آخرالزمان در فرهنگ مهدویت
بى تردید، جز ذات بى پایان خداوندى که هم آغاز است وهم انجام، هر آغازى را انجام وهر شروعى را فرجامى است. زمان نیز مانند تمام مخلوقات الهى از این قاعده مستثنا نیست. روزگارى بر دنیا سپرى شده که دیباچة کتاب زندگى دنیایى به شمار مى آید وروزگارى نیز فصل پایانى این کتاب خواهد بود. برگه هاى پایان کتاب زندگى انسان در زمین (آخر الزمان) خوانده مى شود.آخر الزمان، اصطلاحى است که در فرهنگ اغلب ادیان بزرگ دنیا به چشم مى خورد وبه ویژه در ادیان ابراهیمى از برجستگى واهمیت خاص برخوردار است. این اصطلاح معمولاً به روزگار پایانى دنیا ورویدادهایى که ممکن است در این بخش از زندگى جهان به وقوع بپیوندد، گفته مى شود.
ادیان بزرگ، درباره آخر الزمان پیش گویى هایى کرده اند. براى مثال در (انجیل) چنین آمده است (... واین را بدان که اوقات صعب در زمان آخر خواهد رسید، زیرا که مردم خود دوست وزرپرست ومغرور ومتکبر وکفرگو ونافرمان والدین وحق ناشناس وبى دین وبى الفت وبى وفا وخبث کننده وبى پرهیز وبى حلم وبا خوبان بى اعتنا وخائن وکم حوصله وعبوس خواهند بود وعیش را برخدا ترجیح مى دهند. (۱)
در معارف ارزشمند اسلامى این اصطلاح در دو معناى کلى به کار رفته است:
۱. مدت زمانى طولانى که با ولادت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آغاز وبا شروع رستاخیز بزرگ پایان مى یابد. از این رو آن پیامبر الهى را پیامبر آخر الزمان نیز نامیده اند.
۲. مدت زمانى که با ولادت واپسین جانشین پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) حضرت مهدى (علیه السلام) آغاز مى شود. این گسترة زمانى زمان غیبت وظهور را در برگرفته، با شروع قیامت به انجام مى رسد.
روایات اهل بیت (علیه السلام) نشان مى دهد:
الف) با سپرى شدن این دوران، بساط زندگى دنیوى برچیده مى شود ومرحله اى جدید در نظام آفرینش آغاز مى گردد.
ب) آخر الزمان خود به دو مرحلة کاملاً متفاوت تقسیم مى شود:
نخست دورانى که انسان به مراحل پایانى انحطاط اخلاقى مى رسد وفساد وستم همه جوامع بشرى را فرا مى گیرد وواپسین امیدهاى بشرى به نا امیدى مى گراید ودیگر دورانى که عصر تحقق وعده هاى الهى است وبا قیام مصلح جهانى آغاز مى شود.
کلیات عقاید مربوط به آخرالزمان تقریباً از سوى همه فرقه هاى بزرگ اسلام پذیرفته شده است، ولى در خصوص وابستگى این تحولات به ظهور مهدى موعود ونیز هویت مهدى موعود اختلاف نظر وجود دارد. شیعیان دوازده امامى حضرت مهدى (علیه السلام) وحکومت جهانى او را حسن ختام حیات بشر در کره زمین واو را همان موعود امت ها مى دانند. در نظر آنان با ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) برخى از ائمه ونیکان وصالحان ونیز بدان وتبهکاران تحت عنوان (رجعت) به دنیا باز مى گردند وزندگى دنیایى پایان مى یابد.
با گلگشت در کلمات نورانى معصومان (علیه السلام) واژه هایى را مى یابیم که بیانگر پیوند مهدویت وآخر الزمان است، این واژه ها عبارت است از:
امام صادق (علیه السلام) پیشواى ششم مى فرماید: رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) به على (علیه السلام) فرمود: آیا تو را بشارت ندهم؟ آیا تو را خبر ندهم؟ عرض کرد: بله یا رسول الله. آن حضرت فرمود: هم اینک جبرئیل نزد من بود ومرا خبر داد، قائمى که در آخر الزمان ظهور مى کند وزمین را پر از عدل وداد مى سازد، همان گونه که از ظلم وجور آکنده شده، از نسل تو واز فرزندان حسین (علیه السلام) است.(۲)
این تعبیر بیانگر حتمى بودن تحقق حوادثى است که پس از آن ذکر مى شود.
عبدالله بن مسعود مى گوید: رسول گرامى اسلامى (صلی الله علیه و آله) فرمود: دنیا به پایان نرسد، مگر این که امت مرا مردى رهبرى کند که از اهل بیت من است وبه او مهدى گفته مى شود.(۳)
وروشن است دنیا به پایان نمى رسد، مگر این که بخش پایانى اش (آخر الزمان) را پشت سرگذارد.
پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود (قیامت برپا نمى شود تا آن که قیام کننده اى به حق از خاندان ما قیام کند، واین هنگامى است که خداوند به او اجازه فرماید، وهرکس از او پیروى کند، نجات یابد وهرکس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد...).(۴)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: روزها منقضى نگردد، تا این که مردى از اهل بیت من برزمین حکومت کند که هم نام من است.(۵)
امیرمؤمنان (علیه السلام) بر فراز منبر در شهر کوفه چنین فرمود (اگر از دنیا بیش از یک روز باقى نماند، خداوند آن روز را چنان طولانى خواهد کرد که مردى از خاندانم برانگیخته شود).(۶)
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: هنگام پایان زمان وآشکار شدن فتنه ها، مردى هست که به او مهدى گفته مى شود وبخشش بسیار دارد.(۷)
نشانه هاى آخر الزمان
این محدوده ى زمانى نشانه هایى دارد که اصطلاحاً (علائم آخرالزمان) خوانده مى شود. علاوه بر اصطلاح رایج علائم آخر الزمان در فرهنگ مسلمانان، اصطلاح مشابه دیگرى به نام (اشراط الساعه) وجود دارد. این اصطلاح که بیش تر نزد اهل سنت رایج است، به نشانه هاى وقوع قیامت اختصاص دارد، ولى روایاتى که ذیل این عنوان ذکر شده، نشان مى دهد بسیارى از نشانه هاى آن چون نشانه هاى آخر الزمان است ومى توان بسیارى از نشانه هاى آخرالزمان را نشانه هاى قیامت دانست.هماگونه که اشاره شد، آخرالزمان به دو بخش متفاوت تقسیم مى شود. براساس روایات، بخش اول بسیار دشوار خواهد بود. بخشى از مشخصه هاى این عصر عبارت است از:
پیامبرگرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) ویژگى هاى انسان هاى این دوران را این گونه بر شمرده است: زمانى بر مردم خواهد آمد که دینشان درهم هایشان خواهد بود وزنان، قبله هایشان، براى طلا ونقره، رکوع وسجود به جا مى آورند. آ ن ها همواره در حیرت ومستى خواهند بود. نه بر مذهب مسلمانى اند ونه بر مسلک نصرانى.(۸)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: زمانى بر امت من مى آید که در آن زمان، درون هاى مردم پلید مى شود، ولى ظواهرشان به طمع مال دنیا آراسته مى گردد.
به آن چه در پیشگاه خداوند است، دل نمى بندند، کارشان ریا وتظاهر است، خوف از خدا به دلشان راه نیابد وخداوند آن ها را به عذابى فراگیر دچار سازد.
آن ها چون انسانى در حال غرق شدن، خداوند را مى خوانند، ولى خداوند دعایشان را مستجاب نمى کند.(۹)
یکى دیگر از ویژگى هاى دوران آخر الزمان، امتحاناتى است که انسان ها در این دوران پشت سر مى گذارند. با این آزمون ها مردم به دو گروه کاملاً متفاوت تقسیم مى شوند: موفق ها وناموفق ها.
امیرمؤمنان على (علیه السلام) دربارة نجات یافتگان این دوران مى فرماید: وآن زمانى است که از فتنه ها نجات نمى یابد، مگر مؤمنى که بى نام ونشان است. اگر در حضور باشند، شناخته نشوند واگر غایب گردند، کسى سراغ آن ها را نمى گیرد.
آن ها براى سیرکنندگان در شب ظلمانى جامعه ما، چراغ هاى هدایت ونشانه هایى روشنند. نه مفسده جو هستند ونه فتنه انگیز، نه در پى اشاعه فحشایند ونه مردمى سفیه ولغوگو! اینانند که خداوند درهاى رحمتش را به رویشان باز مى کند وسختى ها ومشکلات را از آن ها برطرف مى سازد.(۱۰)
پى نوشت ها:
(۱) کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانى، نامه دوم پولس حوارى به تیموتیوس، باب سوم.
(۲) غیبت نعمانى، ابن ابى زینب، ص ۳۵۷.
(۳) شیخ طوسى، کتاب الغیبه، ج ۱۴۱، ص ۱۸۲.
(۴) شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا (ع)، ج ۲، ص ۵۹.
(۵) طبرسى آملى، بشارت المصطفى لشیعه المرتضى، ص ۲۵۸.
(۶) کتاب الغیبه، ص ۴۶.
(۷) اربلى، کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۰۶.
(۸) محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹.
(۹) شیخ کلینى،کافى، ج ۸، ص ۳۰۶۵.
(۱۰) نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳.
منبع: سایت مرکز پژوهشهای تخصصی امام مهدی(عج)