قطعاً نام این فیلم از روی احترام به «میلیونر زاغه نشین» ترجمه شده که در هر صورت کاری اشتباه و بر خلاف داستان و روح حاکم بر فیلم است و باعث میشود تا معنای صحیح فیلم درک نشده و تصویر غلطی از اثر ارائه گردد؛ علاوه بر آنکه اصلیترین قانون ترجمه وفاداری به معانی متن مرجع است که در این ترجمه وجود ندارد؛ در حقیقت یک نامگذاری جدید به فارسی برای این فیلم صورت گرفته است.
فیلمنامه «میلیونر زاغهنشین» در واقع اقتباسی از رمان «کیو و آی» نوشته «ویکاس سواروپ» نویسنده هندی است که به صورت بیسابقهای موفق به درو کردن جوایز اسکار 2009 شد او در این دوره از اسکار موفق به کسب هشت اسکار شد و علاوه بر آن توانست تا در جشنوارههای مشابه جوایز زیادی را به خود اختصاص دهد.
داستان فیلم روایت زندگی دو برادر مسلمان هندی است که با کشته شدن مادرشان توسط هندوهای افراطی در حلبیآبادهای بمبئی زندگی پر فراز و نشیبی را آغاز میکنند. دو برادر مسلمان که تمام آن چیزی که از اسلام نصیبشان شده است دو اسم اسلامی و یک بدنامی و ننگ در جامعه هند است.
نکته جالبی که از ابتدا تا انتهای فیلم به چشم میخورد این است که کارگردان و نویسنده فیلم هیچ تعارفی در نشان دادن قساوت و توحش هندوها در کشتار بیرحمانه مسلمانان ندارد. مسلمانانی که شاید فاصلهشان با هندوها فقط در اعتقاداتی است که از نسلهای گذشته به ارث بردهاند و در تمام چیزهای دیگر مثل سبک زندگی و هر چیز دیگری که به فکر میرسد با سایر مردم هند یکسان هستند و نکته جالبتر این است که باوجوداینکه این فیلم یک محصول بریتانیایی است، تصویری که از هند به جهان مخابره کرده است هیچگاه مورد اعتراض دولت و حتی جریانهای سیاسی هند واقع نشده است و شاید این به آن دلیل باشد که صاحبان قدرت در هند قبحی برای فعالیتهای ضد بشری خود علیه مسلمانان قائل نیستند.
داستان فیلم:
«میلیونر زاغهنشین» روایتی از زندگی دو برادر مسلمان است که میان آنها اخوّتی آمیخته با قساوت و خودخواهی برقرار است. برادر بزرگتر که از قضا ظاهری مسلمانتر از او به تصویر کشیده شده است، برای رسیدن به پول دست به جنایتهای زیادی میزند و با همه این جنایتها باز سر به سجده و پس از اعتراف به گناه خود در محضر خدا اسلحه خود را برای جنایت بعدی آماده میکند؛ اما عاقبت، برادرش را که فدای خودخواهیهای خود کرده بود نجات میدهد و خودش در میان حمامی از پول میمیرد، درحالیکه خدا را به عظمت یاد میکند.کارگردان انگلیسی با همان سیاست انگلیسی خیلی ظریف و شاید هم زمخت و واضح به مخاطب القاء میکند که مسلمانانی که در ابتدای فیلم توسط هندوها قتلعام شدند همینهایی هستند که بعد از نمازشان برای جنایت بعدی آماده میشوند تا از این رهگذر جنایت علیه مسلمانان را موجهتر جلوه دهد. فیلم به زیرکی تقابل دو اعتقاد و مذهب را در هند نشان داده است. عدهای وحشی و جسور بهنام هندوها و عده زیرک و دغلکار در ظاهر یک مسلمان.
ریشه جنگهای مذهبی در هند
تقابل میان مسلمانان و هندوها بعد از پایان جنگ جهانی دوم و با مرزبندیهای جدیدی که توسط دول غربی ایجاد شد بالا گرفت. انگلستان که با استقلال هند، بزرگترین مستعمره خود را از دست میداد، کاری کرد که هندوها و سیکها و مسلمانان که سالیان سال در کنار یکدیگر به مسالمت زندگی کرده بودند به جان هم بیفتند و پس از آن پاکستان با جمعیتی نزدیک به 200 میلیون مسلمان اعلام استقلال نمود و همین باعث شد تا جمعیت مسلمانان در هند یکمیلیارد نفری به اقلیت تبدیل شود؛ اما باز هم جمعیت مسلمانان هندوستان تقریباً برابر کل جمعیت پاکستان بود و چندان اقلیت کمی به شمار نمیرفت ولی اکثریت هندو که هندوستان را ملک خود میدیدند به ایجاد درگیریهای نژادی و اعتقادی دست زدند و به علت کثرت جمعیت و قساوت بیشتر، مسلمانان را به وحشیانهترین صورت قتلعام میکردند. درگیریهای جزئی همیشه در ایالتهای شرقی هندوستان که مسلمانان بیشتری را در خود جای داده است رخ میدهد و تا کنون هم ادامه دارد. جایگاه مسلمانان با تقریباً 15 درصد جمعیت کل هند، به عنوان یک اقلیت مظلوم و تحت سلطه و ستم هندوها قرار دارد. نفرت هندوها از مسلمانان به یک کینه بدل شده و در احزاب سیاسی هم جای گرفته است به گونهای که بعضی از احزاب بهطور رسمی هندوستان را متعلق به هندوها میدانند و معتقدند که جایی برای مسلمانان نیست.در فیلم «میلونر زاغه نشین» به خوبی شاهدیم که هندوستان از بیان این عقیده قسیّانه ابایی ندارد و این فیلم را بدون هیچ سانسوری اکران کرده است. در صحنه کشتار مسلمانان توسط هندوها، مادری که خود را فدای نجات فرزندانش میکند بیرحمانه به قتل میرسد؛ دو کودک در مسیر فرار، به کودکی میرسند که تجسم «راما» الهه هندوست. «راما» ی کودک، با خشم به دو طفل خردسال دیگر مینگرد و دو طفل مسلمان با ترس و اضطراب به او خیره میشوند! بذر کینه بین هندو و مسلمان از همان کودکی در هندوستان کاشته میشود و این کینه کودکانه به جنگهای خونینی مذهبی در بزرگسالی منجر خواهد شد. آنچه از دستگاههای حکومتی هندوستان نیز به نمایش گذاشته شده است جالب است با آنکه در همه جای دنیا پلیس در مقابل هر گونه هرج و مرجی مسئول است اما در صحنه فرار کودکان، سربازهای پلیس در ایستگاه خود مشغول بازی هستند درحالیکه یک مسلمان آتشگرفته در همان خیابان مشغول دویدن است.
این فیلم را چه کسی ساخته است؟ جالبترین مسئله این است که بدانیم فیلم توسط همان کسی ساختهشده که این ملت را بهنام عقیده به جان هم انداخت تا زمینه حکمرانی و غارتگری خودش باقی بماند. تصویری که از اسلام در این فیلم میبینیم حتی نوع اخوتی که در بین دو برابر مسلمان است، با کینه و نفرت همراه است؛ نفرتی که بین دو مذهب است دیگر جای خودش را دارد.
فیلم در صحنههای مختلف، جوان مسلمان را نسبت به فرهنگ اصیل هند جاهل و بیگانه معرفی میکند؛ جوانی که میداند عکس روی اسکناس صد دلاری چیست اما از عکس گاندی روی اسکناس هندی بیاطلاع است. تاجمحل را در قالبی طنزگونه برای گردشگرها معرفی میکند و برای سرقت از گردشگرهای مهربان، با دوستانش برنامهریزی میکنند. واقعیت هند را برای آمریکاییها یک کشور وحشی معرفی میکند تا آمریکایی هم واقعیت آمریکن خود را با مهربانی و پول به رخ او بکشند. این جوان مسلمان طبیعتاً حق شهروندی هند را ندارد!
این فیلم یک داستان است. داستانها حرفهای خود را در لفافههایی پیچیده بیان میکنند تا مخاطب در ضمن هم ذات پنداری با شخصیت، از لایههای پنهان آن نیز اثر بپذیرد.
«میلیونر زاغه نشین» یا همان «سگمسلمان میلیونر» میلیونر شدن را حق یک مسلمان نمیداند. امروز هم حق شهروندی را از مسلمانان به صورت قانونی و رسمی سلب میکنند و این تبعیض مذهبی، ریشه در تفرقهای دارد که بذر آن را انگلستان کاشته است. بگذریم که اسلام را دینی بیگانه با هندوستان معرفی میکند و مسلمانان را افرادی ولگرد و زاغهنشین نشان میدهد حالآنکه سابقه اسلام در هند از بسیاری از کشورها بیشتر است و میتوان ادعا کرد بخشی از تمدنی که امروز هندها بر آن سوارند محصول اندیشه و عملکرد مسلمانان بوده است.
پینوشت:
[1] سینمای هند
[2] سگ میلیونر زاغه نشین؛ سگ مسلمان میلیونر ؛ این نام شاید با هدف کاهش حساسیت جوامع اسلامی در سطح بین المللی به میلیونر زاغه نشین ترجمه شده است.