در این مقاله برآنیم تا در نگاه امام سجاد علیه السلام، یکی از حالات قلب را بیان کنیم.
حالات قلب در نگاه امام سجاد علیه السلام
حضرت در دعای بیست و یکم صحیفه سجادیه می فرماید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ فَرِّغْ قَلْبِی لِمحَبَّتِکَ، وَ اشْغَلْهُ بِذِکْرِکَ، وَ انْعَشْهُ بِخَوْفِکَ وَ بِالْوَجَلِ مِنْکَ، وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَةِ إِلَیْکَ، وَ أَمِلْهُ إِلَى طَاعَتِکَ، وَ أَجْرِ بِهِ فِی أَحَبِّ السُّبُلِ إِلَیْکَ، وَ ذَلِّلْهُ بِالرَّغْبَةِ فِیما عِنْدَکَ أَیَّامَ حَیَاتِی کُلِّهَا.»[1]بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و دلم را براى محبت و دوستى خویش (از محبت هر چه جز تو است) خالى ساز، و به یاد خود مشغول گردان، و به ترس و بیم از خویشتن (که با آن گناهى نشود) بلند مرتبهاش فرما، و به رغبت به سوى خود (تو را خواستن) توانایش نما، و به فرمانبریت متوجه کن، و در خوشایندترین راههاى به سوى خود روانهاش فرما، و در تمام روزهاى زندگانیم آن را به خواستن آنچه (عطاهایت) نزد تو است رام نما.
بر اساس این فراز از دعای بیست و یکم چند حالت برای قلب، بیان شده است؛ که یکی از حالات، فراغت قلب است.
فراغت قلب
حضرت، برای آنکه آدمی، تابع دستورات الهی باشد، باید قلبش خالی شود؛ خالی شدن قلب، باید برای رسیدن به محبت الهی اتفاق بیافتد؛ یعنی قلب، با هدف محبت خدا خالی شود؛ این بدین معناست که آنچه در قلب باید قرار گیرد، و آنچه از دل خالی شود، همه و همه با هدف محبتِ خدا باشد؛محبت خدا، غیر از حبِّ خداست؛ حبّ، به معنای دوست داشتن غیر فعال است؛ اما محبت به معنای دوست داشتنی که همراه با فعالیت است، گفته می شود؛ حب فعال، محبت است و حب غیر فعال، حبّ نامیده می شود.
هدف حضرت از بیان فراغت قلب
در واقع امام سجاد علیه السلام، در مقام بیان این مطلب اند که فراغت دل، با هدف ورود حبّی است که با فعالیت همراه است؛ حال این فراغت، چه آثار دارد، یک مطلب بسیار قابل توجهی است.
اولین اثر فراغت قلب: بی نیازی و عدم واگذاری به طلب خود
یکی از آثار فراغت دل، آن است که آدمی با فراغت قلب، بی نیاز می گردد و همچنین آدمی به طلب خود، واگذار نمی گردد؛در روایت شریفی که از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده، چنین آمده است: «فِى التَّوْرَاهِ مَکْتُوبٌ یَا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِى أَمْلَأُ قَلْبَکَ غِنًى وَ لَا أَکِلْکَ إِلَى طَلَبِکَ وَ عَلَیَّ أَنْ أَسُدَّ فَاقَتَکَ وَ أَمْلَأَ قَلْبَکَ خَوْفاً مِنِّى »[2]
«در تورات نوشته شده است: ای پسر آدم، فارغ شو از برای عبادت من، تا پُر کنم قلب تو را از بی نیازی و واگذار نکنم تو را به سوی طلب خویش، و بر من است که ببندم راه فقر تو را و پُر کنم دل تو را از خوف خویش ...»
اثر عدم فراغت قلب: پر شدن دل به دنیا
اگر آدمی قلبش را فارغ و خالی از غیر خدا نکند، طبعاً چیزی متناقض با آن در قلب جای می گیرد که اشتغال به دنیاست و نبستن راه فقر و واگذاری به طلب خود، از آثار عدم فراغت قلب شمرده شده است؛ چنانکه امام صادق علیه السلام می فرمایند: «... وَ إِنْ لَا تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِى أَمْلَأُ قَلْبَکَ شُغُلًا بِالدُّنْیَا ثُمَّ لَا أَسُدَّ فَاقَتَکَ وَ أَکِلْکَ إِلَى طَلَبِکَ؛ و اگر فارغ نشوی برای عبادت من، پُرکنم دل تو را از اشتغال به دنیا، پس از آن نبندم راه فقر تو را و واگذار کنم تو را به سوی طلبت.» [3]
فراغت و عدم فراغت در بیان نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
در حدیث دیگری نظیر این مطلب از رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله نقل شده که: «یقول ربّکم: یا بن آدم! تفرّغ لعبادتی أملأ قلبک غِنیً و أملأ یدیک رزقا. یا بن آدم! لا تباعد منّی فأملأ قلبک فقرا و أملأ یدیک شغلا.»[4]«پروردگارتان میفرماید: ای فرزند آدم! خود را برای عبادت من فارغ گردان تا دلت را پر از بی نیازی کنم و دستانت را آکنده از روزی سازم. ای فرزند آدم! از من دوری مکن، که دلت را از فقر انباشته میکنم و دستانت را از گرفتاری میآ کنم.»
در این حدیث دو بعد اثر فراغت و عدم فراغت، بیان گردیده است؛ اثر فراغت، آن است که آدمی بی نیاز می شود، و روزی اش افزون می گردد؛ و اثر عدم فراغت، فقر و گرفتاری است.
هدف از فراغت قلب
اما هدف از فراغت قلب، اطاعت از خدا و عبادت اوست؛ و علت فراغت آن است که آدمی نمی داند که چه زمانی برای عبادت وقت پیدا کند، لذا باید در اولین فرصت ممکن، آدمی وقت فراغت پیدا کند و به عبادت خدا بپردازد.این مطلب در حدیثی از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است که: «تفرّغوا لطاعة اللّه و عبادته قبل أن ینزل بکم من البلاء ما یشغلکم عن العبادة.»[5] «خود را برای طاعت خدا و عبادت او فارغ سازید، پیش از آن که گرفتاری و بلایی به شما رسد که از عبادت بازتان دارد.»
طلب توفیق برای فراغت
آدمی باید از خداوند بخواهد که او، توفیق دهد، که آدمی، ایام زندگانی اش، را برای آنچه خلق شده است، فارغ و خالی گرداند؛ چنانکه این یکی از دعاهای امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق، آمده است؛ آنجایی که فرمود: «... وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ...»[6]
«همه روزهای من را طوری فارغ کن که به کاری بپردازم که من را برای آن خلق کردهای»
نکات این فراز آیه:
در این دعای شریف معلوم می شود که:
اولاً: فراغت از کارها، باید جزء دعاهای مومن باشد.
ثانیاً: هدف از فراغت، آن باشد که هدف خلقت تامین گردد؛ یعنی فراغت برای کارهایی که آدمی برای آن خلق شده است؛ یعنی آدمی باید برای عبادت و بندگی خدا، از خدا طلب فراغت و عدم اشتغال بخواهد.
ثالثاً: فراغت، باید در بیشتر و مهم ترین کارها اتفاق بیافتد؛ واژه ی «اَیّامِی» حاکی از آن است که چون بهترین زمان برای کار و تلاش و اشتغال، روز است، پس روزها را باید به عبادتِ خدا، صرف نمود.
رابعاً: جایی که آدمی، ببیند هدف خلقت، یعنی عبادت و بندگی تامین نمی شود، بداند، اشتغالش خلاف فرامین الهی است؛ چون هدف از اشتغال، بندگی است و اگر بندگی حاصل نمی شود، معلوم است که آدمی اشتباهی مشغول شده است؛ آدمی مشغول چه کارهایی شده که به بندگی نپرداخته است؟ هر چه که باشد، بندگی خدا نیست، و دو نوع بندگی بیشتر نداریم: یا بندگی خدا، یا بندگی شیطان؛ حال اگر در فراز آیه، بندگی خدا حاصل نشود، معلوم است که بندگی شیطان در حال وقوع می باشد.
پس باید آدمی، از خدا طلب فراغت زمان و فراغت ایام کند؛ تا بتواند برای عبادت خدا، وقت بگذارد.
پی نوشت: