درآمد
شناخته شده ترین و حتی معتبر ترین نهاد علمی در کشور را می توان دانشگاه دانست. دانشگاهی که با پوشش دادن رشته های مختلف و رویکردهای متعدد، تا حدودی توانسته بسیاری از مباحث و گفتمان های موجود در جامعه جهانی را پوشش دهد.دانشگاه های متعدد با رویکردها و روش های مدیریتی متعدد به حیات علمی و اجتماعی خود ادامه می دهند و با پذیرش، تربیت و فارغ التحصیل نمودن دانشجویان متعدد، وظایف از پیش تعیین شده ی خود را ایفا می نمایند. دانشجویان نیز با پذیرش فرآیند و روندهای موجود مدیریتی، ایده ها، آرمان ها و نبوغ خود را در اختیار این نهاد قرارمی دهند تا به خوبی هرچه تمام تر این مسیر را به سرانجام برسانند.
هرچند نهادی های متعددی وظیفه مدیریت و ساماندهی دانشگاه ها را بر عهده دارند، (مانند سازمان سنجش، وزارت علوم و..) ولی مدیریت دانشگاه را باید بسیار فراتر از مدیریت یک نهاد اجرایی مانند وزارت خانه ها و دیگر سازمان های مدیریتی و اجرایی دانست؛ چرا که وظیفه خطیر این نهاد، رشد، تربیت و ساماندهی دانشجویان و نسل جوان و در یک کلمه، آینده سازان جامعه می باشد و نباید این مدیریت ها و ساماندهی ها گرفتار مسائل شکلی و اجرایی شود.
با این وجود، برخی چالش ها و بحران هایی وجود دارد که واکاوی و تبیین این چالش ها می تواند مقدمه ای برای رشد و پیشرفت هر چه بیشتر این نهاد تاثیرگذار در جامعه باشد.
بازسازی درونی
در وصف دانشگاه بیان شده است که از دانشگاه باید سرنوشتیک ملت تعیین شود[1] و دست یابی به این هدف از دانشگاه زمانی ممکن می باشد که با یک دانشگاه الگو و مطلوب مواجه باشیم. اولین و مهمترین نکته ای که برای ارتقا دانشگاه ها باید بیان کرد این است که در حال حاضر دانشگاه ها از مسائل و بحران های متعددی رنج می برند که شناسایی، واکاوی و مرتفع کردن آن ها نیاز به نقدهای درون گفتمانی و تلاش های متعدد دارد که این نقد درون گفتمانی، برای رشد و پیشرفت دانشگاه ها در اولویت می باشد.چرا که به برکت این رویکرد، هم نهادهای متولی و هم خانواده ی دانشگاهی اعم از دانشجویان، اساتید و مدیران، در تلاش خواهند بود که هرچه بیشتر و بهتر، مسائل و چالش های موجود در محیط دانشگاهی را در فضای دوستانه و صمیمی طرح و نقد نمایند و از این رهگذر، جهت ارتقای هرچه بیشتر نهاد دانشگاه تلاش نمایند.
یکی از خصوصیات و مولفه های مهم دانشگاه این است که دانشگاه باید الگو بیرون بدهد[2] و این الگو بودن دانشگاه، منوط به بازسازی و احیا درونی و بیرونی خود می باشد.
کاربردی سازی آموزه ها
یکی از چالش های اساسی در دانشگاه ها، غیر کاربردی بودن مباحث و گفتمان های تولید شده می باشد. نکته مهمی که متفکران و اندیشمندان باید به آن اهتمام داشته باشند این است که تولیدات ایشان و گفتمان های ایشان باید دارای ظرفیت های کاربردی و عملیاتی باشد و هرچه بهتر و بیشتر بتواند خلاءهای موجود را مرتفع نماید.چالش اساسی در این موضوع در دانشگاه ها به این صورت است که بسیاری از مباحث، گفتمان ها، نظریه ها و موضوعاتی که مورد تاکید قرار می گیرند، ظرفیت های عملیاتی و کاربردی لازم را ندارند و سازوکارهای لازم جهت کاربست آن ها در فضای عملیاتی و اجتماعی فراهم نیست.
نباید متفکران و اندیشمندان به نحوی فعالیت و تولید داشته باشند که ثمرات و یافته های ایشان نتواند آن گونه که باید، مورد کاربست قراربگیرد. همانطور که در باب دانشگاه بیان شده است که رسالت دانشگاه باید پرورش دادن دانشجویان خودفرمان باشد[3]، تحقق این هدف و دیگر اهداف دانشگاه منوط به این مولفه است که دانشگاه دست به تحول های اساسی در مورد خود بزند که یکی از آن ها، کاربردی سازی یافته ها می باشد.
اشتغال فارغ التحصیلان
یکی از مهترین چالش ها و شاید مهمترین چالش در فضای فعلی دانشگاهی و آکادمیک، حجم کثیری از فارغ التحصیلان و دانش آموخته هایی می باشد که ظرفیت های دولتی و غیر دولتی جهت اشتغال ایشان فراهم نمی باشد و امکان کسب شغل یا فراهم نیست و یا آن گونه که انتظار ایشان می باشد محقق نمی شود.دانشجویانی که مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و حتی بعضا مقطع دکتری را به پایان می رسانند، مهمترین و شاید تنها انتظاری که دارند این است که بعد از اتمام این مراحل، شغلی آبرومند و درخور جایگاه ایشان یافت شود و به آن مشغول شوند؛ درحالی که در حال حاضر، اشتغال فارغ التحصیلان یکی از چالش های اساسی مدیران دانشگاهی و همچنین مسئولین ذی ربط شده است و در عمل نیز آن گونه که باید، ثمرات مطلوبی محقق نشده است.
مشکل اشتغال جوانان و فارغ التحصیلان را باید در چند مسئله جست و جو کرد؛ اولا تعداد و حجم فارغ التحصیلان دانشگاهی روز به روز رو به فزونی و افزایش است و همین مسئله موجب می شود که هم انتظارات شغلی این دانشجویان بالا باشد و هم میزان شغل های موجود کافی نباشد.
دلیل دیگر در مورد بیکاری دانش آموخته ها این است که بعضا و یا حتی تعداد زیادی از این دانشجویان، صرفا به کسب مدرک و گذران زندگی دانشجویی اکتفا کرده اند و مهارت های لازم را ندارند و در این موارد نیز پر واضح است که یافتن شغل مناسب چالشی اساسی برای ایشان خواهد بود.
دلیل سوم نیز ناظر به مدیریت ناصواب و ناکارآمد نحوه ی گردش شغل می باشد که از ظرفیت ها و توانمندی های بالقوه و بالفعل دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاهی استفاده نمی شود. در باب دانشگاه مطلوب ذکر شده است که دانشگاه باید انسان ایجاد کند و انسان بیرون بدهد[4] و تحقق این مهم، جز با ارتقای عمومی دانشگاه در سطح داخلی و بین المللی محقق نمی شود.
علاوه بر همه ی نکاتی که ذکر شد، دانشگاه را نباید از مسائل انقلابی خالی نمود و از اندیشه ها و آرمان های انقلاب غافل بود و به همین دلیل در وصف دانشگاه مطلوب و الگو باید بیان کرد که دانشجو و محیط دانشگاه باید نگاه کلان به هدفهاى انقلاب داشته باشد[5].
نکته مهمی که متفکران و اندیشمندان باید به آن اهتمام داشته باشند این است که تولیدات ایشان و گفتمان های ایشان باید دارای ظرفیت های کاربردی و عملیاتی باشد و هرچه بهتر و بیشتر بتواند خلاءهای موجود را مرتفع نماید.پی نوشت ها:
[1] جمعی از محققین، دانشنامه امام خمینی، ج 1 (قم - ایران: [بی نا]، بیتا)، ج 2، ص4063.
[2] سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، سپاه از دیدگاه مقام معظم رهبری، ج 1 (قم - ایران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمایندگی ولی فقیه، مرکز تحقیقات اسلامی، ۱۳۷۱)، ص121.
[3] ذوالفقار رشیدی و محمدنقی ایمانی، کار آفرینی، ج 1 (تهران - ایران: فرهنگ سبز، ۱۳۹۴)، ص268.
[4] خمینی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، زمزم هدایت، ج 1 (قم - ایران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمایندگی ولی فقیه، مرکز تحقیقات اسلامی، ۱۳۷۹)، ص130.
[5] همایش بین المللی دکترین مهدویت (یازدهمین: 1394: تهران)-41693، فرهنگ و تمدن زمینه ساز؛ راهبردها و راهکارهای (مجموعه مقالات یازدهمین همایش بین المللی دکترین مهدویت)، ج 1 (قم - ایران: مؤسسه آینده روشن. پژوهشکده مهدویت، ۱۳۹۴)، ج 1، ص397.