بررسی آثار و فواید قناعت در ابعاد وجودی انسان(1)

زندگی با طعم شیرین قناعت

در طول اعصار و تاریخ گذشتگان همواره صفت حرص و طمع، آغازکننده بسیاری از درگیری‌ها، تعارضات ، اختلافات و نابودکننده نوع بشر بوده است. در مقابل همه این آثار و مضرات، صفتی به‌نام قناعت وجود دارد؛ قناعت در لغت به معنای خرسندی، خرسند شدن به قسمت خود، بسنده کردن به مقدار نیاز، صرفه جویی، خشنودی نفس به آنچه از روزی و معاش قسمت او شود، می­گویند.
سه‌شنبه، 20 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگی با طعم شیرین قناعت
در طول اعصار و تاریخ گذشتگان همواره صفت حرص و طمع، آغازکننده بسیاری از درگیری‌ها، تعارضات ، اختلافات و نابودکننده نوع بشر بوده است. در مقابل همه این آثار و مضرات، صفتی به‌نام قناعت وجود دارد؛ قناعت در لغت به معنای خرسندی، خرسند شدن به قسمت خود، بسنده کردن به مقدار نیاز، صرفه جویی، خشنودی نفس به آنچه از روزی و معاش قسمت او شود، می­گویند. [1]

قناعت در اصطلاح، حالتی است برای نفس که باعث اکتفاکردن آدمی به قدر حاجت و ضرورت است. [2] قناعتی که منشاء بسیاری از برکات و خیرات دنیوی و اخروی برای انسان خواهد بود. بشر امروزی به دلایل مختلفی از جمله عدم اطمینان به رازق بودن خداوند کریم، شناخت صحیحی از زندگی ندارد و آرامش را مساوی با یک زندگی مرفه می‌داند و در این راه، ممکن است ناخواسته دچار حرص و طمع گردد. انسان حریص مانند فردی که مبتلا به بیماری استسقاء شده، هر چه به‌دست آورد، باز هم عطش او فرو نخواهد نشست. از طرفی کسب رضایت در ابعاد گوناگون و بهبود کیفیت زندگی ،  از دغدغه‌های بشر امروزی است و این باعث بروز آشفتگی‌های زیاد در انسان می‌شود. در جوامع پر زرق و برق کنونی، برای دستیابی به امکانات بیشتر، لزوم کار و تلاش امری بدیهی است، لیکن اگر در راه کسب منافع بیشتر، حرص و طمع بر افکار، احساسات و اعمال انسان حاکم شد، اخلاق و انسانیت زیر پا گذاشته می‌شود و این امر در سطح جامعه و خانواده ضررهای جبران ناپذیری وارد خواهد کرد.

سازمان بهداشت جهانی، کیفیت زندگی را درک افراد از جایگاه خود در زندگی در بافت سیستم فرهنگ و ارزشهایی که او با آن زندگی میکند میداند که در ارتباط با هدفها، انتظارات، استانداردها و نگرانی های اوست. امروزه اکثر محققان معتقدند کیفیت زندگی دارای ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی است. [3]

در این نوشتار سعی می گردد به آثار و فواید  قناعت بر کیفیت زندگی پرداخته شود.

 تعریف قناعت
قناعت در لغت به معنای خرسندی، خرسند شدن به قسمت خود، بسنده کردن به مقدار نیاز، صرفه جویی ، خشنودی نفس به آنچه از روزی و معاش قسمت او شود می­گویند.[4] قناعت در اصطلاح، حالتی است برای نفس که باعث اکتفاکردن آدمی به قدر حاجت و ضرورت است.[5]

آرایش زندگی
آرایش زندگی یعنی زینت دان و تجمل دادن چیزی . [6] امام علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «جَمالُ العَیشِ القَناعة؛ آرایش زندگی در قناعت است»[7] صفت قناعت، صفتی افزودنی است به روح و روان؛ یعنی افراد باید با کسب این صفت به زندگی خود جمال و جبروت بخشند و زندگی را زیبا نمایند. طبق حدیث بالا با اضافه نمودن و زینت دادن خود با قناعت می‌توان زندگی را دلفریب کرد.

در حدیثی دیگر امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «مِنْ أَکْرَمِ الْخُلُقِ التَّحَلِّی بِالْقَنَاعَةِ؛ آراستگی به قناعت ارجمندترین خصلت‌هاست»[8]
 

توانگری

توانگری نوعی هنر استفاده صحیح از منابع و امکانات موجود است. انسان توانمند انسانی است که از داشته‌های خود به نحو احسن استفاده کند تا دچار گرفتاری و فقر نشود. چنانکه که گفته‌اند: توانگری به هنر است نه به مال.[9] توانگری می‌گوید بهترین لباسهایتان را بپوشید، خود را زیباترین وجه بیارایید، با استفاده از هر آنچه دارید، به غنی‌ترین شکل ممکن زندگی کنید، تمام توانایی خود را صرف احساس دولتمندی کنید، در درون و بیرونتان فضایی غنی بیافرینید، به جوهری که هم اکنون در اختیار دارید، ظاهری ثروتمند و شکوهمند ببخشید. [10]

خداوند متعال بندگان خود را توانگر می‌داند و بدیهی است که انسان خلیفه خدا بر روی زمین است؛ توانگری حق مسلم و میراث الهی است، توانگری را باید در ذهن و عمل هر دو با هم انجام داد. ابتدا در ذهن توانگری شکل می‌گیرد و با قناعت، این صفت عالی  به منحصه ظهور خواهد رسید تا فرد با کمترین داشته ها، با تقویت توانگری بتواند بهترین استفاده ها را از امکانات موجود بکند.

«أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی دَاوُدَ (علیه السلام):« وَضَعْتُ الْغِنَی فِی الْقَنَاعَةِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی کَثْرَةِ الْمَالِ فَلَا یَجِدُونَه؛ُ
خدا به داوود فرمود: من توانگری را در قناعت نهادم ولی مردم آن را در فراوانی مال می جویند از این رو نمی یابند»[11] .

امام علی (علیه السلام) نتیجه قناعت را رضایتمندی معرفی کرده اند و فرموده اند:
«اِلزَم الرّضا یلزَمُکَ الغِناء و الکِرامَة؛ پیوسته رضایتمند باش تا توانگری و کرامت همواره با تو همراه باشد»[12]
 

آسایش

آسایش آسودگی جسمانی است. امام حسین(علیه‌السلام) می‌فرمایند : «القُنوعُ راحَةُ الأبدانِ؛  قناعت مایه آسایش تن است»[13]. کسی که قانع نیست برای کسب خواسته‌های خویش ، خود را دچار مشقت و سختی می‌کند تا به خواسته‌ها و آرزوهای خود برسد و چه بسا در این راه دچار آفت‌ها و امراض زیادی خواهد شد. بنا به فرمایش امام علی (علیه السلام) : «أَطْیَبُ الْعَیْشِ الْقَنَاعَةُ؛ خوش‌ترین زندگی زندگی با قناعت است»[14]

امام علی (علیه السلام) در حدیثی دیگر راه رسیدن به آسایش را قناعت نامیدند و فرمودند: کسی که به اندازه کفایت زندگی، از دنیا بردارد به آسایش دست یابد یا آسوده خاطر می‌گردد، در حالیکه دنیاپرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است .[15]

در حکمت بالا دنیاپرستی مرکبی نامیده شد که ما را به سوی رنج و گرفتاری می‌برد و برعکس قناعت خوش مرکبی است که ما را به‌سوی راحتی و نعمات بیشتر از سوی پروردگار خواهد برد. در حدیثی دیگر امام علی(علیه السلام) شروع حرص و طمع را آغاز نابودی آسایش می‌دانند و می‌فرمایند: «حُرِمَ القَناعَةَ فَافتَقَدَ الرّاحَةَ؛  به موازات قناعتی که حریص از آن محروم شده، راحتی و آسایش را نیز از کف داده است»[16]
 

پی‌نوشت:
[1] معین، محمد (1388)، فرهنگ فارسی معین، چاپ سوم، تهران، انتشارات گلی.
[2] نراقی، احمد (1371)، معراج السعاده،  قم، انتشارات هجرت.
 [3] محرابی، حسین و عظیمی، مریم (1395)، بررسی رابطه کیفیت زندگی و رضایت زناشویی دربین دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز گناباد، مجله اصول بهداشت روانی، ویژه نامه سومین کنفرانس بین المللی روانشناسی و علوم تربیتی.
[4]  دهخدا، علی اکبر (1375)، لغتنامه دهخدا، تهران، انتشارات امیرکبیر.
[5] نراقی، احمد (1371)، معراج السعاده،  قم، انتشارات هجرت.
[6] معین، محمد (1388)، فرهنگ فارسی معین، چاپ سوم، تهران، انتشارات گلی.
[7] تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد(1378)، تصنیف غررالحکم و دررالحکم، مترجم هاشم رسولی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
[8] غرر الحکم، ج 1، ص 978
[9] یوسفی، غلامحسین (1381)، گلستان سعدی، چاپ ششم، تهران، انتشارات خوارزمی.
[10] پاندر، کاترین (1974م)،  قانون توانگری، ترجمه گیتی خوشدل(1373)، تهران، انتشارات پیکان
[11] حرعاملی، محمدبن حسن (1409ق)،  وسائل الشیعه،جلد 15، قم، انتشارات موسسه آل البیت.
[12] لیثی واسطی، علی بن محمد (1376)، عیون الحکم و المواعظ، قم، انتشارات دارالحدیث
[13] محمدی ری شهری، محمد (1384)، میزان الحکمه، جلد 9، قم، انتشارات دارالحدیث.
[14] غررالحکم، حدیث شماره  ۲۹۱۸
[15] دشتی، محمد (1389)،  نهج البلاغه، قم، انتشارات اشکذر.
[16] ابن بابویه، محمدبن علی (1377)،  خصال شیخ صدوق، ج1،  ترجمه محمدباقر کمره ای، تهران، انتشارات کتابچی.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط