در تاریخ 13 دی ماه 1398 اتفاقی افتاد که قطعا در تاریخ ثبت خواهد شد. نظامیان آمریکای جنایتکار به دستور مستقیم رئیس جمهور این کشور؛ یعنی دونالد ترامپ، در عملیاتی ناجوانمردانه، نه در میدان نبرد، بلکه در محوطه فرودگاه بغداد، در حالی که سردار قاسم سلیمانی به دعوت رسمی مسئولان عراق به این کشور رفته بود، مورد هدف موشک قرار دادند و این فرمانده دلاور و فاتح میدان های نبرد را باتفاق دوست و یار دیرین وی ابومهدی المهندس و جمعی دیگر را به شهادت رساندند.
افتخارات سردار دلها
زندگی پر افتخار سردار سلیمانی را می توان در سه دوره دسته بندی کرد: دوره اول با عضویت در سپاه پاسداران آغاز می شود. او که در آغاز جنگ و در حالی که تنها 24 سال سن داشت توانست در نقش فرماندهی گردان، هدایت جمعی از رزمندگان کرمانی را بر عهده بگیرد. در فاصله زمانی کوتاهی، به سمت فرماندهی تیپ و مدتی بعد فرماندهی لشکر فاتح 41 ثارالله منصوب شد. عملیات والفجر 8، کربلای 4، کربلای 5 و ... صحنه های به یاد ماندنی از جان نثاری و سلحشوری رزمندگان لشکر 41 به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی را ثبت کرده اند. دورۀ دوم خدمت 40 سالۀ شهید سلیمانی، با پایان جنگ و ماموریت مقابله با اشرار و قاچاقچیان شروع شد که در یک دوره 9ساله، او توانست با مدیریت نیروهای بومی و بکارگیری تجربیات فرماندهی دوران دفاع مقدس و نبوغ خاص خود، کارنامه درخشانی در این عرصه نیز برجای گذارد.
دورۀ سوم و مهمترین دوره حیات سپهبد شهید سلیمانی، از سال 76 آغاز شد. او در این سال، فرماندهی یکی از مرموزترین و پیچیدهترین نیروهای نظامی جهان، یعنی شاخه برونمرزی سپاه پاسداران با نام نیروی قدس را بر عهده گرفت. این آغازی بر پر رنگترین افتخارات این «فرماندۀ بدون مرز» بود. رزمندگان مقاومت در سرتاسر منطقه، با ایادی استکبار در گیر بودند و نقش حاج قاسم سلیمانی در هدایت و حمایت از نیروهای مقاومت، نقشی بی بدیل و ماندگار است. حضور او در افغانستان، لبنان، عراق، سوریه و ... گواهی بر مجاهدت های خستگی ناپذیر این سردار مقاومت است؛ اما مهمترین ماموریت حاج قاسم با شروع فتنۀ دولت خودخواندۀ عراق و شام (داعش) آغاز شد. داعشیها با شعارهای مردمفریب از یک سو و با بکارگیری خشنترین روشها و انعکاس رسانهای جنایتهایی که تاریخ از یادآوری آنها شرم دارد، به سرعت مناطق مختلفی را اشغال کردند و دامنۀ سرزمینهای تصرف شده، توسط آنها به نزدیکی حرم اهل بیت (علیهم السلام) رسیده بود. سردار سلیمانی و نیروهای تحت امر او، با حضور در عراق و سوریه و بکارگیری تجربیات گرانبهای خود در آموزش، سازماندهی و استفاده از نیروهای مردمی، توانستند صحنه نبردها را عوض کرده و ماشین زور و تزویر داعشیان را متوقف نمایند. در فاصله زمانی کوتاهی، باز پسگیری سرزمینهای اشغالی آغاز شد و جهان نظارهگر فتوحات این سردار شجاع اسلام در مقابله با فریبخوردگان و عوامل استکبار در منطقه بود. در نتیجۀ مجاهدتهای سردار نامآور ایرانی، حاج قاسم سلیمانی و همرزمان وی از رزمندگان سوری و لبنانی گرفته تا افغانی و پاکستانی، طومار بزرگترین فتنه تاریخ اسلام یعنی داعش خبیث، به هم پیچیده شد و حاج قاسم، 30 آبان 96 در نامهای به رهبر عزیز انقلاب اعلام کرد: «حقیر به عنوان سرباز مکلف شده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه داعش، با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی – صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطرۀ این شجرۀ خبیثۀ ملعونه را اعلام می کنم».[1]
دورۀ سوم و مهمترین دوره حیات سپهبد شهید سلیمانی، از سال 76 آغاز شد. او در این سال، فرماندهی یکی از مرموزترین و پیچیدهترین نیروهای نظامی جهان، یعنی شاخه برونمرزی سپاه پاسداران با نام نیروی قدس را بر عهده گرفت. این آغازی بر پر رنگترین افتخارات این «فرماندۀ بدون مرز» بود. رزمندگان مقاومت در سرتاسر منطقه، با ایادی استکبار در گیر بودند و نقش حاج قاسم سلیمانی در هدایت و حمایت از نیروهای مقاومت، نقشی بی بدیل و ماندگار است. حضور او در افغانستان، لبنان، عراق، سوریه و ... گواهی بر مجاهدت های خستگی ناپذیر این سردار مقاومت است؛ اما مهمترین ماموریت حاج قاسم با شروع فتنۀ دولت خودخواندۀ عراق و شام (داعش) آغاز شد. داعشیها با شعارهای مردمفریب از یک سو و با بکارگیری خشنترین روشها و انعکاس رسانهای جنایتهایی که تاریخ از یادآوری آنها شرم دارد، به سرعت مناطق مختلفی را اشغال کردند و دامنۀ سرزمینهای تصرف شده، توسط آنها به نزدیکی حرم اهل بیت (علیهم السلام) رسیده بود. سردار سلیمانی و نیروهای تحت امر او، با حضور در عراق و سوریه و بکارگیری تجربیات گرانبهای خود در آموزش، سازماندهی و استفاده از نیروهای مردمی، توانستند صحنه نبردها را عوض کرده و ماشین زور و تزویر داعشیان را متوقف نمایند. در فاصله زمانی کوتاهی، باز پسگیری سرزمینهای اشغالی آغاز شد و جهان نظارهگر فتوحات این سردار شجاع اسلام در مقابله با فریبخوردگان و عوامل استکبار در منطقه بود. در نتیجۀ مجاهدتهای سردار نامآور ایرانی، حاج قاسم سلیمانی و همرزمان وی از رزمندگان سوری و لبنانی گرفته تا افغانی و پاکستانی، طومار بزرگترین فتنه تاریخ اسلام یعنی داعش خبیث، به هم پیچیده شد و حاج قاسم، 30 آبان 96 در نامهای به رهبر عزیز انقلاب اعلام کرد: «حقیر به عنوان سرباز مکلف شده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه داعش، با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی – صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطرۀ این شجرۀ خبیثۀ ملعونه را اعلام می کنم».[1]
فتحالفتوح حاج قاسم
دربارۀ افتخارات و کارنامۀ درخشان سردار پرآوازه، سپهبد شهید سلیمانی، باید کتابها نوشته شود و تنها گذشتِ زمان میتواند ابعاد شخصیتی، مدیریتی و فرماندهی حاج قاسمِ عزیز و فتوحات تاریخی او را برای همگان روشن نماید؛ اما به نظر میرسد فتحالفتوح را باید در طلیعهسازی برای ایجاد تمدنی نوین جستجو کرد. در حالی که سران متوهّم آمریکا، از «تغییرات بزرگ» و «ایجاد خاورمیانۀ جدید» سخن میگفتند و منطقه را با نقشههای پلید خود، به خون و آتش کشیده بودند، اَبَرمردی بنام قاسم سلیمانی، تحت زعامت سید خراسانی، پای در عرصه گذاشت و تغییرات بزرگی در خاورمیانه اتفاق افتاد؛ اما نه آنگونه که سران استکبار میخواستند. لشگریان خدا از لبنانی و سوری، عراقی و ایرانی، پاکستانی و افغانی، یمنی و ... با فرماندهی قاسم سلیمانی طلیعهدار لشگر آخرالزمانی امت اسلام حقیقی شدند و طومار مزدوران و فریبخوردگان شیاطینِ عالم را در هم پیچیدند.
آری، فتحالفتوح حاج قاسم، فتحالقلوب آزادیخواهان جهان و غیورمردان و زنانِ مسلمان بود. در همه صحنههای آتشافروزی دشمنان، از کابل و دهنۀ درّۀ پنج شیر گرفته تا مرزهای فلسطین اشغالی، همه و همه، جای پای فرماندۀ بدون مرز و مقتدر مقاومت یعنی سپهبد شهید سلیمانی، مشهود است و لشگریان فاطمیون و زینبیون و حیدریون و دلیرمردان حزب الله لبنان و ... همه و همه شاهد و گواه بر رشادتهای بینظیر این فاتح همیشه پیروز عرصههای نبرد هستند. حاج قاسم عزیز و مقتدر، مرزهای قومیتی را در دفاع از اسلام عزیز برداشت و عملا گوشهای از قدرت بزرگ امت مسلمان را به رخ جهانیان کشید؛ امری که با ادامه آن، زمینه را برای نزدیک شدن انقلاب «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) هست»[2] فراهمتر خواهد شد. فتحالقلوب سردار دلها، تنها منحصر به دوران حیات او نبود، بلکه با شهادت پر افتخار این سرباز ولایت، چنان شوری در عالم به راه افتاد که گوشه ای از آن در تشییع چند ده میلیونی مردم کاملا هویدا بود. شهادتی که نیروهای بزرگ مقاومت در منطقه را متحدتر کرد و به تعبیر رهبر عزیز انقلاب «همه دلبستگان مقاومت خونخواه شهید سلیمانی»[3] شدند؛ شهادتی که برخی از فتنههای جهان اسلام را در عراق و ایران، خنثی و زوال حکومت فاسد و مستکبر آمریکا و اسرائیل را در منطقه و جهان سرعت بخشید به گونهای که دوست و دشمن تاکید کردند «شهید سلیمانی برای دشمن، بسیار خطرناکتر از سردار سلیمانی است».
آری، فتحالفتوح حاج قاسم، فتحالقلوب آزادیخواهان جهان و غیورمردان و زنانِ مسلمان بود. در همه صحنههای آتشافروزی دشمنان، از کابل و دهنۀ درّۀ پنج شیر گرفته تا مرزهای فلسطین اشغالی، همه و همه، جای پای فرماندۀ بدون مرز و مقتدر مقاومت یعنی سپهبد شهید سلیمانی، مشهود است و لشگریان فاطمیون و زینبیون و حیدریون و دلیرمردان حزب الله لبنان و ... همه و همه شاهد و گواه بر رشادتهای بینظیر این فاتح همیشه پیروز عرصههای نبرد هستند. حاج قاسم عزیز و مقتدر، مرزهای قومیتی را در دفاع از اسلام عزیز برداشت و عملا گوشهای از قدرت بزرگ امت مسلمان را به رخ جهانیان کشید؛ امری که با ادامه آن، زمینه را برای نزدیک شدن انقلاب «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) هست»[2] فراهمتر خواهد شد. فتحالقلوب سردار دلها، تنها منحصر به دوران حیات او نبود، بلکه با شهادت پر افتخار این سرباز ولایت، چنان شوری در عالم به راه افتاد که گوشه ای از آن در تشییع چند ده میلیونی مردم کاملا هویدا بود. شهادتی که نیروهای بزرگ مقاومت در منطقه را متحدتر کرد و به تعبیر رهبر عزیز انقلاب «همه دلبستگان مقاومت خونخواه شهید سلیمانی»[3] شدند؛ شهادتی که برخی از فتنههای جهان اسلام را در عراق و ایران، خنثی و زوال حکومت فاسد و مستکبر آمریکا و اسرائیل را در منطقه و جهان سرعت بخشید به گونهای که دوست و دشمن تاکید کردند «شهید سلیمانی برای دشمن، بسیار خطرناکتر از سردار سلیمانی است».