِن مَوالیِکُم و مُحِبِّیکُم و مُعادِی اَعدائِکُم و أَنتَ فیِ خَیرٍ اِلی خَیرٍ. (1) من از شیعیان شما هستم. امام حسن (ع) فرمود: ای بنده خدا! اگر در آنچه ما تو را به آن امر کرده و آنچه از آن تو را نهی می کنیم مطیع ما هستی، راست می گویی و اگر برخلاف این عمل می کنی پس با ادعای این مرتبه شریفه، که از اهل آن نیستی، گناهی بر گناهانت نیفزا؛ لیکن بگو: من از دوستان و محبان شما و دشمن دشمنان شما هستم و تو در خیر و راهی به سوی خیر هستی.

واضح است که امام می فرمایند اگر می خواهی شیعه ما باشی باید طبق فرمایشات و فرامین ما عمل کنی نه اینکه فقط ادعای محبت کنی و از خواسته های ما بی خبر و بی تفاوت باشی.
 

2. اخلاص در عمل و کسب رضایت خدا

از مهمترین انتظاراتی که تمام انبیاء و اولیاء از بندگان خدا، داشته اند و دارند این است که مردم در کارها و رفتارها خدا محور باشند و رضایت الهی و خداوندی را در تمام امور محور و اساس قرار دهند. امام حسن مجتبی (ع) نیز که خود خدا محور و سراپا اخلاص بود، از امت اسلامی و شیعیان خویش توقّع و انتظار دارد که رضایت الهی را محور فعّالیت خویش قرار دهند.

این توقّع را گاه با بیان زیان مردم محوری و خارج شدن از محور رضایت الهی ابراز می دارد، آنجا که فرمود: مَنْ طَلَبَ رِضَی اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ اللّهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ وَ کَّلَهُ اللّهُ اِلَی النّاسِ. (2) هر کس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت می کند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا می گذارد.

و گاه فوائد خدا محوری و در نظر گرفتن رضایت الهی را به زبان می آورد و می فرماید: اَنَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فی قَلْبِهِ اِلاّ الرِّضا اَنْ یَدْعُوَ اللّهَ فَیُسْتَجابُ لَهُ. (3) من ضمانت می کنم برای کسی که در قلب او چیزی نگذرد جز رضای خداوندی، که خداوند دعای او را مستجاب فرماید.

رسیدن به رضایت الهی آرزوی تمام انبیاء (ع) بوده است. لذا در روایت آمده است که حضرت موسی (ع) عرض کرد: خدایا! مرا به عملی راهنمایی کن که با انجام آن به رضایت تو دست یابم. خداوند وحی کرد که ای فرزند عمران! رضایت من در سختی و گرفتاری تو است که طاقت آن را نداری. موسی به سجده افتاد و مشغول گریه شد…، سرانجام وحی شد که ای موسی! رضایت من در رضایت تو به قضا و تقدیرات من است. (4)
 

3. بردباری و صبر

از یک سو دنیا جای حوادث و مصائب است و از طرف دیگر، انجام عبادات و کنترل شهوات نیاز به قدرت و نیرو دارد، آنچه انسان را در مقابل حوادث و مصائب نیرومند و مقاوم می سازد، صبر، حلم و بردباری است و آنچه انسان را بر انجام عبادات نیرو و توان می بخشد، استقامت و پایداری است. و آنچه انسان را بر شهوات غالب و پیروز می سازد، صبر و پایداری است.

از توقعات مهمّ امام حسن مجتبی (ع) این است که شیعیان و پیروان او در تمام مراحل زندگی صابر و بردبار باشند، حضرتش در این زمینه دلسوزانه می فرماید: جَرَّبْنا وَ جَرَّبَ الْمُجَرِّبُونَ فَلَمْ نَرَ شَیْئا اَنْفَعُ وِجْدانا وَ لا اَضَرُّ فِقْدانا مِنَ الصَّبْرِ تُداوی بِهِ الاْمُورُ. (5) تجربه ما و دیگران نشان می دهد که چیزی نافع تر از داشتن صبر، و زیانبار تر از فقدان بردباری دیده نشده است، صبری که بوسیله آن تمام (دردها و ) امور درمان می شود.

امام مجتبی (ع) در کلام دیگری فرمودند: اَلْخَیْرُ الَّذی لا شَرَّ فیهِ اَلشُّکْرُ مَعَ النِّعْمَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النّازِلَةِ. خیری که شرّ ندارد، شکر در حال نعمت و بردباری در مقابل ناگواری است. (6)
 

4. تفکر و تدبر در خلق خدا

علم و دانش آنگاه نتیجه بخش و ثمرده خواهد بود که با تفکّر و تدبّر همراه باشد. خواندن و فراگیری قرآن نیز آنگاه مفید و مثمر خواهد بود که با تدبّر و تفکّر همراه شود. از مهم ترین انتظاراتی که امام حسن مجتبی (ع) از شیعیان خویش داشته و دارند، این است که اهل تدبر و تفکر باشند. آنان این توقّع را با بیانهای مختلف ابراز نموده اند. ایشان می فرماید: اُوصیکُمْ بِتَقْوَی اللّه و اِدامَةِ التَّفَکُّرِ، فَاِنَّ التَّفَکُّرَ اَبُو کُلِّ خَیْرٍ وَ اُمُّهُ. (7) شما (شیعیانم) را به پروا پیشگی و اندیشیدن دائم سفارش می کنم؛ زیرا تفکّر پدر و مادر (و ریشه و اساس) تمامی خوبیها است.

در جای دیگر فرمود: عَلَیْکُم بِالْفِکْرِ فَاِنَّهُ مَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِکْمَةِ. (8) بر شما (شیعیان) لازم است که اندیشه کنید؛ زیرا فکر کلیدهای درهای حکمت است.
راستی اگر امّت اسلامی بیشتر اندیشه و تفکّر می کردند و به آن عمل می نمودند، این همه عقب ماندگی و مشکلات نداشتند و این همه محل تاخت و تاز استعمارگران و ابرقدرتها قرار نمی گرفتند.

گاه دل مولا امام حسن (ع) بدرد آمده و با زبان گلایه اظهار می دارد: عَجِبْتُ لِمَنْ یتَفَکَّرُ فی مَأْکُولِهِ کیْفَ لا یَتَفَکَّرُ فی مَعْقُولِهِ فَیُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما یُؤذیهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ ما یُرْدیهِ. (9) در شگفتم از کسی که در (چگونگی استفاده از) خوراکی های خود اندیشه می کند ولی درباره معقولات خویش اندیشه نمی کند. پس از آنچه معده اش را اذیت می نماید دوری می کند، در حالی که سینه (و روح) خود را از پست ترین چیز پر می کند.

راستی در کدام مکتب و مذهب جز اسلام و تشیّع پیدا می کنید که این همه بر علم و دانش، تدبّر و تفکر، اندیشه و تعقل سفارش و تاکید نموده باشند.
 

پی نوشت ها:

(1) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج8، ص353.
(2) محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج۴، ص153.
(3) مجلسی، محمد باقر، همان، ج۴۳، ص351.
(4) محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ص۲۲۱، شماره:2628.
(5) ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص320.
(6) ابن شعبه حرانی، حسن، تحف العقول، ص۴۰۴، شماره:8.
(7) ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورّام، ج۱، ص53.
(8) محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۸، ص245.
(9) مجلسی، محمد باقر، همان، ج۱، ص218.


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط