تبانی محور سلطه در هندوستان وخاورمیانه

امروزه بررسی برنامه و راهکارهای محور سلطه برجهان خــصوصا شـرق نیازمند بازشناسی و پی گیری عملکرد تاریخی آن است تا تاثـیر روابـط اقتصادی بر گسترش و سلطه نظامهای سیاسی جهان از یکسو و تقـابل و تکثیر قطبهای
شنبه، 6 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تبانی محور سلطه در هندوستان وخاورمیانه
تبانی محور سلطه در هندوستان وخاورمیانه

پژوهشگر: ابوالقاسم سبزی




 
امروزه بررسی برنامه و راهکارهای محور سلطه برجهان خــصوصا شـرق نیازمند بازشناسی و پی گیری عملکرد تاریخی آن است تا تاثـیر روابـط اقتصادی بر گسترش و سلطه نظامهای سیاسی جهان از یکسو و تقـابل و تکثیر قطبهای اجتماعی مبتنی بر سلطه را از سـوی دیگر باز شنـاخـت و نـسـبـت بـه پـیـامـدهـای آن آگاهـانه تصـمیم گیری نمود.

تحلیل و بررسی منطقه ایران و پیرامون آن در طی دو قرن گذشته:

تاثیر روابط نظامهای اقتصادی بر گسترش و سلطه نظامهای سیاسی جهان و تقابل و تکثیر قطبهای اجتماعی مبتنی بر سلـطه مهمتـرین پیـامـدهایی است که آسیای جنوب غربی و جنوبی را بیشتر تحت تاثیر خود قـرار داده ومواجه کرده است. و تبعات سلطه نظامهای سیاسی جهان در هـیچ جـای جهان به اندازه این منطقه سر نوشت ساز و تعیین کننده نبوده است. اگر به دو سده گذشته بر گردیم و چگونگی نفوذ محور سلـطه را در شـبـه قـاره هـنـد جستـجو نمـائیم و سیر تجزیه طلبی محور را به سمت غرب آن تعقیب نمائیم می توانیم تاحدودی به راز نهفته در آن فائق آئیم چرا که محور سلطه در قضیه ایران در ظاهر رو در روی هم بودند اما پشت صحنه با یکدیـگر همکاری صمیمانه و سری در جهت تضعیف و تحلیل قدرت ایران و تقسیم آن در جهت منافع و اهداف آینده خویش دربیاورند.
دولت انگلیس بنابر عهدنامه سری که در سال ۱۹۰۷ با تزار روسیه در باب تقسیم ایران به مناطق نفوذ بـستـه بـود نمی توانست علیـه آن دولـت که دوستی او را به بهای یک خیانت سیاسی جلب کرده بـود اقدام کند و… و بی ثباتی انگلستان در تعهدات خود اندکی بعد ...ظاهر شده:
و در نـهایت ما شـاهد چـگونگی تحـلیـل ایـران وتجـزیه آن در منـطقه شـدیم. تجـزیه ای که چـراغ سبز آن را انگلیسـها به روسـهـا داده و در ظاهر انگلیسها با ایرانیها قرار داده امضاء می کنند که مانع تجاوز روسیه به ایران گردند. اما اصل قضیه و اهداف اصلی آنها تجـزیه ایـران و تصــرف بخش شمـال شـرق و غرب آن توسـط روسیه اسـت که این امر در سـایه یک برنامه منسجم سری اتحاد محور روی داد.
اکنون هم عده زیادی از ایرانیان حتی کسانی از مردم انگلیس تصور می کنند که بین سیاست انگلیس و روس در ایران تفاوت اصولی وجود دارد. این تفاوت یک تفاوت ظاهری بیش نیست. دولت انگلستان برای عوام فریبی تــرجیـح می دهد که با دستکش سفید به عملیات بپردازد و روسیه نیز با در نظر گرفتن منافع صاحبان مال و جاه انگلیس به عملیات خشن و علنی دست می زند.
این برنامه ها ادامه پیدا کرد تا تحولات جهانی به حالت کلاسیک نظـامی و سیاسی خاص در آمد و قطبهای تاثیر گذاری سیاسی رو در روی هم قرار گرفتند تا از هویت و منافع خویش دفاع نمایند. جهان شـاهد صـف آرایی نظامی گسترده خـویش گشـت که نتیجه آن پیروزی جبـهه اتفاق بر علیه اتحاد بود. اتفاقی که درظاهرتضـاد سیاسی و اقتصــادی در سلطه بر منافع استراژیک جهانی خود داشتنـد. خـصوصـا در این بخش از جـغرافیا که به حقارت خاورمیانه نامیدند تا از ضمیر جغرافیائی خویش جدا کننـد و از قاچهای مداری نیز فاصله اندازند. و لذا بالمس خطرات جنگ اخـتلافات سیاسی و اقتصادی استراژیک جهانی خویش را دول اتفاق با یکدیگر حل کردند که در این بخـش از جغـرافیا موسـوم به قرار داد ۱۹۰۷ اسـت که چگونه دول متفـق با تجـزیه این بخش از جغـرافیـا مـا بین خود بـراتفاق خویش قوت بخشیدند.
تبانی محور سلطه در هندوستان وخاورمیانه
بعد از انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ آقای لینچ انگلیس چـنین مـی نویسد: بـیائید امیدوار باشیم که این پیمان شاید ما را به مناسبات بهــتری با روسیه رهـبری کرده و بلکه از روی شالوده دوستی ما را از ترس و نگرانی برهاند…. وقتی نشاط این جشن اوج گرفته و جامها به دور افتاده به سـلامتی یکدیگر مبـاده می گردد این ملت کوچک که آثار هنرو هوش او جـهانی را منور و تـوانـگر ساخته است و دستکم انتظارات او پیش از این که قرار داد امـضاء شـده باشد تعهد شده بود، میان حیات و مرگ افتاده، پیچیده کنارش انداخته ایم، بـرون این که شرکت داده شده باشد تنها و بیچاره بپای ما افتاده اسـت و یا اینـکه پا پاولویچ روسی در باره قرار داد ۱۹۰۷ مـی نویسد: پیروزی نهضت مشروطـه در ایران کمک فراوانی به اشتعال آتش انقلاب در هندوستان بود و این موضــوع باعث شد… دولت انگلستان تجدید نظر کرد و چنین بود علت اساسی سازش روس و انگلـیس و عـقد قرار داد معروف اوت سال ۱۹۰۷.
و با پایان یافتن جنگ به نفع آنها و خصـوصا شکسـت عثمانی رقیـب و دشمن دیرینه آنها تعقیب تجزیه طلـسبی به غـرب نه تـنها کـشیده شد بلکه سرعت گرفت وبدینوسیله ماهیت اهداف انگلیس در قناعــت به سرزمین اندک در قبال مناطق زرخیز شمال آشکار گشت و حتی تا حـدودی به این سئوال پاسخ داده شد که چرا دولت انگلستان در تقسیم ایران فقط به ناحیـه ظاهرا کوچکی از سرزمینهای جنوب شرق و شرق ایران در قبال مناطق گسترده شـرق و غـرب دریای خزر منطق ما ورا النهرو قفقازاکتفا کرده اسـت؟ عـثمانی شکسـت خـورده متلاشی گردید و بدینوسیله نقشه و برنامه سری آنها عمـلی شد و هرکدام از دول محـور بـر بخشهای تقـسیم شـده خویـش قـیم شـدند که کارنامه انگلستان در فلسطین حاصل همین قیومیت است هنوز این قیومیت ادامـه داشت که فرآینده افکار عمومی جهان با آغـاز جـنـگ دوم جهانی به نفع مظلومیت سیاه طراحی شـده استکبار مـثبـت گردید. آنها از یـهـود چـهره مظلومی به نمـایش گذاشتند که توسط نژاد پرستان نـازیسم و فـاشیسم به خاطر آواره بـودن و نـداشتن پناهگاه در کوره های آدم سـوزی سـوخته می شـوند که امروزه دروغ بـودن آن بـر همـگان آشـکار شـده اسـت و خصـوصا فیلسـوف و مـورخ مـشهور فرانسـوی آقای روژه گارودی در کتاب اسـطوره های بنیـانگذار سیــــاست اسرائیل صحت آن را به زیر سئوال برده و کاملا رد کرده است. در اینـجا این سئوال پیش می آید که چگونه و چرا در سایه جنگ برنامه های خویش را به افکار عمومی جهان املا می سازند و شرایط پذیرش آن را نیز همواره می گردانند؟ تا اینکه قیومیت منجربه تشکیل دولت یهود گردید و آیا اجرای این برنامه و تشکیل دولت یهود در فلسطین در آن امروز تنها مختص به انگلستـان مـی شـود؟ و آیا نباید بر عوامفریبهای متحدین آن به دیـده شـک نـگاه کرد؟ هـرچـنـد که روابـط نظامهای فکری اقتصـادی فعـالیتهـای سـیاسی را تحـت تاثیر قرار داد و باعث شد تا در تقابل با یکـدیـگر رو در روی هـم قـرار گیرنــد. و آیا پدیدارشدن دولت یهود چیزی جدا از اهداف محور از تجـزیه ایران و غیره است؟ وآیا همگی این برنامه ها دریک راستا و بلند مـدت از سوی محور سلطه قرار نگرفته است؟ سؤ استفاده محور سلطه ازتشویش ودغـه غه و آزردگی روحی و روانی جهان از جنگ اول جهانی چگونه به برنامه ریزی خویش ماهیت نقابدار می دهد. همزمانی اعلامیه بالفور و زیر امورخارجه وقت انگلستان درباره تشکیل دولت یهود با پایان جنــگ اول جهـانی و انقلاب روسیه نهایت بهره وری رامحور از شـرایط موجود جهانی بـعـمـل آورده تـا افـکار عمـومی را در جهـت تعقیب سلطـه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی خویش با خویشتن همراه ساخته و مـوافق سـازد و ایـن همـزمـانی ماهیت اصلی را در خفا محفوظ می دارد تا افکار عـمومی از شناسائــی آن غافـل گردند. چـگونگی ورود محـور به شـبه جـزیـره هندوستان و تجزیه آن را نگاه کنید؟ زمانی که بریتانیا تشبثات استعماری خـود را آغـاز نهاد … در اداره امور هند به چنان وسعتـی هندوها را تـرجیح دادند که در آغاز قرن حاضر مسلمانان اغلب زمینه های نفوذ یکهزار ساله خویش را از کف دادند.
بریتانیایئها در ابتدا به صورت تاجر آمدند، آنگاه در سده، هجدهم انقیاد شبه قاره را از نواحی سواحلی آغاز کردند… و به هند مرکزی و به راجستان گستردند. بهــادرشاه امپراطور مغول مستمری بگیر بر یتانیاشد. او در سال ۱۸۵۸ م پــس از عصیان ارتش از قدرت خلع گردید و اشـغال هند به دست بریتانیا تکمیـل و رسما جزء قلمرو پـادشـاهی بریتانیا اعلام شد. و سالهای ۱۸۵۸ تا ۱۹۰۶ سالهای برخـورد و شـکسـت مسلمانان هند محسوب و در نهایت تجزیه آن گردید.
به هنگام عقد معاهده تقسیم هند به دو کشـور مسلـمان دولت برتیانیا اعلام کرد مهاراجه نشینها می توانند با توجه به ترکیب مـذهبی و جـغرافیائـی و تمایل مردم پیوستن به هر یک از این دو کشور را انتخاب کنند اما عملا در هنگام اجرای این شـرط کشور اسلامی به حداقل ممکن تقلیل داده شد و ایالت پنجاب و بنگال نیز به رغم داشتن اکثریـت مسلمان تقسیم شدند.
سیاست محور سلطه در چگونگی برخورد با مسلمانان، نفوذ، تجزیه و سلطه که از اند لس تا شرق آسیا را جستجو کنیم تنها به برخورد با اسـلام درباطن آن بر می گردیم. تجـزیه ایــران، هنـد، عثـمانی، شبـه جزیره عربستان و درنهایت شوروی در فـرآیند تحـول محـور بـرنـامـــه هایی اسـت که در جهت تحکیم و گسترش مبانی فکری و فرهنگی خویش و همـچنین زدودن وسـد کردن مبانی فکری و فرهنگی اسـلام طرح ریـزی شده است …. دولت خیرخواه و آزادی دوست برتیانیا عملا نشان داد که هرگز هواه خواه رژیم مشروطه پارلمانی ایران نبوده و فقط می خواسته است… و این دولت همین که پای منافع خاص خود را در میان دید از پشت به ایران خنجر زد… وقـتی نحـله هـای فـــکری اقـتصـادی غرب ضمیر خویش را از خـویشتن نـگران و رودررو دیــد واردتـکاپوی تازه ای گردید آنجا بود که سیـاست محور به منطقه فلسطین خلاصه شد و از تعقیب عمومیت آن با توجه به شرایط زمانی کاسته گردید با خروج موفقیت آمیز محور از جنگ سرد تعقیب برنامه های طراحی شده سلطه از گذشته دور از ذهـن نبود و بـا این تفـاوت که در کــارنامه آنها چند برگ زرین حک شـده اسـت و با فروپـاشی شــوروی وارد مرحـله تـازه ای از ادامه سلطه محور خواهـد گشـت. تمـام توان فکری، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظـامـی آنها مـشـمـول اجراء و استمرار آن بستگی خواهد داشت. چرا که سیاست توسعه و سلطـه هـمراه با منـافع و مـانور جهـانی درابعاد مختلف در گرو این محور می باید قرار گیرد. و محور سلطه با فراغتی که از رو یارویی با نحله فکری اقتصادی همگن خود خارج شد به عناوین مختلف مسئله محور سلطه را در سیاست تعقیب گسترده خویش قـرار داد تا بتـوانـد بـا تمام امـکـانـات آن را تحقق عینی ببخشد. اگر در اواخر قرن نوزدهم ایران و قرن بیستم عثمانی و هند و در نهایت شوروی دچار تجزیه گردیدند و در نیمه اول ایـن قـرن نـیز مسئله تشـکیل دولت یـهود آنهـم با انحـراف افکار عـمومی از طریـق کـوره های آدم سوزی هیتلر مـطرح گردیـد. نبـایـد در چگونگی حادثه ۱۱ سپتامبر و ارتبـاط بخشیـدن آن به این بخش از جغـرافیا و اجتــماع از سـوی محـور شک و شبهه نشویم و به اسـاس آن توجه ننمائیم؟ چرا که آنهـا تحـت تـاثیر این برنامه هامی توانندبه منافع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی… خویش فائق آیند و درغیر اینصورت پویایی برای آنها معنی و مفهوم زرد خواهد داشت. و همیشه در اجرای این برنامه ها با ماسکهای مختلف چهـره خویـش را درافکار و ملـتـهـا پوشـانده و با انحراف آن سعی در توجیـه عمـل خویش بر می آیند. چگونگی ایجاد و پدیدار شدن طالبان از سوی محوردر افــغانستان و تجهیز عراق به سلاحهای غـیر متعـارف و ممنـوعه نـظامی ازسـوی محور همگی توجیهات افکار عمومـی برای ادامه مسیر محور سلطه درچگونگی لشکر کشی به منطقه را بیان می کند. ماهیت ۱۱ سپتامبر خیلی فراتر از آن چیزی است که گروهی در شرق بتوانند آن را در قلب آمریکا به اجرا بگذارنـد. همـگی این توطئه برنامه های درونی است تا اهداف را تعقیب نمـایند. فـرآیند بـرنامه محـور تجـربه تلخی برای ملتها این منطقه است که همچنان ادامـه دارد. تشکیل طالبان در افغـانستان زمینه نفوذ لشکر کشی محــور به افغـانستان و تـهیز عـراق به سـلاحهای غیر متعارف و ممنوعه نظامی همگی بهانه و زمینه های است که بوسیله آن انحـراف افکار عمومی میسر می شود و زمینه توجیهـات فعالیت خود در ابعاد مختلف نیز مهیا می گردد و این سوال را پیش مـی آورد که چرا اینها بعد از جـنگ اول جهانی منطقه را با فرهنگهای مـتـنـوع و متضاد باروتی ایجـاد کرده اند؟ که اشغال افغانسـتـان وعراق با ایـن مخـتـصـات همگی طراحی های گذشتـه اسـت که در این زمان و شرایط مجریان به اجراء در بیاورند تحولات دامنه دار در مـنطقه با همسویی سلطه که از ایران شروع شد و دامن عثمانی و هنـد را نـیـز گرفت و خصوصا تجزیه شبه جزیره عربستان به مناطق جغرافیایی خاص و جزء که همگی اینها خطراتی تاریک را نویـد می دهـد تجـزیه طلبی جزء برنامه های دست یافتنی سـلطه است تا ازاین طریق گامهای خویش را استوار سازد و امروزه آنچه مسلم است این است که اینها باید مجری باشند چه با مجوز و چه بدون مجوز بین الملی. اگر شـرایط پذیـرش افـکـار عمومی و بین الملی را مثل جنگ ۱۹۹۱ یا افغانستان کـسب کردند بـزرگترین پیروزی برای آنهاست چرا که اگر اینها خواهان دمکراسی بودند درهمان سال بهره وری لازم را از قیام مــردم در جهت تحقق حکومت دموکراتیک در عراق به عمل می آوردنــــد اما نوع جنگ و تبلیغات طرفین از آن و چگونگی آغاز و پایان آن بسیار مشکوک به نظرمی آید که چـگونه صدام بسیـج عمـومی جهـان بر علیه خودش را ایجـاد نمـود و از آن سـالم خارج گردید؟ و همچنین چرا همه این مسـائل و تنشهـای محـــور در موضع رو یا روریی ورود رویی مکتب اسلام قرار دارد؟ و همه این تحـولات مـبین چه تصوری در منطقه است؟ و آیا اینها جنگی را مجددا در منطقه آغاز خـواهنـد نمــود و خــودشــان را درگیر جنگ تمام عیار خواهنـد ساخـت؟ و یا ایـنکه به بهروری منافع جنگ در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیـاسی و غیره بسنده خواهند کرد؟ و اصلا چرا گام در اجرای این طرح گذاشتند؟ یک روز درنزوئلا کـودتامـی کـنـند تـا نفت را مهار سازند وقتی شکست خوردند برنامه خویش را در این منطقـه سرعت بخشیدند شرایط اقتصادی و مبانی مالی جهان که در حال دگرگونی و تغییر است روند خاصی است که حساسیت ویژه را می طلبـد. پویایـی نظام اقتصادی و مالی شرق از یک سو و وحدت پولی و اقتصادی اروپا. از سوی دیگر همچنین توسعه یافتگی اجتماعـی فکـری جهـان همـگی روند خاصی است که باید زیر بنای ماهیتی آن مهار و حتی توفق خویش بر آن حفظ گردد.وبرای محور سلطه بسی نگران کـننده اسـت و سعی می نمایدتا ازطرق مختلف تکوین وتکاپوهای اقتصادی، مالی و اجتماعی جهان مهـار شـده وازافت خویش نیز مانع گردد و از سویی فرهنگ تضاد را نیز خنثی سـاخته و با عمل خویش گام سلطه را در جهت مهار همسویان اقتصادی و همـگرایـان مالی و نیز مخالفان فرهنگی دینی بــسـط دهنـد. و ایـن که اینـها خـود را در منطقه مشغول و درگیر جنگ جدیدی بـر عـلیه کشـور دیـگری خـواهند ســاخت غیر محتمل نیست. امروز طرح تجزیه عراق که برنامه مدون گذشته است و نوع بافت جمعیتی نیز دمساز با آنان اسـت. و شرایط قـومی و قبیله ای به این تفکر سرعت می بخشد. ایجاد دو مـنطقه پرواز ممنوع بعد از جنگ خلیج فارس و طرح آزمایشی سکونت آوارگان و پنـاهندگان عراق به متحدین در منطقه بیابان بی طرف حائل بین عراق و عربستان خود نمونه ای از طرح آنهاست همگی این فعالیتها آزمایشی است تـا چگونگی اسکان و استقرار جمعیت در صحرا حتی به اجبار را نـیز به مطالعـه می گذارد. و از این طریق با حضور نزدیک در منطقه عـربستان همچنان که بربیت المقدس سلطه یافتند این برنامه را ادامه دهند و تکـمیل نمایند. و بر حرمین شریفین نیز مسلط گردند و بر دو شهر مقدس مسلمانان چیره شده و تحت سیطره خوددرآورند. امروزه جهان دست خوش نا آرامی هائیست که دورمحــور شیـطانی براساس سلیقه و نظرخویش می خواهند آتش زیر خاکستر آن گردند و بر تک قطبی بودن جهـان به محوریت خود پافشـاری نمـایند و درغیراینصورت جهان را کبود خاکستر سازند. و این حرکـت از دو منظـر قـابل تامل است اول اینکه بر تضاد فکری و مذهبی پـایـان دهـد دوم اینـکه سلطه سیـاسی و اقتصـادی خـود را بر جــهان حاکـم و در نهایت تثبیت نمـایـنـد و تصرف مشکوک و ناباورانه بـغـداد و تقـدیم دو دسـتی عـراق به محور سـلـطه تعبیر خواب وحشتناکی است که جهان اسلام در گام اول و جهان اقتـصادی خود بـاور و خلاق پـویـا در مرحله در مرحله بعدی با آن مواجه و گرفتاراست و در پـایـان باید گفت که سرعت سیر محور شیطانی سـلطـه درتعقیب و تحـقـق خـواسته هایش در تجزیه کشورهای منــطقه از شـرق به غـرب جای تأمـل دارد و به آن می باید به دیده یک سرطـان خطـرنـاک نگریستـه گردد چرا که فلسـطین دیگری خلق نشود و خصوصــا شبه جزیـره عربستـان در حـال آبسـتن حوادث جدیدی است و هنوز که مظلـومـیـت جـدیـدی خلق نشده است می بایددردرمان آن جدی بودواز آن مانع شد و همسویی سیاست خارجی این منطقه با محور سلطه در تشکیل طالبان بهانه و فرصـتـهای طلایی را در اختیار محور شیطانی سلطه در جهت بهروری خاصی قرار داده اسـت و می بـاید سیاستمداران منطقه اسیر همسویی محور سلطه قرار نگیرند چرا که در عمل پـایداری از جانب آنها در وفا به تعهدات خویش در منطقه به اثبات نرسیده است. و به راحتی تسلیم محور می گردند و یـابا آن تبانی می کنند واز پشت خنجر می زنند.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط